فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۳۳٬۷۳۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی صرفه جویی مصرف آب در بین دانشجویان و رابطه آن با آگاهی از پیامدهای کمبود انرژی، تعهد و سرمایه فرهنگی، با استفاده از روش پیمایش است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه یاسوج هستند که 350 نفر به عنوان نمونه تعیین شده و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه های محقق ساخته یا استاندارد است که با استفاده از اعتبار سازه و اعتبار محتوا تعیین اعتبار و با استفاده از ضریب آلفا یا آزمون مجدد، تعیین پایایی شده اند. یافته های توصیفی نشان داد: یک سوم پاسخگویان در مصرف آب صرفه جویی نمی کنند. مقایسه میانگین افراد صرفه جو و غیرصرفه جو در متغیرهای مستقل، بیانگر این بود که دو گروه به لحاظ آگاهی از پیامدهای کمبود انرژی، تعهد و سرمایه فرهنگی، تفاوت معنادار دارند. تبیین متغیر صرفه جویی در مصرف آب بر اساس مجموع متغیرها با روش رگرسیون لجستیک نشان داد: متغیرهای تعهد، سن و معدل تحصیلی، قادرند 26 درصد واریانس صرفه جویی در مصرف آب را تبیین کنند
مقایسه دانش آموزان رشته های ریاضی فیزیک، علوم تجربی، ادبیات و علوم انسانی مراکز پیش دانشگاهی منطقه دو تهران از نظر توانایی حل مسئله
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت اجتماعی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان رشته مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت اجتماعی به ویژگی هایی اشاره دارد که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می کند. این مقوله که با ورود شبکه های اجتماعی مجازی، دچار تغییر و تحولات عمده ای شده است، بیش از هر گروهی، در ارتباط با جوانان اهمیت می یابد؛ چراکه جوانی، مرحله تکوین هویت مستقل و استقلال یابی آنان است. در این زمینه یکی از پدیده های انکارنشدنی در کشور ما، گسترش روزافزون کاربرد کامپیوتر و شبکه های اجتماعی مجازی از سوی جوانان است. نگارنده با هدف بررسی رابطه میان وضعیت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و هویت اجتماعی دانشجویان به انجام این پژوهش دست یازید که جامعه آماری آن را 130 نفر از دانشجویان رشته مدیریت تشکیل داد. حجم نمونه هم با استفاده از فرمول کوکران 97 نفر محاسبه شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام گرفت. جهت سنجش ابعاد هویت اجتماعی از شاخص های هویت قومی، دینی، ملی و جهانی و برای سنجش وضعیت استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. سنجش روایی نیز با استفاده از روش روایی صوری انجام گرفت. نتایج سنجش پایایی ابزار اندازه گیری، نشان داد که ضریب آلفای کرونباخ پرسش نامه سنجش هویت اجتماعی، 717/0 و در حوزه سنجش وضعیت استفاده از شبکه های اجتماعی، 778/0 می باشد که نشان دهنده پایایی پرسش نامه در سطح مطلوب است؛ همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که میان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و کلیه ابعاد مطرح شده در حوزه هویت اجتماعی، بجز هویت ملی و هویت دینی، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی به شیوه گام به گام نیز نشان داد که تنها مؤلفه هویت جهانی، وارد مدل رگرسونی استفاده دانشجویان از شبکه های اجتماعی مجازی شده و این بعد، بیشترین اثر را بر هویت اجتماعی داشته است.
