فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۵۱٬۳۹۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
زبان در اصل ترجمه ای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی به عنوان یکی از زیرشاخه های زبان شناسی به بررسی پاره گفتارها در درون بافت می پردازد. کنش گفتاری از مهم ترین مفاهیم کاربردشناسی است که به نوعی به تحلیل گفتمان مربوط می شود؛ از آن روی که گفتمان، سلسله ای از کنش های گفتاری است. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این جستار بر آنند تا با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان و با تکیه بر ترجمه های پنج مترجم همچون الهی قمشه ای، خرمشاهی، فولادوند، صفارزاده و مکارم شیرازی از قرآن کریم به همسنجی ترجمه کنش های گفتاری در سوره مریم بپردازند. از نتایج تحقیق این است که مترجمان در ترجمه کنش های گفتاری مستقیم، مانند کنش های امری حقیقی و کنش های اعلامی و تعهدی درست عمل کرده اند، اما در ترجمه کنش های اظهاری، عاطفی، ترغیبی و به ویژه استفهامی که گاهی به دلایل بلاغی از معنای اصلی خود خارج می شوند، ضعیف عمل کرده و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکرده اند و تنها به ترجمه تحت اللفظی بسنده کرده و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. دیگر اینکه در فرآیند ترجمه به ترجمه بافت محور و به عناصر مهم در گفتمان از جمله عنصر متکلم، مخاطب و پیام مورد هدف متکلم، عنصر زمان و مکان، اهمیت نداده و از شیوه های مؤثر در رساندن مفهوم کنش های گفتاری، خصوصاً کنش های گفتاری غیرمستقیم مانند علائم سجاوندی و بعضی از هنجارهای نحوی و موسیقایی قرآن، بهره نبرده اند.
خنده و سرشت بشر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
4 - 14
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان خنده و عوارض ناشی از اندیشه ورزی بشر که شامل نظریه پردازی و در نتیجه پیش بینی پذیر شدن رویدادهای جهان می باشد پرداخته ایم. فرضیه ما این است که بشر برای گریز یا کنترل دردهای حیات اقدام به نظریه پردازی می کند تا جهان را قابل پیش بینی کند. اما پیش بینی پذیری مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا از طرفی می تواند دردهای بشر را از میان بردارد، و از طرفی منجر به یکنواختی، عادت، ملال و روزمرگی می شود. در همین راستا خنده بر علیه یکنواختی و پیش بینی پذیری ها به مقابله برمی خیزد و خواهان بروز رفتارهایی تعریف نشده و غیرقابل پیش بینی است تا بشر را از ملال و کرختی ناشی اندیشه ورزی، نظریه پردازی و پیش بینی پذیری نجات دهد، او را به جهان هایی پرتاب کند که قوانینی نو و تازه بر روابط میان رویدادهای آن حاکم است و لذت نفس کشیدن در دنیایی جدید و کشف نشده را منتقل کند که مانند مخدرها پر از لذت و فراموشی است.
