مطالعات ترجمه قرآن و حدیث
مطالعات ترجمه قرآن و حدیث دوره چهارم بهار و تابستان 1396 شماره 7 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهشگران حوزه قرآن و ترجمه، ترجمه محمدمهدی فولادوند از قرآن کریم را در زمره بهترین ترجمه های معاصر قرآن به شمار آورده و آن را به لحاظ مطابقت با متن مبدأ، عنایت به قواعد زبانی و بیانی و نیز به کارگیری واژگان روان زبان فارسی که غالباً از عمده ترین مباحث انسجام بخشی به ساختار متن بوده، مُتقن و قابل استناد می دانند. از طرفی، یکی از سوره های کوچک قرآن که علیرغم حجم اندکی که دارد، از موضوعات متنوّعی سخن گفته، سوره ""طارق"" است. نظر به همین تنوع موضوع و حجم اندک آن، کیفیت انسجام در این سوره و ترجمه آن، می تواند مورد سؤال قرار گیرد. بدین روی، در این پژوهش، براساس نسخه تکامل یافته از نظریه نظام مندِ هالیدی و حسن 1985م و نیز مفهوم هماهنگی انسجامی که رقیه حسن در سال 1984م مطرح نمود، عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی در سوره طارق و ترجمه آن از محمدمهدی فولادوند، به صورت گزینشی و استقرائی، به بوته نقد و ارزیابی توصیفی - تحلیلی و آماری گذاشته می شود. نگارنده بر آن است تا با نگاهی فراجمله ای و متن بنیاد، با اتکا به نظریه مذکور، عوامل انسجام، هماهنگی انسجامی و نیز میزان این انسجام را در متن سوره طارق و ترجمه آن مشخص نموده، سپس هردو متن مبدأ و مقصد را با یکدیگر مقایسه کند. دستاورد پژوهش نشان می دهد که علیرغم وجود تفاوت هایی در نسبت عناصر دستوری و واژگانی متون مبدأ و مقصد، هر دو متن، منسجم بوده و نیز با توجه به درصد بالای مشابهت متن مقصد به متن مبدأ در نحوه کاربست عوامل انسجام، مترجم توانسته است در بازتاب و انعکاس معانی و مفاهیم ترجمه تا حدود زیادی موفق عمل کند.
بررسی و نقد گونه های معنایی واژه «نشط» در ترجمه های فارسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژگان تک کاربرد نسبت به سایر واژگان در قرآن کریم، نیاز به دقت بیش تری در ترجمه دارند؛ زیرا گزینه های توضیحی دیگری در سایر آیات نداشته و این فقدان مصداق و سیاق آیه مشابه، بازگردانی آن ها را با دشواری همراه کرده است. فعل « نشط » یکی از واژگان تک کاربرد در قرآن کریم است که تنها یک بار در آیه 2 سوره نازعات مورد اشاره قرار گرفته است. به نظر می رسد مترجمان در برخورد با این واژه ، گونه های مختلفی از ترجمه را در پیش گرفته و دچار تشتت آراء شده اند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل داده ها و انتخاب ترجمه برتر، با روش دسته بندی رویکردهای مترجمان و تحلیل داده های قرآنی، اقدام به بررسی و نقد گونه های معنایی ارائه شده توسط ایشان نموده تا به این مسأله پاسخ گوید که نهایتاً کدام رویکرد دارای اعتبار بیشتری است؟ رهاورد پژوهش چنین است: مترجمان سه روش تحت اللفظی، وفادار و تفسیری را در ترجمه این آیه به کارگرفته اند؛ اما حقیقتاً هیچ یک نتوانسته است تمامی موازین نهفته در حقیقتِ واژه را رعایت نماید. در نتیجه لازم است در بازگردانی این آیه تجدیدنظر صورت گیرد.
نقد واژگانیِ ترجمه موسوی گرمارودی از قرآن کریم (با تکیه بر سطح معنایی لغوی گارسس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نقدهایی که بر ترجمه های متون مختلف از جمله قرآن کریم، قابل اعمال است، نقد واژگانی می باشد. از جمله الگوهای ارائه شده در این نوع نقد، مبتنی برآرای گارسس است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه موسوی گرمارودی از قرآن کریم را براساس سطح معنایی لغوی الگوی گارسس، مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. برای این منظور ابتدا و به طور مختصر نظریه گارسس معرفی و سپس موارد قابل کاربستِ این نظریه بر مثال های مستخرج از ترجمه مذکور، تحت عناوین جداگانه و به طور مفصل، ذکر می شود. مهم ترین یافته های این پژوهش که با روشی تحلیلی – توصیفی نگاشته شده، بیانگر آن است که واژگان ترجمه گرمارودی از منظر مؤلفه های نظریه گارسس، قابل نقد و ارزیابی است. این ترجمه هم توضیحی توضیح تفسیری و واژگانی است و هم موارد بی شماری از همانندی و معادلسازی معادل مرسوم و غیر مرسوم ، قبض و بسط واژگانی و همچنین انتقالِ ابهام را در خود دارد.
