فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۵۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه آسیب پذیری کالبدی سکونت گاه های انسانی نسبت به حوادث طبیعی و انسان ساز خطری جدی و جبران ناپذیر برای ایمنی تأسیسات حیاتی، حساس و مهم مانند بیمارستان ها، مراکز کمک رسانی و دیگر تأسیسات در شهرهای پرجمعیت به ویژه کلان شهرهاست. از سویی نیاز به خدمات امداد رسانی و بهداشتی در صورت بروز بحران ها، اهمیت موضوع سنجش آسیب پذیری سازه ای بیمارستان ها از منظر پدافند غیرعامل را روشن می کند. هدف این تحقیق شناخت میزان آسیب پذیری سازه ای بیمارستان های شهر اهواز از منظر پدافند غیرعامل است. روش این تحقیق براساس هدف نظری-کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. کتابخانه، پرسشنامه و اینترنت ابزار گردآوری اطلاعات بوده و جهت تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای اکسل، گوگل ارث، آرک جی.آی.اس، برای مدل نیز تحلیل سلسله مراتب فازی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که میزان آسیب پذیری سازه ای بیمارستان های شهر اهواز به طور متوسط 269/0 است، بیمارستان های منطقه چهار با 284/0 بیشترین میزان، مناطق یک و شش با 257/0 کمترین میزان آسیب پذیری سازه ای را داشته اند؛ بنابراین در میزان آسیب پذیری میان بیمارستان های مناطق شهر اهواز تفاوت چندانی وجود ندارد و میزان آسیب پذیری تمام آن ها در بازه کم (350/0-200/0) قرار دارند.
مدل سازی روابط فضایی عوامل مؤثر در استقرار مراکز مالی و اعتباری موجود در شهر تهران با رگرسیون وزنی جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث رقابت در خصوص بازدهی فعالیت های اقتصادی موجود در فضای شهری توجه به مکان استقرار این فعالیت ها را در خدمات رسانی به شهروندان بیش از پیش ضروری کرده است. در این بین مراکز مالی و اعتباری، به ویژه بانک ها را می توان یکی از مهم ترین فعالیت های اقتصادی دانست. عوامل گوناگونی در شناسایی مکان بهینة استقرار این فعالیت ها دخالت دارد که موجب پیچیدگی در تصمیم گیری های مکانی می شود و مدلسازی روابط فضایی عوامل مؤثر را ضروری می کند. رگرسیون وزنی جغرافیایی با مدل سازی روابط فضایی بین مجموعه ای از متغیرها امکان پیش بینی مقادیر متغیرها ی نامعلوم و فهم بهتر عوامل تأثیرگذار بر متغیر را می دهد. در این تحقیق سعی شد تا با مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی روابط فضایی عوامل مؤثر در استقرار مراکز مالی و اعتباری مدل سازی و مکان بهینة استقرار این مراکز در شهر تهران پیش بینی شود. در این تحقیق از متغیرهای مراکز آموزشی و فرهنگی، اداری، تفریحی، بهداشتی و درمانی، اقتصادی و تجاری، ترافیکی، حمل و نقلی و جمعیتی به عنوان متغیر مستقل و از وضعیت فعلی شعب مراکز مالی و اعتباری به عنوان متغیر وابسته در مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی استفاده شد. همچنین، به منظور پی بردن به دقت و اهمیت رگرسیون وزنی جغرافیایی، خروجی حاصل از این مدل ارزیابی شده است. نتایج ، بیانگر دقت بالای این روش در شناسایی مکان بهینة استقرار مراکز مالی و اعتباری است. نتایج نشان دهندة آن است که مدل مورد نظر با R2 برابر با 8883/0 و R2 تعدیل شدة برابر با 8841/0 دارای دقت قابل قبولی در مدل سازی روابط فضایی عوامل مؤثر در استقرار مراکز مالی و اعتباریاست. همچنین، خودهمبستگی برآورد شده روی مقادیر باقیمانده و حاصل از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی با استفاده از آمارة موران I (Moranʼs I) نیز از عدم خودهمبستگی معنادار حکایت می کند.
تحلیل زیست پذیری بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر زیست پذیر، طیف کاملی از فضاها و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی جذاب و پرمعنا دارد. چنین شهری، مکانی مطلوب برای کار و زندگی به شمار می رود. رویکردهای گوناگونی درباره زیست پذیری شهری مطرح شده است، مانند رویکرد تجربی، رویکرد ادراک های فردی و رویکرد کیفیت زندگی. این پژوهش، با رویکرد کیفیت زندگی، به مطالعه بافت های فرسوده شهری زنجان می پردازد. هدف این پژوهش، شناخت وضعیت زیست پذیری بافت فرسوده شهر زنجان و عوامل مؤثر بر آن است. برای دستیابی به این هدف، با بهره گیری از روش های توصیفی- تحلیلی و پیمایشی و با بهره گیری از ابزار پرسشنامه، 381 نفر از ساکنان بافت فرسوده، به روش نمونه گیری احتمالی ارزیابی شدند و اطلاعات گردآوری شده با به کارگیری تحلیل های عاملی، رگرسیون و تحلیل مسیر در محیط نرم افزار spss از لحاظ آماری تجزیه و تحلیل شد. مطابق نتایج تحلیل عاملی، زیرشاخص های مدیریتی (982/0= Ex) سهم بیشتری در تأثیرگذاری بر میزان زیست پذیری بافت فرسوده شهر زنجان دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی زیست پذیری بافت فرسوده شهر زنجان نشان می دهد در میان عوامل، زیست پذیری بافت فرسوده شهر زنجان، بیشترین مقدار همبستگی را با شاخص اجتماعی (645/0= R2) دارد و به تحولات و توسعة مناسبات اجتماعی بسیار وابسته است؛ چنانکه تحلیل مسیر نیز نشانگر آن است که شاخص اجتماعی (622/0= β) در میان سایر عوامل، به طور مستقیم بیشترین اثر را بر زیست پذیری داشته است.
