فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۹۲ مورد.
نقد و بررسی برهان معجزه بر اثبات وجود خدا از دیدگاه فیلسوفان دین مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداباوران معجزه را دلیلی برای اثبات وجود خدا می دانند. در طرف مقابل، خداناباوران نقدهایی علیه دلالت گری معجزه بر اثبات وجود خدا مطرح می کنند که بیشتر به وقوع پیوستن تاریخی معجزات را محل تردید قرار می دهد و حتی ناممکن می دانند. هدف این نوشتار بررسی و پاسخ به چند پرسش اصلی در این موضوع مورد اختلاف است: معجزه چیست؟ آیا «معجزه» مفهومی خودمتناقض است؟ آیا استناد به گواهی های تاریخی برای وقوع معجزات قابل توجیه است؟ عامل وقوع معجزه چیست؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره ها و استدلال ها انجام می گیرد. بر این اساس، کتب، مقالات و دیگر آثار فیلسوفان مغرب زمین و همچنین کتب و مقالاتی که درباره آنها نوشته شده اند، مورد مطالعه قرار می گیرند. در این مقاله ضمن بررسی پرسش های یاد شده تلاش خواهد شد تا نشان داده شود که اولاً «معجزه» مفهومی خودمتناقض نیست؛ لذا نمی توان با استناد به ناسازگاری درونی مفهوم، امکان وقوع آن را زیر سوال برد؛ ثانیاً در صورت فراهم بودن شرایطی می توان پذیرفت که معجزاتی رخ داده اند؛ ثالثاً از میان وقایع معجزه گون برخی را می توان دال بر وجود خداوند دانست، هرچند که دلالت گری پاره ای دیگر محل بحث است.
ضرورت تأسیس فلسفه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۸
حوزه های تخصصی:
در روزگار ما، پرسشهای جدید بسیاری، در باب امهات مسائل دین، اکتشاف قضایای دین، و نیز دربارة معرفت دینی، پدید آمده است. پاسخگویی به این پرسشها، نیازمند بسط نوفهمی و نوآوری در ساحات چهارگانة «تفهّم»، «مفاهیم»، «تفهیم» و «تحقق» دین است. تأسیس و تنسیق «فلسفة دین»، «منطق کشف دین»، و «فلسفة معرفت دینی»، از مبرمترین مصادیق نوآوری علمی در حوزة دینپژوهی و دینداری است.
محقق محترم، در پی شش سال تلاش و تأمل علمی، برای کشف/ فهم دین، به دستگاه روشگانی جامعی دست یافته است که آن را «منطق اکتشاف گزارهها و آموزههای دینی» نامیده است؛ همچنین با تفطن به ضرورت مطالعة فرانگر/ عقلانی معرفت دینی؛ وی دانش دیگری را با عنوان «فلسفة معرفت دینی»، پیشنهاد میکند. از آنجا که مؤلف مقاله، معتقد است: به دلیل این که فیلسوفان دین، نوعاً ادیان محقَّق ـ و نه منزَّل ـ را موضوع فلسفة دین میانگارند، فلسفة دین مطلق، ممکن نیست، لهذا بر ضرورت تأسیس فلسفة دینِ (اسلامی) انگشت تأکید مینهد. مؤلف، در این مقاله، سعی کرده است ضمن شرح ضرورت تأسیس و ذکر تعاریف و غایت و رسالت دانشهای پیشگفته، ترابط و تمایز، و نسبت و مناسبات آنها را با یکدیگر تبیین نماید.
قبسات، از نقد و نظرات علمی ارباب فضل، در باب مدعیات مقاله، استقبال میکند.
مقایسه ی دیدگاه سهروردی و آکویناس درباره ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فرشته شناسی یا علم به مجردات قدسی از جمله معارفی است که هرچند به دلیل در پرده ی غیب واقع شدن موضوعش مبنایی وحیانی دارد، همّت عقل در رسیدن به آن هرگز کوتاهی ندارد، تا آن جا که فلاسفه ی متدین همواره درصدد ارائه ی شناختی عقلانی از ماهیت و اوصاف این موجودات شریف برآمده و ضرورت وجودشان را توجیه کرده اند.
از آن جا که یکی از مهم ترین مباحث فرشته شناسی، مبحث اثبات فرشتگان است؛ خصوصاً که ضمن استدلال بر وجودشان، ماهیتشان روشن تر می شود، در واقع مقاله ی حاضر کوشش و کاوشی است در زمینه ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان از منظر دو نظام فلسفی- ایمانی مهم، موسوم به مکتب اشراقی و تومیستی، با این رویکرد که بر سازگاری عقل و دین تأکید ورزد و بلکه نزدیکی شان را آشکار سازد.
از یافته های این پژوهش، اشتراک نظر هر دو فیلسوف در روشی استدلالی بر وجود فرشتگان، بیان ماهیت ایشان، رابطه ی آنان با انسان و قول به کثرت شمارناپذیرشان و نیز اختلاف نظر در کیفیت ایجاد فرشتگان، شیوه ی دسته بندی آنان، نحوه ی تحلیل علم ملکی به ذات و غیر ذات، حقیقت تمثل فرشتگان و مسأله ی وحدت یا تباین نوعی شان می باشد، که امید است راه را برای کنکاش های ذهنی عمیق تر و بررسی مقایسه ای دیگر بگشاید.
