فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات روستایی در توسعه اجتماعی زنان روستایی انجام گرفته است. روش تحقیق حاضر از نوع پیمایشی بوده و اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه در سال 1392 جمع آوری گردید. جامعه آماری پژوهش شامل 5018 زن روستایی باسواد و بالای 15 سال ساکن در 16 روستای دارای دفاتر ICT شهرستان شهرضا می باشد؛ که با استفاده از فرمول کوکران، 190 زن روستایی به عنوان نمونه ی آماری انتخاب و پرسشنامه ها به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب در بین آنان توزیع گردید. اعتبار صوری پرسشنامه با نظر متخصصین و اعتبار عاملی آن نیز با استفاده از آماره KMO برابر با 74/0 محاسبه گردید. پایایی ابزار تحقیق برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ از 79/0 تا 86/0 تأیید گردید. داده های گردآوری شده با نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان آگاهی زنان روستایی از «خدمات پایه دفاتر» و بیشترین میزان مراجعه آنان به دفاتر جهت دریافت همین خدمات می باشد. تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر توسعه ی اجتماعی زنان روستایی به ترتیب در افزایش مشارکت و آگاهی زنان روستایی، بهبود کیفیت خدمات ارائه شدهدر روستا، عدالت اجتماعی زنان روستایی و رضایت از موقعیت و شرایط زندگی می باشد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر وابسته توسعه ی اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای تحصیلات، تعداد مسافرت زنان روستایی در سال و با استقلال مالی در سطح 05/0 و با آگاهی از خدمات و میزان استفاده از خدمات در سطح 01/0 رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی بیانگر آن است که سه متغیر مهم و تأثیرگذار بر متغیر وابسته توسعه اجتماعی زنان روستایی عبارتند از: درصد استقلال مالی زنان روستایی، آگاهی از خدمات دفاتر ICT و میزان مراجعه به دفاتر ICT جهت دریافت خدمات.
تحلیل ساختاری مؤلفه های مؤثر بر توسعه ی پایدار تعاونی های تولید کشاورزی در مناطق روستایی شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاونی های کشاورزی اهرمی مناسب برای توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و ابزاری برای گردآوری نیروها و منابع توسعه به شمار می آیند. هدف اصلی این مطالعه تدوین یک مدل ساختاری به منظور تحلیل اثرات عوامل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و نهادی بر توسعه ی پایدار تعاونی های تولید کشاورزی شهرستان نقده می باشد. برای دستیابی به این هدف یک مدل ساختاری با پنج متغیر نهفته و 22 شاخص آشکار تدوین شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه و جامعه ی آماری نیز شامل اعضای تعاونی های تولید کشاورزی شهرستان نقده به تعداد 778 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970) به روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب 260 نفر انتخاب شد. برای تعیین روایی ظاهری و محتوایی پرسشنامه ها از پانل متخصصان گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس استفاده شد. همچنین به منظور سنجش پایایی ابزار تحقیق از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای قسمت های مختلف پرسشنامه بین 78/0 تا 81/0 محاسبه شد. به منظور بررسی و برازش متغیرهای نهفته و آزمون فرضیه های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار LISREL8.80 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی، پایایی و برازش متغیرهای نهفته ی پژوهش را تأیید کردند. مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که مؤلفه های اجتماعی (84/0= , γ24/2=t)، اقتصادی (36/0= , γ04/3=t)، زیست محیطی (52/0= , γ14/3=t) و نهادی (35/0= , γ96/2=t) تبیین کننده ی 63 درصد از تغییرات پراکنش توسعه ی پایدار تعاونی های تولید کشاورزی بودند و شاخص های برازش مدل در وضعیت خوبی قرار داشتند.
تحلیل عوامل مؤثّر بر تنوّع بخشی اقتصاد غیرکشاورزی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاه های روستایی(مطالعه موردی: بخش سرولایت شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: تحقیق حاضر بر آن است تا عوامل بسترساز بخش غیرکشاورزی در ابعاد نظام محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و کالبدی و اثرات آن بر پایداری سکونتگاه های روستایی در دهستان سرولایت شهرستان نیشابور را بررسی و تجزیه و تحلیل کند. روش: این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از شیوه پیمایشی (پرسش نامه) در قالب ۵ مؤلّفه زمینه ساز اشتغال غیرکشاورزی (محیطی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و سیاسی) و تأثیرات آن بر توسعه سکونتگاه های روستایی بخش سرولایت شهرستان نیشابور با استفاده از آزمون های آماری T تک نمونه ای، تااوبی کندال و رگرسیون چندگانه انجام گرفته است. تعداد روستاهای موردبررسی براساس میزان جمعیت (روستاهای بالای ۵۰ خانوار) تعداد ۱۳ روستا به صورت تصادفی انتخاب شدند که براساس فرمول کوکران، حجم نمونه ۳۲۴ خانوار تعیین شد. یافته ها/نتایج: یافته های حاصل از مطالعه میدانی نشان می دهد به غیر از مؤلّفه های نظام های محیطی و کالبدی که شرایط مساعدی را به جهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی در بخش موردمطالعه نشان داده است، دیگر مؤلّفه های زمینه ساز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به گونه ای نبوده است که زمینه را جهت ایجاد و گسترش مشاغل غیرکشاورزی فراهم آورد. نتیجه گیری: مساعدنبودن مؤلّفه های زمینه ساز ایجاد و توسعه بخش غیرکشاورزی، به ویژه مؤلّفه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجبات جابه جایی های گسترده روستایی شهری، به ویژه نیروهای جوان و تحصیل کرده به شهرستان نیشابور و دیگر شهرهای استان و به دنبال آن، ازدست رفتن فرصت های اقتصادی به ویژه در بخش کشاورزی را فراهم آورده و منجر به ناپایداری سکونتگاه های روستایی در ناحیه موردمطالعه شده است.
ارزیابی اثرات سرمایه اجتماعی در توسعه نواحی روستایی با تأکید بر کیفیت زندگی (مطالعه موردی: دهستان مشهد، میقان شهرستان اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سرمایه اجتماعی، یک مفهوم فرا رشته ای است که طی پانزده سال اخیر مورد توجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرار گرفته است. این مفهوم در تحلیل های اجتماعی و اقتصادی پیرامون توسعه جوامع روستایی نیز مطرح، بر منابع موجود در روستا تأکید دارد. این منابع شامل : روابط انسانی، شبکه ها و نهاد ها در ساختار های اجتماعی است؛ لذا به منظور رسیدن به توسعه روستایی، دسترسی به سرمایه اجتماعی از ضروریات می باشد. در تحقیق حاضر سه شاخص مد نظر پانتام (اعتماد، مشارکت و شبکه ها) در رابطه با سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه می باشد. جامعه آماری تحقیق، تمامی خانوارهای روستاهای دهستان مشهد میقان واقع در شهرستان اراک می باشد. داده های تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده از 270 خانوار نمونه در 25 روستای دهستان مشهد میقان بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی، تحلیل مسیر و مدل موریس و کای دو استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که: بین افزایش سرمایه اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی در منطقه ی مورد مطالعه در سطح 906/0 درصد رابطه ی کاملاً معناداری وجود دارد و از میان مؤلفه های سرمایه اجتماعی، انسجام اجتماعی با اثرات کلی 455/0 بیشترین تاثیر را بر روی سطح کیفیت زندگی خانوارهای روستایی داشته است.
نقش نیازمندی های اساسی در رفتارتوسعه ای روستاییان (مطالعه موردی: بخش سردار جنگل شهرستان فومن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این بررسی، آزمون نقش سلسله مراتب نیازهای انسانی ابراهام مزلو در در رفتار توسعه ای جامعه روستایی است. از این رو، در این پژوهش، این پرسش مطرح می شود که روستاییان کشور از نظر دستیابی به نیازهای خود در چه مرحله ای قرار دارند و وضعیت موجود چه نقشی در رفتار توسعه ای آنان ایفا می کند.
روش: ناحیه مورد مطالعه تحقیق حاضر را نواحی روستایی بخش سردار جنگل شهرستان فومن تشکیل می دهد. ابتدا، روستاها به سه گروه جلگه ای، پایکوهی و کوهستانی تقسیم شده و سپس به تناسب تعداد آبادی های هر تیپ، روستاهای نمونه مشخص و با استفاده از روش کوچران ، 300 خانوار به عنوان جامعه نمونه تحقیق، به طور تصادفی انتخاب و پرسشنامه ای متشکل از 16 پرسش، از طریق مصاحبه با سرپرست خانوارهای نمونه تکمیل شده است. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و پایایی پرسشنامه، به واسطه روش تنصیف، مورد بررسی قرار گرفته است. داده های جمع آوری شده بر اساس توزیع فراوانی، آزمون های من-ویتنی و کروسکال والیس تحلیل شده است.
