مطالعات زبان و ترجمه
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و پنجم پاییز 1401 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی پاسداری از زبان و خط را بر عهده دارد و تلاش می کند آن را از تشتّت و آسیب های احتمالی حفظ کند. با توجّه به نام فرهنگستان انتظار می رود این نهاد به بررسی فرهنگ و هویّت نیز بپردازد؛ اما بررسی اهداف، وظایف و عملکرد آن نشان می دهد که عمده تمرکزش بر روی نقش واژگانی و زبانی است. پُرواضح است که با توجّه به رابطه تنگاتنگ زبان و فرهنگ، نمی توان از زبان سخن گفت و به فرهنگ توجّه چندانی نداشت. ازاین رو، در این مطالعه، مفهومی به نام «زباهنگستان» به معنای عرصه ای برای نمایش «زباهنگ ها» معرّفی می شود که می توان آن را در کنار فرهنگستان مؤثر دانست. به نظر می رسد فرهنگستان بیشتر رویکردی بالا به پایین، قدرت محور، تجویزی، تک صدایی و واژه محور دارد که بر صورتِ کلمات بیش از معنا تأکید می کند. در چنین شرایطی، واژگان مصوّب تنها در سطح «برون آگاهی» افراد باقی می مانند و آنان تمایل چندانی به استفاده از این واژگان در کلام ندارند. درحالی که در زباهنگستان، رویکرد پایین به بالا، مردم محور، توصیفی، چندصدایی و فرهنگ محور است و هر یک از افراد در جامعه، نقش مهم و مشارکتی دارند. زباهنگستان تلاش دارد با تأکید بر زباهنگ ها به فرهنگ مستتر در زبان دست یافته و با جایگزینی ژن های معیوب فرهنگی در راه تعالی فرهنگ گام بردارد. از این منظر می توان ادّعا کرد، افراد نسبت به زباهنگ ها «درون آگاهی» پیدا می کنند و نظر اکثر آحاد جامعه در تصمیم سازی لحاظ می شود. باید توجّه داشت فرهنگستان و زباهنگستان مانند دو بال تعالی زبانی و فرهنگی یک جامعه هستند که می توانند مکمل هم عمل کرده و به برنامه ریزی زبانی و فرهنگی کمک شایان توجّهی نمایند.
آسیب شناسی طرح جایگزینی واژگان بیگانه در کتب درسی با واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با رشد روزافزون دوزبانگی و افزایش تعاملات بین زبان ها، تمامی زبان ها تغییراتی را تحت تأثیر این تماس های زبانی در سطوح مختلفی تجربه می کنند. یکی از این سطوح، لایه واژگان است که بیش از سطح دیگر زبانی منشأ دغدغه سیاست گذاران در عرصه برنامه ریزی زبانی بوده است. در این میان استفاده از واژگان قرضی و یا جایگزین کردن آنها با واژگان مصوّب موضوع اختلاف نظر شده است. لذا، این پژوهشِ پیمایشی با رویکرد کیفی با هدف آسیب شناسی طرح جایگزینی واژگان تخصصیِ بیگانه با واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در کتب درسی «زیست شناسی» مقطع متوسطه مدارس ایران انجام گرفت. به این منظور در این مصاحبه ساختاریافته نگرش 126 نفر از مخاطبان این طرح مشتمل بر دانش آموزان فارغ التحصیل رشته تجربی، دبیران زیست شناسی، دانشجویان زیست شناسی، پزشکی و پیراپزشکی و اساتید زبان شناسی پیرامون ضرورت انجام این طرح، دلایل موفّقیّت یا عدم موفّقیّت این طرح و پیشنهاد هایی در خصوص اجرای بهتر آن موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد اکثریت قریب به اتّفاق مصاحبه شوندگان (97%) موافق اجرای آن با سبک و سیاق اجراشده در کتب درسی نبودند. ازنظر مصاحبه شوندگان مهم ترین دلایل این مخالفت ایجاد سردرگمی در مخاطبان، عدم هماهنگی در استفاده از واژگان مصوّب در محیط های آموزشی و بین المللی بودن واژگان تخصصی بودند. همچنین از نظر آنها این طرح ناموفّق بوده است و دلایل عمده آن عدم استفاده مخاطبان از واژه های مصوّب و بین المللی بودن واژگان تخصصی بوده است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت فرهنگستان زبان و ادب فارسی ضمن تلاش مجدّانه برای پاسداشت قوام زبان فارسی به عنوان زبان علم در کشور می بایست با تدوین اصول و ضوابط واژه گزینی مختص اصطلاحات تخصصی در کمّ و کیف اجرای این طرح بازنگری نمایند.