متدولوژی مفهوم شناسی: از فروکاستگی مفهومی تا فروکاستگی پدیدارشناسانه/بررسی موردی مفهوم سیاست در متن اندیشه مسلمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل مهم در فهم ساحت اجتماعی، سخن گفتن از روش است. تا تحولی در عرصه روش شناسی رخ ندهد، جهشی نیز در تولید و آفرینش جدید و متفاوت در حوزه علوم اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. پژوهش حاضر درآمدی است به معرفی روشی جدید در ساحت علوم اجتماعی، البته در سطح خردترِ مفهوم شناسی، تا گامی در جهت نیل به هدف مورد نظر برداشته شود. پرسش اصلی متن حاضر را می توان اینگونه بیان نمود: چگونه توان فهم نسبت به یک مفهوم حاصل می شود و چگونه آن مفهوم برای ما معنادار می شود؟ به عبارت دیگر روش شناسی شناخت یک مفهوم در حوزه علوم اجتماعی چگونه باید باشد؟ بر این اساس با بهره گیری از آموزه های ویتگنشتاین متاخر، اولا مقوله ای بسیار مهم در ساحت علوم اجتماعی یعنی متدولوژی مفهوم شناسی که عموماً نسبت به آن بی توجهی می شود، مورد بحث قرار می گیرد، چرا که عموماً پژوهشگران علوم اجتماعی مفاهیم را آن گونه که باید معنا کنند، معنا نمی کنند و از این رو دچار اختلالی زبانی به نام «فروکاستگی مفهومی» می شوند. ثانیا سعی شده بواسطه معرفی روش و قالبی نو، تحت عنوان «فروکاستگی پدیدارشناسانه»، مسیری جدید جهت فهم و معنابخشی واژگان تاثیرگذار در حوزه های مختلف علوم اجتماعی پیشنهاد شود. در نهایت نیز این روش به عنوان نمونه در مورد مفهوم سیاست در شبکه مفهومی- زبانی اندیشمندان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته است، تا به صورت عملی نیز روش فروکاستگی پدیدار شناسانه پیاده شود.
بررسی عوامل مؤثر در اعتیاد جوانان 14 تا 29 ساله شهر تهران، براساس نظریه آگنیو
حوزه های تخصصی:
نقش عوامل روان شناختى در مشارکت سیاسى زنان
حوزه های تخصصی:
"موضوع مشارکت سیاسى از جمله مباحثى است که پیشینه آن به سال ها قبل از میلاد مسیح مى رسد و این در حالى است که مشارکت سیاسى زنان به طور رسمى و جدى از حدود یک قرن پیش (اوایل فرن بیستم) و به صورت اعطاى حق راى به زنان، در بیشتر کشورهاى اروپایى مطرح مى باشد. (بشیریه، 1376)
از مشارکت سیاسى، تعاریف گوناگونى ارایه شده است که هریک بر جنبه هایى از آن تاکید دارد. همچنین بنابر سلیقه هاى مختلف، تقسیم بندى هاى متفاوتى از مشارکت سیاسى صورت گرفته است که آن را به مشارکت سیاسى توده ها و نخبه ها، مشارکت سیاسى فعالانه و منفعلانه، مشارکت سیاسى خودجوش و برانگیخته، و... تقسیم میکند.
در بحث از مشارکت سیاسى زنان، گفته مى شود که این مشارکت، اغلب، منفعلانه، برانگیخته، و در سطح توده هاست و به همین دلیل مشارکت زنان در سطح نخبه ها محسوس نیست. به بیان دیگر هنوز شمار زنانى که در راس دولت، حکومت و پارلمان قرار دارند، در حدى نیست که بتواند به عنوان وزنه اى در عالم سیاست مطرح باشد. (The Advancement of Women . UN. 1995)
ادعاهاى جهانى بر این امر تاکید دارند که زنان در مقایسه با مردان از علاقه مندى کمترى نسبت به سیاست برخوردارند، این ادعا توسط پژوهش ها و مطالعات انجام شده در کشورهاى مختلف مورد تایید قرار گرفته است که در این مقاله ده مورد آن ذکر خواهد شد، (از جمله تحقیقات Wade Larry.L.1996 - pippa Norris، 1996) همچنین نتایج تحقیق نگارنده در مورد مشارکت سیاسى دختران و پسران دانشجو در پنج دانشگاه تهران که یافته هاى جهانى را درباره مشارکت سیاسى زنان، مورد تایید قرار داد، که به برخى از آن ها اشاره خواهد شد.