در ستایش خرد
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
15 - 24
حوزه های تخصصی:
چند تامل کوتاه درباره ادبیات عامه پسند
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
31 - 34
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای مناقب العارفین با تکیه بر نظریه میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناقب العارفین تألیف شمس الدین احمد افلاکی در شرح احوال خاندان مولوی و مشایخ طریقت مولویه نوشته شده و افلاکی در این کتاب شخصیتی اسطوره ای و فراواقعی از پیشینیان و معاصران ترسیم کرده است. بسیاری از مسائل عرفانی مناقب العارفین با مفاهیم اساطیری منطبق است و باورهای اساطیری در شکل گیری مطالب این تذکره عرفانی نقش دارد. در این پژوهش به این سؤال پاسخ داده می شود که مضامین عرفانی مناقب العارفین در کدام مؤلفه ها با مبانی اسطوره ای الیاده تناسب دارند. در این جستار، مناقب العارفین به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد اسطوره شناختی براساس دیدگاه الیاده تحلیل شده است تا میزان انطباق عرفان و اسطوره تشریح شود. نتایج بحث نشان می دهد که در این اثر، قهرمان مطابق کهن الگوها، از قبل به عنوان منجی تعیین شده است. در چرخه زندگی مولوی می توان به ترتیب مراحل شست وشو، تجدید حیات و تجلی را به وضوح مشاهده کرد؛ او آیین شست وشوی مقدس را پیش از ورود به ساحت ناخودآگاه خود انجام می دهد و خود را برای پیوستن به ساختار قداست آماده می کند و در سفر درونی خود از مقتضیات بشری فراتر می رود و به رؤیت حق تعالی، فرشتگان، پیامبران و ارواح نایل می شود. همچنین، در مناقب العارفین، بام مدرسه و خزینه حمام به منزله الگوی مثالی مرکز جهان است که ناسوت و لاهوت به هم پیوند می یابد.
بازتاب بازمانده های اسطوره ها در قصّه های مشدی گَلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
267 - 295
حوزه های تخصصی:
« قصّه های مشدی گَلین خانم » نوشته الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّه های عامیانه مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماند ه های اسطوره ها در برخی از این قصّه ها و همچنین تطبیق این اسطوره ها با شاهنامه و کتاب های اسطوره ای است. در این قصّه ها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرند ه ای پرورش می د هد و کرّه دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری می رسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که برخی از قصّه های عامیانه، شکسته شده اسطوره ها هستند که با گذشت زمان در قصّه ها و افسانه ها بازتاب یافته اند. ورود اسطوره ها در قصّه ها و افسانه های عامیانه سبب بقای آن ها شده است. ممکن است محتوای قصّه های مشدی گلین خانم، تمام جنبه های اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پاره های گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از « قصّه های مشدی گلین خانم »، تأثیر اسطوره ها را در برخی از این قصّه ها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آن ها را تبیین نموده اند.
گفتمان مشروطیت و کشف سه گانه های؛ عقلانیت، ایدئولوژی و قدرت (مطالعه موردی 25 نشریه از مطبوعات دوره مشروطیت تبریز)
حوزه های تخصصی:
گفتمان؛ نیرویی است که از رابطه و تعامل سه گانه های؛ عقلانیت، ایدئولوژی و قدرت به وجود می آید و برای تدابیر سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد. با شناسایی سه گانه های؛ عقلانیت، ایدئولوژی و قدرت می توان به هستی شناسی گفتمان پی برد و بالعکس از طریق شناسایی گفتمان ها نیز می توان سه گانه های زمان را ترسیم نمود. ازآنجایی که ورود واژه مشروطیت به ادبیات سیاسی و کارکردهای چهارگانه گفتمان سازی؛ اعم از اجبار، انتقاد، پنهان کاری و سرانجام مشروعیت زایی یا مشروعیت زدایی در تعامل عقلانیت، ایدئولوژی و قدرت در بستر و قابلیت های ادبیات مخصوصاً حوزه مطبوعات محقق شد با بررسی و تحلیل گفتمان هایی که از طریق نشریات دوره مشروطیت در تبریز حرارت می گرفت سه گانه های دوره مشروطیت قابل تشخیص است. در این راستا در پژوهش حاضر ابتدا 25 نشریه از دوره مشروطیت بین سال های اوج با گونه های مختلف انتخاب و ازنظر محتوا، رویکرد و اهداف مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه گیری می شود سلطنت طلبی، روشنفکری اعم از لیبرالیسم و سوسیالیسم، روحانیت اعم از قرائت های شریعت مداری، عدالت خواهی و نوگرایی سه گانه غالب جامعه را در اختیار داشته اند.
