مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام
مطالعات بنیادین و کاربردی جهان اسلام سال سوم پاییز 1400 شماره 3 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
واژه بنیادگرایی معمولاً هم نشین با معنای سنت گرایی و متضاد با گفتمان مدرنیته و به مفهوم بازگشت به اصول اولیه و دوران باعظمت گذشته با رجوع به متن کتاب و سنت به کار رفته است. سلفیه از فرقه های معاصری است که گاهی از آن ها با نام بنیادگرایان اسلامی یاد می شود. بنیادگرایان سلفی معاصر به سه گرایش بنیادگرایان سلفی آفریقا، بنیادگرایان سلفی حجاز و یمن و بنیادگرایان سلفی شبه قاره هند تقسیم پذیرند. از این میان سلفیان شبه قاره هند کمتر شناخته شده هستند. بخشی از سلفیان شبه قاره در همسایگی شرق ایران هستند که شناخت عمیق آن ها از دید امنیتی و فرهنگی به ویژه در شرایط کنونی با روی کارآمدن طالبان ضرورت بیشتری دارد.هدف ما در این پژوهش ارائه تعریفی از بنیادگرایی و تبیین اصلی ترین عناصر بنیادگرایی سلفی شرق ایران است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بنیادگرایان سلفی معاصر جنبشی یکدست و یکپارچه با باورهای مشترک نیستند. این جنبش ها از ظرفیت هایی بهرمند هستند که بسته به تعامل با دیگران می تواند فرصت باشد یا تهدید. برخی از این ویژگی ها و جنبه های مثبت بنیادگرایان شرقی نوع نگاه آن ها به استکبار جهانی آمریکا و اسرائیل و همچنین داشتن گرایش های صوفیانه و عارفانه است. ایستادگی در برابر فرهنگ مدرن و مدرنیته و غرب ستیزی آن ها نیز از دیگر وجوه متمایز بنیادگرایان افغانستان و پاکستان است. گرایش به ابوحنیفه و ابومنصور ماتریدی فرصتی برای گفت وگوهای عقلی و پذیرش قواعد عقلانی بین المللی در میان آن ها به وجود آورده است.
ارزیابی نقش و عملکرد سازمان ملل متحد در بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مرور نقش و عملکرد سازمان ملل متحد در بحران ها و بررسی تطبیقی آن ها درمی یابیم همچنان عملکرد سازمان ملل متحد نمی تواند مستقل و مجزا از نقش قدرت های بزرگ باشد. با آغاز بحران سوریه در سال 2011 و ایجاد مجموعه پیچیده ای از معادلات سیاسی و امنیتی، سازمان ملل متحد برای حل وفصل آن وارد عمل شده و کوشیده است به پایان خشونت و درگیری ها دست یابد. در این مقاله به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که نقش و عملکرد اقدامات سازمان ملل متحد و میزان تأثیرگذاری آن در حل وفصل بحران سوریه چگونه بوده است؟ همچنین ضمن بررسی تلاش های این نهاد بین المللی به واکاوی و ارزیابی علمی آن بر مبنای تحلیل آیین و بررسی اسناد بین المللی صادرشده در این خصوص مانند قطعنامه های شورای امنیت می پردازیم. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده اسناد کتابخانه ای نوشته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، سازمان ملل با تصویب قطعنامه های متعدد و ارسال کمک های بشر دوستانه کوشیده است نقش فعالی در حل بحران سوریه داشته باشد، ولی اقداماتش منجر به ترک فوری و دائمی مخاصمه در سوریه نشد و به سبب منافع و رقابت قدرت های بزرگ عضو شورای امنیت میزان تأثیرگذاری آن محدود شده و نفرت و کشتار و آوارگی در سوریه ابعاد گسترده ای یافته است. بنابراین شورای امنیت سازمان ملل با وجود ظرفیت بالقوه فصل هفتم منشور ملل متحد نتوانسته است نسبت به این بحران عملکرد مناسبی داشته باشد.
اقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در ترکیه در دوران تورگوت اوزال (1983- 1993)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه چرخش سیاسی و اقتصادی ترکیه در دوران زمامداری اوزال، برایندی از آزادسازی اقتصادی و سیاسی بود. برگرفته از این تحول، فهم نسبت توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی در این دوره، پیشران درک تجربه ترکیه در سال های اخیر است. مطالعه چنین نسبتی با آغاز نخست وزیری اوزال در سال ۱۹۸۳ اهمیت بیشتری می یابد که توسعه اقتصادی به عنوان «معجزه ترکی» و توسعه سیاسی به عنوان «دموکراسی خواهی» ظهور یافت. روند توسعه ترکیه در شش دهه حکمرانی نظامیان و غیرنظامیان از زمان تکوین جمهوری در سال ۱۹۲۴ تا اوایل دهه 1980 به همراه رشد و توسعه به نسبت پایدار در دوران اوزال، نسبت میان توسعه اقتصادی و سیاسی در این زمان را دوچندان نیازمند تحلیل می کند. از این رو، این پرسش مطرح می شود که چه نسبتی بین رشد و توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی ترکیه در سال های ۱۹۸۳ تا ۱۹۹۳ وجود دارد؟ ایده اصلی مقاله این است که عمل گرایی اقتصادی، سیاست درهای باز و استخدام سیاست خارجی توسعه گرا و اصلاح گرایی سیاسی و تشویق فرهنگ سیاسی مشارکتی، سبب اجرای آیین نوعثمانی گرای اوزالیستی و احیای موقعیت (فرا)منطقه ای ترکیه شد. بنابر یافته پژوهش، شکنندگی توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی در جمهوری اول و دوم و ناپایداری توسعه سیاسی بدون توسعه اقتصادی نشان می دهد که تنها با برقراری توازن نسبی توسعه ای بین اقتصاد و سیاست، ترکیه شاهد رشد و ثبات پایدار در دوران اوزال بود.