یافته ها: آزمون ناپارامتری من– ویتنی (U) با پی والیوی کمتر از 0.05 نشان داد، بخش اعظم جمعیت، یعنی حدود 74 درصد به اصطلاح در تفکر تأمین غذای روزانه خود هستند و مسائلی همچون پایداری توسعه، خودشکوفایی و عزت نفس در تفکر آنان خیالی بیش نیست. آزمون من- ویتنی در رابطه با آمادگی مردم جهت پرداخت هزینه برای آینده بهتر مملکت و روستا و آمادگی آنان برای گذراندن دوره آموزشی برای بهبود و کارایی شغل انجام شد. در هر دو مورد (به ترتیب با پی والوی 0.012 و 0.032) مشخص شد که گروه های درآمدی پایین در اغلب موارد به دنبال نیازهای اولیه خود هستند. آن ها در طرح های توسعه ای روستا مشارکت نمی کنند و انگیزه ای برای ارتقاء سطح توان حرفه ای خود ندارند.
محدودیت ها/ راهبردها: یکی از محدودیت های موجود در ارتباط با تحقیق حاضر، درک واقعیت های ناحیه، آن است که مردم از ابراز عقاید واقعی خود در جامعه امتناع دارند و بر حسب شرایط خاص صحبت می کنند. از این رو، لازم است اینگونه تحقیقات در سطح گسترده تری در روستاهای کشور توسط محققانی انجام شوند که در منطقه مورد مطالعه، مورد وثوق مردم هستند.
راهکارهای عملی: باید کوشید تا ابتدا نیازهای اولیه فیزیولوژیک و امنیتی مورد نیاز جمعیت روستایی تأمین شود، سپس جمعیت را فراخواند تا اهداف توسعه پایدار را پیگیری و آن را در جامعه نهادینه کرد. در این صورت، نیروهای پویای جامعه تقویت می شوند و نیروهای مقاوم به تحولات توسعه ای تعدیل خواهند شد.
اصالت و ارزش:در این تحقیق نظریه مزلو در ارتباط با نقش سلسله مراتب نیازهای انسانی در رفتار توسعه ای روستاییان مورد تأیید قرار گرفت و نشان داده شد که رفتارهای کنونی روستاییان در شرایط تحمیل شده به آن ها منطقی است.
سنجش و تحلیل پایداری اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه شده: شهرستان جوانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه باوجود ارتباطات درهم تنیده و متقابل بین ارکان اصلی توسعه پایدار (پایداری اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی) و اهمیت حفظ جایگاه هریک از عناصر یادشده در راستای رسیدن به توسعه پایدار، از پایداری اجتماعی به عنوان رکن اصلی توسعه یاد می شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. هدف از این پژوهش، سنجش پایداری اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان نواحی روستایی شهرستان جوانرود است. جامعه آماری را 4هزار و 484 نفر از سرپرستان روستاهای بالای 20 خانوار تشکیل می دهد، که 253 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است. نتایج نشان می دهد پایداری اجتماعی در بین روستاییان شهرستان جوانرود با میانگین 86/3، در وضعیت مناسبی قرار دارد. همچنین در بین شاخص های مختلف پایداری اجتماعی، پنج شاخص مسئولیت پذیری، امید به آینده، احساس خوشبختی، تعامل اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب با ضریب تغییرات 276/0، 282/0، 292/0، 296/0 و 306/0، بیشترین تأثیر را در پایداری اجتماعی روستاییان شهرستان جوانرود داشته اند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد 10 متغیر رابطه معناداری با متغیر پایداری اجتماعی داشته اند و درمجموع 4/73درصد از واریانس پایداری اجتماعی روستاییان شهرستان جوانرود را تبیین کرده اند. مهم ترین متغیرهای مؤثر در پایداری اجتماعی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: درآمد، بُعد خانوار، وسایل ضروری، تحصیلات و مالکیت اراضی.
