فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
۲۵۴۸.

بررسی و تطبیق جعل یا کشف معنای زندگی در اندیشه کیرکگور و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سارتر معنای زندگی کشف جعل کیرکگور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۱۹۶۵ تعداد دانلود : ۱۴۰۶
حذف علت غایی در تاریخ اندیشه، در مباحث علمی و فلسفی تغییراتی ایجاد کرده است و این موضوع عامل تغییر نگرش انسان به بحث خداوند بهعنوان یک خالق و قدرت لایزال بوده است و اصلیترین مسئله انسان، یعنی بحث درباره معنای زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. این امر، دلیل اصلی بهحاشیهراندن اولوهیّت خداوند و جایگزینشدن قوای انسانی شده است که نتیجه نهایی آن حاکمیّت رویکردهای نیهیلیستی و پوچگرایانه بوده است. به دنبال آن، استیلای سکولاریسم و دینپیرایی مسئله معنای زندگی انسان را به چالش کشیده است و پس از آن، انسان خداوند را نه همچون منشأ معنا، بلکه بهعنوان مانعی بر سر راه زندگی می داند. ازاینرو، بر آگاهی و اراده خود تکیه می کند و خود را آفریننده معنای زندگی میپندارد. به همین دلیل، بحث کشف و جستجوی معنای زندگی، دستخوش تغییر شده است و به جای آن، رویکردهای معنا آفرین و سخن از جعل معنا، جایگزین شدهاند. این مسئله که آیا انسان سازنده و آفریننده معنای زندگی خویش است یا آن را از عاملی بیرونی کسب میکند، امروزه به چالش بزرگی برای بشر تبدیل شده است. تقابل اندیشمندان خداباور و ملحد اهمیت چنین مسائلی را دوچندان می کند. به همین دلیل، در این پژوهش تلاش شده است برای این پرسش، با توجه به دو رویکرد خداباور و غیرخداباور کیرکگور و سارتر، که از اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیسم و از پیشگامان تحولات شگرف فلسفه معاصر هستند، پاسخی مناسب بیابیم. ازیکسو، تکیه کیرکگور بر سابجکتیویته بهعنوان یک حقیقت پایدار برای کشف معنای آبجکتیو زندگی با توجه به سپهرهای هستی، و ازسویدیگر، بیمعنابودن بنیادین زندگی به دلیل وجودنداشتن خداوند از نظر سارتر که با توجه به آگاهی انسان میتوان به روش سابجکتیو برای آن معنایی جعل کرد، ژرفاندیشی شده است.
۲۵۴۹.

بررسی تطبیقی خوانش ویتگنشتاین و گادامر از تاریخ مندی فهم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت زبان قاعده عرف تاریخ بازی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
تعداد بازدید : ۱۹۶۴ تعداد دانلود : ۱۲۱۲
سیطره منطق گزاره ای بر مشی فلسفیِ ویتگنشتاین اول که در تعابیری چون تصویر، بازنمایی، تطابق و تناظر رخ می نمایانند از یک سو، و روح حاکم بر جریان تحلیلی با درون مایه های علم گرا، متافیزیک ستیز و منطق محورش از دیگر سو، دعویِ تاریخ گراییِ ویتگنشتاین و التفات وی به تلقی مرسوم هرمنوتیکی را به چالش می کشند. این در حالی است که دلالت های تاریخی نهفته در رویه زمینه گرایانه ویتگنشتاین دوم در سایه تعابیری چون عرف، بازی، قاعده، فرهنگ و زبان مشترک هستند، که تاریخ گراییِ خفیف وی را موجه می نمایند. در مقابل، تاریخ از ارکان کلیدی سامانه هرمنوتیکی گادامر است، که ارتباط آن با زمان مندی و سنت، بدیهی است. در نهایت، باوجود واگراییِ محتواییِ انکارناشدنی، تأکید بر ابعاد زمینه گرایی مذکور، تقریب نسبی اندیشه های ویتگنشتاین دوم و گادامر را در این حوزه، موجب می شود.
۲۵۵۲.

سقراط حکیم و اندیشه انسان

۲۵۵۳.

نسبت نظریه عدالت راولز با فلسفه حق هگل

۲۵۵۵.

عیسی در تاریخ: نگاهی به دو روایت اولیه از مسیح شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسیحیت عیسی مسیح مسیح شناسی قرائت پولسی - یوحنایی قرائت یهودی - مسیحی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تعداد بازدید : ۱۹۶۰ تعداد دانلود : ۹۹۱
مسیح شناسی در غرب و تحقیق و تتبع در خصوص سیمای حقیقی حضرت عیسی (ع) قدمتی به طول تاریخ مسیحیت دارد. عیسی مسیح (ع) پرابهام ترین فرد در مسیحیت است که این ابهام نه به دلیل نظرها یا تفاسیر مختلف از وی در قرون بعدی، که برخاسته از تعارضات موجود در کتاب عهد جدید است. از یک سو، برخی اناجیل با تبعیت از سنت عبرانی ـ یهودی، در جهت تحقّق و آغاز ملکوت خدا، به عیسای تاریخی پرداخته اند و سیمایی انسانی و پیامبرگون از ایشان به تصویر کشیده اند و از سویی، بخش هایی دیگر از عهد جدید، الوهیت مسیح را برای نجات آدمی از گناه، کانون پیام و بشارت خود قرار داده اند. قرائت نخست به یهودی ـ مسیحی و قرائت اخیر به پولسی ـ یوحنایی موسوم است. آنچه امروزه و از همان زمان مسیحیت نامیده می شود، همان قرائت پولسی ـ یوحنایی است که دلایلی چند در قرون اولیه پیدایش مسیحیت، به تفوق آن نسبت به قرائت دیگر منجر شد.
۲۵۵۶.

از کثرت گرایی تا جهان شمولی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کثرت گرایی مطالعه میان رشته ای نسبیت انگاری فایرابند کثرت گرایی روش شناختی زمینه مندی معرفت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۹۶۱ تعداد دانلود : ۱۰۱۱
نسبیت گرایی را لازمه کثرت گرایی معرفتی می انگارند. چنین تلقی می شود که آن ریشه در نیمه دوم عصر مدرنیته دارد و تفسیر کانتی – بویری از توسعه علم به چنین بحرانی انجامیده است. فایرابند را به دلیل افشا کردن این بحران بدعت گذار خوانده اند. کثرت گرایی برامده از نظریه زمینه مندی معرفت و تجارب بشری است و آثار آن در زمینه های معرفت اخلاق دین و سیاست تهدیدی است که به نسبیت انگاری و آنارشیسم در اندیشه منجر می شود. برای پیش گیری و درمان این آفت مواضع مختلفی اتخاذ شده است از جمله برگشت به تفکر سنتی . این تحقیق بر آنست که کثرت گرایی روش شناختی می تواند تحویل نگری و نیز نسبیت انگاری ب«آمده از کثرت گرایی معرفتی را با حفظ زمینه مندی معرفت پیشگیری و درمان کند کثرت گرایی را از تهدید به فرصت تبدیل و جهان شمولی معرفت را تضمین کند کارایی این دو الگو مشروط به سه امر زبان مشترک توان و هوش هیجانی محقق در مواجهه با دیدگاه های رقیب و قواعد منطقی تعامل رشته هاست.
۲۵۶۰.

«بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری استعاره»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه ابژه سیاست هانا آرنت استعاره ی تئاتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵۹ تعداد دانلود : ۶۶۶
هانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم مهانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم می یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند.  پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود.  چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را  که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.ی یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند.  پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود.  چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را  که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان