چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی نقش عقل در منظومه فکری محمدباقر ملکی میانجی است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی بوده و یافته ها نشان داد که خلاء حاصل از بی اعتباری عقل نظری در کسب معارف در تفکر ملکی میانجی همچنان باقی است. همچنین عقل مورد اشاره ایشان (همان عقل عملی) که متضمن الهام و اشراق است، می تواند ابزار مناسبی برای طریقه ی کشف و شهود باشد، نه طریقه استدلال عقلانی. ایشان همانند بیشتر متفکران مکتب تفکیک، عقل را از سویی یکی از منابع معرفت دینی برمی شمارد و از سویی دیگر بر عدم اعتبار و حجّیت آن تاکید می کند.  ملکی میانجی نوریت را یکی از ویژگی های عقل دانسته و برای اثبات این مطلب به آیات و روایات تمّسک جسته و  عقل را دارای ویژگی هایی همچون تجرد و همسان بودن با علم، دارای حجیت ذاتی و انطباق با عقل عملی می داند و نتیجه می گیرد که عقل نور مجرد و موجود عینی بوده و خارج از حقیقت انسان است که خدا آن را به انسان افاضه می کند. این دیدگاه موجب گسست بین واقعیات و احکام و در نتیجه بی اعتمادی به معارف دینی خواهد شد.

تبلیغات