آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

دانشمندان دوره اوّل یونان باستان قانون طبیعى را قانونى جهان شمول، ازلى، و بى همتا مى دانستند و از آن به عنوان بنیادى ترین منبع براى اخذ بهترین معیارهاى زندگى بشر یاد مىکردند. مشکلات معرفت شناسانه نسل اوّل سوفسطاییان تأثیرى عمیق در آراى فلسفى نسل هاى بعدى این نحله گذاشت؛ به طورى که در میان آنان، بر سر مسئله اعتبار قانون طبیعى اختلاف نظر پیش آمد. فیلسوفان یونانى که احکام عقل را پایه اى ثابت براى معرفت بشر مى دانستند، از سرسخت ترین حامیان قانون طبیعى در دوره یونان باستان به شمار مى آیند. رواقیان که نقش مهمّى در توسعه بحث قانون طبیعى داشتند، مفاد آن را «زیستن بر طبق طبیعت» مى دانستند. نوشتار حاضر به بیان انتقاداتى خواهد پرداخت که بر آموزه «قانون طبیعى» در دوره یونان باستان وارد است. این انتقادات در دو دسته جداگانه بیان مى شوند: 1) انتقاداتى که در مسئله قانون طبیعى، به طور مشترک، بر همه اندیشمندان دوره یونان باستان وارد است: ابهام مفهومى قانون طبیعى، ابهام مصداقى آن و نیز ابهام در وجه تسمیه آن در حکمت عملى یونان باستان؛ 2) انتقادات نه گانه اى که به طور مجزّا، به محتواى فکرى برخى از این دانشمندان مربوط است. این گزاره ها با عنوان «انتقادات مختص» بیان مى شوند.

تبلیغات