واقع گرایی یا ناواقع گرایی زبان دینی با تأکید بر آرای د.ز. فیلیپس و راجر تریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزاع میان واقع گرایی و ناواقع گرایی در زبان دینی، هنگامی اهمیت می یابد که قصد داوریِ معرفتی در باب ارزش معرفتیِ گزاره های کلامی، به طور عام، و گزاره های ناظر به خدا و اوصاف او، به طور خاص، را داشته باشیم. در این مقاله، با توجه به آغاز این نزاع که در فلسفه ی متأخر لودویک ویتگنشتاین است، پس از مروری بر فلسفه ی تحلیل زبانی، به تشریح دیدگاه های او در فلسفه ی متقدّم و متأخر او پرداخته شده است؛ پس از آن، به بررسی دیدگاه های فیلسوفان دینی می پردازیم که با تأثیر از فلسفه ی متأخر ویتگنشتاین، معنای حقیقیِ گزاره های دینی را در کاربردی می جویند که این باورها، به طور پسینی، در عرف خداباوران در جامعه ی دینی دارند (نه لزوماً معنایی پیشینی، ازپیش معلوم و فرازبانی). آرای دی. زد فیلیپس را به عنوان اصلی ترین نمایند ی این دسته از فیلسوفان که مشهور به ناواقع گرایان اند، در مقابلِ آرای راجرتریگ به عنوان نمایند ی اصلی واقع گرایان قرار داده ایم.
تغایر تجارب وحیانی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی این مقاله، بررسی تفاوت تجارب وحیانی و عرفانی است. نگارنده، پس از بررسی عامل اهمیت یافتن تجارب عرفانی در دورة جدید، به بررسی دو دیدگاه ساختیگروی و ذاتگروی در زمینة تجربة دینی پرداخته و تأثیر این بحث را در تفاوت تجارب عرفانی و وحیانی نشان داده است. طبق ذاتگروی، میان تجارب دینی، هستة مشترکی در کار است که تفاسیر و زبان و معارف فاعل تجربه، در آن تأثیر ندارد؛ ولی ساختیگروی میگوید که هیچ تجربة تفسیر نشدهای در کار نیست. نگارنده نشان داده است که طبق هر دو دیدگاه، تجارب وحیانی از سنخ دیگری هستند.
زهد از نگاه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه در ظاهر امر چنین می نماید که فلسفه ی نیچه، فلسفه ای زهد ستیز و ضد اخلاق است، با توجه به تأکید وی بر روش های مختلف خودسازی و والایش، جای آن دارد که میان آرمان زهد و زهد مثبت و نیز گونه ی سومی از زهد، در نوشته های او تفاوت قائل شد. وی نخست زهدی را که به توقّف و تعلیق فرایند تعقّل و اراده و غریزه ختم می شود، رد می کند و سپس اخلاق سروری عهد باستان را می ستاید که در قلمرو آن، عقل مطیع و غریزه ی والایش یافته، به خوبی، در کنار یک دیگر فعالیت معمولی خود را ادامه می دهند. با وجود این، او به گونه ی سومی از زهد نیز اشاره می کند که نوعی ریاضت در حیطه ی اندیشیدن و فلسفیدن است؛ ریاضتی که به یُمن آن، فیلسوف ناب، به تحلیل نیچه، از فضای دروغ پردازانه ی فلسفه ی مبتنی بر آرمان زهد در می گذرد و به چشم اندازی فراگیرتر، با خصایص ویژه ی خود دست می یابد.
حقیقت مضاعف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت مضاعف را که در فرهنگ مسیحی از باری منفی برخوردار است به ابن رشد و پیروانش نسبت داده اند. گفته شده که آنان باور داشته اند قضایای دینی و قضایای فلسفی در عین ناسازگاری می توانند هر دو صادق و در عین تعارض، هر دو از حقیقت بهره مند باشند. بخش اول مقاله توصیفی است و چون به فارسی در این باره چیز چندانی وجود ندارد به ناچار در ابتدا تاریخچه مساله مرور شده و نظرات برجسته ترین ابن رشدیان را، چه مسیحی و چه یهودی، در این عرصه خواهیم کاوید. در نیمه دوم به بررسی معانی مختلفی که تعبیر حقیقت مضاعف می تواند داشت خواهیم پرداخت و در بخش پایانی صحت یا عدم صحت انتساب این تئوری به ابن رشدیان را در هر یک از این معانی محتمل بررسی قرار خواهیم کرد.
پلانتینگا و مسئلة منطقی شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة منطقی شر، که از سوی کسانی چون مکی ارائه شده است، ادعا می کند که میان علم، قدرت، و خیرخواهی مطلق خداوند و وجود شر در عالم ناسازگاری منطقی وجود دارد. پلانتینگا برای حل این مسئله از اختیار انسان و مفهوم شرارت جهان گیر کمک می گیرد؛ وی می خواهد نشان دهد که ممکن است خداوند علی رغم قدرت مطلق خویش، به سبب مختاربودن انسان و مبتلابودن وی به شرارت جهان گیر، نتوانسته است جهانی بیافریند که حاوی هیچ گونه شری نباشد.
مفهوم شرارت جهان گیر مسائل و مشکلات مهمی به دنبال دارد. همچنین به فرض این که این مشکلات حل شود، دفاعیه مبتنی بر اختیار، در بهترین حالت، ناتمام خواهد بود. به نظر نگارنده، دفاعیة پلانتینگا از حل مسئلة منطقی شر ناتوان است، چراکه می توان این مسئله را طوری بازسازی کرد که نه با توسل به اختیار، بلکه صرفاً با توسل به هدف خلقت انسان قابل حل باشد. چیزی که در دفاعیة پلانتینگا غایب است.