فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۲۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
آنچه شاهنامه فردوسی را با فرهنگ مردم و نگارگری پیوند داده، داستانهایی با مضامین پهلوانی و اسطورهای هستند که سبب شده اند تا نگارگران طی سالیان طولانی در صدد به تصویر کشیدن آن درآیند. از جمله داستان هایی که نگارگران بدان توجه کرده اند، "نبرد اسفندیار با اژده ا" است، که خان سوم از هفتخان اسفندیار محسوب می شود. اژدها یکی از عناصری است که در تمامی فرهنگ ها بدان توجه شده است و معانی متعددی را شامل می شود. این موضوع، در میان نگارگری دو مکتب شاخص شیراز و تبریز حائز اهمیت است و نگاره های این دوران نسبت به نگارههای پیش از خود، ساختاری متمایز دارند. مسئله اصلی این جستار، مقایسه تطبیقی ارتباط بصری و ساختارشناسانه بین اسفندیار و اژده ا در نگاره های مکاتب شیراز و تبریز دوم است. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سئوال ها که نگارگران از چه خصوصیات بصری در جهت به تصویر کشیدن اژده ا استفاده کرده اند؟ و نگاره های منتخب چه وجوه اشتراک و افتراق تصویری دارند؟ سازماندهی شده اند. این پژوهش از منظر روش، توصیفی و داده های آن نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شد. تفحص های صورت گرفته درباره نگاره های منتخب دو مکتب، نشان میدهد: نگارگران از ویژگیهای بصری همچون اندازه، تزیینات، فرم، ترکیب بندی، رنگ، خطوط، بافت و... بهره برده اند. ازجمله خصوصیات تصویری، تفاوت نگاره های دو مکتب از موارد مشابه بیشتری برخوردار بوده از جمله در تزیینات، جثه اژده ا و نوع ترکیب بندی، خطوط، فرم، رنگ و خشکسالی صحنه می باشد. نگاره های شیراز ساختاری تک وجهی دارند و هنرمندان در بهره گیری از این عناصر در مقایسه با نگارگران تبریز دوم، آنچنان موفق نبوده اند که ویژگی های تصویری متنوع تری به کار بگیرند.
مطالعه تطبیقی مکانیزم، فرم و تزیینات قفل های چالشتر دوره معاصر و قفل های اصفهان دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قفل، از جمله اسبابی است که ایمنی زندگی آدمی را مهیا می سازد. قفل سازان ایرانی علاوه بر ساخت قفل و رفع نیاز کاربردی، برای وجه هنری و تزیینی آن نیز ارزش قایل شدند. قفل های فلزی چالشتر و اصفهان از جمله قفل های دست ساز ایرانی هستند که دارای ویژگی ها و ظرفیت های بصری، مکانیزم، فرم و نقوش خاص هستند که قابل توجه و حائز اهمیت به شمار می آیند. موقعیت جغرافیایی اصفهان و چالشتر و فاصله نزدیک آنها نسبت به یکدیگر، این مسأله را که قفل سازان این دو منطقه تعاملاتی داشته و از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند را محتمل ساخته است. لذا هدف تحقیق آن است که مشخص شود قفل های چالشتر دوره معاصر و اصفهان دوره صفویه دارای چه ویژگی های قابل تطبیقی هستند؟ اشتراکات و افتراقات آنها در چه مواردی است و چه تأثیری بر یکدیگر داشته اند؟ با عنایت به عناصر بصری و اصیل این قفل ها و با ذکر اشتراکات و افتراقات آنها می توان به از یاد نرفتن این هنر ارزشمند کمک کرد. پژوهش پیش رو با رویکردی تطبیقی و بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این دو گروه قفل دست ساز، در مواردی چون استفاده از عناصر تزیینی خط و نقوش اسلیمی و ختایی اشتراک دارند. این تولیدات، فرم ظاهری یکسانی دارند اما در مکانیزم داخلی و استفاده از تکنیک های اجرای تزیینات با یکدیگر متفاوت اند. هم چنین سبقه کهن تر اصفهان در حرفه قفل سازی نشان گر تأثیرپذیری قفل سازان چالشتر از قفل های اصفهان است.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزه های تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
سبک شناسیِ تشعیر در نگارگری مکتب اصفهان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 75
حوزه های تخصصی:
تشعیر تزئین حواشی و گاه متن صفحات با قلم ریز و بهره گیری از طلا برای ایجاد نقوش جانوری و گیاهی به صورت موی نگارانه و نازک پردازانه است که در مکتب های سه گانه ی نگارگری دوره ی صفویه رونق فراوانی یافت. هنرمندان مکتب اصفهان به عنوان آخرین گام در نگارگری این دوره، تلاش مضاعفی برای تکمیل و تدقیق هنرهای مختلف از جمله تشعیر داشتند. پرسش این پژوهش سبک شناسی تشعیر مکتب نگارگری اصفهان بود با این هدف که به شناخت بیش تر نگارگری دوره ی صفویه نایل آید. توجه فراوان به تشعیرسازی در این دوره و شناخت بیش تر و تخصصی تر آن ها ضرورت پژوهش را دوچندان کرده است. این پژوهش از نوع بنیادی است که با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و مرجع مطالعاتی آن نیز کتابخانه ای و مشاهده ی نسخه های مصور محفوظ در موزه ه است. جامعه آماری پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند شامل تعداد ده عدد از نسخه های مصور موجود در موزه های معتبر و گزینش نگاره هایی از نسخه های مذکور بود که از مهم ترین تشعیرهای مکتب اصفهان به شمار می رود. نتیجه این که در سبک شناسیِ تشعیر مکتب نگارگری اصفهان، نقوش گیاهی به دقتِ تذهیب ترسیم شده اند. نقوش تخیلی شامل کیلین، سیمرغ و اژدها در کمتر از 50 درصد آثار به کار رفته است. مشابه نقوش جانوری حجم نمایی دقیق تر و استفاده ی فراوان از پرداز برای ایجاد جزئیات بیش تر، از ویژگی های نقوش تخیلی این دوره است. نقش انسان سهمی در تشعیرهای این دوره ندارد و هنرمندان بیش تر به سویه ی تزئینی تشعیر توجه داشته اند. منظره پردازی در مکتب اصفهان همچون گذشته، با کاهش ابرها، افزایش فضای ویژه ی صخره ها، ثبات نقش سنگ و کاهش جوی آب همراه است، اما نسبت به قبل، فرم ابرها تغییر یافته و هسته ی مرکزی حلزونی به توده ی حلزونی های متعدد تبدیل شده است.