تحلیل ناخرسندی شمس از مشایخ و فقهای معاصر خویش
حوزه های تخصصی:
در بستر ادبیات عرفانی، محمّد بن علی بن ملک داد تبریزی، عارف شهیر آذربایجانی میراث دار دَرد و کابوس بارِ گران معرفت است. وی در جستجوی عشق و معرفت حقیقی با مشایخ و فقهای معاصر زیادی همچون ابوبکر سله باف، رکن الدین سجاسی، شمس الدین خویی، اوحد الدین کرمانی و ... مصاحبت می گزیند، اما در آنها تجرید و تفریدی که حقیقت آن در مرحله معاملات، رد قبول خلق و توجه مطلق به خدا باشد، را ندیده است، بنابراین ضمن استفاده از مجلس درس و مصاحبت با آنها، احوال و اقوال اکثر آنها را در خور انتقاد می یابد. شمس، مشایخ و پیران مصاحب خود را چنان محو جمال جَلَوات حقیقت کرده که پیوند خود را با گذشته و مصاحبت و معاشرت با آنها گسسته و طالب دیدار اولیای مستور حق بوده است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و با استناد به کتاب مقالات، به تحلیل اندیشه مسحور شمس پرنده که از مشایخ و فقهای معاصر مُنغّض گشته، پرداخته است.
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار حسرت همدانی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴
89 - 122
حوزه های تخصصی:
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجه به وجود چاپ های منقح از دواوین و منظومه های شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر می رسد؛ خاصه از آن جهت که جای چنین فرهنگی البته با ویژگی های مذکور فوق در حوزه پژوهش ها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اولین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوان های شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اولیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار حسرت همدانی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کرده ایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی تحلیلی است. حسرت در اشعار خود، هشت بحر از بحور عروضی استفاده کرده است که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُسدس و دارای قافیه اسمی هستند. در غزلیات وی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفته اند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است. در موسیقی کناری، استفاده حسرت از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوش نوازی اشعار وی شده است.
گفتمان تاریخ در فرا داستان های تاریخ نگارانه، با خوانشی تطبیقی از رمان های زمین آبگیر اثر گراهام سوییفت و دیلماج اثر حمیدرضا شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان های فراداستانی تاریخ نگارانه ، که گونه پسامدرن رمان های تاریخی اند، عینیت و مرجعیت تاریخ را به پرسش می گیرند و می کوشند ، از رهگذر بازنگری در محتوای مستندات تاریخی و بازنویسی روایت های پذیرفته شده ، تاریخ را مفهومی متکثر و متن بنیاد نشان دهند . تاریخ در این رمان ها ماهیتی بینا متنی دارد و برساخته ای گفتمانی است. در این مقاله، با بررسی دو رمان زمین آبگیر نوشته گراهام سوییفت (1983) از ادبیات انگلیسی و دیلماج به قلم حمیدرضا شاه آبادی (1385) از ادبیات فارسی نشان می دهیم که چگونه رمان های فراداستانی ِ تاریخ نگارانه توانسته اند عرف و معیارهای داستان تاریخی را متحول سازند. دلیل اصلی انتخاب این دو رمان این است که با استفاده از شگردهای روایتیِ پسامدرن مثل نقیضه پردازی و استفاده از بینامتن ها و پیرامتن ها نشان می دهند که گفتمانِ تاریخ به واسطه زبان برساخته می شود، از این رو نمی توان روایت تاریخی را قطعی ، خنثی و ثابت و بی زمان دانست . در بررسی این رمان ها از آرای نظریِ لیندا هاچن و پاتریشا وُو استفاده شده است.