بررسی تأثیر عوامل کیفیت محیطی بر رضایتمندی ساکنان در مجتمع های مسکونی در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات صد سال اخیر کشور درزمینه نظام اقتصادی، سیاسی و کمبود زمین، ایده انبوه سازی مسکن و مجتمع های مسکونی را در شهرها رقم زده است. نکته ای که در بررسی روند ایجاد مجتمع های مسکونی در ایران مشاهده می شود، این است که همواره از توجه به اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی غالب مجتمع های مسکونی کاسته شده و این گونه مساکن از ایجاد محیط مطلوب مسکونی فاصله گرفته اند. درنتیجه، این موضوع باعث نارضایتی ساکنان شده است. اولین گام در جهت دستیابی به محیط مطلوب و رضایت ساکنان، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی است؛ به طوری که شناسایی عوامل مؤثر بر رضایتمندی ساکنان مجتمع های مسکونی می تواند در جهت تحلیل وضع موجود سکونت، برنامه ریزی برای ارتقای کیفیت زندگی در آن مجتمع ها و جلوگیری از تکرار نواقص مفید باشد. بدین خاطر، مقاله حاضر به ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان مجتمع های مسکونی در شهر مشهد به عنوان دومین کلان شهر کشور و شناسایی عوامل مؤثر بر آن پرداخته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به دو صورت اسنادی و پیمایشی (پرسش نامه) است. جامعه آماری پژوهش، ساکنان مجتمع های مسکونی در شهر مشهد هستند. این پژوهش از طریق انتخاب جامعه نمونه، با استفاده از روش کوکران و تکمیل پرسش نامه انجام شده است. روایی پرسش نامه ها هم با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ، بیش از 0.7 به دست آمد که نمایانگر روایی مطلوب است. برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار لیزرل و روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. براساس نتایج مجموعه عوامل کیفیت محیطی یعنی عوامل عملکردی، تجربی- زیباشناختی و زیست محیطی بر میزان رضایتمندی سکونتی تأثیرگذار هستند. عامل عملکردی با زیرعامل های شخصی، اجتماعی و فرهنگی از عامل رضایتمندی دارای رابطه معنادار است؛ اما با زیرعامل محیطی رابطه معناداری ندارد.
تحلیل تفاوت کیفیت بازسازی محلات شهر بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: یادگیری درس های حاصل از مداخله ها و بازسازی های پس از بحران به منظور فهم بهتر چگونگی جهت دهی به مداخلات توسعه به ویژه آن هایی که در راستای توسعة پایدار نواحی آسیب پذیرند ضروری است. از این رو، با توجه به اینکه بازسازی پس از بحران، فرصتی برای پایدارسازی و حل مشکلات توسعه می باشد، هدف این پژوهش، تحلیل تفاوت کیفیت بازسازی محلات شهر بم و میزان موفقیت آن در این زمینه می باشد. روش: در این پژوهش، روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. مفهوم کیفیت بازسازی با استفاده از روش های AHP گروهی و SAW در ۷ شاخص و ۹ زیرشاخص عملیاتی شد. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه و روش نمونه گیری خوشه ای، و از ۳۱۹ خانوار نمونه (بر حسب روش کوکران) به دست آمد و از طریق روش های واریانس یک طرفه و آزمون توکی تحلیل شد. یافته ها/نتایج: تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد تفاوت معناداری بین محلات از نظر کیفیت بازسازی وجود دارد و از بین ۷ شاخص کیفیت بازسازی، در ۵ شاخص تفاوت معنادار بین محلات وجود دارد. از نظر شاخص کلی کیفیت بازسازی هم نتایج نشان داد که محلات در سطح اطمینان ۹۹% از تفاوت معنادار برخوردار هستند. در نتیجه کیفیت بازسازی در کل متوسط و میزان آن بر حسب محل سکونت خانوارهای مختلف شهر بم متفاوت است. نتیجه گیری: نتایج در مجموع همسوی با این گزاره علمی است که دسترسی به فرصت های بازسازی برابر نیست و با وضعیت اقتصادی اجتماعی خانوارها ارتباط دارد.
تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر شیراز با مدل های خودهمبستگی فضایی در نرم افزار ArcGIS و Geoda(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داده های فضایی در فضا توزیع یکنواختی ندارند و تکنیک ها و تحلیل های منحصر به فرد خود را می طلبند. از این رو، مدل های گوناگونی در زمینه، زمین آمار به وجود آمده اند. از آنجا که بررسی و تحلیل توزیع خدمات عمومی شهر به صورت همگن در فضا توزیع نشده اند بنابراین یکی از اساسی ترین عناصر ارتقاء دهنده کیفیت محیط شهری دسترسی مناسب به خدمات است و یک عامل ضروری برای توفیق پایداری محیط شهری تلقی می شود. در چنین شرایطی مدل های جدید تحلیل فضایی از جمله تحلیل حریم و تکنیک های خودهمبستگی فضایی توانسته اند، مسأله ی دسترسی به خدمات شهری را نه تنها برای یک نوع خدمت خاص بلکه برای تعداد زیادی از خدمات تحلیل نمایند و چگونگی پراکنش فضایی خدمات (تمرکز و تفرق) و دسترسی شهروندان و در نهایت عدالت فضایی شهری را تبیین نمایند. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی در سطح شهر شیراز است. با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار Geoda و شاخص موران و آماره عمومی G و شاخص دو متغیره موران به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که خدمات متناسب با جمعیت در مناطق شهری شیراز توزیع شده اند، اما دسترسی شهروندان به خدمات عمومی شهری برابر نیست و از مدل مرکز پیرامون تبعیت می کنند. نواحی مرکز شهر از دسترسی مطلوبی به خدمات برخوردارند و نواحی پیرامونی از دسترسی ضعیفی برخوردار هستند.
آسیب شناسی و پهنه بندی لرزهای بافت شهری (مطالعه موردی: شهرک ولیعصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان بافت شهری با لرزه خیزی و آسیب شناسی لرزه ای، پیوندهای تنگاتنگی وجود دارد. بافت، نه تنها به واسطه خصوصیات کالبدی، بلکه از طریق مولفه های غیرکالبدی (کارکردی)، در کنشی مکان مند، از قابلیت لرزه خیزی زمین متأثر شده و بر آن تأثیر می گذارد. این مقاله می کوشد، با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از داده های اسنادی و هشت شاخص (فاصله از گسل،کیفیت بنا، تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت، درجه محصوریت، کاربری زمین، سطح سرویس ترافیک و فاصله از مراکز درمانی) که در مدل تحلیل سلسله مراتبی معکوس (IHWP) تحلیل شده اند، سطوح و پهنه های آسیب پذیری لرزه ای را در بافت شهرک ولیعصر تبریز شناسایی نماید. یافته ها نشان می دهد 54 درصد بافت شهرک در پهنه آسیب پذیری لرزه ای قرار دارد. تراکم ساختمانی بالا، کمبود فضای سبز و باز، درجه محصوریت بالا و وجود کاربری تجاری، مشخصه های اصلی بافت، در پهنه آسیب پذیر و ریزپهنه های آن است. الگوی توزیع بافت و پهنه های آسیب پذیر، با موقعیت شریان های اصلی (مخابرات، ولیعصر، شریعتی، اوحدی، معلم، فروغی، تختی، پروین اعتصامی، عارف، زند و جوانمهر)، به ویژه معابر فرعی (8-10متری) منتهی به این شریان ها و کاربری غالب تجاری در بخش مرکزی (فلکه بزرگ و فلکه بازار) منطبق است. الگوی فضایی پهنه بندی لرزه ای، جهتی شرقی غربی و مرکز پیرامون دارد. این الگو ضمن شکل دادن به جهت و شدت تغییرات آسیب پذیری، الگوی کلان آسیب شناسی و پهنه بندی لرزه ای شهرک را در دو بخش به وجود آورده است. نیمه شرقی، پهنه ای است با ضریب خطر و آسیب پذیری پایین که پایدارترین بافت های شهرک را در خود دارد. اما، نیمه غربی بیانگر ناپایداری لرزه ای و آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد است. بخش مرکزی شهرک،کانون فضایی شدت لرزه ای این پهنه ها است.
ارزیابی شاخص های فضایی-کالبدی شهر مشهد در راستای تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن ٢١ با مسئله پیرشدن جمعیت و شهرنشینی مواجه هستیم، با گسترش شهرها، تعداد افراد۶٠ ساله و بالاتر رو به افزایش است. جهان به سرعت درحال پیرشدن است. مسأله سالمندی جمعیت ایران به دلایل مختلف از جمله کاهش میزان موالید، پیشرفت های علم پزشکی، بهداشت، آموزش و پرورش و افزایش امید به زندگی در حال ظهور بوده و پدیده نوینی به شمار می آید. هدف این تحقیق بررسی وضعیت شهر مشهد در ارتباط با شاخص های شهر دوستدار سالمند با تأکید بر شاخص های فضایی-کالبدی (فضا های باز شهری، ساختمان ها و مکان های عمومی و مذهبی، حمل و نقل درون شهری، ایمنی و سهولت تردد) است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی از نوع کاربردی است، با توجه به اینکه تحقیق حاضر به صورت پیمایشی انجام گرفته است، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. پرسشنامه با استفاده از معیار های استاندارد سازمان بهداشت جهانی طراحی شده است و روایی آن مورد تأیید است. نتایج، نشان دهنده این است که شاخص های مورد مطالعه گرچه پایین تر از استانداردها نیستند و در وضعیت نسبتاً قابل قبولی قرار دارند؛ اما تنها نیاز های اولیه سالمندان را تأمین می کنند و می توان گفت با وضعیت ایدئال و تجارب سایر کشو های توسعه یافته جهت تبدیل شدن به شهر دوستدار سالمند فاصله زیادی وجود دارد و با توجه به طیف لیکرت که مبنای مقایسه و بررسی بود، هیچ کدام از شاخص ها، نمره 4 یا 5 (حداکثر مطلوبیت) را کسب نکرده اند که در انتها، راهکار و پیشنهادهایی جهت بهبود وضع موجود ارائه شده است.
