مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال دوم تابستان 1400 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تجزیه و تحلیل نقش تغییر نهادی در توسعه اقتصادی است. در این تحقیق، نخست به این پرسش پاسخ داده شده است که در طول 40 سال اخیر، نهادها در کشور چه تغییراتی پذیرفته اند، آنگاه با مطالعه ناحیه کوهستانی رودبار، نقش تغییرات نهادی مزبور، بر توسعه اقتصادی ناحیه تجزیه و تحلیل شده است. معرفت شناسی حاکم بر تحقیق رئالیسم انتقادی است، به این مفهوم که جهانی مستقل از ذهن وجود دارد، اما فهم و تجربه از جهان بیرون به طور کامل با آن مطابقت ندارد. داده های مورد نیاز تحقیق، به دو روش اسنادی و مطالعه محلی جمع آوری شده است. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که براین اساس، تعداد 379 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شدند. مطالعه نشان داد که در آغاز و دهه اول انقلاب در جامعه، نهادهای غیررسمی و باورهای اجتماعی مبتنی بر دیدگاه های اومانیستی و تقویت باورهای حمایت از منافع ملی و اجتماعی برتری پیدا کرد. بعد از انقلاب، به تبعیت از سیاست تقلیدی تعدیل اقتصادی، زمینه ای برای گسترش نهادهای فراگیر اقتصادی و سیاسی ایجاد نشد. بنابراین، نهادهای حامی منافع فردی، سوداگری و ثروت اندوزی اوج گرفت که نتیجه آن به صورت حذف و تضعیف فعالیت های مولد و گسترش سوداگری و بنگاه های خریدوفروش املاک خودنمایی کرده است. از این رو، رابطه بین نهادها و توسعه اقتصادی رابطه ای دوسویه است و تا تحولات اقتصادی مثبتی در جامعه اتفاق نیفتد، نمی توان انتظار داشت که نهادهای موجود به نهادهای فراگیر و توسعه گرا تغییر یابد.
شناسایی روند تغییرات متغیرهای اقلیمی در مناطق کوهستانی (مطالعه موردی: ولایت بامیان افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ولایت بامیان افغانستان یکی از کوهستانی ترین ولایات افغانستان می باشد که در مرکز رشته کوه هندوکش قرار گرفته است. در سال های اخیر اقلیم در این منطقه بی نظم شده و منجر به تغییرات متغیرهای اقلیمی شده که پیامدهایی همچون ذوب گسترده یخچال های کوهستانی، کاهش دبی آب رودخانه ها و غیره شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات دما براثر گسیل گازهای گلخانه ای و نیز تغییرات بارش در مرکز بامیان (عرض جغرافیایی 75/34 درجه شمالی و 75/67 درجه شرقی) است. برای انجام این پژوهش از مشاهدات بیشینه و کمینه و دامنه دمای سالانه برای دوره آماری 2018-1987 استفاده شد. مشاهدات از مرکز ملی جو و اقیانوس ایالات متحده (NOAA) استفاده شد. مشاهدات با شگردهای ترسیمی – آماری و رگرسیون خطی مورد واکاوی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تغییرات قابل توجه دما طی سه دهه اخیر و در محدوده مورد بررسی رخ داده است. بیشینه، کمینه و دامنه دما به ترتیب 71/0، 34/0 36/0درجه سانتیگراد افزایش را تجربه کرده اند. میانگین، کمینه و بیشینه بارش منطقه مورد بررسی به ترتیب 6/25، 59/5 (درسال 1991) و 9/9 میلیمتر (در سال 2011) بوده است. کاهش بارندگی در دوره مورد مطالعه نیز حدود 9/6 میلی متر بوده است.
