مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام
مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام سال چهارم بهار 1401 شماره 1 (پیاپی 11) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از پیچیده ترین و حساس ترین روابط در دهه های گذشته در نظام بین الملل، روابط ایران و آمریکا بوده است. بررسی سیاست دولت های مختلف آمریکا نشان می دهد، الگوی رفتاری تعارضی آن کشور در قبال ایران در دولت های مختلف ادامه داشته و تعدیلی در الگوی رفتاری آن صورت نگرفته است. با رفتن بوش و روی کارآمدن اوباما آن هم با شعار تغییر، این تصور به وجود آمد که او راهبرد و سیاست جدیدی در قبال ایران در پیش خواهد گرفت. الگوی به کارگرفته شده اوباما در قبال ایران متقاعدسازی با گزینه های چندجانبه گرایی، تعامل، ترغیب و اغوا بوده است. اما روند تحولات در 8 سال زمامداریش منجر به تلاش های زیادی در راستای محدودسازی ایران در عرصه های سیاسی، اقتصادی و منطقه ای شد. این الگو با پیروزی ترامپ با رویکردهای جدید دنبال شد و یک جانبه گرایی، تقابل، افزایش تحریم و کارزار فشار حداکثری بر سیاست خارجی ترامپ حکمفرما شد. در کانون سیاست خارجی بایدن نیز بازگشت به برجام وجود دارد که این مسئله با تقویت و توسعه مفاد و طولانی ترکردن آن در مراحل بعدی و همچنین تسری آن به برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای ایران دنبال می شود. هدف اصلی در این مقاله بررسی و مقایسه راهبرد سیاست خارجی دولت اوباما، ترامپ و بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران است. مسئله اصلی این است که راهبرد اوباما، ترامپ و بایدن در قبال ایران بر چه الگوهایی تمرکز داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مسئله ایران در سیاست خارجی آمریکا، تابع دستورکار کلانی است که فرادولتی و توسط ساختار های نهادی آمریکا تبیین شده است. الگوی رفتاری تعارضی آمریکا در قبال ایران به یکی از اولویت های ثابت و اصلی در سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی و الگوی نظری نولیبرالیسم و نوواقع گرایی بهره گرفته ایم. داده ها را با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری کرده ایم.
معادله منزلت طلبی روسی در بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام، مطالعه موردی سوریه و یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منزلت طلبی به مثابه یک چارچوب تحلیلی در سیاست خارجی نشان می دهد که چگونه روسیه در بحران های ژئوپلیتیکی، نقش های متفاوتی ایفا می کند. منزلت طلبی روسی، متأثر از بینش ژئوپلیتیک و هویت تاریخی روسیه، سبب تبدیل شدن این کشور به یک کنشگر تأثیرگذار در بحران های ژئوپلیتیکی جهان اسلام بوده است. مسئله اصلی این پژوهش ارتباط میان منزلت طلبی در سیاست خارجی روسیه و عملکرد متفاوت این کشور در بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه است. این پرسش مطرح می شود که چه معادله ای میان منزلت طلبی روسی و عملکرد متفاوت مسکو در دو بحران ژئوپلیتیکی سوریه و یمن وجود داشته است؟ در پاسخ این فرضیه می آید که بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه به اندازه ای که بر دو مؤلفه هویت تاریخی و گستره ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک روسیه تأثیر می گذارند، رفتار منزلت طلبانه روسیه را تحت تأثیر قرار می دهد. یافته ها نشان می دهد بحران یمن برخلاف سوریه، ظرفیت های ژئوپلیتیکی لازم برای ایفای نقش یک قدرت جهانی از سوی روسیه را نداشته است. در مقابل، بحران سوریه به دلیل تداخل متغیرهای ژئوپلیتیکی منطقه ای و جهانی و همچنین ارتباط تاریخی آن با هویت روسی و امپراتوری شوروی، فرصت مناسبی برای پیشبرد راهبرد منزلت طلبی روسیه بود. معادله منزلت طلبی روسی و بحران های ژئوپلیتیک در خاورمیانه سبب شده است تا مسکو تمایلی برای ورود به الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه خاورمیانه نداشته باشد. به بیان دیگر در معادله روسی، تقویت یا تضعیف محور مقاومت یا سازش اصالت ندارد.
