۱.
«سرمایه» یکی از مفاهیم مهم جامعه شناسی است که نشان می دهد چگونه ساختارهای عینی جامعه (قواعد اجتماعی، هنجارها، نقش ها، نهادها و ابزارهای فرهنگی) می توانند بر ساختارهای ذهنی افراد و رفتارهای اجتماعی آنان تأثیر بگذارند. مهم ترین سرمایه های مطرح شده عبارت اند از سرمایه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و طبیعی که می توانند بر انگیزه، توجه، رفتار، نگرش و اعتقادات زبان آموز تأثیر بگذارند. از آن جایی که حواس دروازه ورود به درک جامعة زبانی است و با توجه به ارتباط تنگاتنگ حواس و میزان هیجان زبان آموز، به نظر می رسد یکی از سرمایه هایی که می توان به سرمایه های دیگر افزود، سرمایة هیجانی-حسی باشد. هدف از جستار حاضر معرفی سرمایة هیجانی-حسی و بررسی رابطة آن با انواع سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی در زبان آموزی موفق است. نتایج نشان می دهند برخورداری بیشتر از هر یک از سرمایه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی منجر به افزایش سرمایة هیجانی-حسی در زبان آموز شده که این امر باعث فهم میان ذهنی و تسهیل یادگیری خواهد شد. مدرس می تواند با به کارگیری این سرمایه ها در تدریس، حواس زبان آموز را بیشتر درگیر کرده و با رساندن وی به مرحلة درون آگاهی میزان هیجان مثبت، توجه و انگیزه را در او افزایش دهد. به نظر می رسد با استفاده از این شیوه، مطالب در ذهن زبان آموز نهادینه خواهد شد و او تمایل بیشتری به ارتباط و مشارکت فعال خواهد داشت.
۲.
تبادلات بین المللی ترجمه، دارای ساختار مرکز حاشیه است. برخی زبان ها در مرکز و برخی دیگر در حاشیۀ این ساختار جای می گیرند. ترجمة ادبیات در سراسر جهان غالباً از زبان های مرکزی به زبان های حاشیه ای در جریان است. شمار زیادی از پژوهش ها، در بررسی جایگاه زبان های متفاوت در نظام بین المللی ترجمه، به جریان ترجمه ای را از زبان های مرکزی به زبان های حاشیه ای پرداخته اند. بنابراین جای بررسی جریان ترجمه ای از زبان های حاشیه به زبان های مرکزی، همچون روسی، در ادبیات این حوزه خالی است. لذا پژوهش پیشِ رو در پی آن است تا با استفاده از رویکرد سری زمانی، به تحولات جریان ترجمه ای از سال 1997 تا 2010 بپردازد. علت استفاده از رویکرد سری زمانی توانِ آن در آشکارسازی الگوهای پنهان در دل داده های زمان مند است. با استفاده از دادگان موجود در سایت یونسکو، یافته ها نشان دادند که در مجموع روند نزولی بر جریان ترجمه از فارسی به روسی حاکم بوده است. ضمناً، تحلیل ها بیانگر دو الگوی معنادار بودند؛ یک روند کاهشی در دهۀ نود و یک دورۀ افزایش-کاهش در بین سال های 2003 تا 2009. نگارندگان پس از دستیابی به این یافته ها، با استفاده از عوامل مؤثر در نظام جهانی ترجمه، در صدد تبین این الگوها بر آمدند.
۳.
مطالعة حاضر به بررسی رابطة بین عملکرد زبان آموزان ایرانی در بخش خواندن آزمون تافل با راهبردهای تست زنی و نیز آگاهی فراشناختی از راهبردهای خواندن می بپردازد. شصت و دو دانشجوی رشتة زبان انگلیسی به طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون بسندگی دانش زبانی نلسون نمونه، بخش درک و مطلب، آزمون تافل، پرسش نامة راهبردهای تست زنی و پرسش نامة آگاهی فراشناختی از راهبردهای خواندن ((MARSI استفاده شد. داده ها از طریق آمار توصیفی و آزمون های آماری همبستگی و تی تست مستقل با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخة 19 مورد تحلیل شد. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین استفاده از راهبردهای تست زنی و بخش خواندن آزمون تافل همبستگی منفی (13/0-) و بین آگاهی فراشناختی از راهبردهای خواندن با بخش خواندن آزمون تافل همبستگی پایینی (17/0) وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که دانشجویان بیشتر از مؤلفة راهبردهای استدلالی خواندن استفاده می نمایند. به علاوه، تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که بین سطح بسندگی زبان انگلیسی و نمرات دانشجویان در بخش خواندن آزمون تافل رابطة معناداری وجود دارد (r =0.74، (p< 0.001 . در پایان، پیشنهادهایی برای استفاده از راهبردهای پاسخ به سؤالات خواندن آزمون تافل ارائه می شود.
