۱.
در دوران پهلوی دوم نه تنها روابط سیاسی – دیپلماتیک میان ایران و آمریکا قطع نگردید، بلکه در دو دهه واپسین سلطنت پهلوی، شاهد گسترش شدید روابط طرفین هستیم. هم زمان با فضای تنش زدایی، خروج آمریکا از ویتنام و بروز اعتراضات و جنبش های مدنی در آمریکا، لقب «ژاندارمی منطقه» به ایران اعطا می شود و شاه نیز حافظ منافع غرب در منطقه می گردد. در تمام این دوران، این روابط حسنه - چه در زمان استقرار دموکرات ها و چه در دوران حاکمیت جمهوری خواهان بر کاخ سفید- به نحوی پررنگ توسط طرفین تعقیب می گردید. ادعای این مقاله این است که ژاندارمی منطقه صرفاً تحولی در نظام بین الملل نبود بلکه اوضاع داخلی نیز مؤثر است؛ اما در نهایت وزن سنگین معادله را در کفه نظام بین الملل، به ویژه تصمیم آمریکا قرار می دهد. دلیل برگزیدن ایران، توان متنوع سیاسی و راهبردی آن نسبت به دیگر کشورهای منطقه بود.
۲.
این مقاله، حاصل پژوهشی است که با هدف مقایسة نگرش دو گروه نسل سوم انقلاب (18 تا 29 سال) و نسل اول و دوم انقلاب (29 سال به بالا) نسبت به دفاع مقدس در پنج بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نظامی و امنیتی، هویتی و بین المللی انجام شده است. در بخش نظری از دیدگاه ها و اندیشه های امام خمینیرحمه الله علیه و رهبر معظم انقلاب، رویکردها و نظریه های حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس و دیدگاه های شکاف نسلی استفاده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایش است. جامعة آماری شامل کل افراد باسواد 18 سال و بالاتر مناطق 22 گانة شهر تهران بوده و از نمونه گیری خوشه ای سه مرحله ای استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیات این مطالعه نشان می دهد که: بین نگرش نسل های انقلاب اسلامی و میزان تأثیر بعد سیاسی، بعد فرهنگی و اجتماعی، بعد نظامی و امنیتی و بعد هویتی دفاع مقدس بر جامعه رابطه مثبت وجود دارد؛ یعنی با افزایش سن، نظر پاسخگویان در خصوص تأثیر مثبت این ابعاد بر جامعه افزایش می یابد. هم چنین بین نگرش نسل های انقلاب اسلامی و نگرش کلی نسبت به دفاع مقدس رابطه هست؛ یعنی با افزایش سن، نگرش مثبت نسبت به دفاع مقدس افزایش می یابد. البته بر اساس یافته های پژوهش، رابطه ای میان نگرش نسل های انقلاب اسلامی و میزان تأثیر بعد بین المللی دفاع مقدس بر جامعه وجود نداشت.
۳.
انقلاب اسلامی ایران فارغ از آنکه در مرزهای جغرافیایی کشور ایران به وقوع پیوست، ابعاد وسیعی دارد که نه تنها مرزهای جغرافیایی که مرز علوم را نیز درنوردیده است. تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران مطالعه علمی انقلاب ها به لحاظ روش شناختی در دو دسته کلی مطالعات کلاسیک و مدرن صورت می گرفت و نظریه پردازان تحت تأثیر فضای حاکم بر دنیای مدرن کمتر متوجه ابعاد الهی رخداد یک انقلاب بودند؛ اما این انقلاب الهی، نظریه پردازان انقلاب را متوجه ابعاد جدیدی ساخت که در به وقوع پیوستن انقلابی برخاسته از آرمان الهی و با وسعتی فراتر از مرزهای یک کشور نقش اصلی را ایفا می کند، اگرچه مسیر ناپیموده در این راه بسیار است. این مقاله می کوشد با تحلیل فشرده عناصر اصلی بیش از پنجاه نظریه انقلاب از یک سو و بیان عناصر اصلی شکل گیری انقلاب از دیدگاه امام علی علیه السلام به عنوان مقتدای رهبران انقلاب اسلامی ایران از سوی دیگر، نشان دهد برای ارائه تحلیلی هرچه صحیح تر از این انقلاب تدوین و انتخاب روشی جدید در تبیین آن به مثابه تحول در روش شناسی نظریه های انقلاب ضروری است.
۴.