تاثیر کاربری اراضی بر پراکنش فضایی جزایر خنک در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرمایش جهانی و جزایر حراتی شهرها یکی از بزرگ ترین چالش های جهان امروز است، به طوری که سالانه همایش های زیادی در سطح ملی و محلی برای جلوگیری، مقابله و تعدیل این پدیده در سراسر جهان برگزار می شود. با وجود توجه قابل ملاحظه جوامع علمی به این مسئله، اما در عمل رشد افسارگسیخته شهرها تمام معادلات و تلاش جامعه علمی را بی اثر می کند. با توجه گسترش شهر و به تبع آن گسترش جزایر گرمایی، جزایر خنک (سرمایی) بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق به منظور درک تاثیر پراکنش فضایی کاربری ها در توزیع فضایی جزایر خنک، ابتدا با استفاده از پردازش تصاویر لندست 8 و الگوریتم تک کانال دمای سطح زمین محاسبه شد و سپس با استفاده از الگوریتم حداکثر شباهت نقشه کاربری اراضی به دست آمد و نهایتا تاثیر کاربری اراضی در شکل گیری جزایر خنک و گرمایی مورد بررسی قرار گرفت. مطابق نتایج، و پایین ترین میزان جزایر خنک به ترتیب در بهاران، نیاوران و دربند بود و در طرف مقابل بالاترین میزان جزیره حرارتی به ترتیب در محله بوستان ولایت، شهرک شهید باقری و فرودگاه بودند. نتایج نشان داد که بالاترین میانگین دمایی در بین کاربری ها مربوط به مناطق سیمانی/سنگفرش شده(48.3 درجه سانتیگراد) بود و پایین ترین میانگین دما مربوط به کاربری آب(32.4 درجه سانتیگراد) بود. براساس نتایج و مقایسه درصد هرکدام از کاربری های اراضی در مناطق دارای جزایر حرارتی و جزایر خنک، در مناطق سرد سهم پوشش گیاهی و در مناطق گرم سهم کاربری سیمانی/سنگفرش چشم گیر است. با این تفاسیر، یکی از راه های بسیار کارامد برای تبدیل جزایر گرمایی به جزایر خنک، استفاده از گیاهان با نیاز آبی کم در پشت بام ها با عنوان پشت بام های سبز است.
تحلیل چالش های مشارکت زنان در مدیریت نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان لواسان کوچک شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت به عنوان یکی از شاخص های مهم توسعه پایدار شناخته می شود. طی دهه های گذشته مشارکت زنان به شکل قابل توجهی در فرایند برنامه های توسعه در دستور کار قرار گرفته شده است. چراکه صاحب نظران معتقد هستند بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها هیچ توسعه ای کامل و پایدار نخواهد بود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل مهمترین موانع و چالش های پیش روی مشارکت زنان در مدیریت روستاهای دهستان لواسان کوچک است. روش شناسی این مقاله به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و شیوه تحلیل از نوع توصیفی _ تحلیلی است. در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات به صورت تلفیقی از روش های کتابخانه ای و اسنادی و روش های میدانی و تکمیل پرسشنامه با توجه به شاخص های استخراج شده از مطالعات نظری استفاده شده است که این موضوع روایی علمی شاخص ها را نشان می دهد. و جهت اعتبار سنجی گویه های پرسشنامه از آلفای کرونباخ(78/0) استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل جمعیت زنان 15 آبادی دارای سکنه در دهستان لواسان کوچک است. جمعیت زنان دهستان لواسان کوچک برابر با 2595 نفر بوده است. که از این تعداد بر اساس فرمول کوکران 334 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است و بر اساس حجم نمونه تعداد پرسشنامه ها در هر روستا تعیین و توزیع گردید. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هشت عامل؛ ساختارهای اجتماعی، ویژگی های فردی زنان، عدم مهارت و آگاهی کافی، دسترسی محدود، فرهنگ و سنت، نابرابری در فرصت ها، محدودیت تردد و جبر و وابستگی به عنوان مهمترین موانع و چالش های مشارکت زنان در مدیریت روستایی دهستان لواسان کوچک شناسایی شده اند.