ارزیابی و نقدی بر طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی شیراز؛ مطالعه موردی محله مهدی آباد(کتس بِس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تمرکز فقر در شهرها در طول چند قرن اخیر و به موازات صنعتی شدن جهان، جنبه های کالبدی فقر در قالب محله های فقیرنشین و اسکان غیررسمی عینیت یافت. برای حل این مسأله، رویکرد توانمندسازی در دهه 1980 مطرح شد. این رویکرد، اجتماعات غیررسمی را نه به عنوان یک معضل بلکه به عنوان یک دارایی اجتماعی نگریسته تا توانمندسازی را جایگزین فرهنگ فرهنگ فقر بنماید. بنابراین تحقیق حاضر با تأکید بر مفاهیم و اصول توانمندسازی به بررسی میزان موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی شهر شیراز، مطالعه موردی محله مهدی آباد(کتس بِس) با استفاده روش های آماری و نگرشی کمی-کیفی به ارزیابی طرح پرداخته است. پس از استخراج جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 پرسشنامه در بین ساکنین محله مهدی آباد پر شده و داده های بدست آمده در نرم افزار تحلیل آماری Spss مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد، در فرضیه اول تحقیق که با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای(One Sample T-Test) مورد سنجش قرار گرفت، میانگین میزان موفقیت خانه محله مهدی آباد در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 24.3 بوده که با میانگین مورد انتظار(27)دارای اختلاف 2.7- است، بنابراین فرض خلاف تحقیق، یعنی عدم موفقیت خانه محله مهدی آباد در اهداف توانمندسازی، تأیید می شود. در فرضیه دوم تحقیق نیز میانگین میزان موفقیت کلی طرح در دستیابی به اهداف توانمندسازی در محله مهدی آباد، در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 54.43 بوده و با میانگین مورد انتظار 96 دارای اختلاف میانگین 41.57- است، بنابراین فرضیه تحقیق یعنی عدم موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی محله مهدی آباد در ارتقای شاخص های توانمندسازی محله، تایید می شود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که طرح توانمندسازی محله در مسیر دستیابی به اهداف خود تا حال حاضر موفق نبوده، و مهمترین علل آن وجود نگرش آمرانه در مراحل تهیه، تصویب و اجرای طرح است که ناقض مهمترین اصول توانمندسازی یعنی مشارکت محوری و نهادسازی و آگاه سازی است.
بررسی و رتبه بندی علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی مطالعه ی موردی: دیدگاه معارضان ملکی بزرگراه های شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
اگرچه موضوع تأخیر در پروژه های عمرانی در مطالعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته و عوامل مؤثر و نیز اولویت آن ها شناسایی شده، اما در کمتر مطالعه ای در این حوزه تملک اراضی به عنوان عاملی اساسی در تأخیر انجام پروژه های عمرانی معرفی شده است. با این وجود و در ایران تأخیر در تملک اراضی واقع شده در مسیر این پروژه ها و به ویژه پروژه های بخش راه را می توان یکی از اساسی ترین علل تأخیر در کل پروژه قلمداد نمود. بر این اساس، شناسایی علل تأخیر در تملک اراضی بخش عمده ای از علل تأخیر در کل پروژه را تبیین نموده و از این رو، این مطالعه کوشیده است تا علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی راه های درون شهری و با تأکید بر دو پروژه ی بزرگراه شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری منطقه ی 18 تهران را از نگاه مالکان آن ها مورد بررسی قرار دهد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته جمع آوری گردیده و نمونه ی آماری آن را نیز مالکان اراضی این دو مسیر تشکیل می دهد. با استفاده از تکنیک AHP، نتایج این مطالعه نشان دهنده ی آن است که مهم ترین علل تأخیر معرفی شده از نظر مالکان و به ترتیب اولویت شامل: عدم پاسخگویی مسئولین مرتبط، عدم جایگزینی مناسب برای ملک، ضعف پیگیری دستگاه اجرایی برای خرید ملک، عدم اعتماد مالکان به مسئولین و عدم توانایی کارفرما در جلب اعتماد مالکان، عدم توانایی ارتباط مناسب بین کارفرما و مالکان، وجود نارسایی در قوانین و مقررات موجود و عدم اطلاع رسانی درباره ی مزایای اجرای پروژه به مالکان است. از نگاه سیاست گذاری و با توجه به آنکه کلیه این عوامل را می توان در گروه عوامل مدیریتی جای داد لزوم بازنگری در تیم مدیریتی برای کاهش زمان تأخیر در تملک امری ضروری است. ایجاد گروه کارشناسی که بتواند عوامل موثر بر تأخیر را مورد بازنگری قرار داده و با بهبود آن زمینه را برای کاهش آن فراهم نمایند پیشنهاد سیاستی این مطالعه است.
