منطقه خزر از لحاظ منابع نفت و گاز، پس از خاورمیانه و سیبری در رتبه سوم جهانی قرار دارد. اما علاوه بر مسائل مربوط به رژیم حقوقی دریایی خزر، مسیرهای موجود یا احتمالی انتقال نفت و گاز این منطقه نیز هرکدام مسائل پیچیده ژئوپلیتیک خاصی را به دنبال دارد که بر استخراج و صدور نفت و گاز این منطقه تاثیر می گذارد.بااین حال توجه غرب، به ویژه امریکا، به نفت و گاز منطقه خزر، بیش از آنکه دلایل اقتصادی داشته باشد، دلایلی کاملاً سیاسی دارد و بخشی از سیاست های خاورمیانه ای امریکا محسوب می شود؛ زیرا فقط نفت عراق چندین برابر منابع ثبت نشده نفت خزر است و آسان تر نیز می توان به آن دست یافت و این نشان می دهد که غرب می کوشد حوزه قفقاز را، به عنوان ذخیره بالقوه انرژی، تقویت نماید. در مقاله پیش رو وضعیت این منطقه نفتی از نظری سیاسی، اقتصادی و فنی بررسی شده است.
جابه جایی کانون های بازرگانی خلیج فارس در قرن پنجم تا قرن هشتم هجری/قمری یکی از رویدادهای مهم این منطقه است.طی این دوره، تحولات بسیاری درجهان اسلام و آبراه های دریایی شرق به وقع پیوست.این رویدادها وحوادث ، تاثیرات بسزایی برروند بازرگانی دریایی برجای گذاشت و شرایطی را به وجود آورد.رقابت بین دو آبراه مدیترانه و خلیج فارس در این ایام واردصحنه جدیدی شد که نتیجه آن ، افول بنادرخلیج فارس و تفوق بازرگانی بنادرمدیترانه و دریای سرخ بود.چگونگی شکل گیری روند جابه جایی کانون های بازرگانی دریای شرق و غرب از قرن پنجم تا هشتم هجری قمری، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیدایش نفت در دریای خزر و ظهور کشورهای تازه استقلال یافته درحاشیه آن، کشورهای نوخاسته، خواهان مشخص شدن وضعیت مالکیت و تعیین حدود خود برای استخراج منابع بستر و زیر بستر دریای خزر به طورمستقل گردیده اند. مبنای حقوقی دریای خزر به دنبال پدیدآمدن سه کشور دیگر در حاشیه آن در چند سال اخیر، به عنوان منطقه ای حیاتی و اقتصادی و یکی از مهم ترین مناطق راهبردی جهان، باعث بروز اختلافات و رقابتهای مهم منطقه ای و کانون توجه کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای گردیده است و کشورهای ساحلی دریای خزر، هر کدام نظرات خاصی در مورد نظام حقوقی این دریا ارائه می دهند. اما درحال حاضر، برمبنای حقوق بین الملل، معاهدات 1921 و 194م.، حاکم بر وضعیت حقوقی دریای خزر می باشد.
در این مقاله، به منظور آشنائی با نظام حقوقی حاکم بر این دریا، ابتدا به پیشینه تاریخی روابط ایران و روسیه پرداخته می شود و بعد موقعیتها و اهمیت دریای خزر، نظام حقوقی حاکم بر آن و حاکم بر دریاهای بسته در حقوق بین الملل بررسی شده و به دنبال آن، نظام حقوقی خزر، قبل از فروپاشی شوروی و پس ازآن و نیز نظام حقوقی پیشنهادی برای دریای خزر در شرایط فعلی، ارائه گردیده است.
درسالهای پایانی قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم، خلیج فارسی تا سال 1907 م . خلیج فارس صحنه رقابت قدرت های بزرگ اروپایی به ویژه روسیه و انگلستان گردید.از دهه1860م.روسیه، رقیب انگلستان، در سراسر قرن نوزدهم واوائل قرن بیستم با پیشروی به سوی آسیای مرکزی، هند را مورد تهدید قرارمی داد.دراوئل قرن بیستم تهدید نظامی روسیه نه تنها از مرزهای شمال غربی هند، سیستان و بلوچستان بلکه از طریق دریا نیز بود و آن ، زمانی اتفاق افتاد که کشتی های جنگی و تجاری روسیه در اقیانوس هند و خلیج فارس پدیدار شدند.این در شرایطی بود که از دهه 1860م . بهبود سیستم ارتباطی ازجمله راه اندازی کابل دریایی خلیج فارس و به کارگیری کشتی بخار و باز شدن کانال سوئز بر نفوذ سیاسی و تجاری انگلستان در خلیج فارس افزوده بود.این رقابتها زمانی به اوج رسید که هر دو قدرت در صدد ایجاد پایگاه دریایی در خلیج فارس برآمدند.
مروری بر ادبیات موجود در مورد استعمار نشان می دهد که بخش اعظمی از برنامه ها و چالش ها متوجه امتیازات گوناگون و دسترس پذیر کشورهای متاثر از استعمار بوده است. مطالعه رفتارهای دولت های وقت، از یک سو و شیوه های استعمارگران در تصاحب امتیازات متنوع، از سوی دیگر، عامل های کلیدی در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را آشکار می سازد. در نوشتار پیش رو، امتیاز نفت شمال و رفتار بازیگران ذینفع در آن بررسی شده است.