مطالعه هنر سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.
درآمدی بر زیبایی شناسی قالی خشتی چالِشتُر
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
137 - 151
حوزه های تخصصی:
تحقیقات انجام شده در مورد طرح های قالی دستباف ایرانی بیشتر به نام محل بافت همانند قالی اصفهان، چالشتر، کاشان، نائین و غیره مشهور شده و تا حد زیادی مردم برحسب نام محل بافت قالی، آن را انتخاب می کنند؛ اما در مورد ویژگی های زیبایی شناسی قالی مناطق و در این مبحث قالی های خشتی چالشتر که از لحاظ طرح، نقش، رنگ و تکنیک بافت دارای معروفیت جهانی هستند، کمتر آثاری یافت می شود. با توجه به موضوع موردنظر، زمانی که صحبت از زیبایی شناسی قالی خشتی می شود، باید این نکته را در نظر گرفت که: چه شاخصه هایی برای زیبایی قالی خشتی باید در نظر گرفت؟ به تعبیر دیگر این سؤال مطرح می شود که: می توان اصول زیبایی شناسی را بر یک تخته قالی خشتی حاکم کرد و حکم زیبایی به آن داد؟ این سؤال به نوعی سؤال کلی تاریخ زیبایی شناسی است و آن اینکه زیبایی و امر زیبا چیست؟ برای بسط موضوع تحقیق و از آنجا که یکی از اهداف این پژوهش شناخت زیبایی در حوزه قالی خشتی منطقه چالشتر است با ارائه مفاهیم زیبایی و امر زیبا؛ از دیدگاه برخی از صاحب نظرانی که عموماً با گرایش به فلسفه (در شرق و غرب) بدین مهم پرداخته اند، مقایسه شد. در قسمت نتیجه گیری ضمن صحه گذاشتن بر سؤال تحقیق، این نکته استنباط شد که زیبایی در قالی خشتی به دو گروه بیرونی یا فرمی و درونی یا محتوایی قابل تقسیم بندی است.
بررسی و مقایسه تطبیقی پوشش لیلی و مجنون بر اساس منظومه نظامی گنجوی و نگاره های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر فرهنگ و تمدنی یک هنر بنیادین و پایه وجود دارد که سایر هنرها بر اساس آن ایجاد می شوند. برخی هنرها پایه و منشا پیدایش هنرهای دیگر هستند و برخی برگرفته و تاثیر پذیرفته از سایر هنرها. در ایران، شعر نقش هنر بنیادین را در ایجاد سایر هنرها ایفا می کند. از میان هنرهای مختلف، نگارگری ارتباط فراوانی با شعر دارد و در بین آثار نگارگری، نقش داستان های عاشقانه قابل توجه است که حکایت لیلی و مجنون یکی از مشهورترینِ این داستان ها بوده و توسط حکیم نظامی گنجوی گردآوری شده است. اشعار در منظومه ی لیلی و مجنون رمزگونه هستند؛ بنابراین نیاز است که به تفسیر دقیق آن ها پرداخته شود. در این مقاله سعی بر آن است که توصیفات مرتبط با پوشش شخصیت های اصلی داستان لیلی و مجنون از منظومه استخراج، و به مقایسه ی آن با پوشش موجود در نگارگری های مرتبط بپردازد؛ در نهایت با بهره گیری از یافته های پژوهش به پاسخ این سوال دست یابد که اثرپذیری نگارگری از شعر چگونه است؟ در این پژوهش روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانه ای بوده و جهت تدوین و تنظیم آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. از گزینه های مورد توجه شاعر در منظومه برای توصیف پوشش لیلی و مجنون، بیان چگونگی جنسیت پارچه ها شامل زربفت، پرند، دیبا، خز، خارا، پلاس و چرم است. برای رنگ، نیلی و کبود انتخاب شده و برای طرح، از عمامه، عصابه، سرپیچ، کَله بند، نقاب، پیراهن، دُراعه، پلاس، سَلَب و همچنین برای زیور از خلخال نام برده است. با بررسی 14 نگاره از سبک های طلایی نگارگری ایران، مشخص می شود که تاثیرپذیری نگارگر از متن، بیشتر در رنگ پوشش است.