ارزیابی عوامل طبیعی و معرفی مدل تشخیص پهنه های نیازمند جابجایی در سکونتگاه های غیر رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت و افزایش شهر نشینی موجب گسترش سکونتگاه های غیررسمی شده است. سکونتگاه های غیررسمی در کشورهای در حال توسعه بیشتر از سایر بافت های شهری در معرض انواع خطر و سوانح طبیعی هستند. معمولا این نوع از سکونتگاه ها با توجه به نبود برنامه مشخص و عدم اعتناء بر ضوابط و مقررات و بدون توجه به مخاطرات طبیعی بسط و گسترش می یابند. گسترش سکونتگاه های غیر رسمی در شهر بندرعباس باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای شهر و مدیریت شهری شده است. یکی از مهمترین محلات غیررسمی در این شهر، محله چاهستانیهاست. در این مطالعه برای تشخیص پهنه های نیازمند جابجایی از منظر عوامل تاثیر گذار طبیعی، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. ابتدا به بررسی عوامل طبیعی تاثیرگذار پرداخته شد، سپس با توجه به مقادیر کمی وزن هر یک از عوامل، نقشه وزنی هر عامل تهیه و در نهایت اقدام به تهیه نقشه آسیب پذیری با استفاده از لایه های وزنی و ضریب وزنی مربوط به هر یک از عوامل شده است؛ سپس برای تدقیق پهنه های نیازمند جابجایی، از محیط Arc Scene نرم افزار Arc Gis استفاده شد، سرانجام با استفاده از توپوگرافی سه بعدی محله و پس از بازدیدهای میدانی و تدقیق نتایج، پهنه های نیازمند جابجایی مشخص گردیده اند. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می-دهد که بخش های شمالی و شمال شرقی محله از نظر محیطی در محدوده خطر بالایی قرار دارند و در صورت بروز خطر، آسیب های جبران ناپذیری را بر جای می گذارد. عواملی از قبیل نامناسب بودن ساخت و سازها، مقاومت کم مصالح بکار رفته در ساختمان ها و عمر زیاد آنها، وجود معابر تنگ و باریک، استقرار بر روی عناصر منفصل و نامقاوم، شیب زیاد و بالاخره ناپایداری دامنه های مشرف به محله در بخش های شرقی و خطر حرکات توده ای، آسیب پذیری این محله را تشدید می کند. بر این اساس، توجه به عوامل محیطی و تأثیر پدیده های مرفوژنیک در تصمیم گیری هایی که منجر به تهیه طرح های ساماندهی این نوع از سکونتگاه ها می شود، ضرورت دارد.
گروه بندی بافت های فرسوده شهری در استان خراسان رضوی (با تأکید بر روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم پویای شهرها مدام در حال تغییر و تحول است. در این میان مشکلاتی مانند تغییرات فرهنگی و اجتماعی، فقر، آلودگی های بهداشتی- زیست محیطی و ناپایداری های کالبدی، برخی نقاط شهر را دگرگون ساخته و رنگ و بویی متفاوت از گذشته که نشانه هایی از عدم توسعه پایدار شهری است، بر آنها می نشاند. کیفیت توسعه و زیرساخت های آن در اثر برنامه ریزی های نامطلوب گذشته مسائل عمده ای را در روند توسعه شهرهای استان خراسان رضوی ایجاد کرده است. از این رو نخستین گام در برنامه ریزی مناسب توسعه پایدار بافت های فرسوده، شناخت و سطح بندی نواحی یاد شده در سطح استان خراسان رضوی می باشد. روش کار این پژوهش، ترکیبی از روش های توصیفی- تحلیلی است.20 ناحیه فرسوده منتخب استان در پانزده شهرستان و پنج ناحیه در شهر مشهد با ارسال پرسشنامه 42 سنجه ای در چهار بخش اقتصادی، فرهنگی- اجتماعی، فنی- کالبدی و بهداشتی- زیست محیطی با تکنیک تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و به کمک نرم افزار 16spss در چهار خوشه، گروه بندی گردید. یافته ها نشان دهنده تفاوت ها و نابرابری هایی در سطح توسعه یافتگی بافت های فرسوده خراسان رضوی می باشد. لذا این تفاوت ها لزوم تهیه و اجرای برنامه ها و طرح های هدفمند را برای توسعه یکپارچه و متوازن شهرها مانند تخصیص متوازن بودجه به شهرها، تدوین برنامه های نوسازی و بهسازی در بافت های فرسوده کمتر توسعه یافته در راستای بهبود زیرساخت های کالبدی- نهادی و زیست محیطی و تدوین برنامه های مناسب فرهنگی و اجتماعی ایجاب می کند.
پایش تغییرات فیزیکی سیمای سرزمین شهر کرج با استفاده از تحلیل سینوپتیک و تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی روند تغییرات عناصر ساختاری سیمای سرزمین شهر کرج طی سال های 1368 تا 1392 طراحی و با استفاده از تحلیل سینوپتیک سیمای سرزمین انجام شد. از این رو نقشه های سیمای سرزمین از سه فریم تصویر ماهواره ای سنجنده TM ماهواره لندست سال های 1368، 1380 و 1392 با استفاده از روش تفسیر تلفیقی تهیه شدند. سپس تعدادی از سنجه های سیمای سرزمین در دو سطح سیمای سرزمین و کلاس کاربری و پوشش محاسبه و تغییرات آنها بررسی شد. نتایج نشان داد، سیمای سرزمین شهر کرج در بازه زمانی اول (1380-1368) روند تغییراتی متفاوت از بازه زمانی دوم (1392-1380) را تجربه کرده است، ولی به طور کلی در انتهای بازه زمانی (1392-1368)، سیمای سرزمین منطقه مورد مطالعه تکه تکه تر، از نظر شکلی پیچیده تر، از نظر پیوستگی تکه ها، ناپیوسته تر و از نظر نوع کاربری و پوشش موجود از تنوع آنها کاسته شده است. همچنین نتایج نشان داد گسترش مناطق انسان ساخت موجب افزایش از هم گسیختگی، بی نظمی و پیچیدگی تکه ها و کاهش سطح کلاس کشاورزی منطقه شده است و در صورت ادامه این روند در آینده ممکن است باعث فروافت شدید کارکردها و خدمات اکوسیستم ها، بویژه کاربری کشاورزی شود.