نگاهی نقّادانه به فرایند واژه گزینیِ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در پرتو رهیافت سیاست گذاری و برنامه ریزی زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگستان زبان و ادب فارسی به عنوان نهادی با شعاع عملکردی فراملّی که برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های آن می تواند پیامدهای گسترده ای، نه صرفاً در زمینه زبانی، بلکه در عرصه های اجتماعی و سیاسی نیز به همراه داشته باشد، بایستی پیوسته مورد نقد و ارزیابی درونی و بیرونی قرار گیرد تا با لحاظ کردن بازخوردهای حاصل از آن، عملکرد و اثرگذاری بیشینه و بهینه ای داشته باشد. در این راستا، پژوهش فعلی، با اتّخاذ رویکرد مدافعه ای‑مشارکتی و نیز کاربست پاره ای اصول و مفاهیم میان رشته ای سیاست گذاری و برنامه ریزی زبانی به سازوکار حاکم بر ساختار این نهاد و به ویژه فرایند «واژه گزینی»، کوشیده تا ضمن عریان سازی از پاره ای نارسایی ها و کاستی های حاکم بر آن، توجّه متولیان و سیاست گذاران حوزه نگهداشت و گسترش نفوذ زبان فارسی را بیش ازپیش به رفع آنها معطوف سازد. پژوهشگر با بهره گیری از روش «سندکاوی کیفی» بر آن بوده تا فرایند خطی خط مشی گذاری زبانی در فرهنگستان را با دیدی انتقادی که لازمه اتّخاذ رهیافت مدافعه ای‑مشارکتی است، تشریح و تحلیل نماید. یافته ها گواه آن است که فرهنگستان در عملکرد سیاست گذاری زبانی خود (نا)آگاهانه رویکردی «اثبات گرایانه» و «گام محور» دنبال می کند که چنین رهیافتی می تواند باعث ایجاد نوعی دافعه و سازش ناپذیری از ناحیه کارگزاران زبانی در سطوح و ساحت های مختلف جامعه متکثّر ایران شود. از دیگر یافته های این جستار پژوهشی می توان به عدم به رسمیت شناختن تضاد منافع در میان کارگزاران متعدّد و متکثّر عرصه سیاست گذاری زبانی در اسناد مورد تحلیل اشاره نمود. همچنین، اتّخاذ رویکرد «نخبه گرایانه»، به ویژه در مقوله واژه گزینی، منجر به عدم به رسمیت شناختن شمّ زبانی گویشوران بومی زبان، به عنوان یک منبع ارزشمند گزینش، کاربرد و اقبال پذیری واژگان نو در فارسی شده است.
