مطالعات ترجمه قرآن و حدیث
مطالعات ترجمه قرآن و حدیث دوره 8 بهار و تابستان 1400 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
واژه تک آمدِ «هلوع» در قرآن (معارج/ 19) به تصریح برخی مفسران و براساس آرای مختلف لغوی و تفسیری، از لغات غریب و دشوارفهم قرآن است که تعریف آن به «جزوع» و «منوع» در دو آیه بعدی، دانشمندان را از ضبط دقیق معنای آن غافل کرده است. کشف معنای اصلی ماده هلع و نمودهای مختلف آن از طریق بررسی های لغوی، هدف اول این جستار بوده و البته سؤال اصلی، نحوه ارتباطِ هلوع با جزع و منع، آن هم در صیغه مبالغه آن ها است. دو معنا و تفسیر مشهور هلوع به «شدتِ جزع» و «شدتِ حرص»، از عهده برقراری این ارتباط بر نمی آیند. تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی روشن می کند که معنای محوری هلوع، «خالی بودن درون از منبع قوت» است که از طرفی با ضعف و سستی همراه است و از طرف دیگر در دو شاخه «سبکی» و «گرسنگی شدید» سر برمی آورد. هریک از این دو، با نوعی بی قراری و حرکت همراه است و در حضور عوامل شتاب دهنده، نمودهای مختلف سرعت، جدیت، مبالغه و ... در این ماده تجلی می یابد. هلوع در قرآن، درباره انسانِ تهی از ایمان و مضطرب به کاررفته و ناظر به مبالغه و شدتِ عمل او در شر و خیر است؛ یعنی، مستقیماً به معنای جزع و منع ارتباطی ندارد.
کاربست معناشناسی در ترجمه ماده «ن ف ق» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از لوازم ترجمه قرآن، توجه و راهیابی به خاستگاه معنای واژگان آیات است که راه را برای تبیین معنای متن هموار می سازد. برای فهم واژگان اصلی در آیات باید به اصلِ معنای اساسی، ریشه شناسی و به معنای آن در سیاق های مختلف توجه کرد. از واژگان پُر بسامد در قرآن کریم، واژه های برگرفته از ماده «ن ف ق» است که دو واژه «انفاق» و «منافق» به سبب دوری معنایی و بارِ عاطفی مثبت و منفی همواره در معادل یابی به خاطر عدمِ توجه به اشتقاق از اصلِ ماده، مستقل در نظر گرفته شده و معانی مصطلحِ بریده از معنای اساسی را نشان می دهند. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به این سؤالات است که ماده «ن ف ق» چه سیر معنایی را پشت سر گذاشته و در این سیر دارای چه مؤلفه هایی شده است؟ و رابطه معنایی مشتقات این ماده با هم چگونه است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در متون عرب پیش از اسلام و زبان علمی متعارف نزد ایشان، ماده «ن ف ق» در معنای «حفره» استعمال می شده است که قرآن کریم طی معناسازی از این واژه فرهنگ ویژه ای به وجود آورد و مبتنی بر همان معانیِ چاله و شکاف، از ماده «نفق» سه واژه «منافق»، «انفاق» و «نفقه» را مفهوم سازی کرد. با این تفاوت که در کاربست قرآنی و در پرتو دیدگاه پیش نمونه، معانی «نفق» محدودتر شده و بیشترین استعمال آن در دو حوزه انفاق و خرج کردن مال و نیز نفاق و دورویی در اعتقادات است. این معانی بر اساس پیش نمونه اولیه در زبان علمی به حالت محسوس، تصویرپردازی و مفهوم سازی شده که ضروری است ایندست مفهوم سازی ها در ترجمه قرآن مورد توجه مترجمان قرار گیرد.
نقد ترجمه محمد دشتی از حکمت های نهج البلاغه بر اساس الگوی لادمیرال (1994)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین رویکردهای پژوهشگران مطالعات نهج البلاغه، بررسی ترجمه ها و نقد و تحلیل آن هاست که می تواند لایه های پنهان معنایی و مفهومی نهج البلاغه را نمایان ساخته و روش ها و ملزومات یک ترجمه مناسب را ارائه دهد. با توجه به اینکه نظریه لادمیرال (1994) ارائه ترجمه ای مقصدگراست و هدف آن، انتقال کامل معنا و مفهوم است و دشتی نیز تلاش کرده ترجمه ای قابل فهم برای عموم ارائه دهد، جستار حاضر می کوشد تا ترجمه حکمت های نهج البلاغه دشتی را از زاویه نظریه ترجمه لادمیرال (1994) به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نماید. از این رو تمام حکمت های نهج البلاغه به همراه ترجمه آن ها با 11 مؤلفه ذکرشده در نظریه مذکور تطبیق داده شد. یافته ها نشان از تطابق ترجمه دشتی با نظریه لادمیرال دارد و تمام تلاش مترجم بر آن بوده تا پیام متن را به مخاطب برساند. همچنین معلوم شد که مؤلفه خوانایی بیشترین کاربرد را در ترجمه دشتی داشته که هدف آن تلاش بر انتقال پیام متن به مخاطب است.
