با استقرار حاکمیت قاجاریه، آشنایی با علوم جدید در شکلی جدی آغاز گردید ، زیرا این دوران مقارن با ترقی شگفت آور ملل مغرب زمین بود که قدرت آنها به دلیل بهره گیری از علم و صنعت جدید روز به روز شکوفاتر می گردید ؛ ضمن آنکه با بروز تحولات شگرف در اروپا، رقابتی میان دول اروپایی در اروپا پدید آمد که این رقابت پس از اندک زمانی به سایر نقاط جهان ، از جمله آسیا، کشانیده شد. در این میان ، ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و سوق الجیشی خود ناخواسته به عرصه بازی های سیاست جهانی گام نهاد. نتیجه رقابت دول اروپایی و ارتباط تنگاتنگ میان ایران و آنها آن بود که ایران در مسیر آشنایی با عناصر تمدن غرب قرار گرفت و موج دانش نو به سوی دروازه های ایران پیشروی نمود . این دیپلماسی حاکم بر روابط دول اروپایی با یکدیگر و با ایران ، چنانکه خواهیم دید ، ناخواسته راه هایی را برای آشنایی ایرانیان با مدنیت غرب و علوم جدید و انتقال آن به ایران گشود . در این مقاله ، نویسنده می کوشد نحوه نخستین آشنایی جدی ایرانیان را با علوم جدید و اینکه آشنایی اولیه با علوم و فنون غربی از چه راه هایی تحقیق پذیرفت ، بررسی کند. =
سقوط دولت صفوی ، آن نیز با شورشی از داخل مرزهای سیاسی خود توسط غلزایی های قندهار ،-پیامدهای مختلفی داشت.از بین رفتن دولت مرکزی و فقدان حکومت مقتدر در ایران، همچنین ، رشد سریع وگسترده ی مدعیان سلطنت در گوشه و کنار ایران ، از مهم ترین این پیامدها بود. این دو مسئله موجب شد تا امنیت داخلی دستخوش آسیب شدیدی شود و درگیریها و جنگ های مداوم داخلی و خارجی ، کاهش جمعیت و از رونق افتادن فعالیت های بازرگانی را به همراه آورد.
در این میان،اگر چه در شرایط پدید آمده همه جای ایران تمامی و ساکنان آن در معرض آسیب بودند، اما گرو ه های قومی و اقلیت های دینی به دلیل اختلا ف هایی که با حاکمیت های این دوره به ویژه از نظر قومی و دینی داشتند، بیشتر در معرض خطر قرار گرفتند. در همان حال ، ارامنه که جایگاه مهمی در مناسبات اجتماعی و اقتصادی ایران برای خود یافته بودند ، در روابط خود با حاکمان این دوره آسیب های زیادی دیدند. اوج این آسیب پذیری را در زمان حضور نادر در عرصه ی سیاسی ایران می توان دید.اگر چه مبنای اصلی رفتارهای نادر با قبایل و گرو ه های مختلف و اقلیت های دینی بر پایه ی مسائل قومی ودینی قرار نداشت ، اما همین اختلاف ، بهانه ی مناسبی برای تفاوت در رفتارها و روابط فراهم آورد. این مقاله با هدف بررسی مناسبات نادر با اقلیت دینی ارامنه، از زمان حضور او در عرصه ی سیاسی ایران تا قتل وی تنظیم شده است.
