فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶۵ مورد.
«فکر گرایان»
حوزه های تخصصی:
ارتباط ذهن و بدن
انسان از دیدگاه راجرز و مقایسهی آن با دیدگاه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
"چکیده: انسانشناسی برای علوم انسانی زیربناست و شکلگیری هر دانش مرتبطی با انسان نیازمند مطالعهی انسان و دستیابی به نگرش در این زمینه است. تفاوت نگرشها در شناخت انسان باعث میشود نظریههای علمی متفاوتی در حوزهی دانشهای انسانی به وجود آیند. تفاوت دیدگاههای انسانشناختی حتی در یک شاخهی علمی مانند روانشناسی باعث شده است اختلاف در نظریههای مربوط به شخصیت و یا بهداشت روان آدمی به وجود آید؛ حتی روانشناسان یک مکتب با یکدیگر تفاوت نظر دارند.
کارل راجرز یکی از روانشناسان پدیدارشناختی است (شوستروم، 1354)؛ ولی دیدگاهش دربارهی انسان و شخصیت آدمی با دیدگاههای هممکتبهایش همچون ادموند هوسرل (1859ـ 1938) و آبراهام مزلو (1908ـ1970) متفاوت است. گرچه وجوه مشترک در برخی از نظریات وجود دارند؛ چهبسا تفاوتهای بسیار آنها پیامدهای علمی و عملی متفاوتی به دنبال خواهد داشت. دیدگاه دینی دربارهی انسان تفاوت بیشتری با دیدگاههای دیگر دارد.
در این تحقیق، انسانشناسی کارل راجرز که وجوه مشترکی با دیدگاه اسلامی دارد و از میان تئوریهای علمی در حوزهی روانشناسی، اهمیت ویژهای دارد، بررسی شده است و به منظور ارزیابی میزان عمق و صحت این دیدگاه از بعد انسانشناختی، به بررسی تطبیقی آن با انسانشناسی دینی ـ اسلامی پرداخته شده است؛ بنا بر این، در این مقاله، دیدگاه راجرز دربارهی انسان تبیین و بررسی شده است. با توجه به تعداد وجوه مشترک این دیدگاه با دیدگاه اسلامی، وجوه تمایز نیز بررسی گشتهاند"
هیپنوتیزم پذیری
تأثیر علوم شناختی بر روانشناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی به عنوان یکی از دانش های نو در سال های اخیر توسعه قابل ملاحظه ای یافته است، به طوری که پیش بینی می شود با کمک سایر دانش های جدید از جمله فن آوری زیستی، فن آوری اطلاعات و فن آوری نانو تحول عمیقی در زندگی بشر ایجاد کند. این دانش که حوزه ای میان رشته ای مرکب از علم اعصاب، روانشناسی، زبان شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن است، تأثیر چشمگیری بر روانشناسی داشته است، تا آنجا که امروزه رویکرد شناختی در اکثر دانشکده ها، مراکز تحقیقاتی و کتابها و مجله های روانشناسی گرایش حاکم به شمار می رود.
روانشناسی شناختی با تکیه بر تجربه توانسته است قفل های بسیاری را از مغز و ذهن انسان بگشاید و به برکت شناخت مغز و کارکردهای آن اطلاعات با ارزشی درباره ریشه های رفتار آدمی به دست دهد که می تواند به استفاده بهینه از مغز، معالجه آسیب های مغزی و طراحی الگوهای مصنوعی از روی مغز کمک کند. امروزه مغز دیگر جعبه سیاه تلقی نمی شود و بشر نه فقط به درون آن دسترسی دارد، بلکه می تواند در آن مداخله کند.
مداخله در مغز به صور مختلف صورت می گیرد که در این مقاله سعی می شود به برخی از آنها اشاره و آینده علوم شناختی و تأثیر آن بر روانشناسی شناختی بررسی شود؛ آن گاه ضرورت آماده سازی منابع علمی از جمله کتاب های درسی روانشناسی بر اساس آخرین دستاوردهای علوم شناختی و رشته های زیرمجموعه آن و نیز ضرورت تحول در نظام آموزشی کشور مورد تأکید قرار گیرد.