آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

در حیطه علم النفس فلسفه اسلامى، حسّ مشترک به عنوان قوّه اى ادراکى مطرح شده است که مفاهیم حسّى، مفاهیم جعلى، و مفاهیم شهودى را ادراک مىکند. این مقاله، در دو حوزه وجودشناختى و معرفت شناختى، به بررسى حسّ مشترک پرداخته است. فلاسفه مسلمان از دوره ابن سینا با طرح مسئله وحدت نفس و تنزّل وجودى قواى نفس به حوزه مفهوم و اسم، به نوعى تقلیل گرایى وجودشناختى در باب حسّ مشترک جهت مىیابند. در بستر معرفت شناختى، در این مقاله، ابتدا ادراکات حسّ مشترک به لحاظ حصولى و حضورى بودن بررسى، و سپس با طرح مسئله نماى مطابقت در حکمت سینوى، نگاه ویژه ابن سینا به این مسئله تبیین شده است. در نهایت، با طرح نظریه حرکت جوهرى از دید ابن سینا (و اقتران با نگاه معرفتى ویژه اى که ابن سینا به حسّ مشترک دارد)، چالش فقدان محوریت اطلاقى معرفت از دیدگاه وى تاحدودى مرتفع شده است. حاصل این اقتران، گونه اى از معرفت شناسى خواهد بود که معرفت شناسى تشکیکى نامیده شده است.

تبلیغات