نقد و آسیب شناسی ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» با تاکید بر رویکرد ساخت شکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم مرداد و شهریور ۱۴۰۱ شماره ۴۵
140-107
حوزه های تخصصی:
ضرب المثلها از عناصر فرهنگی غالب در جوامع هستند که علاوهبر اقناع سازی و هدایت ذهنی مخاطبان، میتوانند جریانهای فکری و فرهنگی را تقویت کنند. خصلت کاربردی، همچنین انباشت معنایی و نیز دلالتهای وسیع و فراگیر در ضرب المثلها، موجب میشود تا تأثیرگذاری و نفوذ آنها زیاد باشد و ایستادگی و مقاومت فکری مخاطبان در برابر آنها شکل ضرب المثلی است که میتواند در »خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو«نگیرد. قلمروهای جامعه شناختی، اقتصادی، تاریخی و ... قابل نقد و تفسیر باشد. ساختار تقابلی، زبان موسیقایی و همچنین کنش های پیدا و پنهانی چون شرط، امر، تحذیر، تهدید در ژرف ساخت، باعث تأثیرگذاری و اشتهار این ضرب المثل شده است. پیشفرض مقاله این است که با توجه به رویکرد ساختارشکنی و اصرار این نظریه بر معکوس کردن جفت های متقابل، میتوان به خوانشی متفاوت از این ضرب المثل دست یافت. خوانشی که با جابه جایی اقتدار و مرکزیت ، خلاقیت و استعداد مترتب بر آن را در تقابل با »فردگرایی« قطب های دوگانه ساختاری، برجسته و تمجید میکند. در این مقاله تلاش می شود تا با کاربست نظریه » جمع گرایی « ساخت شکنی و همچنین تحلیل کیفی و آسیب شناختی، به قرائتی دیگرگون و البته امروزیتر از این ضرب المثل دست یافت. ضرورت تغییر در ساخت و بافت این ضرب المثل، نشان دهنده تحرک و پویایی فرهنگی جامعه امروز ماست.
پژوهشی پیرامونِ آیین ها، اصطلاحات، قوانین و فنون کُشتی در طومارهای نقالی و منظومه های پهلوانی متأخّر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال دهم مرداد و شهریور ۱۴۰۱ شماره ۴۵
176-141
حوزه های تخصصی:
کشتی یکی از قدیم ترین فعالیت های رزمی/ ورزشی بشر بوده است که قدمت آن (با احتیاط و حدس) شاید به نخستین ایام پیدایش انسان بر روی زمین برسد. کشتی نه تنها در ب ین ایرانی ان باستان، بلکه در میانِ بسیاری از اقوام کهن سابقه داشته و از اهمی ت بس یاری برر وردار ب وده اس ت. هردن د، ورزش/ رزمِ ک،ش تی، ورزش مل ی م ا ایرانی ان اس ت و ق دیم ت رین اس ناد باستان شنارتیِ ایران در این زمینه، به حدود سه هزار سال پیش باز م ی گ ردد، ول ی ب ا کم ال شگفتی، از دوران باستان تا اواخر عهد قاجار، به غیر از بخش هایی از چند رساله کوت اه، و نی ز چند منظومه و شعرِ مختصر (که همگی مربوط به عهد تیموری به بعد هستند)، در هیچی از آثار تاریخی، حماسی و عامیانه حتّی منظومه های پهلوانیای دون شاهنامه ، گرشاسب نام ه ، بهمن نامه و ... به گستردگی و فراری، به آیین کشتی و اصطلاحات و انواع فنون آن پرداخته نشده است. طومارهای نقالی و منظومه ه ای پهل وانی مت اخر ازجمل ه من ابعی هس تند ک ه ت ا حدودی، این نقیصه را مرتفع می سازند و اطلاعات ذی قیمت ی درم ورد ق وانین، اص طلاحات، سنت ها و فنون کشتیِ رزمی و پهلوانی در اختیارِ روانندگان قرار میدهند. از آنجا که این منابع ارزشمند، تا به حال مورد توجه پژوهشگرانِ ورزش باستانی نبوده اند، بدین روی، نگارنده بر آن است تا در این جستار به این امر بپردازد.
