هستی و شناخت

هستی و شناخت

هستی و شناخت جلد پنجم بهار و تابستان 1397 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تنقیح مبانی اخلاق دینی و محتوای آن از منظر علامه طالقانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قانون طبیعی نظرعلی طالقانی خرد طبیعی تقدم اخلاق بر فقه عقل و وحی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۲ تعداد دانلود : ۳۷۷
قانون طبیعی نظریه ای در عقل عملی است که در زمینه های عملی فلسفه و الاهیات از آن بحث می شود. نظریه الاهیاتی قانون طبیعی عهده دار تنقیح توصیه های اخلاقی خداوند است و دو خوانش حداقلی و حداکثری دارد. خوانش حداقلی توصیه های اخلاقی خداوند را بر پایه واقعیت هایی طبیعی و عینی «تبیین» می کند و «کشف» همه آن واقعیت ها یا قسمتی از آن ها را در گرو رجوع به منابع نقلی و تاریخی دین می داند. خوانش حداکثری بر آن است که افزون بر «تبیین»، «کشف» توصیه های اخلاقی خداوند نیز در چارچوب قانون طبیعی صورت می گیرد. نوشتار حاضر آثار علامه ملا نظرعلی طالقانی، فیلسوف، فقیه و اصولی شیعی، را بررسی می کند و پس از تنقیح مبانی الاهیاتی، انسان شناختی، معرفت شناختی و متافیزیکی، با بازآرایی اندیشه اخلاقی و الاهیاتی وی، نشان می دهد که نظریه طالقانی ذیل خوانش حداکثری از قانون طبیعی قرار می گیرد.
۲.

فرگه، عالم سوم و افلاطون گرایی در فلسفه او(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فلسفه معاصر افلاطون گرایی افلاطون و فرگه عالم مثال عالم سوم اندیشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۰ تعداد دانلود : ۳۷۳
در این نوشتار نگارنده به دنبال آن است که با بررسی اجمالی عالم مثال و موجودات متعلق به آن و همچنین تشریح جزئیات و ویژگی آن موجودات در برابر موجودات عالم مادون خط افلاطون، مقایسه ای داشته باشد با ایده اصلی گوتلوب فرگه در خلق عالم سوم و اختصاص حضور و وجود برخی از موجودات، به خصوص اندیشه، به آن عالم. این نخستین بررسی است که صورت می گیرد و ایده اصلی آن کاوش در افلاطون گرایی (به معنای مصطلح آن در فلسفه معاصر) فرگه در فلسفه تحلیلی است. نگارنده ایده اصلی افلاطون در ایجاد عالم مثال و همچنین موجودات مثالی را بررسی و  بهره برداری فرگه از این ایده را تشریح می کند. پس از آن با بررسی و کنکاش دقیق در آرای فرگه در باب عالم سوم و موجودات حاضر در آن، به خصوص اندیشه، سعی بر آن دارد تا بررسی کند که آیا می توان تناظر یک به یک میان این دو برقرار کرد و با نقدهایی که بر تشریح سیستم فرگه در خلق عالم سوم و اندیشه وارد می کند، مدعی است که تناظر یک به یک نمی تواند مطرح شود. نتیجه نهایی که مورد بررسی و مداقه قرار گرفته، روند و سیستم کلی فرگه در افلاطون گرایی است. موضوعات مرتبط با دیگر موجودات عالم سوم، به غیر از اندیشه (مثل اعداد) در این نوشتار بررسی نشده است و هر کدام از آنها باید در نوشتاری مستقل بررسی شود.
۳.

استلزامات یگانه انگاری درباره اصل منشأ در اندیشه پیش سقراطیان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پیش سقراطیان نخستین واحد کثرات اصل منشأ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۴۸۳
هدف این مقاله پی جویی چگونگی تبیین نسبت واحد و کثرات در تفکر نخستین فلاسفه پیش سقراطی است. بحث از واحد/کثرات به طور خاص در بحث از نسبت اصل منشأ واحد و چگونگی پیدایش موجودات به عنوان کثرات مبتنی بر آن اصل منشأ مطرح می شود. نخستین فلاسفه پیش سقراطی پس از پذیرش اصل منشأ واحد، به روش های مختلف برای تبیین نسبت واحد/کثرات کوشیدند. این تبیین ها را می توان در سه جریان اصلی طبقه بندی کرد: 1. تالس، آناکسیمینس و آناکسیماندر هم اصل منشأ واحد و هم کثرات یا موجودات را می پذیرند؛ 2. علی رغم پذیرش وجود واحد/کثرات، فهم کسنوفانسی و هراکلیتوسی از اصل منشأ واحد به گونه ای به این تشخیص می انجامد که وضع اصل منشأ واحد با پذیرش کثرات همساز نیست؛ 3. پارمنیدس اصلی ترین نماینده جریان سوم است که در آن وجود کثرات مطلقاً نفی می شود. نشان خواهیم داد که در این سه جریان، مفاهیم «واحد»، «کثرات» و «نسبت واحد و کثرات» چگونه بسط و تحول می یابد و زمینه را برای شکوفایی حداکثری رویکرد یگانه انگارانه به اصل منشأ تدارک می بیند.
۴.