در بررسى علل کم علاقگى زنان نسبت به سیاست، به عوامل متعددى برمى خوریم که مى توان آنها را در دو دسته تقسیم بندى کرد :
دسته نخست شامل عوامل تاثیرگذار بر مشارکت سیاسى تمام افراد اعم از زن و مرد است. اما با وجود این عمومیت، نقش بازدارندگى آن براى زنان از شدت بیشترى برخوردار است. به عنوان مثال آسیب پذیرى سیاسى زنان در رژیم هاى دیکتاتورى بیش از مردان است. نمونه آن وضعیت زنان در دوران آلمان هیتلرى است که طى این دوران، زنان به پایین ترین درجه شهروندى تنزل یافتند و...
دسته دوم عواملى است که اختصاص به زنان دارد؛ از جمله عامل روانى ـ شخصیتى که به نوبه خود معلول عوامل دیگرى که همانا فرهنگ و جامعه پذیرى سیاسى است.
عامل روانى ـ شخصیتى در ابعاد زیر قابل بررسى است :
زنان در مقایسه با مردان، احساس اعتماد و توافق بیشترى نسبت به رهبران سیاسى دارند و لذا در سیاست، محافظه کارانه تر از مردان عمل مى کنند.
زنان، براى فعالیت سیاسى، انگیزه لازم را ندارند. نظریه هاى مختلف در زمینه مشارکت سیاسى (نظریه منابع ـ نظریه بسیج ـ نظریه ابزارى ـ نظریه انگیزه ابزارى) در مجموع مؤید این نکته اند که افراد در صورتى به مشارکت سیاسى مى پردازند که منافع آن را بیش از زیانش تشخیص دهند. از آنجا که فعالیت سیاسى در غالب جوامع، براى زنان، از هزینه بالایى برخوردار است، آنان تمایل به مشارکت سیاسى در سطح نخبه ها را ندارند.
زنان، کمتر از مردان، به رفتارهاى خشونت آمیز و کشمکش، گرایش دارند. در حالى که سیاست به معناى رایج آن ارتباط تنگاتنگى با قدرت (به مفهوم مادى آن) و خشونت (به ویژه در سطح روابط بین الملل) دارد (Sandra Whitworth 1997).
نداشتن اعتماد به نفس که مانع از درگیرى فعالانه زنان در فعالیت هاى اجتماعى و به ویژه فعالیت سیاسى آنان مى شود. چنین باورى، از طریق خانواده، مدرسه، رسانه ها و... به زنان و به جامعه، القا مى شود.
احساس بى قدرتى در تاثیرگذارى سیاسى.
در مقاله حاضر، با ارایه تعاریفى از مشارکت سیاسى و طرح نمونه هایى از تفاوت هاى مشارکت سیاسى زنان و مردان، علل و عوامل بازدارنده زنان از فعالیت سیاسى به اختصار مطرح مى شود و سپس بطور مشخص پیرامون عوامل شخصیتى ـ روانى محدود کننده مشارکت سیاسى زنان بحث خواهد شد و طى آن به بازدارنده هاى فرهنگى و نیز چگونگى جامعه پذیرى سیاسى زنان اشاره خواهد شد و در پایان راهکارهایى در راستاى تعدیل و رفع مشکلات و تنگناهاى موجود ارایه خواهد شد.
"
بررسی تجربی ارتباط سطوح دینداری با رفتار انتخاباتی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
رابطة دینداری و رفتار انتخاباتی به عنوان سؤال اصلی این تحقیق، پس از مشاهدة نتایج متناقض برخی تحقیقات در این باره مطرح شد. در این تحقیق اثر میزان دینداری بر رفتار انتخاباتی در دو سطح گرایش و مشارکت تحلیل شده است. براساس مروری بر پیشینة نظری و تجربی تحقیق، دو فرضیه مطرح شده که فشردة آن ها بدین شرح است: دینداری قوی به مشارکت بیشتر و رأی دادن به اصول گرایان منجر می شود و دینداری ضعیف به مشارکت کمتر و رأی دادن به اصلاح طلبان می انجامد. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه است. جمعیت تحقیق، دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس است و از میان آن ها 376 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی به عنوان نمونة آماری تحقیق انتخاب شده اند.