تحلیل هَیَجامَدی برخی از واژگان مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون بر روی واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از منظر زبان شناسی، رده شناسی و جامعه شناسی زبان مطالعاتی صورت گرفته است، امّا بررسی این واژگان از منظر روان شناسی زبان می تواند رویکرد تازه ای در خصوص واژه گزینی برای معادل های بیگانه ارائه دهد. مطالعه حاضر با به کارگیری الگوی «هَیَجامَد» (هیجان+ بسامد حواس)، به مقایسه کاربرد هفت واژه مصوّب فرهنگستان و معادل بیگانه آنها در میان عامه مردم می پردازد تا میزان استقبال آنها از واژگان مصوّب فرهنگستان و نیز نقش زبان مادری آنها درباره کاربرد واژگان را بررسی کند. بدین منظور، تعداد 223 شرکت کننده در مرحله کمّی بر اساس «نمونه گیری در دسترس» و 61 شرکت کننده در مرحله کیفی بر اساس «اشباع داده ها» از میان عامه مردم انتخاب شدند. روش پژوهش اتخاذ شده در این پژوهش، طرح تحقیق تلفیقی‑ترتیبی است که بر اساس آن، ابتدا داده های کمّی و سپس داده های کیفی جمع آوری شد. نتایج کمّی به دست آمده از «آزمون تی» نشان داد که از میان هفت جُفت واژه منتخب، بین شش جُفت آن تفاوت معناداری از حیث «هَیَجامَد» در میان عامه مردم وجود دارد. همچنین، نتایج کمّی به دست آمده از آزمون «انووا یک طرفه» نشان داد از بین هفت جُفت واژه مورد نظر، در سه واژه تفاوت معناداری با توجّه به زبان مادریِ سخنگویان شامل زبان های فارسی، کردی و ترکی از حیث «هَیَجامَد» وجود دارد. نتایج کیفی این پژوهش، پس از مشخص کردن توافق و پایایی درون موضوعی داده های به دست آمده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، نشان داد 16 عامل همچون تداعی مثبت، خوش آهنگ بودن و بسامد بالا در پذیرش واژه های بیگانه و 8 عامل همچون تداعی منفی، تلفظ دشوار و بسامد پایین در عدم پذیرش واژه های مصوّب از سوی مردم نقش دارند . درواقع، فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای افزایش میزان استقبال و کاربرد یک «نوواژه» در مقایسه با همتای بیگانه آن، نه تنها مسائل زبان شناختی، بلکه مسائل روان شناسی زبان را هم باید لحاظ نماید.
نمودهای هویّت ملّی در متون تألیفی و ترجمه ای ادبیّات نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نمودهای مؤلفه های هویّت ملّی در ادبیّات تألیفی و ترجمه ای نوجوان و بررسی سهم این متون در هویّت سازی نوجوانان ایرانی انجام شد. به منظور دستیابی به این هدف، 16 رمان واقع گرای نوجوان، متشکل از 8 رمان ترجمه ای و 8 رمان تألیفی، به دقّت مورد بررسی قرار گرفت و نمونه های هویّت ملّی با استفاده از دسته بندی قومی‑مدنی مؤلفه های هویّت ملّی که ترکیبی برگرفته از دو دسته بندی هویّت ملّی قومی و هویّت ملّی مدنی ارائه شده توسط اسمیت (1991) است از این متون استخراج شد. سپس نمونه های جمع آوری شده تحلیل و با یکدیگر مقایسه شد. با توجّه به پیکره پژوهش، نتایج نشان داد میزان مواجهه نوجوانان ایرانی با مؤلفه های هویّت ملّیِ غیر ایرانی دو برابر بیشتر از میزان مواجهه آنها با مؤلفه های هویّت ملّی ایرانی است. افزون بر این، تنها بخشی از جنبه های هویّت ملّی از طریق رمان به کودکان و نوجوانان منتقل می شوند. درواقع، با توجّه به فراوانی بسیار پایین برخی نمونه های استخراج شده هویّت ملّی شامل ویژگی های اقتصادی، ایدئولوژیک، سیاسی و قانونی به نظر می رسد جنبه های پیچیده تر هویّت ملّی در این نوع از ادبیّات به حاشیه رانده شده اند؛ بنابراین، بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر، رمان های نوجوان سهم قابل توجّهی در آگاهی ملّی نوجوانان ایرانی ایفا نمی کنند.