نقد و بررسی معنای «ال» در ترجمه صد آیه اول قرآن کریم (مطالعه موردی ترجمه محمدعلی رضایی اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مواردی که در برگردان آیات قرآن کریم کم تر مورد توجه قرار گرفته، معانی مختلف ال و خصوصاً ال عهد ذهنی بلاغی است و این مسأله موجب آسیب در ترجمه می شود، ال عهد ذهنی در بلاغت و علم نحو معانی متفاوتی نسبت به هم دارد که قدماء به این مورد اشاره نکرده اند. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به معناشناسی ال در محدوده صد آیه اول قرآن کریم در ترجمه محمدعلی رضایی اصفهانی می پردازد و از این رهگذر به دنبال تحلیل دقیق معانی ال و بررسی راه های نمایش آن ها در ترجمه مذکور می باشد. روش مترجم در ترجمه انواع مختلف ال استخراج شده است و در برخی از ترجمه های ارائه شده در این دامنه پژوهشی، ملاحظاتی مطرح گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در ترجمه عهد حضوری تنها با ترجمه نمودن اسم اشاره و حرف ندا در کنار اسم معرفه می توان مفهوم حضور در ال را آشکار نمود. چنانکه در زبان عربی نیز نشانه عهد حضوری بودن ال، وجود این قرائن می باشد و مترجم نیز همین طریق را پیموده است و توضیح بیشتری نمی دهد و برای رساندن عهد ذکری صریح، لفظ«این» را اضافه نموده و برای نمایش ال موصوله تعبیر به «کسانی که» آورده است، همانگونه که موصولات اسمی چنین ترجمه می شوند. ال جنس و عهد ذهنی بلاغی به همان شکل معرفه معنا می شود و علامت خاصی برای شناخت آن وجود ندارد.
مطالعه تطبیقی زبان بدن در قرآن و ترجمه های فارسی آن (با تکیه بر حرکات دست در ترجمه های خرمشاهی و گرمارودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی گزاره ها و اصطلاحات ادبی قرآن کریم از زبان بدن و از جمله از زبان"حرکات دست"، برای انتقال پیام استفاده شده است. ترجمه مناسب در برگرداندن این ارتباطات فرازبانی بسیار اهمیت دارد و دقت مضاعف مترجم را می طلبد. این اصطلاحات بر رفتارهایی دلالت می کنند که ریشه در زبان و فرهنگ دارند. بر این اساس با توجه به اشتراکات فرهنگی و پیوندهای تاریخی گسترده میان دو زبان فارسی و عربی، فرض بر این بوده است که مفاهیم فرازبانیِ مبتنی بر حرکات دست، معادل هایی رایج در زبان فارسی داشته اند. در جستار پیش رو، شیوه تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده که در آن، ترجمه اصطلاحات و گزاره های ادبی مبتنی بر زبان دست در ترجمه موسوی گرمارودی و خرمشاهی با نگاهی تطبیقی بررسی شده تا مشترکات دو زبان در این زمینه مشخص شود و حدود و ابعادِ قوت و ضعف مترجمان در کاربرد الگوهای فرهنگی و اصطلاحاتِ منعکس کننده این الگوها، تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اغلب جملات و عبارات قرآنیِ مبتنی بر حرکات دست و مفاهیم ناشی از آن، معادلی در فرهنگ و زبان فارسی دارد. در خصوص عملکرد مترجمان نیز مشخص شده که ایشان با لحاظ این بستر غنی در زبان فارسی، در ترجمه خویش به معادل های زبان بدن توجه داشته اند. در برخی نمونه ها نیز ناگزیر شیوه تحت اللفظی را در پیش گرفته اند و این مسئله به تفاوت الگوی فرهنگی دو زبان برمی گردد و طبیعی است که نمی توان انتظار شرایط نگاشت یکسان و کاملاً مطابق را داشت.