معرفی میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی برای رنگرزی نخ پشمی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 103
حوزه های تخصصی:
رنگزاهای طبیعی به دست آمده از گیاهان به دلیل نداشتن خطرات و تهدیدهای رنگزاهای شیمیایی و همچنین هشدارهای زیست محیطی بیان شده توسط محققان، امروزه بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. میخک گل معطر از یک درخت از خانواده ی Myrtaceae است که دارای استیل اوژنول، بتا کاریوفیلن، وانیلین، کراتیگولیک اسید، گالوتانیک اسید و متیل سالیسیلات می باشد. اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد، دارای خاصیت ضدالتهابی و ضدباکتری است. در این تحقیق میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی جهت رنگرزی نخ های پشمی استفاده شد. اثر پارامترهای رنگرزی مانند روش های رنگرزی، نوع اسید و دندانه، غلظت و دمای رنگرزی بر روی رنگرزی نخ های پشمی موردبررسی قرار گرفت. قابلیت رنگرزی نمونه ها در غلظت ها و دماهای مختلف با استفاده از روش اسپکتروفتومتر جذبی و قانون بیرلامبرت بررسی شد. نتایج نشان داد که در صورت به کار بردن غلظت بالای رنگزا، ماکزیمم قابلیت رنگرزی نمونه ها در دمای 60 درجه سانتی گراد می باشد. در غلظت پایین رنگزا، افزایش دما از 30 تا 80 درجه سانتی گراد تفاوت قابل توجهی را در قابلیت رنگرزی نمونه ها نشان نداد. استفاده از دندانه های مختلف سبب ایجاد شیدهای مختلف مانند زرد، قهوه ای و خاکستری تیره بر روی نخ پشمی رنگ شده با رنگزای میخک شد. همچنین نتایج نشان داد که روش رنگرزی همزمان و مقدار 80 درصد رنگزا نسبت به وزن کالا، شرایط بهینه رنگرزی نخ پشمی با رنگزای میخک است. با وجود اینکه نوع اسید به کار رفته بر روی شید حاصل تأثیر ندارد ولی میزان رمق کشی را تحت تأثیر قرار می دهد.
مطالعه ارتباط معنادار نقوش با شکل پا (آناتومی) مطالعه موردی: جوراب های سنتی و دستباف استان گیلان
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 22
حوزه های تخصصی:
جوراب بافی یکی از محصولات دستبافی صنایع دستی دربسیاری ازنقاط ایران دارای پراکندگی جغرافیای است.این هنر بومی در استان گیلان ،ازپیشینه تاریخی برخورداراست. .نحوه این بافت، بسیار ساده بوده و به دستگاه خاصی نیاز ندارد.بافت جوراب های پشمین از قدیمی ترین دستبافته ها و هنر های سنتی استان های مرکزی ،شمال، غرب وشرق ایران به شمار می رود و تقریبا در تمامی مناطق بافته می شود.فرض براین است که با دیدگاه هنرهای تجسمی و طراحی لباس بتوانیم بین مفاهیم فرم، نقوش وآناتومی درجوراب بافی سنتی رابطه معناداری بیابیم. تحلیل نقوش جوراب ها بر اساس فرم ومکان بافت مطابق آناتومی پا مد نظر این مطالعات می باشد. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است که: ویژگی های این هنر صنعت بومی چیست ؟نقوش جوراب سنتی چه رابطه ی معناداری با آناتومی پا دارد؟روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.نتایج حاصل نشان می دهد .تنوع بصری در رنگ ، نقش مایه ها با مفاهیم زیبایی شناسی آمیخته در طراحی کاربردی جوراب هارعایت شده است.