در اختراع و ابتکار اقلام ششگانه خطاطی سه تن از استادان برجسته خطاطی نقش داشتند یعنی ابن مقله، ابن بواب و یاقوت مستعصمی. درحقیقت فحص و ارزیابی اقلام ششگانه و تطور و تکامل آنها بدون بررسی و پژوهش کارستان این سه تن استاد امکان پذیر نیست. ابن مقله مبتکر اقلام ششگانه بود و ابن بواب اصول و قواعد آنها را تنظیم کرد و یاقوت بر جنبه زیبایی شناسی آنها صحه گذاشت و خطاطی را تبدیل به خوشنویسی کرد. در این مقاله زندگینامه و کارستان هنری یاقوت از لابلای منابع اصلی فحص می شود تا میزان نوآوری و بداعت وی در عالم خوشنویسی روشن گردد. کارستان هنری یاقوت در بستر هنر خطاطی و خوشنویسی طوری بوده که او را الگوی خوشنویسان نسل های پس از خود کرده است. از سده هشتم هجری به بعد هر خطاطی را که خواسته اند تمجید کنند، او را به یاقوت مانند کرده اند. یکی از خصوصیات یاقوت پرکاری و تولید آثار فـراوان در خطوط ستـه بـوده و آثار بازمانــده از او هم بیان کننده این خصوصیات اوست. در این مقاله آثار بازمانده وی طی جدولی از میان منابع گوناگون شناسایی و در نهایت به میراث هنری و میزان تاثیرگذاری وی در صیرورت تاریخی خطاطی اقلام سته توجه می شود
مجادلات کلامی در سده های دوم و سوم هجری چنان بالا گرفت که انسجام فکری جامعه اسلامی را تهدید نمود. یکی از عمده ترین موضوعهایی که در این روزگار، مسلمانان را ? در رد و قبول _ دو بخش نمود، مساله خلق قرآن بود. منازعات و مجادلاتی که بر سر این موضوع در گرفت، سرانجام منجر به دخالت دستگاه خلافت و اتخاذ سیاست محنه از سوی مامون گردید. این سیاست بی سابقه و بی نظیر در تاریخ اسلام - که او چهار ماه پیش از مرگش به اجرای آن فرمان داد - از سوی جانشینانش، معتصم و واثق پی گرفته شد و قریب به شانزده سال اساس کار دستگاه خلافت در رویایی با اهل حدیث قرار گرفت. این اقدام بی سابقه مامون، توجه بسیاری از پژوهشگران حوزه تمدن و فرهنگ اسلامی را به خود جلب نموده، و موجب پدید آمدن آرا و فرضیه های گوناگون پیرامون این حادثه شده است. این مقاله می کوشد تا در تبیین انگیزه های مامون از اتخاذ سیاست محنه، ابتدا سه فرضیه: 1- متاثر بودن خلیفه از معتزله؛ 2- تاثیرپذیری او از تشیع؛ 3- اقتدارگرایی خلیفه در برابر اهل حدیث، را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد و سپس با تضعیف دو مفروض نخست، به تقویت فرضیه سوم روی آورد تا در پرتو بررسی داده های تاریخی، نتایج منقّحی را به دست دهد.
رمزگرایی و نماد شناسی از مباحث مورد توجّه در همه علوم و دانش های بشری است. ادبیات به عنوان شاخه ای از علوم، با نماد و رمز، پیوندی عمیق و دیرینه دارد. نماد دینی به عنوان یکی از تقسیمات نماد در ادبیات و یکی از اصطلاحات رایج در علم جامعه شناسی دینی، از جایگاه ویژه ای در شعر شیعه برخوردار است که اثبات این مدّعا، رویکردی ادبی-جامعه شناختی را طلب می کند. نماد دینی در هر دو بخش خود، حقیقی و غیر حقیقی، به طور کلی به پنج دسته تقسیم می شود که عبارتند از: شخصیت های مقدس، اعمال مقدس، اشیاء مقدس، مکان های مقدس و زمان های مقدس. این تحقیق با محوریت شخصیت های مقدس در بخش نماد دینی حقیقی و با توجه به مجال اندک این مقاله، در نظر دارد تنها به بررسی و تحلیل نمادهای دینی مربوط به امام علی (ع) و امام حسین (ع) بپردازد و در پایان، این نمادها را در طول پنج قرن اول هجری با یکدیگر مقایسه و تغییرات و تحوّلات موجود را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. نمادهای دینی مورد بررسی، از قرن اول تا اواخر قرن سوّم حکایت از گرایش علوی و از اواخر قرن سوّم تا اواخر قرن پنجم نشان از گرایش حسینی دارد.