مقالات
حوزه های تخصصی:
عرفان، گرایش معنوی گسترده ای است که بیشتر در میان پیروان ادیان دیده می شود، و اساساً ادیان در زمینه های عرفانی با یکدیگر قرابت و تفاهم بیشتری دارند، چنان که بین دو نظام عرفان عملی مسیحیت و اسلام، این تشابه و تفاهم بسیار زیاد است. مقاله حاضر، به مقایسه مقامات عرفانی در نزد پدران صحرا و تصوّف اسلامی در چهار قرن اولیه می پردازد. در آغاز مقاله، به چگونگی شکل گیری سخنان پدران صحرا در چهار قرن اولیه میلادی و پیدایش تصوّف اسلامی و اهمیت عرفان عملی در هر دو نظام فکری اشاره شده، و در متن، بر اساس تقسیم بندی ابونصر سراج، در کتاب اللمع فی التصوّف است که در آن به ترتیب، هفت مقام توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکّل و رضا آمده است. در همه موارد ابتدا آیاتی از قرآن و کتاب مقدس که مورد استناد عارفان مسلمان و مسیحی بوده، ذکر شده، سپس از پیامبر اسلام و عیسی مسیح سخنی نقل شده است، و سخنانی از بزرگان صوفیه هر دو نظام، متناسب با هر مقام بیان و تحلیل شده است. بر پایه این سنجش، زهد اسلامی معتدل تر از گوشه نشینی راهبان مسیحی به نظر می رسد.
مأخذشناسی تحلیلی حکایاتی از مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه رابطه چندسویه متون ادبی، از ارتباطات عمیق فرهنگی، داد و ستدهای محتوایی و تعاملات ادبی آن ها در طیّ قرون متمادی، پرده برمی گیرد و به کشف راز زیبایی، کمال هنری و جاودانگی شاهکارهای ادبی می انجامد. مثنوی مولوی، از آن گونه شاهکارهایی است که نه تنها با متون ادبی پیشین رابطه دارد و با آن ها گفت وگو می کند، بلکه سخت با فرهنگ مردم گذشته و اهالی دین و تصوف و عرفان، پیوند می خورد. بررسی و تحقیق در آثاری که بتوان ردّ پای مفاهیم، ایده ها وساخت های مثنوی را در آن ها یافت و نیز، تبیین نوع تعامل مثنوی با این متون، از اهداف پژوهش حاضر است؛ پژوهشی که لاجرم، به کشف منابع و مآخذی نویافته از حکایت هایی منجر شده که در کتاب مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی نیامده اند و سرچشمه های تازه ای از آبشخور فکری مولانا را نمایان می سازد و جنبه های هنرمندی مولانا را تبیین می کند.
ماهیت و غایت درد و رنج در شرح تعرّف و کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرح تعرّف مستملی بخاری و کشف المحجوب هجویری، از ارجمند ترین متون صوفیانه فارسی اند که از لحاظ تقدّم زمانی نیز در میان متون دیگر متمایز بوده اند و در حوزه عرفان خراسان جای می گیرند. نگارندگان این پژوهش، ماهیت و غایت درد و رنج را در نظام اندیشگی مستملی و هجویری در چهار ساحت معناشناسی، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی بررسیده اند. این بررسی ها نشان می دهد که در زمینه مطالعات عرفانی، بسیاری از تعاریف معمول که در حیطه عالم محسوس ارائه می شود، به چالش کشیده می شود و معنا و وجهی دیگر می یابد، چنان که در این زمینه، درد و رنج از ملزومات سلوک و نیز از نتایج زیستن در دنیا شمرده می شود و رنج های عرفانی که حاصل بلاهای عظیم راه عشق و معرفت است، مبارک دانسته می شود؛ بنابراین دو عارف مورد بحث، ضمن تفاوت هایی که در برخی رویکردهای جزئی با یکدیگر دارند، هر دو عرفایی معرفت اندیش اند که به جای نجات صرف از رنج، به تهذیب یافتگی و زرگشتگی عارف ثابت قدم می اندیشند.
