در تحلیل و بررسی فرایند شکل گیری پدیده های تاریخی، جغرافیای تاریخی از حوزه هایی است که تأمل در آن ضروری می نماید. هدف این مقاله با اتکاء بر روش تاریخی، بررسی نقش جغرافیای تاریخی در شکوفایی و بالندگی مدرسه حلّه و تأثیر آن در گسترش اندیشه شیعی در این دوره است. حله را امیران امامی مذهب بنی مزید در سده پنجم قمری ساختند. دُبَیس اول در حدود سال 419 قمری آن را در محلی آباد به نام جامعین، در غرب رود سورا (جامع جدید)، بنیان نهاد و صدقه بن منصور (501 - 478ق)، در سال 495 قمری آن را به مرکز ایالتی به همین نام با أعمال و نواحی متعدد تبدیل کرد. حله با موقعیت سوق الجیشی مناسب، به زودی از مراکز عمدة تجارت و کشاورزی و تجمع ثروت در عراق شد. در سایه این مزایا، علمای ادیب و دانش پرور بنی مزید محفل ادبی معتبری در حله بنیان نهادند. تداوم این روند در دورة سیطرة خلفای عباسی در حله، به ویژه عهد الناصرلدین الله، به این شهر مرکزیت ادبی و علمی بخشید. در دوره ایلخانی تداوم این مولفه ها و امینت پایدار (از ابتدای بنی مزید تا پایان عصر ایلخانی) و عنایت آنان به تشیع، شکل گیری حوزه علمی شیعی معتبری را در این شهر در پی داشت که حوزه های اندیشه و جغرافیای تشیع را به ویژه در ایران از خود متأثر کرد.
دولت ایلخانان مغول، پس از یک دوره تهاجم چهل ساله در ایران به قدرت رسید و هشتاد سال (736-656 ق) بر سر کار بود. این دولت از نظر قدرت نظامی و وسعت قلمرو، از دولت های بزرگ تاریخ ایران به شمار می آید، اما به رغم دفاع از مرزهای گسترده خود، بسیار بی ثبات بوده و همواره با بحران های سیاسی داخلی درگیر بوده است. از این رو، در اوج اقتدار به یکباره و در پی یک بحران داخلی سقوط کرد. بررسی آماری درباره ایلخانان در ایران نشان می دهد که سه عامل سن رسیدن به سلطنت، سن رخداد مرگ و مدت سلطنت آنها مؤلفه هایی تأثیرگذار در بی ثباتی مداوم آن دولت و نیز سقوط غیرمنتظره آن بوده است. تحقیق این مقاله بر اساس کاربرد علم آمار در تاریخ نگاری (Cliometrics) صورت گرفته که طی آن داده های آماری بر یک بستر زمانی مورد ارزیابی قرار می گیرد و دیگر عوامل مؤثر در بی ثباتی و سقوط آن در اینجا مورد نظر نبوده است.
دوره 27 ماهه صدارت دکتر محمد مصدق که دورهای آمیخته به چالشهای بزرگ در سیاست داخلی و خارجی ایران بود، از این نظر که تنها دوره اقتصاد بدون نفت در دهههای اخیر میباشد، حائزاهمیت است؛ چرا که با خلع ید شرکت نفت انگلستان و ایران از صنایع نفت جنوب، دولت انگلستان با استفاده از تمام ابزارهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود مانع از صدور نفت ایران شد و دولت مصدق را از دسترسی به این منبع مهم درآمدی محروم کرد. این در شرایطی بود که در سال 1329 سهم ایران از فروش نفت 22184 میلیون ریال و از صادرات غیرنفتی 3563 میلیون ریال بود و یک نسبت 2/6 به 1 را نشان میداد.