جغرافیای تاریخی سواحل خلیج فارس، با وجود پژوهش های صورت گرفته، هنوز جنبه های ناشناخته ای دارد که پژوهش در آن ها، به کسب آگاهی های تازه درباره تاریخ تعاملات فرهنگی و تمدنی این منطقه می انجامد؛ مانند اصطلاح سیف (sīf) که در تعدادی از متون جغرافیای تاریخی، برای توصیف بخش های بزرگی از سواحل شمالی خلیج فارس به کار رفته است و فرهنگ های لغت آن را واژه ای عربی فرض کرده اند. مقاله حاضر با این پیش فرض که منشأ یک جای نام را در گام نخست، باید در ارتباط با جغرافیای تاریخی منطقه مربوط جستجو کرد، به طرح این پرسش پرداخته که اصطلاح سیف چه ارتباطی با جغرافیای تاریخی سواحل شمالی خلیج فارس داشته و از نظر مصداقی، در گذر زمان، دچار چه تغییراتی شده است؟ بررسی شواهد جغرافیایی و تاریخی و زبانی نشان می دهد که اصطلاح سیف ریشه در جغرافیای تاریخی سواحل خلیج فارس و زبان فارسی دارد و از قرن چهارم قمری/دهم میلادی به بعد، از نامی برای کل سواحل فارس قدیم، به نامی برای ناحیه ساحلی شیف، در شمال بوشهر امروزی، تغییر یافته است. این پژوهش با روش تاریخی انجام شده و در گردآوری اطلاعات، از تکنیک کتابخانه ای و پژوهش های شفاهی استفاده شده است.
خوزستان به عنوان یک تمدن رودخانه جلگه ا ی در دوره ی قبل و بعد از اسلام، همواره دارای شهرهای متعدد و پررونقی بوده که علاوه بر شهرهای شناخته شده چون شوش، شوشتر، اهواز شهرهایی نیز وجود داشته اند که امروزه آثار چندانی از آنها باقی نمانده است. از جمله می توان به شهرهای مسیر رودخانه ی کارون چون عسکرمُکرم، سوق الاربعاء، جُبی و دورق اشاره کرد. در این مقاله بر آنیم تا با روش تاریخی و با رویکردی توصیفی تحلیلی و با عنایت به رهیافت ماکس وبر در زمینه ی دسته بندی ماهیتی و دگرگونی شهرها به بررسی علل برآمدن و افول این شهرها در خوزستان سده های سوم و چهارم هجری بپردازیم. فرض ما این است که وجود رودخانه های متعدد، به ویژه رودخانه قابل کشتیرانی کارون و ارتباط آن با آب های آزاد همواره عامل و بستری برای شکل گیری و رونق تجاری و فرهنگی شهرها در خوزستان بوده است. یافته ها حاکی از آن است که بنیان اکثر شهرهای خوزستان جز عسکرمکرم و سوق الاربعاء به پیش از اسلام برمی گردد و در سده های سوم و چهارم هجری با تولید انواع کالاها و محصولات از رونق تجاری و اقتصادی و به تبع آن رشد فرهنگی بالایی برخوردار بودند؛ اما به مرور زمان در نتیجه عوامل طبیعی چون طغیان و تغییر مسیر رودخانه و نیز علل تاریخی همچون تاثیر قیام زنگیان، ورود قبایل ترک، تغییر خط سیر تجاری و درگیری میان قدرت های محلی عرب ها، این شهرها حیات و رونق خود را از دست داده اند.
در حاشیه ی رود فرات در سال 61 هجری نهضتی بس بزرگ و جاودان رقم خورد . شناخت ساکنان حواشی محل این قیام در بین النهرین بسیار مهم است . ساکنان عراق از یکپارچگی و تجانس در بافت جمعیتی خویش برخوردار نبودند . این ویژگی یکی از عوامل پی آمدهای حادثه ی عاشورا به شمار می رود و در نتیجه عاشورای خونینی رقم خورد . این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که ساکنا ن حواشی فرات و ناحیه ی بین النهرین از چه بافت جمعیتی برخوردار بودند؟ و هم چنین آیا عدم تجانس قومیتی آن ها در غلبه سپاه اموی تاثیر گذار بوده است؟ ساکنان نواحی فرات گروه هایی متشکل از اعراب مهاجر ، عشایر عرب ، ایرانیان ، موالی ، کردها ، بومیان آرامی ، نبطی و اهل کتاب بودند . اینان با یکدیگر یک دل و متحد نبودند و این خصیصه ی آنان از قدیم الایام تا قرن ها بعد ادامه یافت. در نتیجه دشمنان امام حسین (ع ) از این موقعیت نهایت سود و بهره را بردند .