مکان یابی ایستگاه های اتوبوس با مدل ANP و منطق فازی در GIS (نمونه موردی: شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل، نقش اصلی را در توسعه شهری ایفا می کند. سیستم های حمل و نقل، قابلیت حرکت را برای افراد و کالاها می آورند. و بر الگوهای رشد و توسعه، درست مانند سطح فعالیت اقتصادی از طریق قابلیت دسترسی و فراهم آوردن زمین، تأثیر می گذارند. زیر ساخت های حمل و نقل، یکی از دلایل اصلی رشد شهری است. نقش حمل و نقل در توسعه اقتصادی، از میان برداشتن فاصله ها و گسترش حیطه امکان پذیری هاست. شیوه های حمل و نقل به ویژه شیوه های جدید، امکانات حمل و نقل بالقوه استفاده از منابع دور دست را به طرز شگفت انگیزی به فعلیت می رساند. این پژوهش با هدف مکان یابی ایستگاه های اتوبوس در شهر خرم آباد انجام شده است که از نظر روش تحقیق با توجه به محتوی و مؤلفه های مورد بررسی در زمره تحقیقات توصیفی تحلیلی، و از نظر هدف مطالعه تحقیق کاربردی توسعه ای محسوب می شود. اطلاعات و داده های اولیه پژوهش به دوشکل اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. به منظور تحلیل داده ها و تهیه نقشه های مورد نیاز از نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. در این پژوهش از مدل تحلیل شبکه (ANP) برای وزن دهی به شاخص های مورد مطالعه در پژوهش و از مدل منطق فازی (Fuzzy Logical) برای هم پوشانی و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد ایستگاه های اتوبوس موجود در شهر خرم آباد، در مقایسه با فواصل استاندارد ایستگاه های پیشنهادی برخی از ایستگاه های موجود در شهر از موقعیت مکانی مناسب برخوردار نبوده و نیازمند ساماندهی هستند. ایستگاه های موجود در جنوب شهر و همچنین ایستگاه های موجود در شمال غرب شهر از استانداردهای موجود در فواصل ایستگاه ها (600-300 متر) به دور بوده و نیازمند مکان گزینی بهینه هستند. و همچنین در جنوب شهر خرم آباد که پهنه ای نامناسب است چهار ایستگاه قرار گرفته است که این وضعیت نشان دهنده مکان یابی نامطلوب ایستگاه ها در شهر خرم آباد است.
ساماندهی فضایی کاربری فضای سبز شهری با استفاده از GIS (مطالعه موردی: منطقه ۷ شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز، به عنوان یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع دارای ابعاد زیست محیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است. برای اینکه بتواند نقش ها و عملکردهای خود را به خوبی ایفا کند، اولین و مهمترین گام تعیین مکان های مناسب برای آن است. هدف از انجام این تحقیق، ساماندهی فضای سبز شهری در منطقه ۷ تهران می باشد. برای این منظور از مدل AHP Fuzzy استفاده شد. روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق با بررسی و ارزیابی معیارهای مورد نیاز در مکان گزینی فضای سبز شهری اقدام به تهیه نقشه و ایجاد لایه اطلاعاتی برای هر یک از معیارها در محیط GIS گردید و جمعاً از ۱۰ معیار استفاده شد. سپس به منظور مدل سازی، به هرکدام از لایه های اطلاعاتی بر اساس مدل AHP وزن مناسبی اختصاص داده شد. در نهایت نقشه ها با یکدیگر تلفیق شده و نقشه نهایی حاصل گردید. با قرار دادن لایه پارک های موجود با نقشه مطلوبیت، فضایی جهت جانمایی کاربری فضای سبز مشخص گردید که هیچ کدام از پارک های موجود در منطقه ۷ در پهنه های بسیار مطلوب قرار نگرفته و نزدیک به نیمی از پارک های موجود در این منطقه یعنی بالغ بر ۴۳ درصد در پهنه نامطلوب، حدود ۳۴ درصد در مطلوبیت متوسط و ۲۳ درصد نیز در پهنه مطلوب قرار داشته اند. با توجه به اینکه نزدیک به نیمی از پارک های موجود منطقه در پهنه نامطلوب قرار دارند، می تواند بیان کننده این نکته باشد که در مکان یابی کاربری فضای سبز ضوابط سازگاری برنامه ریزی کاربری اراضی نادیده گرفته شده است.