۴.
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی نقش توانایی های شناختی (توجه شنیداری /دیداری، سرعت پردازش، هوش سیال) و بسندگی عمومی زبان خارجه در درک شنیداری بپردازد. در مجموع 103 دانشجوی مقطع کارشناسی رشتة زبان انگلیسی در این پژوهش شرکت کردند. آزمون های توجه شنیداری و دیداری، سرعت پردازش، هوش سیال کلامی و غیرکلامی، بسندگی کلی زبان انگلیسی، و درک شنیداری به شرکت کنندگان داده شد. نتایج نشان داد که مقیاس بسندگی زبان انگلیسی دارای بالاترین همبستگی با آزمون شنیداری بود و پس از آن توجه و سرعت پردازش بالاترین همبستگی را داشتند. تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که 16 درصد از واریانس درک شنیداری با عوامل شناختی توضیح داده می شود. با افزودن بسندگی زبان دوم به مدل رگرسیون در مرحلة دوم، ۱۹ درصد دیگر به مجموع واریانس توضیح داده شده افزوده شد. به عبارت دیگر، بسندگی زبان خارجی، پس از کنترل توانایی های شناختی، می تواند 19 درصد واریانس درک شنیداری را تبیین کند. یافته های حاصل نشان می دهد که توانایی های شناختی تقریباً به اندازة بسندگی زبان خارجی در درک شنیداری موفق حائز اهمیت اند.
۵.
جوامع بشری در طی ادوار متمادی با مطالعۀ علمی رفتارهای اجتماعی سعی در شناخت فرایندهای ذهنی و درک روان شناسانة الگوهای رفتاری دارند. در این میان پیوند اسطوره با تخیل و کارکردهای ذهن بشر، توجه روان شناسان را به خود معطوف کرده است. نمادهای اسطوره ای یا همان آرکتیپ ها، الگوها یا قالب های رفتاری از پیش تعیین شده ای هستند که بر شخصیت ما تأثیر بسزایی دارند. از منظر یونگ، مضامین اسطوره ای ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند و درک مفهوم آرکتیپ ها به شناخت روان ناخودآگاه جمعی می انجامد. بنابراین، یونگ برای تحلیل تفاوت های شخصیتی انسان ها به مطالعۀ ضمیر ناخودآگاه جمعی و بررسی تأثیر آنیما و آنیموس بر کهن الگوی مسلط بر روان انسان ها می پردازد. در این پژوهش با بهره از نظریات روان شناسی یونگ به مطالعۀ کهن الگوهای مسلط بر روان شخصیت های زن کتاب گاوالدا می پردازیم. مطالعۀ این کهن الگوها که تحت تأثیر جامعه و فرهنگ تجلی می یابند یا برای همیشه سرکوب می شوند، به ما امکان درک واکنش های شخصیت های زن داستان در موقعیت های مختلف را خواهد داد. شناخت ایزدبانوان مسلط بر قهرمانان زن داستان و تعامل آن ها با الگوهای فرهنگی جامعه، به ما در درک رفتارهای اجتماعی آنان کمک خواهد کرد.
۶.
در این پژوهش که با استفاده از رویکرد آمیخته انجام شده، وضعیت انگیزشی و دلایل بی انگیزگی برخی دانشجومعلمان زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان مشهد بررسی شده است. در ابتدا و با استفاده از رویکرد کیفی نظریة داده بنیاد ، با 17 دانشجوی دختر و پسر مصاحبه شد. نتایج نشان داد که از جمله عوامل مؤثر بر بی انگیزگی دانشجویان، عدم علاقة اولیه به معلمی، عدم آشنایی با دورة دبیری یا آموزش زبان انگلیسی قبل از انتخاب رشته، محیط و فضای دلسردکننده، امنیت شغلی، ویژگی های خاص دانشگاه از قبیل عدم وجود امکانات کافی و محدودیت های مقررات و سخت گیری استادان است. سپس براساس یافته های مرحلة کیفی، پرسش نامه ای تهیه شد و پس از اعتبارسازی، بین تمامی دانشجومعلمان زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان مشهد توزیع شد. نتایج مرحلة کمی نیز نتایج کیفی را تأیید می کند و نشان می دهد که برای ایجاد فضای انگیزشی برای دانشجومعلمان در دانشگاه فرهنگیان، توجه ویژه ای باید صورت گیرد.