ارزیابی اثرات زیست محیطی صنایع استخراجی- معدنی در پایداری نواحی روستایی مورد: روستاهای پیرامون کارخانه سیمان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پیشرفت در پروژه های صنعتی، علاوه بر تأمین بخشی از نیازهای انسانی، خواسته و ناخواسته سبب بروز ناپایداری ها و مشکلات زیست محیطی فراوانی برای محیط زیست ساکنان مجاور این صنایع گردیده که این امر ضرورت ارزیابی اثرات زیست محیطی را در فضای جغرافیایی افزایش داده است. در این میان صنایع استخراجی- معدنی، بیشترین تأثیرات زیست محیطی را در محیط های اطراف دارد. در این مطالعه به بررسی کارخانه سیمان زنجان و اثرات زیست محیطی آن بر روستاهای اطراف پرداخته شده است. روش شناسی مطالعه، از نوع توصیفی- تحلیلی با کمک مطالعات اسنادی- کتابخانه ای و میدانی است. برای دستیابی به هدف تحقیق از طریق تحلیل داده های پرسشنامه ای حاصل از شاخص های روش چک لیست در 9 روستای مورد مطالعه با 36 نفر از خبرگان محلی و تعداد 295 سرپرست خانوار روستایی بهره گرفته شد. تحلیل داده ها با استفاده از SPSS، GIS و تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره پرومتی و ماتریس ارزیابی اثرات زیست محیطی (ICOLD ) انجام شد و نتایج به دست آمده بیانگر این است که بیشترین اثرات منفی زیست محیطی در محدوده دست خورده و نزدیک کارخانه با امتیاز کل 208- است که با فاصله از کارخانه، میزان آن کمتر می گردد. همچنین بر اساس رتبه بندی انجام شده، بیشترین ناپایداری شکل گرفته در سیستم زیست محیطی روستایی، ناشی از فعالیت کارخانه به ترتیب در روستاهای مجیدآباد(امتیاز81/0)، زرند(امتیاز73/0) و مزیدآباد(امتیاز67/0) بوده است که در فاصله نزدیک به کارخانه قرار دارند.
تحلیل فضایی کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی مورد: دهستان قرق شهرستان گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی چندوجهی، نسبی، متأثر از زمان و مکان و ارزش های فردی و اجتماعی است که دارای ابعاد عینی و بیرونی، ذهنی و درونی می باشد. از این رو، معانی گوناگونی برای افراد و گروه های مختلف بر آن مترتب است. در این مقاله سعی شده است ضمن سنجش کیفیت زندگی مبتنی بر شاخص های ذهنی، مهمترین عوامل مکانی- فضایی مؤثر بر کیفیت زندگی روستاهای ناحیه شناسایی و تحلیل شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. محدوده جغرافیایی مورد مطالعه دهستان قرق شهرستان گرگان و جامعه آماری روستاییان 5 روستا از این دهستان و حجم نمونه 340 خانوار از روستاییان است که با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردیده اند. روش نمونه گیری طبقه ای در انتخاب روستاهای نمونه بکار گرفته شد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون ANOVA استفاده شده است. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی در ناحیه مورد مطالعه از نگاه روستاییان در ابعاد محیطی و کالبدی دارای شرایط مناسب تری بوده است. تفاوت فضایی در وضعیت روستا بر اساس شاخص های ذهنی کیفیت زندگی متاثر از عوامل بعد فاصله روستاها از جاده اصلی، فاصله روستا تا شهر گرگان و تنوع قومیتی است.
سنجش و تحلیل سطوح توسعه یافتگی زیربنایی در نواحی روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای سنجش و سطح بندی توسعه یافتگی مناطق، شاخص های بسیاری وجود دارد. هر یک از این شاخص ها دارای ارزش و اهمیت خاصی است که با توجه به نوع هدف و روش مطالعه، مورد استفاده قرار می گیرد. به کارگیری این شاخص ها زمینه مناسبی برای ارائه راهبردها و به کارگیری برنامه های مناسب توسعه ی نواحی و همچنین پی ریزی و ایجاد توسعه ی یکپارچه ناحیه ای و تحلیل وابستگی سکونتگاه های انسانی در سطوح نواحی می شود. پژوهش حاضر با استفاده از 13 شاخص زیربنایی، به دنبال سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های استان اردبیل و تعیین سطوح برخورداری آن ها بوده است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و داده های تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است. پس از جمع آوری داده ها، وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی شانون تعیین و به وسیله روش هایTOPSIS ، VIKOR، SAW و HDI رتبه بندی شده است؛ همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی از یک تکنیک ادغامی تحت عنوان کپ لند استفاده گردید. یافته های حاصل از اجرای تکنیک کپ لند نشان داد که دهستان های پلنگا، محمود آباد و ویلکج جنوبی، به ترتیب در رتبه های نخست و دهستان های کلخوران، پایین برزند و انگوت شرقی به ترتیب در رتبه های آخر از لحاظ توسعه یافتگی زیربنایی قرار دارد.