تعیین تقویم اقلیم گردشگری و آزمون روند تغییرات بر پایه مدل های RayMan و ITA (مطالعه موردی: شهرستان پل دختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقلیم به عنوان یکی از مهمترین عوامل توسعه و ایجاد محدودیت در صنعت گردشگری به شمار می رود که هر گونه تغییر و یا نوسان در آن منتهی به تغییر در صنعت گردشگری خواهد شد. در این مطالعه به منظور شناسایی تقویم گردشگری شهرستان پلدختر که از جاذبه های تاریخی و طبیعی منحصر به فردی برخوردار است از مدل ریمن و شاخص های زیست اقلیمی PMV و PET استفاده شد. همچنین با کاربرد دو آزمون ناپارامتری من کندال و سنس استیمیتور و مدل گرافیکی ITA، روند تغییرات یکنواخت و نایکنواخت اقلیم گردشگری این شهرستان ارزیابی شد. نتایج حاصل از اجرای مدل ریمن نشان می دهد که شرایط مطلوب اقلیم گردشگری در مقیاس روزانه تنها در ماه آوریل و اکتبر فراهم می شود و انسان در این دو ماه نیاز به هیچ اقدامی برای تغییر شرایط دمای محیط ندارد و از وضعیت دمایی محیط، احساس رضایت مندی دارد. همچنین در ماه های نوامبر و مارس نیز با وجود تنش های گرمایی و سرمایی بسیار اندک، شرایط کم و بیش مطلوبی برای گردشگری ایجاد می شود. در مقیاس بلندمدت، تنش سرمایی بسیار شدید با کمترین فراوانی روزانه در هیچ کدام از ماه ها مشاهده نشد. در صورتی که تنش گرمایی بسیار شدید، متناظر با شاخص PMV بیش از 5/3 و شاخصPET بیش از 41 درجه سلسیوس از ژوئن تا سپتامبر رخ می دهد و شرایط غیرقابل تحملی در اقلیم گردشگری پلدختر پدید می آید. ارزیابی روند تغییرات متغیرهای هواشناختی و اقلیم گردشگری دلالت بر افزایش دما و شاخص های زیست اقلیمی دارد بدین ترتیب از یک سو تنش های گرمایی پلدختر افزایش و از سویی از مقدار تنش های سرمایی آن کاسته شده است. ازسویی، نتایج حاصل از مدل ITA نشان می هد که تغییرات شاخص PET در ماه های اوریل و مارس به صورت نایکنواخت است. همچنین شدت شیب تغییرات داخلی این شاخص در اغلب ماه های سال، کاملاً متفاوت است.
تحلیلی بر عوامل تحقق گردشگری پایدار در شهرهای مناطق کوهستانی (مورد مطالعه: شهر خوانسار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رونق گردشگری در یک شهر یا منطقه به مانند حرکت بر روی لبه تیغ است زیرا گردشگری به موازات مزایایی که به همراه دارد، می تواند پیامد هایی منفی را نیز به دنبال داشته باشد. بنابراین تنها زمانی می توان وضعیت گردشگری یک شهر را موفق ارزیابی نمود که به موازات جلب رضایت گردشگران، به پایداری منطقه و جامعه میزبان آسیبی وارد نسازد. از همین رو، پژوهش حاضر سعی دارد عوامل تحقق گردشگری پایدار در شهرهای مناطق کوهستانی را به کمک استخراج و تحلیل نظر گردشگران مورد شناسایی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. متغیرهای موضوع از منابع معتبر داخلی و خارجی گردآوری شده و از آنها برای تدوین سوالات پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه هدف، گردشگران مراجعه کننده به شهر خوانسار در فروردین 1400 هستند. با توجه به تعداد متغیرهای مورد پرسش که 34 عدد بوده است، حجم نمونه 170 نفر انتخاب شده است که 5 برابر تعداد متغیرهاست (که این نسبت برای مدل تحلیل عاملی مناسب است). لذا پس از بررسی روایی و پایایی سوالات، داده های مستخرج از پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS وارد شده و به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد عوامل گردشگری پایدار در شهرهای مناطق کوهستانی به ترتیب شامل «خدمات شهری»، «نیازمندی های اولیه»، «جذابیت های تفریحی»، «فرهنگ جامعه میزبان»، «اقتصادی»، «زیست بوم طبیعی»، «جذابیت های فرهنگی» و «پایداری» می باشند. همچنین در مورد شهر خوانسار بیشترین ضعف در دو عامل «پایداری» و «نیازمندی های اولیه» خودنمایی می کند که بر همین اساس، راهبردهایی برای پاسخ به این ضعف ها پیشنهاد گردیده است
