فیالمثل در دوران صفوی که کتاب اندیشه آزادی هم به آن اشاراتی دارد، در حوزه مالکیت، حادثهای رخ داد که تاثیر آن بر کمرنگتر شدن زمینههای آزادی در ایران، درخور تامل است. در آن دوران از مالکان بزرگ که عمدتا حاکمان ولایات بودند خلع مالکیت شد و تقریبا همه املاک ایران جزو خالصجات حکومتی یا دارایی شاه شد. انسان غیرمالک هم قهرا نمیتواند انسان آزاد شد و انسان غیرآزاد را با اندیشه آزادی چه کار؟
عصر مفرغ جدیددر تپه سگزآباد در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد به ناگاه و بدون داشتن ارتباط با فرهنگ های قبلی پیش از تاریخی منطقه بروز می یابد. سفال های تک رنگ و چند رنگ (پلی کرم، نوع ارومیه) دست ساز، شاخصه های فرهنگی این دوره هستند. کاوش های آموزشی- پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران در پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه لایه های استقراری بخش جنوبی این محوطه به انجام رسید و سه ترانشه ۶، ۷ و ۸ مورد کاوش قرار گرفتند. در ترانشه ۶ آثار فرهنگی ادوار مختلفی از جمله عصرآهن I، دوره مفرغ جدیدو دوره مس سنگی جدید یافت شد. در بین این آثار حجم و تراکم سفال های دو و چند رنگ دوره مفرغ جدید قابل توجه بود. این نوشتار بر گونه شناسی، طبقه بندی و معرفی انواع مختلف نقوش این سفال ها تمرکز خواهد داشت.
سفرنامه های اروپاییان که از قرن یازدهم میلادی به بعد نوشته شده اطلاعات فراوانی درباره سرزمین های شرقی و اسلامی به اروپا منتقل کرده اند. در این میان، سفرنامه های مربوط به نواحی شیعه نشین و به خصوص ایران عهد صفوی و دوره بعدی، منبع اطلاعاتی مهمی برای شرق شناسان در خصوص شناخت تشیع و شیعیان هستند، چرا که نویسندگان آنها مطالب قابل توجهی در زمینه های اصول اعتقادی، آداب و رسوم، مراسم مذهبی و عبادی و نیز تاریخ شیعیان نقل کرده اند. البته با توجه به نقاط قوت و ضعفی که در آنها وجود دارد، اطلاعات آنها قابل نقد و بررسی است، چنانکه برخی از آنها کاملاً مردود و برخی دیگر، صحیح و قابل قبول اند. از نقاط قوت سفرنامه ها، مبتنی بودن بر مشاهدات عینی و گزارشگری محض، و از نقاط ضعف آنها تعمیم دادن قضایا و استناد به برخی منابع غیر معتبر و شفاهی و کم بودن اطلاعات عمومی و تاریخی نویسندگان آنها است. در این مقاله، این سفرنامه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
اگر چه هنوز درباره مذهب هخامنشیان ابهامات زیادی وجود دارد، اما شواهد موجود نشان می دهند که در این دوره نیز مانند دیگر ادوار باستانیِ خاور نزدیک، مذهب و سنت های آیینی نقش بسیار مؤثر و پررنگی در زندگی مردم داشته اند. چنان که از آثار بر جای مانده از این دوره پیداست بسیاری از نقوش هنری هخامنشی نمادین بوده و پیوند غیر قابل انکاری با مفاهیم مذهبی دارند. از طرفی اگرچه بسیاری از این نقوش، پیش از دوره هخامنشی نیز در میان دیگر ملل خاور نزدیک رایج بوده و حتی آشکارا مفهوم مذهبی داشته اند، اما تصور می شود که ظهور مجدد این نقوش در دوره هخامنشی در قالبی جدید و در ارتباط با اعتقادات مزداییِ آن ها بوده است. شاخص ترین نقوش آیینی و نمادین که در این مقاله به صورت مفصل تر به آنها پرداخته می شود عبارتند از نقش پیکره بالدار، خورشید، ستاره، ماه، آتشدان و برسم.