کیفیت اقتباسِ داستان عزیز و غزال از نمایشنامه رمئو و ژولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۵
160-133
حوزه های تخصصی:
داستانِ عزیز و غزال (1332ق.) به قلمِ سیّد اشرف الدّین حسینی گیلانی، معروف به نسیم شمال ، عاشقانه ای است کمترشناخته شده که در آن ماجرای عشق دو دلداده اهل حلب از دو خاندان متخاصم روایت می شود. شباهت محتوایی این داستان با نمایشنامه رمئو و ژولیت شکسپیر ما را برآن داشت تا با نگاهی به مفهوم اقتباس و هم چنین واکاوی سبک وسیاق رایج در اقتباسهای عصر قاجار، شباهتها و تفاوتهای این دو اثر را بررسی و تحلیل کنیم. واکاوی همانندی فراوان محتوایی و ساختاری این دو اثر به روش توصیفی تحلیلی، این ظن را تقویت می کند که عزیز و غزال، اقتباسی آزاد از تراژدی شکسپیر بوده است؛ امّا ازآنجاکه سندی مبنی بر تسلّط سیّداشرف الدّین به زبان انگلیسی در دست نیست، چنین به نظر می رسد که او به گونه ای با ترجمه ای از رمئو و ژولیت به فارسی یا ترکی آشنا شده و سپس به سیاق اقتباسهای دوران خود با تمهیداتی همچون افزودن شعر به نثر، بهره گیری از امثال و حکَم و گاه تکیه کلامهای عامیانه، متناسب با گفتمانهای فرهنگی اجتماعی زمانه خود، رمئو و ژولیتی باب طبع خوانندگان ایرانی خلق کرده است. کلیدواژه ها: ترجمه و ادبیات مشروطه، مطالعات اقتباسی در دوره مشروطه، عزیز و غزال ، رمئو و ژولیت، نسیم شمال.
تحلیل رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
199 - 232
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نقش رتوریکی صناعات ادبی در قصاید ناصرخسرو را بررسی می کند. از میان عوامل مؤثر بر فرایند ارتباط، تأکید بر پیام موجب ایجاد نقش شعری و ادبی زبان می شود؛ ازاین رو گاهی برخی از شاعران برای انتقال پیام و اندیشه خود از زبان شعر استفاده می کنند؛ چنانکه ناصرخسرو با تبیین حقایق عقلی و اعتقادات مذهبی خود در قصاید خطابه مانند خویش، درپی انتقال پیام و اقناع مخاطب است. نگارنده با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر قصاید ناصرخسرو می کوشد با پاسخ دادن به این پرسش بنیادی که اگر طبق نظر صاحب نظران، ناصرخسرو برای ایجاد ارتباط با مخاطب و اقناع و انتقال اندیشه های خویش، زبان شعر را به کار گرفته، کاربرد فراوان بعضی از صناعات ادبی در اقناع مخاطب ناصرخسرو چه نقشی دارند و شاعر برای رسیدن به این هدف از چه آرایه هایی استفاده کرده است؟ ناصرخسرو با به کارگیری انواع آرایه های ادبی، به ویژه اقسام تکرار، تلمیح به آیات و روایات، اقتباس، تضاد، تشبیه های متعدد محسوس به محسوس و استعاره های زودیابِ مبتنی بر تشبیه های بلیغ مصراع یا بیت قبل از خود به اقناع مخاطب و تقویت و تکمیل پیام رسانی خویش می اندیشد نه آرایش و زیبایی اشعارش؛ حتی می توان گفت اهمیت پیام و اقناع مخاطب، خود مایه دشواری زبان، جابه جایی های نحوی، سنگینی وزن و کاربرد آرایه های ادبی در شعر ناصرخسرو شده است.