در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی همچون میانگین و جدول های توزیع فراوانی و نیز روش های تحلیلی مانند آزمون تی، تحلیل رگرسیون خطی و لجستیک استفاده شده است. نتایج تحقیق هر دو فرضیه را تأیید می کند. میزان دینداری اثر معناداری بر رفتار انتخاباتی (گرایش رأی دهی و میزان مشارکت افراد در انتخابات) دارد؛ به این صورت که میزان دینداری بیشتر به رأی دادن به اصول گرایان و مشارکت بالاتر در انتخابات منجر می شود و دینداری کمتر نیز موجب رأی دادن به اصلاح طلبان و مشارکت کمتر در انتخابات می شود.
تاریخ شفاهی مطبوعات ایران: تاریخ شفاهی مطبوعات ایران (7)
حوزه های تخصصی:
عؤامل اجتماعی مؤثر بر میزان باورپذیری کلیشه های جنسیتی در دو سپهر عمومی و خصوصی٭(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از شناخت های مربوط به نگرش ها و رفتارهای زنان و مردان، ناشی از عقاید و افکار قالبی یا کلیشه هاست. بر اساس کلیشه های جنسیتی، زنان و مردان در جامعه دارای ویژگی های خاص، رفتار خاص و حالات روانی خاص هستند و در نهایت قابلیت انجام وظایف و کارهایی را دارند که به صورت معمول با یکدیگر متفاوتند. کلیشه سازی از طرفی خصوصیات و توانایی هایی را به زنان اختصاص می دهد که در مردان از آن ها نشانه ای نیست و از طرف دیگر، توانایی ها و خصوصیاتی را به مردان نسبت می دهد که زنان از آن بی بهره اند. تحقیق حاضر که بر مبنای یک پیمایش 600 نفره در بین دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های آزاد اسلامی شوشتر و شهید چمران اهواز انجام گرفته، نشان می دهد که در خانواده های با ساختار قدرت پدرسالار، نسبت به خانواده های با ساختار قدرت مادرسالار و خانواده های مشارکتی، میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی بیشتر است. از دیگر یافته های تحقیق، این است که مردان کلیشه ای تر از زنان فکر و رفتار می کنند.
نقش ویژگی های ساختاری و عناصر رابطه ای در شکل گیری انواع گرایش های دینی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسان و اندیشمندان هر یک بسته به گرایشات فکری خود و با رویکردهای گوناگون به ارایه تیپ های مختلف دینداری پرداخته و رابطه آنها را با متغیرهای فردی و اجتماعی بررسی نموده اند. این عده بر این باورند که در عصر جدید برای مطالعه وضعیت دینداری باید از دو شقی معمول دینداری و بی دینی گذر کرده و به جای آن از انواع متنوع گرایشات دینی صحبت کرد. اما شکل گیری انواع گوناگون دینداری مستلزم مقدماتی است که بررسی ویژگی های ساختاری تنها یکی از آن مقدمات می باشد. عناصر رابطه ای وجه دیگری در تعیین انواع دینداری است که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. مقاله حاضر بر آن است که به منظور شناخت شرایط و زمینه های تعیین کننده این تنوع، به بررسی رابطه ویژگی های ساختاری و عناصر رابطه ای با انواع گرایشات دینی پرداخته و در این رابطه به توضیح نقش هر یک در کنار دیگری بپردازد. جمعیت آماری تحقیق حاضر را دانشجویان شاغل به تحصیل (به دلیل مواجهه بیشتر با محیط علمی و مدون) در نیمسال اول 1385-86 در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه تهران تشکیل داده اند. جمعیت نمونه 313 نفر بوده که به روش طبقه بندی متناسب توزیع شده است. تحلیل یافته ها نشان داد که هر دو عامل ویژگی های ساختاری و عناصر رابطه ای بر گرایش افراد به انواع دینداری موثرند اما نقش عوامل شبکه ای یا عناصر رابطه ای به مراتب چشمگیرتر می باشد