بازتعریف صنایع دستی معاصر ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای شکل گیری تمدن بشری، صنایع دستی به عنوان حیاتی ترین امکان برای حفظ و تداوم شرایط زیستِ بشر در خدمت انسان بوده و تا به امروز نیز حضور آن به عنوان امکانی برای تبیین هویت و معرفی فرهنگ غنی تمامی تمدن ها حائز اهمیت است. صنایع دستی همچنین در هر دورانی به فراخور تغییر شرایط زیست و نیاز جامعه، رویکردی جدید یافته و به نیازهای مادی و معنوی مخاطب، پاسخی متناسب می دهد. مجموع این ویژگی ها باعث می شود تا این مفهوم، نمونه ای کارآمد و مؤثر در زمینه صنایع خلاق و فرهنگی باشد. از سوی دیگر تنوع فنی و گستردگی اقلیمی آن تعاریفِ متعدد (و گاه مبهمی) برای صنایع دستی ارائه داده است. در این میان و با توجه به مفاهیم و مؤلفه های آینده پژوهی، به نظر می رسد هیچ یک از این تعاریف به ویژگیِ روزآمد بودن این هنر- صنعت(جنبه معاصر بودن) و تأثیر آن در ایجاد توسعه پایدار نپرداخته اند. لذا در این پژوهش بنیادی با رویکرد آینده پژوهیِ اکتشافی، تلاش می شود تا با مرور پیشران های مفهومی جهت نیل به توسعه پایدار، تعریفی علمی، نوین و راهبردی با هدف حفظ جایگاه صنایع دستی معاصر ارائه شود. در این مسیر، گردآوری داده ها، بر اساس مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای در کنارِ روش میدانی (دلفی کلاسیک) است. نتیجه این پژوهش مبین آن است که وجه تمایز صنایع دستی معاصر با تعاریف سنتی، در ارتباط معنادار آن با صنایع خلاق است. در دنیایی که سرعت گذر زمان به حدی است که ارزش آن درک نمی شود، در اختیار گرفتن و خلق زمان، موهبتی است که با طراحی سناریوهایی آینده نگرانه، صنایع دستی معاصر را به راهکاری برای توسعه فرهنگی و اقتصادی بدل می کند. به این منظور می توان صنایع دستی معاصر را برای نسل امروز و مخاطبان فردا این گونه تعریف کرد: صنایع دستی پاسخی برخاسته از نیاز جامعه است که با ترکیبِ اخلاق و مهارتِ ناشی از تجربه، به تجلی شخصیتِ هر بوم می انجامد.
هنرهای صناعی به مثابه رسانه هویت: آسیب شناسی هنر ملیله کاری اصفهان
حوزه های تخصصی:
ملیله کاری یکی از مهم ترین شاخه های هنر فلزکاری است که همواره جزء جدانشدنی هنرهای صناعی اصیل و معرف فرهنگ، هویت ملی و ارزش های ایرانی اسلامی و وجوه مادی و معنویِ فرهنگ سنتی و هنری شهر اصفهان بوده است؛ اما به رغم پیشینه درخشان این هنر در شهر اصفهان، وضعیت امروزی آن از حیثِ گستره، میزان هنرمندان فعال، بازار هنری، فرایند آموزش و توزیع و مصرف آن نگران کننده است. بدین منظور در پژوهش حاضر تلاش شد تا از منظر جامعه شناسی هنر، ضمن بازشناسی تاریخی، به مستندنگاری و آسیب شناسی این هنر در شهر اصفهان پرداخته و در ادامه، روابط عمیق این هنر با هویت ایرانی اسلامی را توصیف کرده و سپس طرح خلاقانه ای برای احیای این هنر از حیث تکنیک و نقوش ارائه شود؛ بنابراین می بایست به این سؤال ها پاسخ داده شود: ۱. میدان هنر ملیله کاری اصفهان به لحاظ مردم نگارانه چگونه قابل توصیف و تفسیر و تحلیل است؟ ۲. وضعیت فعلی هنر ملیله کاری در شهر اصفهان چگونه است و موانع توسعه این هنر و آسیب شناسی آن چیست؟ ۳. احیای هنر ملیله کاری به لحاظ تکنیکی و عملیاتی چگونه میسر است؟ ۴. طرح نوآورانه مطالعه واجد چه امتیازات خلاقانه ای است؟ مهم ترین اهداف مطرح در این مطالعه عبارت است از مطالعه مردم نگارانه میدان هنر ملیله کاری معاصر شهر اصفهان (مستندنگاری، آسیب شناسی و توصیف مفصل وضعیت موجود) و ارائه طرحی نوآورانه (در نقوش و تکنیک( به منظور احیای هنر ملیله کاری و تقویت هویت ایرانی اسلامی. برای پاسخ به سؤالات مطالعه و تحقق اهداف پژوهش، روش تحقیق کیفی و سنت مردم نگاری انتخاب شد. روش گردآوری داده ها نیز شامل مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. نتایج پژوهش در زمینه آسیب شناسی ملیله کاری مؤید آن است که عواملی نظیر درآمد ناکافی تولیدکنندگان، آگاهی اندک مصرف کنندگان، روش های ناصحیح تولید ملیله و ورود افراد فاقد صلاحیت در مرحله تولید، کمبود خلاقیت در تولید آثار و رواج کپی برداری، خلأ تبلیغات و واردات آثار خارجی مشابه در افول جایگاه این هنر در شهر اصفهان نقش اساسی دارد. همچنین با تأکید بر دو جنبه خلاقیت و کاربردی بودن که اساس هنر سنتی است، ایده ای خلاقانه با هدف بهبود و احیای این هنر که شامل نو آوری در طرح و ابتکار در تکنیک اجراست، مطرح و نمونه هایی از آثار ساخته شده با این الگو ارائه شد. در پایان نیز اهمیت تولید و مصرف آثار ملیله کاری به عنوان کالاهای هویتی مهم در راستای تقویت بُعد فرهنگی و تاریخی هویت و احساس تعلق ملی تبیین گردید.