معانی حقیقت و راه های کشف آن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بحث از معانی «حقیقت» در نزد مولوی می پردازد. در این مقاله از معنای حقیقت، فطری بودن حقیقت، معنای تحقیق، و نیز راه رسیدن به حقیقت از دیدگاه مولوی سخن به میان آمده و تلاش شده که دیدگاه وی در این خصوص تبیین گردد. نگارنده در این نوشتار کوشیده است روشن سازد که مولوی در مثنوی از تحقیق (حقیقت-جویی) معنایی خاص و جدید و به تعبیر بهتر، مکمل دیدگاه فیلسوفان و متکلمان مسلمان ارائه داده است. مولوی، محقق واقعی را کسی می داند که تحقیق باعث تحول روحی او شده باشد و در غیر این صورت، همچنان مقلّد خواهد بود نه محقق. نگارنده ضمن معرفی محدودیت های کشف حقیقت، راه های رسیدن به آن را نیز بیان می کند.
پیوند متون عرفانی با رئالیسم جادویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی به عنوان سبکی نوین در داستان نویسی، در نیمه دوم قرن بیستم پدید آمد. اگرچه زادگاه این سبک آمریکای لاتین است و نویسندگان این منطقه با آثار داستانی خود، عامل جهانی شدن آن شده، و با نوشته های تحلیلی و انتقادی خود اصول و مؤلفه ها و قواعد این سبک را تئوریزه کرده اند، به گمان برخی اندیشمندان حوزه ادبیات، شیوه یاد شده تنها ویژه این منطقه از جهان نیست و اساساً ریشه های نخست آن را می توان در ادبیات خاور زمین و به ویژه در متون عرفانی جست وجو کرد. تخیل که یکی از مؤلفه های اساسی رئالیسم جادویی است، باعث گُسست علّی و معلولی در روایت داستان می شود. این تخیل که ریشه در افسانه ها، اسطوره ها، باورها، حکایات و قصه های مردمی و بومی دارد، در سرتاسر داستان ریشه می دواند. متون عرفانی و به طور مشخص، تذکره های عرفانی که شرح حالی از عارفان و بزرگان و سالکان طریقت است، در اساس، قالبی داستانی و خیالی دارند که رویدادهای شگفت انگیز و خارق عادت را در بستری واقع گرایانه ارائه می دهند. این شیوه، بسیار شبیه گونه روایی موجود در متون رئالیسم جادویی است. نگارندگان این جستار، پس از ارائه تعاریف و ویژگی هایی از رئالیسم جادویی، به جست و جوی ریشه های آن در ادبیات خاور زمین به ویژه متون عرفانی(تذکره ها) پرداخته و در پایان، نمونه هایی از نقاط مشترک میان این دو مکتب با سبک را یاد کرده اند. مهم ترین نقطه های پیوند مشترک متون عرفانی و رئالیسم جادویی را می توان در شکستن مرز میان واقعیت و فرا واقعیت و اتحاد این دو، اجتماع نقیضین، کنش های کرامت آمیز و رفتار های شگفت و خارق العاده شخصیت های حاضر در حکایت ها، شناخت حقیقت از راه تخیل و... دانست.
نقد و ارزیابی تفاسیر عر فانی متأخر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های تفسیری کهن، روش تفسیری عرفانی است. در عصر حاضر، این روش تفسیری نیز با تفاوت هایی، راهش را ادامه داده است. این تفاوت ها و تمایزها به قدری است که می توان تفسیر عرفانی را به دو شاخه متقدم و متأخر تقسیم کرد. از نمونه آثار برجسته ای که بر اساس روش تفسیری عرفانی متأخر، در مکتب امامیه نگاشته شده اند، می توان به تفسیر کیوان قزوینی، مخزن العرفان بانوی اصفهانی و آثار تفسیری علی صفایی حائری اشاره کرد. مفسران عرفانی متأخر، فهم قرآن را تعمیم داده و به نوشتن تفسیرهای عامه پسند همت گماشته اند. این گرایش، رویکرد شایع و رو به گسترشی دارد که اثر بسیار زیادی بر فضای فکری جامعه ـ چه در سطح خواص و چه عامه مردم ـ نهاده است؛ از این رو نقد و تحلیل این گرایش ضروری به نظر می رسد. این روش تفسیری هرچند از فواید و محاسنی برخوردار است، اما کاستی هایی نیز دارد؛ از جمله این کاستی ها می توان به عدم ارائه روش علمی و نظام مند، گسیختگی از سنت تفسیری، کم توجهی به روایات معصومان، عصری اندیشی و تکیه بر کشف و شهود غیر معصومانه اشاره کرد.
