آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

در جستار حاضر تلاش شده است از نگرش های اروپامحور به نمایش نامه مرگ یزدگرد (1393) بهرام بیضایی چهره برداشته شود. باری، هدف این نیست که بیضایی نویسنده ای با تمایلات کاملاً ایرانی معرفی گردد و از تأثراتش از ادبیات غرب چشم پوشیده شود. به طور دقیق تر مطلوب این است که مرگ یزدگرد درمقابل تئاتر روایی برتولت برشت قرار داده و به رویکرد خلاقانه بیضایی در استفاده از مدل برشتی تئاتر اشاره شود. در این میان، نگاه برشت به تاریخ، مفاهیم تناقض، پروایروسیس و کاسوس به علاوه اعتقادش به امکان ایجاد تغییر و اصلاح حتی در تاریک ترین دوره ها در مرکز توجه قرار گرفته و بازتاب آن در نمایش نامه مذکور بیضایی واکاوی شده است. همچنین برخی از تکنیک های مشترکی که بیضایی با تأسی از نمایش خنده آور ایرانی موسوم به «تقلید» و برشت برای تحقق مقوله «فاصله گذاری» به کار برده اند، بررسی شده است. در این پژوهش، نظریات فردریک جیمسون درباره تئاتر برشت به کار گفته شده و دیدگاه های وی به عنوان روشی برای پرداختن به این موضوع مورد استفاده نویسندگان قرار گرفته است. نتایج بررسی نشان می دهد بیضایی درعین حالی که عمیقاً وام دار سنت های نمایشی اصیل ایرانی است، از آن دسته از دستاوردهای برشت که برای موقعیت ایرانی متناسب است، نیز بهره وافر برده؛ بنابراین مرگ یزدگرد را به اثری چندوجهی تبدیل کرده که علاوه بر مخاطب ایرانی، مخاطب غربی نیز می تواند به واسطه آشنایی اش با تئاتر برشتی با آن ارتباط برقرار کند.

تبلیغات