بهبود شناسایی تغییرات در مناطق شهری با انتخاب ویژگی های طیفی و مکانی بهینه مبتنی بر الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنالیز تصاویر چندزمانه سنجش از دور، تکنیک کارآمدی برای شناسایی تغییرات کاربری و پوشش اراضی در مناطق شهری می باشد. جدا از تکنیک بکار رفته برای شناسایی تغییرات،فضای ویژگی تأثیر بسیار زیادی در صحت نتایج دارد. حصول نتایج رضایت بخش در شناسایی تغییرات مناطق شهری، مستلزم بکارگیری ویژگی های طیفی و مکانی (بافت) بهینه می باشد. اگرچه جستجوی سراسری تنها تضمین دست یابی به مجموعه ویژگی های بهینه است، ولی در عمل فرآیندی بسیار زمانبر و غیرعملی است. در تکنیک های کاهش بعد همچون تکنیکPCA تنها استقلال آماری داده ها برای رسیدن به مؤلفه هایی جدید با وابستگی کمتر مدنظر بوده و بهبود صحت شناسایی تغییرات بطور مستقیم دنبال نمی شود. تعیین حدآستانه مناسب برای انتخاب ویژگی های بهینه در تکنیک تفکیک پذیری آماری (SAA) با فاصله JM نیز عملاً از کارایی این تکنیک می کاهد. تمرکز اصلی مقاله حاضر، انتخاب ویژگی های طیفی و بافت بهینه با الگوریتم ژنتیک و طبقه بندی کننده بیزین می باشد. جهت بررسی کارآیی تکنیک پیشنهادی، تغییرات شهر جدید سهند (شمال غرب ایران) با بکارگیری تصاویر سنجنده های IRS-P6 و Geo-Eye1اخذ شده در 14 جولای 2006 و 1 سپتامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت.تمامی تکنیک های مذکور در محیط برنامه نویسی MATLABR2013aپیاده سازی شدند.نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد ویژگی های بافت می تواند به عنوان منبع اطلاعاتی مکمل، سبب بهبود نتایج شناسایی تغییرات در مناطق شهری شود. انتخاب ویژگی یک فرآیند تأثیرگذار در شناسایی تغییرات مبتنی بر ویژگی های طیفی و بافت می باشد. هریک از تکنیک های انتخاب ویژگی، محدودیت ها و مزایای خاص خودشان را داشته ولی در کل بهبود صحت شناسایی تغییرات را بدنبال دارند. مقایسه کارآیی تکنیک های انتخاب ویژگی نشان داد، تکنیک پیشنهادی در مقایسه با دو تکنیک متداولPCA و SAA (که نتایج مشابهی داشتند) از کارآیی و صحت بالاتری برخوردار است.با بکارگیری روش پیشنهادی، ضریب کاپا و صحت کلی نقشه تغییرات به ترتیب از 66/53% به 49/88% و از 94/58% به 39/90%،(در مقایسه با بکارگیری باندهای اصلی تصاویر)،افزایش یافت.
تحلیل توزیع فضایی و میزان دسترسی به بوستان های شهری (مطالعه موردی : شهر شیراز )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی پراکنش فضایی و میزان دسترسی به خدمات و تسهیلات شهری از جمله بوستان ها از اهمیت زیادی برخوردار است و نقش اساسی در دستیابی به عدالت و برابری اجتماعی و مکانی در هر جامعه دارد. در این مقاله، الگوی توزیع فضایی و میزان و سطح دسترسی به بوستان های شهری شیراز بررسی شده است. از برخی ابزارهای تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی مانند بافرینگ تحلیل نزدیک ترین همسایگی و برخی از روش های کمی مانند ضریب آنتروپی، منحنی لورنس، ضریب جینی، ضریب مکانی، ضریب توزیع و روش سنجش سطح تمرکز جهت اندازه گیری میزان تمرکز و نحوه توزیع بوستان های شهری در سطح مناطق مختلف شهر شیراز استفاده شده است. بر اساس بررسی 169 بوستان شهری، توزیع کل بوستان ها در شهر شیراز نیمه متعادل است و تفاوت کمی از این نظر در بین مناطق وجود دارد. با وجود این، توزیع بوستان های منطقه ای، ناحیه ای و به ویژه شهری در سطح شهر متعادل نیست و بعضی از مناطق (برای مثال، منطقه 6) به این نوع بوستان ها دسترسی ندارند. نتایج روش بافرینگ در GIS نیز نشان داد که علی رغم کمبود دسترسی به انواع بوستان های همسایگی، محلی، ناحیه ای، منطقه ای و شهری در بیشتر مناطق، منطقه 6 محروم ترین منطقه است و مناطق 2، 4 و 8 از بهترین دسترسی برخوردارند. نتایج این روش همچنین نشان داد که همه بوستان ها در شهر شیراز 74 درصد از شهر را پوشش می دهند و فقط 26 درصد از کل شهر با کمبود دسترسی به بوستان ها مواجه است.