معرفی کتاب: علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن
منبع:
وحید دی ۱۳۴۵ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
مردم، رسانه های جریان اصلی و مصرف رسانه های نوین؛ پیمایش مصرف، اعتماد، رضایت و مشارکت رسانه ای شهروندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بعد از انقلاب ارتباطات و اطلاعات و ظهور رسانه های نوین، انحصار رسانه های جریان اصلی از دست رفت و مردم با ابزارهای بسیار متنوع تری روبه رو شدند. پژوهش حاضر، به پیمایش مصرف و میزان اعتماد و رضایت و مشارکت رسانه ای شهروندان تهرانی می پردازد که با ابزار پرسشنامه بسته در میان مناطق مختلف تهران انجام شده است. پیمایش نشان می دهد که استفاده رسانه های جریان اصلی روزنامه، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری در میان افرادی با ویژگی های شخصی متفاوت چندان تفاوتی با هم ندارد اما افرادی با تحصیلات بالاتر یا سن پایین تر به طور معنی داری متفاوت از دیگران رسانه های نوین را مصرف می کنند. همچنین پیمایش مشخص می کند که مصرف رسانه های نوین در میزان زمان مصرف رسانه های جریان اصلی اثرگذار بوده اما در میزان رضایت یا اعتماد یا اثرگذاری آن ها چندان نقشی نداشته است.
هوش هیجانی و سلامت روان: روی کردها، راه بردها و برنامه های پیش گیری در به سازی زندگی زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
هیجان پدیده جان بخش زندگی و اساس فراز و نشیب های تجارب روزانه، غنا و فقر لحظات به یادماندنی حیات انسان است. امروزه در نظر گرفتن مفاهیم نظری و کاربردی مطالعات مرتبط با رابطه هیجان و شناخت و نیز یافته های پژوهشی حوزه هوش هیجانی، هم چنین سازگاری (رضامندی) زناشویی و رابطه ساختاری بین این دو مفهوم، دست مایه و مبنایی برای طرح ریزی راه بردها و برنامه های پیش گیری از ناسازگاری زناشویی شده است. در این راستا، پژوهش ها نشان می دهند که هوش هیجانی سازه ای بنیادین و اثرگذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه است، به ویژه از این نظر که نقش اساسی آن در ارتباط با مولفه هایی مانند ادراک، استدلال و کنترل هیجانی، روابط میان فردی و همدلی، ارتباط و حل و فصل تعارض های زناشویی، و حل مسئله بارزتر است. زیرا، زوج ها با کاربرد این مهارت ها در زندگی مشترک خود می توانند توانایی بیش تری در تطابق و مقابله با فشارهای روانی زندگی زناشویی کسب کنند. با توجه به چنین اثرات کاربردی، مدل های حال حاضر هوش هیجانی با تاکید بر مؤلفه های سازه ای گوناگون آن می تواند از طریق ادغام در راه بردهای مداخله پیش گیرانه، در حوزه هایی مانند مشکلات زناشویی به کار گرفته شود. استفاده از فنون موجود شیوه های روان درمانی خانواده و زناشویی، و محتوای مرتبط با برنامه های آموزشی موجود که از لحاظ معیارهای تجربی و پژوهشی به دقت وارسی شده اند، نیز موجب افزایش کارآمدی و اثربخشی آن می شود. بنابراین، هدف مقاله حاضر تصریح نقش هوش هیجانی در حوزه روابط بین فردی و زناشویی در قالب روی کردها، راه بردها و برنامه های آموزش روانی، به منظور مداخله در رفع یا تخفیف مسائل همسران ناسازگار است.