بررسی اثرات تغییرات اقلیمی بر کشت کلزا در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای مهم تغییرات اقلیمی تاثیرات آن بر محصولات و اقتصاد کشاورزی است. استان همدان به عنوان یکی از استانهای با محصولات عمده کشاورزی همواره از این پیامد متاثر گردیده است. این پژوهش به منظور آشکار سازی پیامدهای تغییر اقلیم بر کشت کلزا در استان همدان با استفاده از مدل های جدید داده کاوی (RF,SWM) انجام گرفته است. دوره مورد مطالعه 2020-2001 می باشدکه علاوه بر روند تغییرات اقلیمی میزان عملکرد و سطح زیر کشت این محصول و تاثیرات تغییر اقلیم بر آن مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به نتایج بدست آمده مشخص گردید بیشترین تاثیرات بر عملکرد کشت کلزا مربوط به تغییرات ساعات آفتابی و بارش است که این اثر بیشتر در مناطق جنوب غربی و شمال استان دیده می شود. در نقشه های ترسیم شده از مدل RF,SWM مشخص گردید نتایج هر دو مدل تا حدود زیادی منطبق بر هم هستند و برحسب خروجی های مدل جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان مشخص شد که این مدل ها کارایی لازم برای بررسی ارتباط عملکرد محصولات کشاورزی با پارامتر های اقلیمی را دارند. طبق نتایج بیشترین ارتباط بین عملکرد محصول کلزا با تغییرات ساعات آفتابی و کمترین آنها با حداقل دما می باشد. بر اساس مدل SVM نیز ساعات آفتابی بیشترین تاثیر گذاری و ارتباط با عملکرد کلزا را دارد. نتایج نشان داد بین عملکرد محصول کلزا و تغییرات اقلیمی در استان همدان ارتباط معنا داری وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی کشاورزی و توسعه اقتصادی مناطق استان همدان سودمند باشد.
واسنجی وضعیت کالبدی سکونتگاه های غیر رسمی با تأکید بر مدیریت شهری (مطالعه موردی: شهرک جعفرآباد کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با گذشت چند دهه تلاش نظام برنامه ریزی و سیاست گذاری، سکونتگاه های غیررسمی همچنان یکی از دغدغه های اصلی مدیریت شهری به شمار می روند، لذا هدف پژوهش حاضر، واسنجی وضعیت کالبدی سکونتگاه های غیر رسمی و جایگاه مدیریت شهری در ساماندهی آن (مطالعه موردی: شهرک جعفرآباد کرمانشاه)، می باشد. رویکرد حاکم بر فضای تحقیق کیفی و کمی و نوع تحقیق کاربردی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی و استنباطی از نرم افزار (SPSS) و مدل (FUZZY VIKOR)، استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل سرپرستان خانوار در شهرک جعفرآباد (68000)، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر تعیین شد. نتایج آزمونT تک نمونه ای، نشان داد، وضعیت کالبدی شهرک جعفرآباد کرمانشاه نامناسب می باشد. نتایج آزمون کای اسکویر (با توجه سطح معناداری به دست آمده بیشتر از 05/0)، نشان از عدم ارتباط معنادار و مثبت بین مدیریت شهری و بازآفرینی کالبدی شهرک جعفرآباد می باشد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه، در تمام شاخص های مطرح شده با ضریبBeta به دست آمده و سطح معناداری به دست آمده بیشتر از 05/0، گویای عدم عملکرد مناسب مدیریت شهری در بازآفرینی کالبدی شهرک جعفرآباد کرمانشاه، می باشد. در نهایت نتایج رتبه بندی سازمان های شهری دخیل در ساماندهی شهرک جعفرآباد با استفاده از مدل ویکور فازی نشان داد، شهرداری با وزن 0.682، در اولویت قرار دارد.