مدیریت منازعه عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران، موانع و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط ایران و عربستان با توجه به تحولات جاری به ویژه پس از سال 2011 به موضوعی پیچیده و چالش برانگیز تبدیل شده است. امنیت داخلی مهم ترین دغدغه دو بازیگر و به ویژه عربستان سعودی است. تحولات منطقه ای نیز زمینه رقابت برای افزایش حوزه نفوذ میان دو کشور را فراهم کرده است. دو کشور ایران و عربستان با وجود شباهت های فراوان تاکنون به تعریف های مشترک و حتی نزدیک به هم دست نیافته اند. و این موضوع به درک تهدیدآمیزی از دیگری منجر شده است تا دو کشور افق روشن در روابط خود را به دیده تردید بنگرند. این پیش زمینه ذهنی و روان شناختی از ایران و عربستان برای تبدیل وضعیت روابط دو کشور نیازمند کاتالیزوری بود که تحولات سال 2011 و به دنبال افزایش نفوذ منطقه ای ایران بهانه های لازم را برای شروع دشمنی فراهم کرد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که مؤلفه های مهم در مدیریت منازعه ایران و عربستان سعودی کدامند؟ چگونه تنش در روابط دو کشور به سوی کاهش تنش در حالت حداقلی و بهبود روابط در حالت حداکثری پیش می رود؟ این پژوهش براساس رویکرد تحلیلی توصیفی و در چارچوب نظری مجموعه امنیتی منطقه ای و الگوهای دوستی و دشمنی به این موضوع می پردازد.
نقش تاب آوری اقتصادی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب سازمان همکاری اسلامی در سال های 2000 تا 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث، نقش تاب آوری اقتصادی در راستای تکانه های واردشده بر اقتصاد کشورهاست و این موضوع توجه پژوهشگران و کارشناسان سراسر جهان را به خود جلب کرده است. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر اثر شاخص ترکیبی تاب آوری اقتصادی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب سازمان همکاری اسلامی را با استفاده از روش پنلی حداقل مربعات کاملاً اصلاح شده بررسی می کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که تاب آوری اقتصادی، نیروی کار و تشکیل سرمایه ثابت ناخالص اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی کشورها دارد. بنابراین کشورهای منتخب برای تداوم رشد اقتصادی باید بر روی مؤلفه های مختلف تشکیل دهنده تاب آوری اقتصادی از جمله کنترل نرخ تورم، نرخ بیکاری، کسری بودجه دولت، کسری تراز تجاری، ارتقای فناوری ها و سرمایه گذاری خارجی، مقررات زدایی و ارتقای فضای کسب وکار و کارایی و اثربخشی دولت ها توجه جدی کنند.
بررسی مقایسه ای گروه های مقاومت حشد الشعبی عراق و حماس فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سه دهه اخیر، در میان ملت های منطقه به ویژه شیعیان خاورمیانه، آشکارا شاهد خودآگاهی و ظهور و تقویت جنبش های سیاسی اجتماعی بوده ایم. با توجه به پیامدهای داخلی و خارجی این جنبش ها، نقش تأثیر گذار آن ها را در سطوح تحولات منطقه ای و کشوری می بینیم. در این مقاله دو گروه مقاومت اسلام گرای معاصر، جنبش مقاومت حماس فلسطین و گروه مقاومت حشد الشعبی عراق را با یکدیگر مقایسه می کنیم. با توجه به شرایط کنونی خاورمیانه، ساختار و تشکیلات این دو گروه در قالب یک دستگاه مفهومی و به وسیله مطالعه تطبیقی اهمیت دارد. روش بررسی این مقاله توصیفی اکتشافی است. در پی پاسخ این پرسش هستیم که گروه های مقاومت حشدالشعبی و حماس چه تفاوت ها و شباهت هایی با یکدیگر دارند؟ مقایسه این دو گروه مقاومت، دلایل تحولات اساسی و تأثیرگذار اخیر دو کشور عراق و فلسطین را به صورت شفاف مشخص می کند. گروه مقاومت حشدالشعبی عراق و حماس فلسطین، پیوند عمیقی با انقلاب اسلامی ایران داشته و رشد و نفوذ این گروه ها به عنوان بازوان حمایتی جمهوری اسلامی بسیار اهمیت دارد. در مقایسه هویت این دو گروه مقاومت، قالب گروه مقاومت حشد الشعبی عراق، ایدئولوژی اسلامی شیعی و ایدئولوژی جنبش مقاومت حماس ریشه در اخوان المسلمین مصر دارد. شایان توجه اینکه جنبش های آزادی بخش، همچون هر پدیده اجتماعی دیگر، در گذر زمان و تحت تأثیر شرایط و مؤلفه هایی، دچار تحول می شوند.