چالش در انسان شناسی شهری
بررسی رابطه میان نحوه استفده از اینترنت و ماهواره با برگزاری روز دوستی( ولنتاین) در میان جوانان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه گذشته پیشرفت تکنولوژیک در زمینه ارتباطات و انتقال اطلاعات باعث تسهیل و تسریع تعاملات میان افراد در سراسر جهان شده است. در چنین جهانی ترجیحات افراد خواسته و ناخواسته متاثر از الگوهای روابط، رفتار و فرهنگ سایر ملل و جوامع است. ورود عناصر فرهنگی جدید به واسطه استفاده از اینترنت و ماهواره به ویژه در میان جوانان سلیقه های مجازی را وارد زندگی نموده که به زعم برخی از صاحب نظران پی آمد آنها می تواند کسب منزلت و ارتقا جایگاه آنان باشد. در مقابل بعضی دیگر بر این باورند که استفاده از تکنولوژیهای مدرن به افراد این امکان را بخشیده که از حضور در جهان به عنوان یک کل واحد آگاه شوند و با استفاده از عناصر متنوع از سراسر جهان هماهنگی بیشتری با مشترکات فرهنگ بشری یافته و به نوعی عام گرایی مثبت رواج یابد. در این پژوهش رابطه آشنایی و برگذاری مراسم ولنتاین به عنوان یک سنت فرهنگی بیگانه از طریق تکنولوژیهای مدرن ارتباطی - اطلاعاتی در میان جوانان ساکن در شهر تهران با استفاده از روش پیمایش و با حجم نمونه ای بالغ بر 230 نفر مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که پی آمد برگذاری ولنتاین هماهنگی بیشتر با مشترکات فرهنگ بشری بوده است.
بررسی پیوستگی نگاره های درخت با باورهای اساطیری و مذهبی هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره ی درخت، از کهن ترین نگاره های رایج در هنر هند است که پیوستگی قابل ملاحظه ای با باورهای مذهبی و اسطوره ای رایج در این سرزمین دارد. کهن ترین تجلیات درخت در فرهنگ و هنر هندی بیش تر در قالب سه شکل: درخت کیهانی (واژگون)، درخت زندگی و درخت بودهی (درخت تنویر بودا) دیده می شود. این پژوهش با توجه به مساله ارتباط قابل ملاحظه ی باورهای مذهبی رایج در هند با نگاره ی درخت و بنا به اهمیت آن در نگارگری و هنر بودایی، مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش که مبتنی بر شیوه ی توصیفی و تحلیلی است، موضوع درخت مقدس در سه مبحث: 1- ارزش و قداست درخت در هند. 2- انواع درختان مقدس در این سرزمین. 3- تجلی بودا به شکل درخت در هنر بودایی، مد نظر قرار دارد. نتیجه ی این بررسی ضمن آن که حاکی از اهمیت و قداست جایگاه درختان مقدس در بین پیروان ادیان گوناگون موجود در هند می باشد، نشان از آن دارد که پیوستگی حضور خدایان و شخصیت های اسطوره ای با درخت، از عوامل اصلی گسترش نگاره های مربوط به درخت در هنر هندو بودایی است.
بررسی رابطه میان آموزش عالی زنان در ایران و حضور آنان در عرصه های قانون گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر در ایران، زنان از مردان در آموزشعالی سبقت گرفتند. آنان یک قرن و نیم عقبماندگی از مردان را دراین بخش جبران کردند و سهم خود را نسبت به مردان افزایش دادند. بالارفتن نسبت حضور زنان به مردان در آموزشعالی کشور ریشه در فرآیندهای درونی و بیرونی تأثیرگذار در دهه اول تأسیس جمهوریت در ایران دارد. همچنین زیاد بودن این سهم برای زنان پیامدهای مثبت در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای آنان در آینده خواهد داشت. در این مقاله، نویسنده با تجزیه و تحلیل آماری و روند افزایش سهم زنان در آموزشعالی در دهه اخیر و مقایسه آن با دهههای قبل در ایران میپردازد. همچنین با بررسی علل و عوامل این جهش، پیامدهای ناشی از افزایش حضور زنان در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را تبیین میکند و نتیجه میگیرد که، متناسب با افزایش زنان در آموزشعالی، نقش آفرینی آنان در بخشهای مدیریتی جامعه اعم از مدیریت اجرایی یا قانونگذاری در سطوح ملی و محلی افزایش نیافته است ولی شواهد نشان میدهند که تقاضا برای سهم خواهی در آینده به جابهجایی میان زنان و مردان در ساختار قدرت منتهی خواهد شد.