مقایسه و ارزیابی ترجمه انصاریان و طاهری از سوره ملک بر اساس الگوی نقد گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ارزیابی و نقد ترجمه های قرآن کریم به زبان فارسی نمی توان تنها به معنای واژگان و جمله ها بسنده نمود، بلکه نیاز است تا با الگوها و نظریه های ترجمه متون، ترجمه های فارسی موجود مورد بازخوانی و نقد قرار گیرد تا بتوان ترجمه ای که بیشترین شباهت را به متن اصلی دارد، ارائه داد. یکی از روش هایی که می تواند چارچوبی کارآمد در ارزیابی کیفیت ترجمه های قرآن کریم باشد، نظریه گارسس است که الگویی برای ارزیابی متون ادبی است و در ترجمه نیز تنها به معنای واژه ها و جمله ها بسنده نکرده و چهار سطح را در نظر داشته است. نوشتار حاضر بر اساس الگوی ارزیابی ترجمه گارسس در چهار سطح (واژگانی، دستوری، گفتمان و سبکی) ترجمه طاهری و انصاریان از سوره ملک را مورد ارزیابی و نقد قرار داده است. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که ترجمه انصاریان و طاهری از منظر شاخص های نظریه گارسس قابل نقد و ارزیابی است. ترجمه انصاریان دارای مصادیق بسیاری برای عناصر بسط واژگانی و ترجمه طاهری برای زیرگروه تعدیل، حذف و تقلیل مصادیق فراوانی دارد که این خود از منظر گارسس، شاخص های مثبت ترجمه انصاریان را نسبت به ترجمه طاهری قابل توجه تر نموده است. همچنین به نظر می رسد که ترجمه انصاریان به جهت داده های بسیار برای شاخص های مرتبط با حوزه زبان مقصد، ترجمه ای مقصد گرا و مخاطب محور است.
مفهوم شناسی واژه حائک در خطبه 19 نهج البلاغه با رویکرد انتقادی به معادل یابی های آن در ترجمه های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به اینکه شمار قابل توجهی از کنایات، حاوی مضامین و پشتوانه های فرهنگی می باشد؛ بازآفرینی و معادل یابی آن در زبان مقصد از چالش های پیش روی مترجمان است. نظریه پردازان ترجمه، شیوه های مختلفی برای رویارویی با این قبیل چالش ها معرفی کرده اند. پیتر نیومارک (1988) یکی از این صاحب نظران است که با ارائه تقسیم بندی پنج گانه از مفاهیم فرهنگی برای بازگردانی آن، راهبردهایی را پیشنهاد داده است. پژوهش پیش رو که با هدف شناسایی چالش های پیش روی مترجمان نهج البلاغه در معادل یابی یکی از مفاهیم و مقولات فرهنگ بنیاد نهج البلاغه سامان یافته است، کوشیده با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد انتقادی، معنای صحیح تعبیر کنایی «حائک بن حائک» در خطبه 19 نهج البلاغه را تبیین نماید. بدین منظور ضمن بررسی معانی و کاربرد این تعبیر در روایات مختلف، پنج ترجمه معاصر نهج البلاغه از فیض الاسلام، شهیدی، فقیهی، دشتی و انصاریان انتخاب گردید و با تکیه بر الگوی نیومارک مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. برآیند پژوهش، نشان داد که افزون بر بی پایه بودن شماری از روایاتی که این تعبیر در آن ها به کار رفته، جنبه فرهنگی این تعبیر کنایی از سوی مترجمان یاد شده، مورد غفلت قرار گرفته و آن ها با گرته برداری از تعبیر یاد شده و ارائه توضیحاتی در پانوشت، در انتقال معنا و مفهوم و بار فرهنگی نهفته در آن موفق عمل نکرده و دچار کج فهمی شده اند. با تتبع در کتب تاریخی و شروح نهج البلاغه و در نتیجه آشنایی با بستر فرهنگی این عبارت، معادل کارکردی «ابله نادان»، معادل مناسب تری برای این عبارت است.
