مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان پذیری آموزش مفهوم خدا به دانش آموزان پسر مقطع ابتدائی شهرستان بابل بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 75 دانش آموز از مجموع مدارس ابتدایی پسرانه شهرستان بابل به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. از آنجایی که در پژوهش حاضر، تصور کودکان از مفهوم خدا در ابعاد مختلف با محوریت صفات خدا، ماهیت خداوند، نقش خدا، نسبت و رابطه با خدا و مکان حضور او مد نظر بود، در برخی موارد به منظور تکمیل داده های مصاحبه از سؤالات کنکاشی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها روش تحلیل محتوا و برای رتبه بندی عوامل مورد بررسی آزمون «فریدمن» مورد استفاده قرار گرفت. نرم افزار مورد استفاده در این پژوهش، نرم افزار آماری SPSS23 بود. نتایج نشان داد که مفهوم خدا در سنین مختلف به اقتضای شرایط سنی و رشد عقلی کودک، وجوه تمایز قابل ملاحظه ای دارد که باید در مسیر شناساندن این مفهوم به کودک از آن بهره برد. کودکان در سنین 8 تا 9 سال مفهوم خدا را با کمک حواس خود می شناسند و این مفهوم از محدوده حواس آنان بیرون نمی رود. اکثریت دانش آموزان در مصاحبه ها خدا را خالق جهان می انگارند. مفهوم خدا یکی از پیچیده ترین حوزه ها در آموزش است. شرایط سنی کودک به ما می گوید که به چه طریق مفهوم خدا را برایش مطابق با واقع تشریح کنیم و البته درباره چالش های موجود در مورد این مفهوم نیز می توانیم با وی سخن بگوییم.
مبانی، مفهوم و اهداف تربیت عقلانى از دیدگاه علامه طباطبائی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مبانی عقل ورزى، مفهوم و اهداف تربیت عقلانی از دیدگاه علامه طباطبائی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که مبانی تربیت عقلانی از نظر علامه طباطبائی حداقل بر چهار مبنا استوار است: 1. منشاء عقل ورزی در انسان، واقع بینى و شعور استدلالى است، 2. منشاء ادراکات و علوم عملى عبارتند از: ادراکات نظرى، احساسات و عواطف باطنى و قدرت انسان بر تسخیر دیگر موجودات، 3. احساسات باطنى و به ویژه خوف و رجاء، باعث اعتقاد به خرافات مى شود، 4. عوامل محیطى و ارثى در درک عقلى مؤثر است. همچنین علامه طباطبائی به طور مستقل درصدد تعریف تربیت عقلانى برنیامده، اما براساس دیدگاه هاى ایشان پیرامون ابعاد عقل ورزی، تربیت عقلانى عبارت است از: تقویت عواملى که استقامت عقل را بر طریق فطرى سبب مى شود، و فراهم کردن زمینه فراگیرى و کاربست اصول منطقى و فلسفى بویژه قیاس برهانى؛ به گونه ای که متربى بتواند مسائل درون دینى و برون دینى را درک و هضم کند و اعتقادش به باورهاى دینى و عمل او به احکام از روى بصیرت باشد، و اگر جایى هم مسئله ای را به طور تعبدى مى پذیرد، دلیل عقلى او را به این تعبد رهنمون کرده باشد. از نظر علامه طباطبائی اهداف تربیت عقلانی در دو سطح طبقه بندی می شوند: 1. اهداف غایی (تحصیل سعادت انسان، هدایت انسان به سوى حق و پیروى از حق، دستیابى به کرامت و شرافت انسانى)، 2. اهداف واسطه ای (اهداف دخیل در تحقق اهداف واسطه ایِ دیگر و اهداف واسطه در نیل به اهداف غایی).
تبیین و بررسی انتقادی نمازشناسی عرفانی در منظومه فکری شیخ احمد العلاوی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه تفسیری شیخ احمد العلاوی (یکی از مشاهیر عارفانِ شمال آفریقا در قرن بیستم) پیرامون نماز است. در این راستا، اقسام معانی و کاربردهای اصطلاح «صلوه»، معانی رمزی و باطنی اجزاء و ملزومات نماز به مثابه فرضیه ای شرعی مورد مطالعه قرار گرفت. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که مبتنی بر نمازشناسی عرفانی علاوی، نماز طرحی نمادین از مراحل سلوک عرفانی و مراتب وصول عارفان است که همه اقسام، شرایط، فرایض، سُنن و مکروهات آن دربردارنده معانی رمزی و باطنیِ ناظر به سیر و سلوک عرفانی می باشد. از این منظر، احکام و استنتاجات فقهی ناظر به فرائض دینی، همگی از خاستگاه و آبشخوری تکوینی نشأت می گیرند. رویکرد تفسیری علاوی در شرح و تببین معانی رمزی و باطنی احکام فقهی همانند بسیاری دیگر از نمونه های مشابه، با چالش هایی نظیر تکلّف و ابهام در رمزگشایی از احکام فقهی و نیز طرح توجیهات متناقض و ناسازگار با یکدیگر و از همه مهم تر، باور به وجود خاستگاه و بنیانی تکوینی برای احکام فقهی معارض و متناقض روبه رو است.