بررسی چگونگی انتقال اصطلاحات سیاسی اجتماعی مقیّد به فرهنگ در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور بر اساس آراء سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات مقیّدبه فرهنگ یا فرهنگ بسته ها به عناصر فرهنگی و مفاهیم بومی موجود در جوامع مختلف اشاره دارند که مترجمان همیشه در انتقال صحیح آنها از زبان مبدأ به مقصد با دشواری های فراوانی روبه رو هستند. حفظ بیشترین بار معنایی و فرهنگی در انتقال این عناصر مهم ترین دستاورد مترجمان به ویژه در حوزه ترجمه ادبی است. سرگِی وِلاخوف و سیدِر فِلورین، از نظریّه پردازان مشهور بلغاری در حوزه ترجمه، عناصر فرهنگی را بر اساس موضوعات مختلف از قبیل جغرافیایی، قوم نگاری، سیاسی‑ اجتماعی و نظامی طبقه بندی کرده و راهبردهایی را جهت انتقال صحیح آنها به دیگر زبان ها ارائه کرده اند که مبنای کار در پژوهش حاضر است. در این تحقیق، چگونگی انتقال عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در ترجمه روسی رمان سووشون سیمین دانشور به روش خوانش و مقابله تطبیقی و شیوه تحلیلی‑توصیفی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد که در برگرداندن عناصر فرهنگیِ سیاسی‑ اجتماعی در این رمان بیش از همه از ترجمه تقریبی ‑و شیوه معادل کارکردی‑ و کمتر از همه از آوانویسی، حرف نویسی و ترجمه ضمنی استفاده شده است. در بسیاری از موارد نیز بارِ فرهنگی و گاه حتّی بار معنایی، زبان شناختی و سبک شناختی واژگان و عبارت ها از دست رفته است. درمجموع، موفقیّت مترجمان در انتقال بارِ فرهنگی در حوزه اصطلاحات سیاسی اجتماعی به متن مقصد نسبی تلقّی می شود.
مطالعه ترجمه کلیله ودمنه بهرام شاهی بر اساس نظریّه نظام چندگانه اون زهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله ودمنه بهرام شاهی، با واسطه یک زبان میانجی به فارسی ترجمه شده است، بااین حال تطابق جنبه های تعلیمی و دینی آن با فرهنگ ایران در قرن ششم قابل توجّه و معنی دار است. این نکته زمینه ای برای بررسی این اثر بر اساس نظریّه «نظام چندگانه اون زهر» و «روش گیدئون توری» به دست می دهد. طبق این روش در گام نخست پاره ای از بن مایه های مشترک متن با فرهنگ مقصد استخراج و ریشه یابی شده، در گام دوم نقشه نگاری بخشی از متن مقصد روی معادل آن در زبان مبدأ صورت گرفته و در گام سوم استراتژی های به کاررفته در ترجمه طبقه بندی شده است. یافته های پژوهش در گام نخست نشان می دهد بن مایه های حکایت های کلیله ودمنه (چه در بُعد جهانی، چه با سرچشمه ایرانی یا هندی) در بین ادیان آسیایی و اقوام شرقی مشترک اند و از ارزش های دینی و اخلاقی به شمار می روند. در گام دوم نقشه نگاری حکایت «مرغ باران و وکیل دریا» روی حکایت مشابه آن در پنچاتنترا به مطالعه تطبیقی «سیمرغ» و «گرودا» انجامید و خاستگاه مشترک این دو پرنده اسطوره ای را نشان داد. در گام سوم استراتژی های ترجمه شامل حذف، تغییر و جایگزینی و افزایش تبیین و نشان داده شد مترجم چگونه با استفاده از این شیوه ها بین فرهنگ مبدأ (متن اصلی) و فرهنگ مقصد تعادل به وجود آورده است. این پژوهش نشان می دهد آنچه در ترجمه نصرالله منشی نقش محوری و مرکزی دارد، فرهنگ مقصد است و مترجم با تمرکز بر آن، عناصر فرهنگی را انتقال داده و در این میان با افزایش عناصر ایدئولوژیک به متن، آن را به گفتمان غالب نزدیک تر کرده است.