مروری بر گونه شناسی نقوش جانوری ظروف زرین فام سده های میانه کاشان موجود در موزه آبگینه و سفالینه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفالینه های زرین فام کاشان طی قرون ششم و هفتم هجری قمری بازتابی از نقش پردازی های مختلف است. بر روی ظروف زرین فام به دست آمده از این شهر، ترسیمات مختلف انسانی، گیاهی، اسلیمی، کتیبه نگاری و جانوری نقش شده است. در میان آن ها از زیباترین جلوه های خلاقیت انسان در عرصه تزیین ظروف زرین فام، طراحی نقوش مختلف جانوران است که از جذابیت بصری منحصربه فردی برخوردارند. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و طبقه بندی انواع نقوش حیوانی شامل نقوش مختلف جانوران بر سفال های زرین فام کاشان با محوریت سفالینه های زرین فام موزه آبگینه و سفالینه های ایران است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که مجموعه سفالینه های زرین فام منتسب به سده های ششم و هفتم هجری قمری کاشان موزه آبگینه و سفالینه های ایران در برگیرنده چه نوع نقش مایه های جانوری هستند؟ در بررسی مقدماتی بیست سفالینه زرین فام در موزه مذکور مورد مطالعه قرار گرفت. برای جلوگیری از درازی سخن از میان سفالینه های مذکور، به جهت مشابهت های نوع تزیینات جانوری ترسیم شده بر این آثار، تنها تعداد دوزاده عدد ظرف با فرم های مختلف شامل کاسه، بشقاب و تنگ که از کیفیت تصویری بهتری برخوردار بودند انتخاب شدند. سپس بر اساس آن ها تقسیم بندی و بررسی نقوش جانوری صورت پذیرفته است. همچنین پس از معرفی هر نقش مایه، مفهوم نمادین آن نیز شرح داده شده است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت مشاهده میدانی نگارنده و مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته است. بر اساس پژوهش انجام شده نقوش جانوری سفالینه های زرین فام موزه آبگینه در پنج دسته جداگانه در برگیرنده نقوش حیوانات وحشی (پلنگ، خرگوش)، حیوانات اهلی (سگ، اسب، بز) پرندگان (اردک، طاووس، لک لک)، آبزیان (ماهی) و موجودات ترکیبی (هارپی) هستند. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن است که نقوش جانوران حضور چشمگیری در تزیین ظروف سفالین زرین فام سده های ششم و هفتم هجری قمری کاشان دارند و اغلب به عنوان عنصر اصلی تزیین بر بستر ظروف ترسیم شده اند.
بررسی و شناسایی سبک بافت، نوع الیاف و مواد به کاررفته درگلابتون استفاده شده در قالی بشریت عیسی بهادری موجود درموزه هنرستان هنرهای زیبا اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرش دستباف سال های زیادی است به عنوان هنر کاربردی و تزیینی و اصیل ایرانی در زندگی مردم این خطه نقش و جایگاه ویژه دارد. ازاین رو در حال حاضر پژوهش در خصوص این شاخه از هنرهای سنتی، از وجوه مختلف صورت می پذیرد. در این بین، پژوهش های فن شناسانه در خصوص فرش دستباف نیز یکی از شاخه های تخصصی پژوهش در این حوزه است؛ به ویژه فن شناسی قالی های قدیمی و آنتیک یا آن گروه از فرش هایی که از لحاظ تکنیک بافت یا مواد اولیه حائز اهمیت و متفاوت هستند. به وسیله فن شناسی علمی می توان به تکنیک تولید و نوع مواد اولیه به کاررفته در فرش دستباف پی برد. این مقوله به ما کمک می کند که با مددگیری از یافته های به دست آمده و ارائه آن، در پیشبرد این هنر بکوشیم. پژوهش پیش رو با توجه به اهمیت قالی موسم به بشریت، به علاوه کاربرد متفاوت الیاف گلابتون در قسمت گلیم باف قالی به منظور شناخت بهتر ساختار لیف گلابتون مورد نظر و آسیب های واردشده بر آن، با رویکرد بررسی فن شناسی گلابتون های به کاررفته در قالی بشریت متعلق به دوران پهلوی صورت گرفته است. در این راستا با معرفی کلی قالی بشریت، به بررسی تکنیک بافت و نحوه تولید، ساختار و آسیب شناسی گلابتون های به کاررفته در این قالی با کمک روش های آزمایشگاهی از جمله تصویربرداری میکروسکوپی، EDS، طیف سنجی مادون قرمز و... پرداخته شده است. در نتیجه با استناد به داده های پژوهش می توان به دانش تولید گلابتون در دوران پهلوی پی برد؛ به علاوه با بررسی نوع و دلیل آسیب وارده به این الیاف می توان از وارد شدن آسیب به قالی یا حتی الیاف با شرایط مشابه جلوگیری کرد. و در نهایت به وسیله روش های آزمایشگاهی به کاررفته در این پژوهش، همچنین پژوهش های متناظر، می توان از روش های نوین و علمی در جهت شناخت بهتر و عمیق تر فرش دستباف یاری گرفت. از سوی دیگر با توجه به نوع کاربرد گلابتون در این قالی، می توان به نوآوری و خلق آثاری بدیع به کمک الیاف گلابتون پرداخت.