یکی از روش های قابل تصور برای رهبری در نظام اسلامی تشکیل شورایی از همه یا بعضی از مراجع تقلید است. در این مقاله سؤال اصلی این است که ادله معتقدین به ولایت و رهبری شورایی چیست و در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر چه اساسی شورای رهبری در سال 58 به تصویب رسید و در سال 68 از قانون اساسی حذف شد؟ باید توجه داشت که این نظریه توسط آیت الله سیدمحمد شیرازی و آیت الله محمد صادقی بیش از دیگران مطرح شده است. مهم ترین ادعا در این نظریه این است که شورایی از مراجع تقلید از سوی معصوم به ولایت و رهبری منصوب شده اند و این شورا به لحاظ سیاسی و فتوایی خطای کمتری از رهبری فردی دارد. مهم ترین مستند طرفداران این نظریه اطلاق آیات و روایات مبتنی بر مشورت است. از سوی دیگر، منتقدان این نظریه معتقدند که رهبری شورایی در لسان آیات و روایات استناد جدی ندارد و در سیره ائمه نیز هیچ گاه از این روش استفاده نشده است و حتی ویژگی مثبت یا منفی ای نیز درباره این روش ذکر نشده است. علاوه بر این، ائمه، اشکالات زیادی نیز درباره نظام های شورایی مطرح کرده اند. از دیگر اشکالات این نظریه ابهامات زیادی است که درباره نحوه اجرای این نظریه وجود دارد. همچنین منتقدان با استفاده از ادله ثابت می کنند که اجتهاد برای رهبری کفایت می کند و نیازی به قید مرجعیت نیست. در عرصه عمل نیز، تجربه بسیاری از کشورها در رابطه با نظام شورایی ناموفق بوده و باعث بروز اختلاف شده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز شورای رهبری در سال 58 به تصویب رسید، اما در بازنگری قانون اساسی سال 68 نظام شورایی حذف و تنها رهبری فردی پذیرفته شد. علت این حذف علاوه بر دلایل بالا، تجربه ناموفق دیگر شوراها در کشور، لزوم تسریع در تصمیم گیری و بی تجربگی خبرگان قانون اساسی در تصویب شورای رهبری در سال 58 عنوان شد.
۵.
تا کنون تلاش های بسیاری برای تبیین علمی و همه جانبه دو تحول مهم و اثرگذار تاریخ معاصر ایران یعنی انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی صورت گرفته است. برای این منظور نظریه های گوناگونی که در مورد انقلاب های اجتماعی مطرح شده، مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله پس از تعریف جنبش و انقلاب و تفاوت میان دو مفهوم، انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی مورد تحلیل جامعه شناسانه قرار گرفته است. برای تحلیل مشروطه نظریاتی مانند نظریه چالمرز جانسون، نظریه اسکاچپول و هم چنین نظریه هانتینگتون مورد استفاده قرار گرفته است. در تبیین انقلاب اسلامی نیز از نظریات در این زمینه از جمله نظریه توطئه، نظریه مدرن شدن شتابزده حکومت و نظریه توسعه نامتوازن استفاده شده است. در ادامه به ویژگی های انقلاب اسلامی از جمله آرمان گرایی دینی، مردم گرایی واقعی و جهان شمولی پرداخته شده است. بخش پایانی مقاله نیز به مقایسه مشروطه و انقلاب اسلامی از جنبه های مختلف مانند جامعه محوری، منشأ و سرچشمه، هویت بخشی و نسبت با استعمار اختصاص یافته است.
۶.
ایفای نقش مردم در کنار دو اصل مذهب و رهبری از مهم ترین ارکان انقلاب صدر اسلام و انقلاب اسلامی ایران است. پایبندی ملّت به مذهب و اطاعت از رهبری از عوامل اصلی تحقّق انقلاب ها و حفظ آن در مسیر صحیح است. بر این اساس، سؤال اصلی این مقاله، میزان تحقّق معیار ولایت مداری در مسیر عدالت در ملّت ایران اسلامی پس از امام خمینیرحمه الله علیه در مقایسه با امّت صدر اسلام پس از پیامبرصَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم است. برای این منظور، میزان حضور و نقش آفرینی امّت مسلمان صدر اسلام در تحقق این آرمان ها در زمان خلفای چهارگانه در مقایسه با نقشی که ملّت ایران در حفظ انقلاب اسلامی بعد از امام خمینیرحمه الله علیه ایفا کرده اند، مورد سنجش قرار می گیرد و نشان داده می شود که شاخصه های عدالت خواهی و ولایت مداری ملّت ایران در سطح بالاتری نسبت به امّت صدر اسلام قرار دارد.