پیامدهای تکمیل راه گذر عرب مدیترانه و چالش های پیش روی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه گذر عرب مدیترانه یکی از طرح های مهم در میان راه گذرهای عبوری از منطقه خلیج فارس و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس است. این راه گذر از بندر بمبئی هند آغاز می شود و با گذر از مسیر دریایی عمان و بعضی کشورهای شبه جزیره عربستان سعودی به بندر حیفا در شرق دریای مدیترانه می رسد. سرانجام با گذر از مسیر دریایی در اروپا پایان می یابد. تکمیل این راه گذر که مستلزم فراهم شدن زمینه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی میان کشورهای درگیر در آن است، پیامدهایی را در پی خواهد باشد. این پیامدها می تواند منافع جمهوری اسلامی ایران در منطقه را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، در پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش هستیم که پیامدهای طرح راه گذر عرب مدیترانه چگونه منافع امنیتی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در منطقه را تحت تأثیر قرار می دهد؟ با بهره گیری از روش توصیفی تبیینی، این فرضیه مطرح می شود که پیامدهای تکمیل طرح عرب مدیترانه می تواند در تغییر ژئوپلیتیک منطقه، شکل گیری هلال اقتصادی سیاسی توسط محور عبری عربی و تقویت روابط کشورهای موجود در مسیر این راه گذر باشد. به تبع، این پیامدها، تکمیل راه گذر عرب مدیترانه با تغییر ژئوپلیتیک منطقه و کاهش اهمیت راهبردی مرزهای جنوبی ایران با محوریت تنگه هرمز همراه خواهد بود. این موضوعات موجب شکل گیری تهدیدهای اقتصادی و امنیتی در مقابل جمهوری اسلامی ایران در منطقه خواهد شد.
تأملی جامعه شناختی در مقایسه نظام های سیاسی لبنان و عراق از منظر دموکراسی توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی توافقی بیش از نیم قرن در لبنان و نزدیک به دو دهه در عراق اجرایی شده است. با توجه به نارسایی های مربوط به فرایند دولت ملت سازی، این پرسش مطرح است که روند تاریخی اجتماعی شکل گیری نظام های سیاسی لبنان و عراق بر مبنای الگوی دموکراسی توافقی چگونه است و در این روند، این دو نظام چه شباهت ها و تفاوت هایی داشته اند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که دموکراسی توافقی گزینه ای است از نظر نهادی سیاسی با ایجاد بستر مناسب برای مشارکت گروه های متکثر قومی، دینی و زبانی قابلیت تحقق امنیت و ثبات نسبی را دارد، اما بافت قبیله ای و گرایش های سنتی فرقه گرایانه این کشورها و تداوم شکاف های اجتماعی از جمله چالش های مؤثر در شکنندگی این دموکراسی است. در این مقاله با استفاده از رهیافت نهادگرایی و روش مقایسه ای در بررسی موضوع، به این نتیجه رسیدیم که با توجه به چندفرهنگی بودن این دو کشور و تنوع شکاف های اجتماعی در آن ها، دموکراسی توافقی گزینه به نسبت مناسبی برای مشارکت سیاسی گروه های گوناگون در تصمیم گیری های دو کشور است و توانسته در این سال ها به ویژه در لبنان به شیوه شبه پارلمانی و در عراق با تمرکزبخشیدن به پارلمان، ثباتی نسبی، اما شکننده به وجود آورد. فرهنگ سنتی و عشیره ای حاکم بر این دو کشور، مشکل هویت ملی، موانع فرهنگی ایجاد جامعه مدنی و سازمان های مردم نهاد و کاستی های درونی، این نوع دموکراسی را در عمل با مشکل مواجه کرده است و به شکل ظرفی مدرن، اما با مظروفی سنتی و غیردموکراتیک درآمده است.