ارزیابی میزان فرسودگی بافت محلات منطقه3 شهراصفهان و جایگاه مشارکت ساکنین در فرآیند ساماندهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل گریبانگیر بافت های شهری مسئله فرسودگی است که در مناطق تاریخی و قدیمی شهرها محسوس تر می باشد. مبحث شاخص شناسی بافت های فرسوده و تعیین میزان فرسودگی در راستای ساماندهی این گونه بافت ها اهمیت ویژه ای دارد. همچنین مشارکت ساکنین در فرآیند ساماندهی، در اجرا و موفقیت طرح ها موثر می باشد. منطقه3 اصفهان به عنوان بافت تاریخی با مساحت قریب 300هکتار بافت فرسوده، مورد مطالعه این پژوهش می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و در روند تحلیل ها از «فرآیند تحلیل سلسله مراتبی1» استفاده شده است. هدف پژوهش، رتبه بندی و اولویت بندی محلات از نظر میزان فرسودگی و تعیین جایگاه تمایل ساکنین به مشارکت در فرآیند ساماندهی می باشد. بدین منظور، شاخص های جدیدی در این زمینه مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که محلات جویباره و احمدآباد به ترتیب حائز رتبه یک و هشت از نظر میزان فرسودگی و محلات احمدآباد و نقش جهان به ترتیب بیشترین و کمترین تمایل به مشارکت در ساماندهی را دارا می باشند.
تحلیل و ارزیابی توسعه شاخص های خدمات شهری در شهرهای استان آذربایجان غربی با استفاده از روش های MCDM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیوند تفکیک ناپذیر توزیع متعادل تسهیلات و خدمات شهری با رفاه اجتماعی، عدالت اجتماعی و توسعه پایدار شهری، در مطالعه حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی، قیاسی، شهرهای استان آذربایجان غربی براساس برخورداری از برخی شاخص ها و سرانه های خدمات شهری، با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته و رتبه بندی و سطح بندی شده است. براساس نتایج حاصل از روش مجموع ساده وزنی ، شهرهای ماکو، سیلوانا، سرو، ارومیه و میاندوآب به ترتیب در رتبه های اول تا پنجم و شهرهای بازرگان، نوشین، محمدیار، میرآباد و ربط نیز در رتبه های سی و دوم تا سی و ششم استان از نظر توسعه شاخص ها و کارکردهای خدمات شهری قرار دارند. بر اساس روش ویکور نیز از نظر توسعه شاخص های مورد بررسی، شهر سیلوانا شهر برتر استان شناخته شد و شهرهای سرو، ماکو، ارومیه و سردشت نیز در رتبه های دوم تا پنجم و شهرهای نالوس، شوط، قره ضیاالدین، میرآباد، ربط و محمدیار نیز به ترتیب در رتبه های سی و یکم تا آخر استان قرار گرفتند. تلفیق نتایج دو روش ویکور و مجموع ساده وزنی نشان داد که شهرهای سیلوانا و ماکو مشترکاً رتبه اول و شهرهای سرو، ارومیه، ...، میرآباد، محمدیار و ربط به ترتیب در رتبه های دوم تا آخر استان قرار می گیرند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی شهرهای استان با توجه به رتبه برخورداری از سرانه های خدمات شهری در سه خوشه طبقه بندی شدند. هم چنین محاسبات نشان داد که همبستگی معنی داری بین رتبه توسعه خدمات شهری و رتبه جمعیتی شهرهای استان وجود ندارد.
برنامه ریزی کاربری اراضی و مکان گزینی بهینه در محلات شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعه موردی: محله 47 شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً برنامه ریزی کاربری اراضی مهمترین مبحث توسعه پاید ار شهری و از اولویت های اصلی د ر برنامه ریزی شهری است. محله شماره 47 شهر زاهد ان د ر زمینه تناسب و توزیع بهینه کاربری ها د ارای نارسایی بود ه لذا مطالعه حاضر برای شناسایی این کاستی ها د ر راستای پیاد ه سازی عد الت اجتماعی که می بایست د ر تمام سطوح شهری و میان همه شهروند ان تحقق پید ا کند انجام گرفت. بمنظور تحقق این مهم روش های کارآمد ی ابد اع شد ه که د ر تصمیم گیری بهینه می توانند به برنامه ریزان کمک نمایند. د ر این پژوهش علاوه بر بررسی د ید گاه های نظری به بهره گیری از این تکنیک های کارآمد د ر خصوص برنامه ریزی برای کاربری اراضی شهری اقد ام و از سیستم های پشتیبانی برنامه ریزی از جمله “ what-if” که یکی از این روش هاست، بصورت یک سیستم برنامه ریزی پویا بر پایه GIS استفاد ه شد . د ر این روش سه مرحله تحلیلی قابلیت سنجی اراضی، پیش بینی تقاضای کاربری های شهری و تخصیص زمین به تقاضاهای کاربری زمین انجام و شکل های مختلف آیند ه هر منطقه از طریق سناریوهای مختلف تخصیص مورد تحلیل قرار گرفت. سرانجام با تشکیل لایه UAZ و وزن د هی به روش AHP بهترین مکان ها برای استقرار کاربری های مورد نیاز به جهت ارائه خد مات شهری د ر محله 47 زاهد ان بصورت نقشه نهایی پیشنهاد گرد ید . نتایج یافته های حاصل از نقشه های تولید شُد ه شعاع عملکرد و ناسازگاری ها، بیانگر این مهم می باشد که سطح ارائه خد مات و امکانات شهری برای ساکنین این محله د ر مقایسه با استاند ارد های رایج د ر د اخل کشور نامناسب می باشد . بمنظور بهینه نمود ن کاربری های جد ید با توجه به استاند ارد ها و کارکرد های مورد نیاز، این نقاط کارکرد ی پیشنهاد و بصورت نقشه تولید شد که برای استقرار کاربری های جد ید د ر این محله بایستی د ر اولویت بکار گرفته شود .