کاربردشناسی معانی ارجاعی واژگان در فرآیند ترجمه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصول بسیار مهم در حوزه های معنی شناسی و به ویژه فن ترجمه، شناخت نوع واژگان کاربردی در یک زبان است. اگر کوچک ترین واحد ترجمه را، واژگان زبان مبدأ بدانیم، در این بین با دو نوع معنای کلّی مواجه خواهیم بود که عبارتند از: معنای استعمالی و معنای بافتی. معنای استعمالی که به عنوان معنای ارجاعی نیز شناخته شده است، نخستین راهنمای مترجم برای دستیابی به برابری در ترجمه به شمار می رود. در این جستار کوشیده ایم ضمن تبیین اهمیت شناخت معنای ارجاعی در دستیابی به برابری دقیق ترجمه ای در متون دینی، به روش توصیفی- تحلیلی، عملکرد پنج ترجمه فارسی خطبه های نهج البلاغه شامل ترجمه های آقایان جعفری، دشتی، شهیدی، فقیهی و فیض الاسلام را در برگردان معانی ارجاعی یک صد و دوازده واژه مورد نقد و بررسی قرار دهیم. برآیند پژوهش نشان می دهد که هر چند شناخت معنای ارجاعی واژگان نسبت به معنای بافتی ساده تر به نظر می رسد؛ اما همواره ترجمه یک اثر به زبان دیگر، با چالش هایی همراه است که از جمله این چالش ها می توان به عدم شناخت ساختار واژگان و التباس شکلی و معنوی واژگان زبان مبدأ با واژگان دیگر اشاره نمود. وجود چنین مسایلی باعث شده که ترجمه های یادشده در پار ه ای از موارد، از مقوله تعادل واژگانی و ارائه برابرنهادهای دقیق، فاصله بگیرند.
بررسی هم پایگی انسجام دستوری غیرساختاری در خطبه اول نهج البلاغه و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام ( Cohesion )، اصطلاحی است در حوزه علم زبان شناسی نقش گرا که به بررسی روابط میان عناصر مختلف سازنده آن متن در دو سطح دستوری (ساختاری و غیرساختاری) و واژگانی می پردازد. در بحث انسجام دستوری غیرساختاری، مؤلفه های چهارگانه: ارجاع، ربط، جانشینی و حذف، به عنوان عوامل انسجام بخش متن محسوب می شوند که هریک، در کنار دیگر عوامل انسجام، به پیوستگی و یکپارچگی متن می انجامند. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرآیند ترجمه، بازتاب هریک از عوامل فوق در ترجمه ها در راستای حرکت همسو با متن اصلی از اهمیّت بسزایی برخوردار است. از آن جا که نهج البلاغه به عنوان متنی منسجم، شامل گونه های مختلف انسجام بخش است، انتظار می رود ترجمه های به عمل آمده از آن نیز این عناصر انسجام بخش را در خود بازتاب دهد. این مقاله با اتخّاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفه های انسجام دستوری غیرساختاری در خطبه اول نهج البلاغه و پنج ترجمه انتخابی می پردازد. از این رهگذر، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفه های انسجام بخش بررسی شده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که در میان انبوه مؤلفه های یادشده برخی از مترجمان در سایه حرکت هم ارز و برابر با متن اصلی و با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را به طور کامل در ترجمه های خود انعکاس داده اند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل مانده اند که این غفلت می تواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی – دستوری متن مقصد باشد.
ارزیابی کاربست احادیث نبوی در تبیین مفردات قرآن در تفسیر کشاف و بازتاب آن در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی مهم زمخشری در تفسیر کشاف، استفاده از احادیث نبوی برای واکاوی مسائلی نظیر علوم ادبی، علوم قرآنی و... در جهت فهم معنای آیه است؛ در این میان، وی در 20 مورد، از احادیث نبوی برای کاربست معنای واژگان استفاده نموده است. در این راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد انتقادی، چهار کاربستِ چالش زا، از حیث معنای واژه را با تحلیل دیدگاه زمخشری و روایت مربوطه، مورد ارزیابی قرار داده، سپس نتیجه بررسی صورت گرفته از معنای واژه را در ترجمه های فارسی معاصر بازتاب داده و در نهایت به این نتیجه رسیده است که از یک سو زمخشری در اکثر موارد، کاربست روایات را به درستی اشاره ننموده است و از سوی دیگر، ترجمه های فارسی نیز در برگردان واژگان مورد بررسی، به این موضوع توجه کامل، مبذول نداشته اند. در هر حال مرحوم مشکینی از سایر مترجمان مورد بحث، دقیق تر عمل نموده است.