تحلیل عناصر زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی «غزل3» مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
233 - 259
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران، «غزل 3» از دفتر «آخر شاهنامه» مهدی اخوان ثالث را یکی از بهترین تغزلات معاصر دانسته اند اما چندان به دلایل برتری و جایگاه این غزل در شعر معاصر اشاره نکرده اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیلی _ توصیفی، اثبات کردیم که این غزل در چهار حوزه زبانی، موسیقایی، بلاغی و محتوایی، مرزهای شعر را درنوردیده و به ساحت جدیدی از وحدت هنری دست یافته است. از نظر زبانی، پیوند با عناصر زبانی گذشته در سطح واژگان و نحو، سبب هنجارگریزی زمانی یا آرکائیسم شده و فضاسازی چندسویه زبانی را پدید آورده که امری تقلیدناپذیر است. همچنین وزن عروضی جدید غزل 3 اخوان، با مضمون عاشقانه و تراژیک آن هماهنگ بوده و در کنار صنعت واج آرایی و تکرار، این شعر را از موسیقی درونی و بیرونی سرشار کرده است. از نظر بلاغی، کوشش اخوان در بهره مندی از شکل ابتکاری آرایه های بیانی و بدیعی و اجتناب از کلیشه های رایج و مبتذل، تصاویر بلاغی را در جهت محتوای غنایی غزل به پیش برده است. به لحاظ درون مایه، بازنمود نوستالژی حضور معشوق در بهترین لحظه های زندگی شاعر، توصیف عظمت وجود او در کوچه های عاشقی و تحمل اندوه هجران او، فضای شعر را از صمیمیت و لطافت یک عشق واقعی و تجربه شده آکنده ساخته و زاویه دیدی متفاوت از معشوق و عشق پاک ارائه می کند. این مجموعه عوامل، غزل 3 را به الگوی موفقی برای عاشقانه های نو نیمایی و شعر غنایی معاصر تبدیل کرده اند.
تقابل های دوگانه و معنایی در ساختار بلاغی و نحوی کلام سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
327 - 351
حوزه های تخصصی:
بررسی مبحث تقابل های دوگانه در آثار ادبی و هنری به جهت درک و دریافت بهتر و عمیق تری از این آثار، امروزه مورد توجه زبانشناسان و روایت شناسان معاصر قرار گرفته است. در این پژوهش با نگاهی به آثار و اندیشه های سعدی، به بررسی تقابل های دوگانه یا زوج های متقابل به عنوان یکی از ارکان و عناصر محوری در مؤلفه هایی که سعدی به بیان مضامین و درون مایه های مرتبط با بهداشت و سلامت روان پرداخته است، توجه نموده ایم. با توجه به ماهیت مؤلفه های مورد مطالعه در این جستار، پارادایم پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و روش بازنمایی، از طریق تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است. میدان مورد مطالعه و محدوده پژوهش حاضر که از طریق نمونه گیری هدفمند از آثار سعدی انتخاب شده، بر اساس اصل بسندگی کفایت شواهد، تعیین گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تقابل واژگان با بار معنایی متقابل و متضاد، بخش قابل توجهی از اشعار و نوشته های سعدی را دربرمی گیرد. با نگاهی ساختارگرایانه به نمونه های مورد بررسی درمی یابیم که این نشانه ها تبیین حقیقی و عینی از راهکارهای عملی در کسب آرامش و آسایش روحی را بر اساس آموزه های اخلاقی، عرفانی و تعلیمی از جهت هنری و معنی شناسی مورد توجه قرار می دهد و در قالب تقابل های معنایی، ضمنی، ساختاری در واحد جمله و تقابل های ادبی در کلام سعدی ارائه شده است.