اسپینوزا، لاک و استدلال در دفاع از مدارا و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدارا آزادی آزادی مدنی جان لاک اسپینوزا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۴۴۷
موضوع نوشتار حاضر بررسی استدلال های اسپینوزا و لاک در دفاع از آزادی است. برای این هدف، ابتدا مدارا و آزادی را تعریف کرده و نسبتشان با یکدیگر را سنجیده ام، سپس بستر پیدایش نظریه های دفاع از مدارا و آزادی را شرح داده و تئوری های حامی خشونت دینی را به اختصار بررسیده ام. بعد از آن، استدلال های اسپینوزا در دفاع از آزادی را به تفصیل آورده ام، سپس استدلال های جان لاک در دفاع از آزادی و مدارا را تقریر کرده ام. در پایان نوشتار، با بررسی نسبت دفاعیات هر یک از این دو اندیشمند با مبانی مقوم خشونت دینی تلاش کرده ام نشان دهم استدلال های هر یک از این دو فیلسوف، کدام یک از مبانی مقوم خشونت دینی را خنثا می کند.
۵.

بررسی مبانی و اصول تربیتی نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین و نقد آن بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویتگنشتاین متأخر نظریه بازی های زبانی مبانی تربیت اصول تربیت رئالیسم اسلامی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۵ تعداد دانلود : ۵۳۱
هدف این پژوهش تبیین نظریه ویتگنشتاین متأخر، یعنی نظریه بازی های زبانی، و استنباط دلالت های آن در زمینه مبانی و اصول تربیتی و تحلیل و نقد آن از دیدگاه علامه طباطبایی است. در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی، روش استنتاجی و تحلیل انتقادی استفاده شده است. برای این منظور پس از استخراج و استنباط مبانی و اصول نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین، نقد آن ها از دیدگاه علامه طباطبایی مطرح می شود. طبق یافته های این پژوهش، مفاهیم اصلی معرفت شناسی ویتگنشتاین شامل نظریه کاربردی معنا، اجتماعی بودن زبان و نفی زبان خصوصی، تأکید بر توصیف به جای تبیین، زمینه گرایی و نسبیت محوری است. در مقابل، علامه طباطبایی در بنیان های معرفت شناختی خود بر مبناگروی، یقینی بودن معرفت و بداهت آن و متعین بودن حقیقت اشاره می کند. با در نظر داشتن معرفت شناسی ویتگنشتاین، شاهد ضعف هایی هستیم که می توان آن ها را بر مبنای دیدگاه علامه طباطبایی نقد و بررسی کرد؛ از جمله تعین نداشتن معنا، ابتنای نظام معرفتی انسان بر نحوه زندگی او، نفی وجه کشفی معرفت، ماهیت اقتضایی بودن و نسبیت.
۶.

بررسی تطبیقی معرفت شناسی فمینیستی و حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی فمینیسم ملاصدرا بررسی تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۴۸۴
فمینیست ها معتقدند معرفت زنانه و مردانه متفاوت است. آن ها در زمینه معرفت شناسی با فردگرایی مخالفت می کنند و تأثیر بسزایی برای شرایط اجتماعی و جنسیت در فرایند کسب معرفت قائلند. آنان معتقدند فاعل شناسا به دور از اجتماع، یعنی به تنهایی و با درون نگری، به معرفت دست نمی یابد، بلکه معرفت دارای سرشتی اجتماعی و مشروط به ارتباط با سایر افراد است و در جریان این روابط و با تأثیرپذیری از جنسیت فاعل و موقعیتی که در آن قرار گرفته به دست می آید. از نظر ملاصدرا، عوامل مادی، اجتماعی و جنسیت در معرفت مُعدات به حساب می آیند. فمینیست ها به جای جداکردن فاعل شناسا و متعلَق شناسایی، بر ارتباط این دو تأکید دارند و ارتباط را خصیصه ای زنانه می دانند که در کسب شناخت نقش دارد. ملاصدرا نیز در علم حصولی به ارتباطی قائل می شود که نفس با رب النوع برقرار می کند. بنابراین ملاصدرا به سطح عمیق تری از ارتباط فاعل شناسا و متعلَق شناسایی «ارتباط با ارباب الانواع» توجه کرده است. همچنین در دیدگاه ملاصدرا، فاعل شناسا ذاتاً مجرد اما فعلاً محتاج ماده است، برخلاف فمینیست ها که آن را بدن می دانند. علاوه بر این، هر دو معتقدند ارتباط عقلی و عاطفی در فرایند کسب شناخت را نمی توان نادیده گرفت.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