تحلیلی بر اصالت «نظام اخلاق اسلامی»
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرتحلیلی بر اصالت «نظام اخلاق اسلامی»است.در اینپژوهش با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه افرادی بررسی شده است که منکر «نظام اخلاق اسلامی» شده اند. در این پژوهش، بر دیدگاه های منکران «نظام اخلاق اسلامی» و نیز اندیشمندان مسلمان برای تلفیق آراء فلاسفه یونان تاکید و بر روی دو کلیدواژه مهم این نظام، یعنی «فضیلت» و «عدالت» به عنوان دو مؤلفه مؤثر در تدوین ساختار نظام اخلاق اسلامی، تمرکز شده است. نتایج نشان داد که برخی از دلایل منکران نظام اخلاق اسلامی تا حدودی موجه است، ازجمله اینکه کتب اخلاقی در طول تاریخ تحت تأثیرآموزه های اخلاق یونان (بویژه افلاطون و ارسطو) قرار گرفته اند و این که عدالت ارسطویی بیشتر از نوع «عدالت اجتماعی» است که از «فرد» آغاز می شود و به تقسیم مواهب، درآمد، سود، قضاوت و داوری منجر می گردد. همچنین آموزه های اخلاقی در آیات و روایات منسجم نیست و به صورت پراکنده است. با این وجود، همه این دلایل باعث نمی شود که تلاش ارزشمند اندیشمندانی همچون ابن مسکویه، خواجه نصیر طوسی، ملامهدی نراقی و ده ها اندیشمند دیگر را در تدوین نظام اخلاق اسلامی حاصل بی توجهی به داشته های بومی خود تلقی کنیم.
بررسی تلقی کانت از وجود، با تاکید بر مواجهه آن با حکمت صدرائی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرپاسخ به شبهه معرفت شناختی و وجودشناختی کانت با تأکید بر ظرفیت های فلسفه صدرالمتألهیناست.روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و علاوه بر مقایسه مبانی دو فلسفه کانت و صدرا، نشان داده شد که چنانکه فلسفه صدرایی به غرب منتقل شده بود، شاید نسبیت گرایی روند و روال دیگری پیدا می کرد و می توانست تاریخ تفکر بشری را به سمت و سوی دیگری سوق دهد. نتایج حاکی از آن است که اصول تفکر کانت با نقدهای کلی مواجه شده، اما فلسفه ای با اصول مستدل متقابل، در مقابل آن رخ نمایی نکرده است. فلسفه صدرا قادر است نظام فکری کانت را به چالش کشاند و پاسخ های متفاوتی بر هستی و شناخت آن ارائه دهد. نحوه شناخت و علم در فلسفه صدرایی اعتقاد کانت بر تقدم ذهن بر اشیاء را دچار چالش می سازد. تلقی صدرا بر عَرَض به عنوان شأنی از جوهر، مکمّل نقد مکتب فلسفی صدرایی بر شناخت شناسی کانت است که متعلقِ شناخت را تنها عوارض اشیاء و نه جوهر آن ها می دانست.
بررسی مبانی معرفت شناختی غزالی و ملاصدرا و دلالت های آن بر تربیت عقلانی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی بنیان های معرفت شناختی براساس دیدگاه های ابوحامد محمد غزالی و ملا صدرا و استنتاج مدلولات آن در حوزه تربیت عقلانی با تاکید بر هدف ها و روش های تربیتی آن است. نوع پژوهش کیفی و روش پژوهش تحلیلی، مقایسه ای و استنتاجی است. یافته ها نشان داد که این دو متفکر در پاره ای از مبانی معرفت شناختی دارای نقاط اشتراک و در برخی موارد اختلاف نظر داشتند. هدف های تربیت عقلانی براساس نقاط اشتراک عبارت بودند از: عقل به منزله امکان کسب معرفت برای همگان، عقل به مثابه منبع شناخت، طبیعت (آفریده های عالم) به مثابه منبع شناخت، قلب (دل) به مثابه منبع شناخت، تقویت حواس ظاهری (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و لامسه)، تقویت حواس باطنی (خیالی)، رعایت سلسله مراتب (از ساده به پیچیده و انتزاعی) در امر آموزش و ارائه معارف و علوم، نیل به شناخت فرامفهومی (حقیقی) به مثابه هدفی از آموزش کلاسی ... . همچنین نقاط افتراق شامل این موارد است: حصول ماهیت اشیاء و تحقق صور در اذهان، تقدم معارف حسّی بر معارف عقلی، آشنائی با سرگذشت و شرح حال پیشینیان، بصیرت افزایی، استکمال عقلی به کمک معارف و آموزه های دینی، ایجاد اتحاد بین عالم و معلوم، استمداد از منابع شرع مقدس (قرآن و روایات و سنّت)، معیار قرار دادن منابع معارف دینی جهت محک محتوای آموزش، اهتمام در راستای معرفه النفس (خودشناسی) در روند آموزش... .
بررسی انتقادی نقش عقل در منظومه فکری محمد باقر ملکی میانجی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی نقش عقل در منظومه فکری محمدباقر ملکی میانجی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و یافته ها نشان داد که خلاء حاصل از بی اعتباری عقل نظری در کسب معارف در تفکر ملکی میانجی همچنان باقی است. همچنین عقل مورد اشاره ایشان (همان عقل عملی) که متضمن الهام و اشراق است، می تواند ابزار مناسبی برای طریقه ی کشف و شهود باشد، نه طریقه استدلال عقلانی. ایشان همانند بیشتر متفکران مکتب تفکیک، عقل را از سویی یکی از منابع معرفت دینی برمی شمارد و از سویی دیگر بر عدم اعتبار و حجّیت آن تاکید می کند. ملکی میانجی نوریت را یکی از ویژگی های عقل دانسته و برای اثبات این مطلب به آیات و روایات تمّسک جسته و عقل را دارای ویژگی هایی همچون تجرد و همسان بودن با علم، دارای حجیت ذاتی و انطباق با عقل عملی می داند و نتیجه می گیرد که عقل نور مجرد و موجود عینی بوده و خارج از حقیقت انسان است که خدا آن را به انسان افاضه می کند. این دیدگاه موجب گسست بین واقعیات و احکام و در نتیجه بی اعتمادی به معارف دینی خواهد شد.