نگاهی به ترفند ایهام در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی جرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۱
353 - 384
حوزه های تخصصی:
سلیمی جرونی از شاعران مثنوی سُرای قرن نهم و از پیروان خوش ذوق نظامی گنجوی است؛ اشعارش سرشار از صنایعِ معنوی و زیبایی های بدیعی است؛ ایهام از جمله صنایعِ معنوی و از ابزار هنجارگریزی در کلام است که سهم بسزایی در تصویرسازی و آرایشِ کلام سلیمی دارد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد به بررسی این شگرد هنری در مثنوی شیرین و فرهاد سلیمی پرداخته و توانایی شاعر را در این زمینه نمودار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد از مجموع 697 مورد از انواع ایهام، ایهام تناسب با 338 مورد و فراوانی 5/48 درصد، بیش-ترین بسامد را دارد؛ چراکه شاعر گنجینه لغات و عرصه فراخ تری در اختیار دارد. ذمّ شبیه به مدح با فراوانی صفر، بسامدی ندارد؛ زیرا این صنعت با روحیه عاشق-پیشه سلیمی سازگاری نداشته است. انتخاب واژگان ایهامی در محور هم نشینی و جانشینی بسیار هنرمندانه است؛ به گونه ای که تغییر هر یک از اجزای ابیات، باعث اختلال در کلام می شود. وی کوشیده است با استفاده از واژگان مربوط به برخی مواد خوشبو، میوه جات، بیماری ها، اصطلاحات تقویمی، نباتات، صفات تفضیل، افعال، حروف اضافه، ضمایر و شکستن پیوند واژگان بسیط در زمینه انواع ایهام، نوآوری کند. به نظر می رسد سلیمی با استفاده آگاهانه از انواع ایهام در کنار صنایعی چون: تشخیص، جناس، تضاد، کنایه، تکرار، حس آمیزی، تشبیه تفضیل و تلمیح، این صنعت را در خدمت تصویرسازی و چندمعنایی ساختن کلام، جهت جلب توجه مخاطب قرار داده که این امر به نوبه خود بر مضامین شاعرانه و عاطفی شعر وی تأثیر گذاشته است.
تحلیل کرونوتوپ خانه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد به این مسئله اساسی پاسخ دهد که چگونه کرونوتوپ به عنوان ابزار تحلیل متن امکا ن های جدیدی را به روی تأویل گر می گشاید. مفهوم کرونوتوپ که اساساً ناظر به پیوستار زمان و مکان در ادبیات و هنر است، بر این حقیقت استوار است که زمان و مکان صرفاً مقولات زمانی و مکانی قلمداد نمی شوند، بلکه دلالت مندند و دارای ارزش هایی که به آنها پیوسته است. این نوشتار بر پایه روشی توصیفی- تحلیلی در دو بخش تنظیم شده است. در بخش نخست عناصر اساسی شبکه مفهومی شکل دهنده ساختار بحث میخاییل باختین درباره کرونوتوپ تشریح و تعریف می شود. در بخش دوم نیز ایده کرونوتوپ خانه که با تکیه بر آراءِ باختین ابداع شده است، در بررسی رمان چراغ ها را من خاموش می کنم اثر زویا پیرزاد به کار بسته خواهد شد. ذیل کرونوتوپ مذکور (به عنوان کرونوتوپ بنیادی داستان)، کرونوتوپ های اتاق پذیرایی و آشپزخانه که در پیوند معناداری با کرونوتوپ خانه اند نیز بررسی خواهند شد. درضمن نشان داده خواهد شد که در طرح داستان و نیز تفسیر آن، کرونوتوپ خانه با کرونوتوپ های مهم آستانه و دیدار برهم کنشی معناساز برقرار می کند؛ هم چنین کرونوتوپ خانه با مهیاساختن فضایی سازگار برای وقوع رویدادها، طرح داستان، برون فکنی ذهنیات و احوال درونی شخصیت ها را آشکار می سازد و این رویدادها به یاری نشانه های زمانی است که امکان و مجال بیان می یابند.