معناشناسی عبارت ﴿وَ الَّذِینَ یحُاجُّونَ فیِ اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِیبَ لَه﴾، غرض شناسی فعل مجهول عبارت و نقد تفاسیر و ترجمه های متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبارت ﴿وَ الَّذینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجیبَ لَهُ﴾ در آیه 16 سوره شوری از مواردی است که در تفسیر و ترجمه آن اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس این عبارت، احتجاج منکران در مورد خداوند بعد از مستجاب شدن دعوت کسی که با ضمیر «ه» از او یاد شده است، باطل است. اختلاف در تعیین مصداق منکران، تعیین فاعل استجابت و تعیین مرجع ضمیر «ه» سبب اختلاف در تفسیر و در نتیجه ترجمه های آیه شده است. برخی ترجمه ها نیز بدون تاثیر پذیری از آراء تفسیری، منتقل کننده ابهام آیه هستند. امّا با استفاده از کدام قرائن می توان به تفسیر و ترجمه صحیح این عبارت دست یافت؟ در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی ضمن معرفی تفاسیر و ترجمه های فارسی و انگلیسی آیه، با در نظر گرفتن دلالت سیاق و سایر آیات مرتبط، به دریافت تفسیر و ترجمه صحیح آیه مبادرت شده است. ضرورت این پژوهش روشن نمودن مفهوم آیه ای از آیات قرآن کریم است و به لحاظ نشان دادن گستره وسیعی از بی توجّهی به قرائن، در تفسیر و ترجمه این آیه حائز اهمیّت است. نتیجه بررسی حاکی از آن است که مصداق محاجّه کنندگان مشرکان یا اهل کتاب یا هر دو هستند؛ غرض از مجهول آوردن فعل «اسْتُجِیبَ» تعمیم فاعل آن است که با توجّه به قرائن، بر مصادیقی همچون مسلمین، فطرت و علمای اهل کتاب قابل حمل است و مرجع ضمیر «ه» خداوند است.
بررسی وجود ضمیر شأن محذوف و تأثیر آن در فهم و ترجمه معنای آیات قرآن (مطالعه موردی ترجمه های مصباح زاده، مصطفوی و مشکینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفردات مهم به کار رفته در قرآن کریم، ضمیر شأن است که تأکید و تفخیم ویژه ای به کلام می بخشد و جز در موارد بسیار مهم به کار نمی رود. برخی از نحویان و مفسران قرآن در موارد متعددی ادعا نموده اند ضمیر شأن درآیاتی از قرآن مقدر است و برای این مدعا ادله ای ذکر نموده اند. در این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته، برای بررسی صحت این ادعا، ابتدا تبیین گردید ضمیر شأن به دلیل ایجاد ابهام، اسم بودن و رکن کلام بودن؛ از معنای تأکیدی فوق العاده و فراتر از دیگر ادوات تأکید برخوردار است و همچنین از جهات متعددی خلاف قیاس است؛ آنگاه ادله قائلین به تقدیر ضمیر شأن در موارد گوناگون ذکر و مورد نقد و بررسی قرارگرفت و سپس عدم تأیید تقدیر ضمیر شأن نزد عرف عرب و ناسازگاری تأکید با حذف به عنوان ادله نادرستی ادعای اضمار ذکر شده و اثبات گردید در هیچ یک از موارد ادعا شده ضمیری مقدر نیست. با بررسی ترجمه های مصباح زاده (تحت اللفظی)، مصطفوی (آزاد) و مشکینی (تفسیری) روشن گردید ترجمه مصطفوی دقیق تر از دیگر ترجمه ها بوده و ترجمه مشکینی در خصوص این مسئله، از دقت کمتری نسبت به دیگر ترجمه ها برخوردار است.
بررسی شیوه های برگردان مثنی در چهار ترجمه قرآن کریم و قابلیت انطباق آن با ساختار دستوری زبان فارسی (مطالعه موردی ترجمه های الهی قمشه ای، آیتی، خرمشاهی و انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت در ساختار دستوری میان زبان ها، همواره یکی از مباحث چالش برانگیز در ترجمه است و شاید بتوان گفت هر چه دو زبان از لحاظ اصل و ریشه از هم دورتر باشند، تفاوت دستوری میان آن ها بیشتر خواهد بود. یکی از مقوله هایی که تفاوت ساختاری در آن نمود برجسته ای دارد، مقوله شمار است. در زبان عربی به عنوان یکی از زبان های سامی برای این مقوله سه برش یعنی مفرد، مثنی و جمع وجود دارد ودر زبان فارسی که از جمله زبان های هند و اروپایی به شمار می رود، برای مقوله شمار فقط دو برش مفرد و جمع در نظر گرفته شده است. حال با توجه به این که صیغه مثنای عربی در شمار زبان فارسی معادلی ندارد، چه راهکارهایی برای برگردان آن به زبان فارسی وجود دارد؟ این جستار پس از بررسی ترجمه 150 آیه حاوی صیغه مثنی در چهار ترجمه الهی قمشه ای، آیتی، خرمشاهی و انصاریان به این نتیجه رسیده است که مترجمان در برگردان صیغه مثنی از چهار راهکار بهره جسته اند: 1. استفاده از عدد دو 2.تصریح و ذکر مرجع مثنی 3. ترجمه مثنی به مفرد4. حذف مثنی در ترجمه. از میان این شیوه ها استفاده از عدد دو در ترجمه ها بسامد بیشتری داشته است. همچنین مشخص گردید که مترجمان در اعمال این شیوه ها، گاه ساختار زبان فارسی را رعایت نکرده و این امر منجر به عدم درک صحیح معنا و یا نقض ساختار فارسی شده است.
