شاه بین دو فرار!
منبع:
زمانه ۱۳۸۳ شماره ۲۹
حوزه های تخصصی:
سرنوشت نظام سیاسی ایرانانقلاب سیاسیمشروطه با پریشانیهای بسیاری رقم خورد و در فاصله کوتاهی به تغییر خاندان سلطنت و برقراری حکومت استبداد پهلوی انجامید. مردم ایران هنوز طعم حکومت مشروطه را نچشیده بودند که ناخواسته درگیر مشکلات و عوارض جنگ جهانی شدند. فقر عمومی، ناامنی گسترده، مداخلات بیگانگان، تهدید استقلال و تمامیت ارضی کشور، اختلاف و دودستگی نخبگان سیاسی، تحولات جهانی و زمینه های نابسامانی داخلی، سرانجام قدرت را از احمدشاه قاجار گرفت و به دست رضاخان میرپنج سپرد. رضاخان نه تنها نظام مشروطه سلطنتی را استحکام و قوام نبخشید، بلکه بی سابقه ترین دیکتاتوری تاریخ ایران را عملی ساخت. پس از اشغال ایران در شهریور1320، حکومت رضاخانی نیز به پایان رسید و پسر ارشد او ــ البته پس از رضایت اشغالگران ــ بر تخت پادشاهی تکیه زد.حکومت محمدرضا، از سال1320 تا1357، که یک دوره طولانی سی وهفت ساله را شامل می شود، در نوسانات و التهابات بسیاری غوطه ور گشت. هرچند در ابتدای سلطنت او تاحدودی فضای باز سیاسی در کشور ایجاد شد و فراکسیونهای متعدد مجلس و احزاب گوناگون در سطح جامعه پدید آمدند اما هرچه پایه های قدرت او بیشتر تثبیت می یافت، فضای باز سیاسی نیز تنگ تر می شد. جز آیت الله کاشانی(ره) و دکتر مصدق، معارض عمده ای برای محمدرضا شاه وجود نداشت و او بیست سال اول حکومت خود را با ملایمت سپری کرد اما از سالهای1340 به بعد، هم شاه در رویه حکومتی خود گستاختر و مستبدتر شده بود و هم مخالفان او جدی تر در عرصه سیاست نمود و حضور یافتند. گروهها و جریانات سیاسی بسیاری هر روز بیش ازپیش در تشکلهای ساختارمند گوناگون ظهور می کردند، که طیفی از مذهبی تا مارکسیستی را شامل می شد؛ اما دشمن عمده و سرسخت و خستگی ناپذیر شاه کسی نبود جز امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، که سرانجام حکومت پادشاهی را در ایران منقرض و جمهوری اسلامی را برپا ساخت.در مقاله حاضر رویدادهای سیاسی عمده در دوران پهلوی دوم و بازیگران دوران حکومت سی وهفت ساله او مورد مطالعه و بازگویی تاریخی قرار گرفته است.