ارزیابی نقش ژئوپلیتیک جمعیت در امنیت ملی رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک جمعیت، یکی از مهم ترین عناصر مؤثر در قدرت و امنیت ملی در روابط بین الملل است. این موضوع امروزه با افزایش اهمیت روزافزون دانش و فناوری و تحدید عناصر قدرت سخت، اهمیت کمتری نسبت به گذشته دارد، اما همچنان به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر سیاست داخلی و خارجی در سیاست جهانی مورد توجه است. ژئوپلیتیک جمعیت بی شک یکی از مهم ترین دغدغه های دائمی اسرائیل از ابتدای تأسیس آن تاکنون بوده است. این موضوع با توجه به ماهیت بسته دین یهود و محدودیت کمی یهودیان جهان و همچنین به دلیل اینکه این رژیم، حضور و قوام خود را بر اساس وجود جمعیت فقط یهودی استوارساخته، اهمیت بیشتری یافته است. علاوه بر این، تداوم اشغالگری این رژیم در سرزمین فلسطین و چالش های ناشی از بحران مهاجرت و همچنین بروز مسائل جدید در درون مرزهای فلسطین اشغالی نیز بر نگاه ویژه اسرائیل به مسئله جمعیت و تغییر و تحولات دائمی آن افزوده است. در این چارچوب، این پرسش مطرح است که ژئوپلیتیک جمعیتی اسرائیل چگونه امنیت ملی این رژیم را تحت تأثیر قرار داده است؟ یافته های این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، نشان می دهد ژئوپلیتیک جمعیتی اسرائیل، هم زمان فرصت ها و چالش هایی را برای این رژیم به وجود آورده است که اگرچه فرصت ها، بیشتر در بُعد کیفی بروز یافته اند، ابعاد کمی، الگوی پخش و ترکیبات جمعیتی این رژیم به کاهش ضریب امنیت ملی آن منجر شده است.
دیپلماسی اقتصادی ترکیه در آسیای مرکزی در دوران حزب عدالت و توسعه در سال های 2000 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی به شدت تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی است؛ بنابراین به دست آورن شهرت و نفوذ در یک کشور یا منطقه از هدف های مهم دولت ها در دیپلماسی اقتصادی است که متناسب با موقعیت، فرصت ها و ظرفیت های فرهنگی هر کشور از راه ها و سازوکارهای گوناگون دنبال می شود. ترکیه به دلیل پیشینه فرهنگی با کشورها و برخورداری از سطح بالای توسعه اقتصادی در منطقه، ظرفیت مناسبی برای همکاری با جمهوری های آسیای مرکزی در زمینه اقتصادی دارد. یکی از اصول سیاست خارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه داشتن روابط نزدیک با کشورهای آسیای مرکزی است. برای ترکیه تقویت دیپلماسی اقتصادی با کشورهای این منطقه به دلیل داشتن فرهنگ مشترک با آن ها اهمیت فراوانی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که مهم ترین متغیرها یا شاخص ها در روابط اقتصادی ترکیه با منطقه آسیای مرکزی کدامند؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که دیپلماسی اقتصادی ترکیه در منطقه در دوره حزب عدالت و توسعه را می توان با شش شاخص دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی دولت توسعه گرا تبیین کرد که عبارت اند از: 1. رشد تجارت بر اساس راهبرد توسعه صادرات؛ 2. جذب سرمایه گذاری و سیاست پیمانکاری خارجی؛ 3. موافقت نامه های تجارت آزاد و ترجیحی؛ 4. ارتباط هماهنگ با حداکثری؛ 5. تعامل مثبت با نهادهای اقتصادی بین المللی؛ 6. ایجاد تصویر مثبت. در این مقاله، سطح این رابطه را با چارچوب مفهومی دیپلماسی اقتصادی با تمرکز بر این 6 عامل تحلیل می کنیم. روش پژوهش کیفی و روش گردآوری داده ها اسنادی، کتابخانه ای و اینترنتی است.