بررسی تأثیر جنسیت و ایدئولوژی مترجم در ترجمه حکمت ها، خطبه ها و نامه های مرتبط با زنان در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در نهج البلاغه موردتوجه و بحث قرارگرفته است، زنان هستند. جایگاه زنان در کلام حضرت علی (ع) بعضاً محل اختلاف بین مترجمان بوده و بحث های فراوانی را در پی داشته است. در پژوهش حاضر سعی برآن است تا به این دو پرسش پاسخ دهیم که آیا جنسیت و ایدئولوژی مترجم می تواند تفاوتی در ترجمه متن کتابی مذهبی همچون نهج البلاغه ایجاد کند و مترجمان زن و مرد از چه دسته بندی هایی بر اساس مدل تحلیل انتقادی گفتمان فرحزاد و چه راهکارهایی بر اساس مدل زوبرگا در جهت اعمال ایدئولوژی خود استفاده کرده اند. مقاله حاضر، با هدف بررسی تأثیر جنسیت و ایدئولوژی مترجم در ترجمه حکمت ها، خطبه ها و نامه های مربوط به زنان در نهج البلاغه با توجه به ترجمه محمد دشتی و ناهید آقا میرزایی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در ترجمه این سخنان، ایدئولوژی مترجمان نقش بسزایی داشته است و منجر به تفاوت های چشمگیری در ترجمه های آن ها شده است. همچنین بررسی تأثیر جنسیت مترجم، نشان داد میان ترجمه مترجم مرد از موضوعات مربوط به زنان و اعمال بار منفی در انتقال معنا رابطه مستقیمی وجود ندارد و مترجم مرد در بسیاری از موارد برخلاف مترجم زن با نگرشی مثبت نسبت به زنان به ترجمه پرداخته است.
بررسی بازنمایی تنکیر در ترجمه های فارسی قرآن قرن دهم، الهی قمشه ای، انصاری، رضایی اصفهانی، صفوی و ترجمه تفسیر طبری (مطالعه موردی سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تنکیر یکی از اسالیب پرکاربرد در متون زبان عربی، بالأخص قرآن کریم است که معانی مختلف و متنوعی را در خود جای داده است. آگاهی از این معانی برای مترجم ضروری است و به او در انتقال درست مفهوم کمک می رساند. پژوهش حاضر در پی آن است که معانی نهفته در نکره را بررسی کرده و بازتاب آن را در شش ترجمه مختلف فارسی (ترجمه تفسیر طبری، قرآن قرن دهم، الهی قمشه ای، انصاری، رضایی اصفهانی و صفوی) از سوره بقره مورد نقد و بررسی قرار دهد. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، حاکی از این است که مترجمان گرچه در مواردی، موفق به نمایاندن تنکیر کلمات متن اصلی در ترجمه های خود شده و از این حیث، رضایی اصفهانی بهترین و الهی قمشه ای ضعیف ترین عملکرد را به خود اختصاص داده اند، اما مجموع عملکرد ترجمه های شش گانه چنان نیست که بتوان آن را مناسب و موفق قلمداد کرد. ازجمله مواردی که نشانگر عملکرد ضعیف مترجمان است، عبارتند از: 1. انتقال نکره بودن کلمه و عدم انتقال معنای تنکیر؛ 2. بی اعتنایی به نکره در برخی نقش ها همچون حال؛ 3. توجه نکردن به کلمه ای که در یک آیه هم به صورت معرفه به کار رفته و هم به صورت نکره؛ 4. عدم عنایت کافی به واژه ای که در یک عبارت دو بار به صورت نکره ذکر شده است؛ 5. انعکاس تنکیر یک کلمه و عدم بازنمایی این ویژگی در واژه ای دیگر که به هم عطف شده اند.