فخریات قدسی در دیوان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فخر، قدمتی به درازنای عمر و زندگی بشر دارد و دلبستگی های انسان را به ابراز وجود و زیبایی-پرستی و خوددوستی نشان می دهد. شاعر در شعر فخر به تمام داشته های خود می بالد. بالیدن به باورهای دینی و دانش ویژه، یکی از محورهای فخر شاعران است. نوع ویژه ای از فخر دینی با امور معنوی و اشراقی از نوع والای آن یعنی تقرب به محبوب حقیقی و یکی شدن با او در ارتباط است. این نوع فخر، «فخر قدسی» نامیده می شود. خاستگاه این نوع فخر، قلب پاک و مطمئن و تسلیم محض بودن در برابر محبوب حقیقی است. در این پژوهش، پس از مقدمه ای درباره فخر و تبیین فخر قدسی، نمونه هایی از این نوع فخر در چهار محور فخر به ارتباط با پروردگار، فخر به ارتباط با پیامبر(ص)، فخر به حبّ مطلق، و فخر به خویشتن، در دیوان ابن عربی مورد برسی و تحلیل قرار گرفته است، و پس از بررسی، نتیجه به دست آمده نشان از آن دارد که ابن عربی به امور معنوی و اشراقی از نوع والای آن یعنی تقرّب به محبوب و یکی شدن با او نظر دارد و انگیزه فخر قدسی او، نشان دادن جایگاه انسان و ارتباط او با حقیقت مطلق است.
درنگی معناشناختی پیرامون واژه لاابالی در ادب و حدیث و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از واژگان پربسامد درمحاورات عرفی و ادبیات کلاسیک و متون مرتبط با عرفان و تصوف، که چه بسا موجب کژتابی در بهره جویی از آن شده ـ واژه لاابالی است. این عنوان از زبان عربی به فارسی آمده و از معنای ترکیبی و اسنادی به معنای جامد و افرادی گراییده است. با عنایت به ریشه داری اصطلاحات و عناوین رایج تصوف و عرفان اسلامی در آموزه های دینی، جست وجو از خاستگاه اصلی عنوان یاد شده و کاربرد آن درباره خداوند از سویی، و نسبت به سالکان راه از دیگر سو، نیز لزوم تلاش معناشناختی در چگونگی تحوّل مفهوم آن در ادبیات و عرفان اسلامی، و توجیه خردپذیر صدق آن بر ذات اقدس ربوبی، زمینه ها و موضوعات اصلی نوشته حاضر را تشکیل داده است.
تابوشکنی در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام مطالعه متون عرفانی، در کنار ارتباط جذبی سالک با خدا که توأم با توکل، شیفتگی، تسلیم و در نهایت فناست، ارتباط دیگری نیز وجود دارد که در ظاهر گفتار و کردار، حریم مقدس و نامقدس را رعایت نمی کند. اجتماع این تلقی «تابوشکنانه» با آن رابطه انفعالی، هر خواننده ای را دچار تناقض می کند. نوشتار حاضر در صدد بررسی انواع، مصادیق و دلایل تابوشکنی در متون عرفانی با استناد به برخی از اقوال و رفتار ده تن از مشاهیر عرفان اسلامی ـ از رابعه تا مولوی ـ است. تابوشکنی در آثار این عرفا با دو شکل «فاصله گریزی» و «واسطه ستیزی» نسبت به مقدس و نامقدس نمود مییابد و شامل موضوعات متعددی از جمله «حال اتحاد»، «من و تو کردن با خدا»، «نماز و روزه»، «ابلیس» و غیره است. تأمل در دلایل تابوشکنی نشان می دهد که گرچه گستاخی عرفا در مواردی اعتراض به تحریف ارزش هاست، در اغلب موارد محصول صمیمیت و شیفتگی انسان نسبت به خداوند است و هیچ منافاتی با سرسپردگی وی ندارد.