مقایسۀ ساختار تذهیب صفحات مذهّب مُزدوج در چهل نسخه از شاهنامه ها و خمسه های دورۀ صفوی (سده های 10 و 11 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدمت و تدوام هنر تذهیب منجر به انجام مطالعات بسیاری در این زمینه شده است ولیکن مطالعه ای که در آن رابطه میان نوع تذهیب با نوع محتوای نسخه (ژانر یا گونه اثر) را به صورت اختصاصی مورد سنجش قراردهد تاکنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو آن است تا ویژگی های ساختاری تذهیب را در صفحات مذهّب مزدوج هریک از دوگروه شاهنامه ها و خمسه های دوره صفوی (چهل نسخه منتخب از کتابخانه ها و موزه های کشورهای مختلف)، به عنوان نمایندگان ادبیات حماسی و تغزّلی، بر اساس شاخصه های کمّی، تعیین و در نهایت علت وجود تفاوت ها را در تذهیب این دو گروه توضیح دهد. بر این اساس، سؤالات ذیل پاسخ داده شد: ویژگی های شاخص در ساختار تذهیب صفحات مذهّب مزدوج شاهنامه ها و خمسه های سده دهم و یازدهم کدامند؟ و تفاوت های ساختاری آنها چگونه قابل توضیح است؟ یافته های این تحقیق که به روش، کیفی و استقرایی بوده و از نقطه نظر بررسی داده ها، توصیفی-تحلیلی است نشان می دهند که، ساختار صفحات مذهّب مزدوج چه در شاهنامه ها و چه در خمسه ها در نیمه اول سده دهم غالباً هندسی، کادرها ساده و عرض آنها کم و یا متناسب بوده و از نیمه دوم سده دهم ساختارهای غیر هندسی در کنار ساختارهای هندسی رواج یافته و کادرها عریض تر و کنگره ای شده اند و این تغییرات در شاهنامه ها بیش تر از خمسه ها نمود داشته است و علت آن وابسته به نوع متن، یعنی نظم و یا نثر بودن متن در این صفحات است و نه گونه (ژانر) اثر همچنین بررسی ها مشخص نمود که در سده یازدهم این سبک از تزیین (صفحات مذهّب مزدوج) در شاهنامه ها تداوم یافته ولیکن در خمسه ها بسیار محدود بکار رفته است. علاوه براین در هر دو گروه مورد مطالعه (خمسه ها و شاهنامه ها) الگوهای مشترکی شناسایی شد، الگوهایی که در قرآن ها نیز شاهد بکارگیری آنها هستیم که این خود نشان دهنده عدم اختصاصی بودن تذهیب ها در گونه های مختلف (ژانرهای مختلف) است.
بررسی آرایه های تزئینی خانه های قاجاری شهر اردبیل (مطالعه موردی: خانه تاریخی حاج میرزا ابراهیم صادقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری تزیینات در معماری سنتی و بومی ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته است. از جمله بسترهای درخور توجه جهت ارائه آرایه های تزیینی، خانه های اشخاص متمول و دارای اعتبار اجتماعی و مذهبی است که امروزه با عنوان خانه های تاریخی از آن ها یاد می شود. خانه مرحوم حاج میرزا ابراهیم صادقی یکی از خانه های قاجاری شهر اردبیل است که با داشتن شاخصه های هنری دوره قاجار مانند: تزیینات چوبی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی دیواری، کتیبه نگاری، تزیینات گچی و آجرکاری در فهرست آثار ملی کشور، ثبت گردیده است. لذا ضرورت پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل تزئینات این خانه تاریخی به عنوان مطالعات و بررسی های نگارندگان که از طریق مشاهدات میدانی، مصاحبه و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته؛ حاکی از آن است که آرایه ها و تزیینات موجود در خانه صادقی جزو شاخصه های هنر دوره قاجار به شمار می آیند. همچنین با تطبیق تزیینات و آرایه ها با دیگر خانه های قاجاری می توان به وجود نوعی مفهوم و مضمون مشترک در آن ها پی برد که نشان می دهد الگوی خاصی از تزیینات در خانه های دوره قاجار حاکم بوده است. داده ها و اطلاعات در این پژوهشِ کیفی با رویکرد توصیفی تحلیلی [A1] [U2] مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش بررسی آرایه های خانه تاریخی صادقی جهت شناسایی الگوی خاصی از تزیینات دوره قاجاری در منطقه شمال غربی است. سوالات پژوهش عبارت است از: تزیینات وابسته به معماری در خانه تاریخی صادقی شامل چه مواردی است و بر چه مضامینی دلالت دارد؟ آیا الگوی خاصی از تزیینات در خانه های قاجاری شهر اردبیل با تاکید بر خانه تاریخی صادقی حاکم است؟ این الگو دربردارنده چه نوع شاخص هایی است؟ به طور کلی میتوان نتیجه گرفت خانه های تاریخی متعلق به بازه زمانی قاجار در شهر اردبیل دارای الگوی تزئینی خاصی است که به صورت انواع نقوش گردان و منحنی و کتیبه نگاری با استفاده از تکنیک های متنوعی از جمله نقاشی پشت شیشه و قواره بری به اجرا درآمده است. [A1]عنوان شود پژوهش کمی است یا کیفی. [U2]عنوان کیفی قید شد