بررسی رمان شازده احتجاب براساس نظریه آلوده انگاری کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژولیا کریستوا ازجمله نظریه پردازانی است که با طرح نظریات متنوعی در حوزه هایی چون نقد ادبی، فمیسنیم و روان کاوی سعی کرده است میان ادبیات و روان کاوی پیوند نزدیکی برقرار سازد. او با طرح مفاهیمی چون سوژه سخن گو، امر نشانه ای و امر نمادین در پی آن است تا ارتباط زبان و سوژه را در فرایندی دیالکتیکی و پویا بررسی کند و در این مسیر، با نظریه آلوده انگاری سعی دارد ارتباط میان روان کاوی و زبان را روشن سازد. آلوده انگاری فرایندی است که طی آن سوژه زبانی با ورود به حوزه نمادین هرآن چیزی که مرزهای سوبژکیتویته اش را تهدید کند، دیگری پنداشته و سعی در طرد، نفی و واپس زنی آن دارد. در این پژوهش به خوانش رمان شازده احتجابِ هوشنگ گلشیری برپایه نظریه کریستوا می پردازیم. در این خوانشِ رمان با دردها و زخم ها و پلیدی های روح شازده احتجاب رویارو می شویم. او پس از تلاشی بیهوده برای بری کردن خود از هرآنچه آلوده می انگارد و پیوستن به پاکی و خلوص، خسته از بازسازی گذشته و رسیدن به فردیت مطلوب، از کنکاش در زوایای ذهنش دست برمی دارد و تسلیم مرگ می شود. نظریه آلوده انگاری در قالب ادبیات، متن را به مثابه دال برتر آلوده انگاری قلمداد می کند؛ این فرایند در ادبیات به شیوه های مختلفی ازجمله انکار و طرد مادر، نفی رابطه مادر-فرزندی، احساس جدال همیشگی با امر آلوده، تلاش برای دفاع از حریم سوبژکتیویته و ظهور واژگان و اصطلاحات ناخوشایند نشان داده می شود و متن را به جایگاهی برای نشان دادن ناخودآگاهی و تاریکی های روح و هرآنچه سایه ای از آن ترس و وحشت را به درون سوژه فرومی ریزد، تبدیل می کند تا فرد به والایش و تطهیر برسد.
بحران رشد شخصیت در «درخت گلابی» نوشته گلی ترقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
183 - 206
حوزه های تخصصی:
گلی ترقی در داستان «درخت گلابی» از مجموعه جایی دیگر (1379)، روایتی اول شخص از زبان یک نویسنده و استاد دانشگاه را ارائه می کند که در آن تقلا های او برای عبور از رکود علمی و همچنین مواجهه با گذشته و مرور دستاورد ها و از دست رفته ها به تصویر کشیده می شود. در پس زمینه این تقلا ها، باغ دماوند و درخت گلابی وجود دارند که به شکل نمادین، تضاد شکوفایی و ایستاییِ درون راوی-شخصیت را نشان می دهند. مقاله پیش رو روایت شخصیتِ محوری داستان را با مبانی نظریه روانی-اجتماعی اریک اریکسون مورد خوانش قرار می دهد تا بحران رشد شخصیت موجود در آن را تحلیل کند. اهمیت این بررسی در تبیین ریشه انگیزه ها و احساسات راوی-شخصیت و درک هر چه بهتر در هم تنیدگی دغدغه های اجتماعی و روانی در گذر از بحران های شخصیتی اوست. از آنجاکه راوی در نزدیکی شصت سالگی است، محدوده ای که می توان آن را اواخر میان سالی و آغاز دوره پس از آن دانست، مراحل هفتم و هشتم رشد اریکسون که مشخصه آنها عبور از دوگانه های «زایندگی در برابر رکود» و «یکپارچگی نفس در برابر نا امیدی» به منظور کسب فضائل اخلاقی «مراقبت» و «خرد» است، در تحلیل شخصیت او مورد استفاده قرار می گیرند. این پژوهش نتیجه می گیرد در حالی که راوی-شخصیت در عبور از مرحله هفتم و کسب فضیلت مراقبت موفق است، در جدال برای کسب یکپارچگی نفس و خرد، تاحدی ناموفق است، اگر چه در پایان داستان تلاش های او برای کسب آنها مشهود است.