هدف این مقاله بررسی تغییر در استراتژی ترکیه در قبال داعش از حمایت به مبارزه است. به منظور فهم این موضوع از رویکرد ساختار نظام بین الملل که تلفیقی از ساختارِ سیطره جویانه منطقه ای و ساختارِ طردکننده فرامنطقه ای است، استفاده شده که نشان می دهد چرا ترکیه به این تغییر بزرگ دست زده است. بدین منظور با گردآوری منابع کتابخانه ای و اسنادی، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد به دلیل الزامات ساختار منطقه ای ناشی از قدرت گیری کردها، محور مقاومت و روسیه به عنوان نیروهای سیطره جوی مقابل ترکیه از یکسو و فشارهای سیستمی فرامنطقه ای ناشی از اعتبارزدایی ترکیه در برابر امریکا، اتحادیه اروپا، نهادها و افکار عمومی جهانی از سوی دیگر، ترکیه ناچار به چرخش استراتژیک در سیاست خود مقابل داعش شده است. بنابراین، این نوع تجدیدنظرطلبی از یک سنت واقعگرایانه مبتنی بر بازیابی قدرت و امنیت ملی سرچشمه می گیرد نه از سنت انقلابی گری مبتنی بر اراده واقعی برای مبارزه با تروریسم.