ارتباط ترنج و سرترنجِ قالی ایرانی با حقیقت محمدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تأویلی و حکمی طرح های قالی ایرانی با ابتنا به اندیشه و آرای حکما و عرفای مسلمان، یکی از مهم ترین روش های تحلیل صورت و محتوای این آثار است. هنرمندان ایرانی به سبب نوع آموزش استادشاگردی، روابط صنفی بر مبنای اصول فتیان، زیست و باورهای مذهبی، همواره متأثر از تفکرات عرفانی و صوفیانه ای بوده اند که در جامعه ایرانی به ویژه در عصر صفوی شکل گرفته است. مغفول ماندن این وجه از هنرهای اسلامی سبب شده است که در بسیاری منابع، رأی بر صرفاً تزیینی و خالی از مفهوم بودن آن ها داده شود. در این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی و به کمک مطالعه و جمع آوری مطالب اسنادی و کتابخانه ای در حوزه نگارگری، قالی و عرفان، به تأثیر اندیشه های صوفیانه بر نگارگران عصر صفوی و بازتاب آن در طراحی قالی ایرانی و به خصوص در این جستار نقش ترنج و سرترنج با حقیقت محمدیه پرداخته شده است. یافته های به دست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که هنرمندان نگارگر عصر صفوی که در واقع طراحان قالی های این دوره نیز به شمار می آمدند، به دلیل ارتباط و تعامل از طریق نظام آموزشی، صنفی و اجتماعی آن دوران با متصوفه، تحت تأثیر باورهای عرفانی و صوفیانه بوده اند. همین امر سبب شده است که انعکاس مقوله حقیقت محمدیه را که یکی از مهم ترین ارکان عرفان اسلامی و ولایت تکوینی است، در هیئت ترنج و سرترنج به صورتی رمزی به تصویر کشند و همچنین گردش های دورانی و رفت وبازگشتی نقوش اسلیمی و ختایی را می توان رمزی از دوری بودن زمان در عرفان و تصوف دانست. ازاین روی این مهم در تغییر نگرش درباره صرفاً تزیینی خواندن و باور به فقدان معنا و محتوا در قالی های ایرانی نیز می تواند مؤثر واقع شود.
جایگاه نمادین نقش درخت در قالی های کرمان
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
5 - 21
حوزه های تخصصی:
هنرهای تزیینی و ذهنی همواره از دیرباز با نماد و اسطوره همراه بوده و باعث انتقال مفاهیم اسطوره ای از طریق ایجاد نقش به وسیله هنر بوده است. نقش درخت، یکی از این نمادها است که در قالی کرمان جایگاه خوبی به دست آورده است. نقش درخت در قالی کرمان معمولا به دو روش طراحی شده است. طرح اول، نزدیک به طرح درخت های موجود در طبیعت طراحی شده و طرح دوم، از قالب طبیعی بودن دور شده و طرح نمادین به خود گرفته و آن را حفظ کرده است. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: آیا به علت نمادین بودن طرح درختی-سروی در قالی کرمان، تزیینات و فرم بصری درخت، حفظ شده یا تغییراتی در آن به وجود آمده است؟ آیا طرح درختی های آزاد (رئالیسم) در قالی های درختی کرمان در شکل و فرم طبیعی نزدیک به طبیعت طراحی شده است؟ که در این پژوهش سوالاتی این چنین مورد بررسی قرار خواهند گرفت. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است که به طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، در گروه اول، فرم درخت ها (سرو) انتزاعی و متقارن و به دور از شکل طبیعی درخت در طبیعت است و مفهوم نمادین دارند و به همین علت نمادین بودن شکل آن حفظ شده و در گروه دوم، این فرم درخت ها به طبیعی بودن و یا رئالیسم نزدیک تر شده است و فرم رها و رقصان و غیر متقارن به خود گرفته و معنای نمادین ندارد.
مطالعه بینامتنی قالیچه داستانی حضرت سلیمان و ملکه سبا
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 17
حوزه های تخصصی:
اگرچه امروزه ایران یک کشور اسلامی است، اما در دوره های مختلف تاریخی، مأمن مناسبی برای سایر اقلیت های مذهبی، بوده است. پیروان دین یهودی نیز مانند سایر ادیان و اقلیت های مذهبی از دوران باستان در ایران زندگی و کار کرده اند، که این امر در فرهنگ و هنر ایشان تأثیر گذاشته است. روایات و داستان های مذهبی همواره از جمله مسائل خوبی برای خلق آثار هنری هستند. به گواه اسناد و یافته های تاریخی فرش کهن ایرانی نیز، محملی جذاب و تأثیرگذار برای ثبت و ضبط باورها و حوادث مذهبی بوده اند. یکی از این نمونه ها، قالیچه منقوشِ موسوم به داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، با ترکیبی از باورهای دین یهود و فرهنگ و هنر ایرانی است. هدف از این تحقیق چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نیز نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است. این پژوهش با استفاده از نظریه بینامتنیت و به روش کتابخانه ای و مصاحبه و به صورت کیفی به مطالعه اجزا و کلیات طرح و نیز نقش قالی پرداخته و بر آن است تا با خوانش مفاهیم و محتوای قابل دریافت از نقوش، ارتباط مستقیم و غیرمستقیم آنان را با فرهنگ و آیین یهود و هم چنین تطبیق آنان با آیات قرآنی و داستان حضرت سلیمان و ملکه سبا، تخت مشهور حضرت سلیمان و داستان هایی مربوط به پیامبران یهود از جمله حضرت ابراهیم، حضرت موسی و فرزندان یعقوب نبی بپردازد. هم چنین در پی یافتن پاسخ برای چگونگی تأثیر اعتقادات و باورهای دینی و نحوه ی شکل گیری طرح ها و نقوش واقع گرایانه و انتزاعی در انتقال مفاهیم و اعتبارافزایی شأن و جایگاه اجتماعی آنان است؟ نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقوش بافته شده بر روی فرش مربوط به دین یهود است که از این بین می توان به تصویر ملکه سبا و حضرت سلیمان، دوازده فرزند یعقوب نبی و تصاویری مربوط به داستان از آب گرفتن حضرت موسی و قربانی کردن حضرت ابراهیم اشاره کرد. با مطالعه بینامتنی نقوش می توان به حضور آن ها در باور و کتاب مقدس مسلمانان یعنی قرآن نیز پی برد.
همبستگی گره های هندسی صندوق آرامگاهی شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صندوق قبر نفیس و ارزشمند عالم عارف و ربانی، شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ خاندان صفویه، در زیر گنبد الله الله در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. این صندوق به دلیل ارزشمند بودن نوع تزیینات و اجرای بسیار دقیق تکنیک های مختلف، همواره مورد توجه بوده و در بیشتر مطالعات به لحاظ فرمی، تکنیکی یا محتوایی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لذا این پژوهش سعی دارد با نگاهی متفاوت از لحاظ گره گشایی و رمزیابی به این مهم بپردازد تا دستاوردی برای سایر محققان و هنرمندان در خلق آثار معاصر باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختاری گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی و همچنین معرفی و شناساندن این گره ها به علاقه مندان این رشته و آثار است. سؤالی که برای این تحقیق در نظر گرفته شده این است که ویژگی های بارز گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی چیست و نیز از چه نوع روش ترسیمی استفاده شده است؟ روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی می باشد که در چند مرحله به روش دستی و با استفاده از نرم افزارهای کورل و فتوشاپ تحلیل و رمزگشایی شده است. گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای – میدانی (عکاسی از صندوق) است. یافته های حاضر نشان می دهد که گره اصلی «ده تند» موجود بر روی این صندوق به صورت دست گردان اجرا شده و به حالت یک چهارم نیز تکثیر یافته است. روش دست گردان بودن و همچنین نوع تکثیر باعث شده تا یک سری آلت های دیگر مثل موریانه (عروسک)، پابزی، ترقه، تخمه (لوزی)، شش شل، شمسه هشت، شش بندی و... البته بسته به نوع فضا و طرح در ترکیب نهایی به این گره اضافه شود. در حالت کلی یک همبستگی و وحدت کلی در گره های هندسی ایجاد شده است.
گونه شناسی ترکیب بصری و مضمونی گل و مرغ بر دیوارنگاره های کاخ های صفوی و الحاقات قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گل و مرغ از پیشینه ای کهن برخوردار بوده و در باورهای ایرانیان به درخت زندگی یا درخت همه تخمه می رسد که سیمرغی بر آن نگاهبان است. در دوره تیموری به نقوش گرفت و گیر من جمله هم نشینی گل های ختایی با مرغانی که وجهی طبیعت گرانه داشتند، توجه شد. در این زمینه پیش از صفوی، نقاشی دیواری های قابل توجهی در دست نیست. در دوره صفوی کاخ های شاهی علاوه بر نقاشی هایی از نبرد شاهان تا بزم و رزم عشاق، با نقاشی های گل و مرغ تزیین شد، این کاخ ها بعدها مورد توجه شاهان قاجار گرفت و تزیینات دیگری به آن اضافه شد. هدف پژوهش، گونه شناسی ترکیب بصری و مضامین نمادین نقاشی گل و مرغ به صورت موردی در دیوارنگاری کاخ های صفوی چهلستون قزوین و اصفهان، هشت بهشت و برج رکیب خانه در اصفهان و الحاقات قاجاری در آنهاست. پرسش مقاله اینست: ترکیب بصری نقاشی گل و مرغ در کاخ های صفوی مذکور با الحاقات قاجاری آن چیست؟ و این نقاشی ها حاوی چه مضامین نمادینی است؟ رویکرد تحقیق کیفی، از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی «توصیفی تحلیلی» دارد. جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و بویژه میدانی استوار است. یافته ها نشان دارد نقاشی های گل و مرغ کاخ های مذکور از منظر تجسمی، دانسته و با اندیشه بر جداره ها نقش بسته اند و ترکیب بصری آنها در پنج گونه مطالعه شده است: گلشن یا یله، گل و گلدان، گلبوته، ختایی و مرغان، افشان و گل و فرشته.