تحلیل سطح برخورداری نواحی روستایی استان اردبیل از امکانات توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و بررسی امکانات و توانایی ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعه چنین نواحی به شمار می رود. در فرایند برنامه ریزی و توسعه نواحی روستایی شناخت نواحی از لحاظ وضع موجود و سطح توسعه یافتگی، بررسی تفاوت های محلی و ناحیه ای در زمینه توسعه، تبیین عوامل مؤثر در توسعه و نهایتاً تلاش برای حل مسائل و مشکلات و تأمین نیازها در راستای تعدیل نابرابری ها موجود از اهمیت خاصی برخوردار است. لزوم شناسایی نواحی و روستاهای محروم به منظور برنامه ریزی جهت تخصیص بهینه امکانات و خدمات، در جهت کاهش و یا رفع فقر، محرومیت و نابرابری های ناحیه ای برای رسیدن به توسعه (پایدار) امری ضروری است. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش , VIKORو مدل پرسکات آلن به وضعیت برخورداری سکونتگاه های روستایی استان اردبیل (به عنوان جامعه آماری تحقیق) نماگرهای آموزشی، بهداشتی- درمانی، ارتباطات و حمل و نقل، بازرگانی و خدمات و سیاسی – اداری مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع نماگرهای توسعه بعد از قالب بندی در مدل پرسکات آلن نشان می دهد: سکونتگاه های روستایی شهرستان اردبیل در سطح توسعه یافته (/ 81< Fi ≤1)، شهرستان مغان در سطح نسبتاً توسعه یافته (/ 61< Fi ≤ /80)، شهرستان های نیر، پارس آباد، خلخال، نمین، موثر و مشکین شهر در سطح در حال توسعه (/ 41< Fi ≤ /60) و شهرستان های سرعین و بیله سوار در سطح نسبتاً در حال توسعه (/ 21< Fi ≤ /40) می باشند. در برآیند تحلیل شکاف توسعه، باید به بازتاب عواملی از جمله ساختار مدیریتی متمرکز، عوامل محیطی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی اشاره کرد.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی در توسعه روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی روستایی یکی از مهم ترین فعالیت های کارگزاران و برنامه ریزان توسعه است. سازمان جهاد کشاورزی در جهت تحقق اهداف توسعه روستایی، با تدوین برنامه ها و فعالیت های خود در جهت ارتقاء سطح آگاهی ها و مهارت های حرفه ای روستاییان گام بر می دارد. در این تحقیق به تبیین توانمندی حرفه ای کارگزاران جهاد کشاورزی استان کرمانشاه در برنامه ریزی روستایی پرداخته شده است. کلیه ی کارگزاران و برنامه ریزان توسعه روستایی استان کرمانشاه به تعداد 456 نفر جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند. پژوهش از نوع کاربردی، روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. حجم نمونه براساس جدول مورگان 210 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب از پاسخ گویان انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی صوری آن براساس نظر جمعی از اساتید و صاحب نظران تأیید گردیده و پایایی آن با استفاده از پیش آزمون مشخص گردید. ضریب آلفای کرونباخ برای مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی و روحیه کارآفرینی به ترتیب 93/0 و 90/0 محاسبه شد که بیانگر مناسب بودن ابزار پژوهش بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون انجام شد. براساس نتایج، بین مؤلفه توانمندی حرفه ای در برنامه ریزی روستایی با روحیه کارآفرینانه، سن کارگزاران و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد خطا برقرار است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای روحیه کارآفرینانه و اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت، تأثیر معنی داری بر میزان توانمندی حرفه ای کارگزاران در برنامه ریزی روستایی داشته و توانایی تبیین 64 درصد از تغییرات متغیر توانمندی حرفه ای را دارد.
محدودیت ها و تنگناهای محیطی و تأثیر آن بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد جغرافیای نو آن است که قوانین ناظر بر فضا را براساس اصل علیت دریافت. در محیط ادراکی، انسان به عنوان عنصر اصلی در فضای جغرافیایی، همه پدیده های طبیعی و فرهنگی را در قالب های معینی اعتبار می بخشد. این تحقیق، هم سو با ادارک محیطی و اینکه محیط طبیعی تا چه اندازه بر رفتار و کارکردهای انسانی تأثیر می نهد ناپایداری محیطی را به وجود می آورد، صورت گرفته است. کردستان از استان های مرتفع کشور است که بیش از 82 درصد مساحت آن کوهستانی و کوهپایه ای است. منابع آماری نشان از آن دارند که جمعیت شهری سنندج طی سه دهه گذشته به بیش از سه برابر افزایش یافته است. چنین می نماید که یکی از عوامل مهم مهاجرت های روستایی استان کردستان، محدودیت های طبیعی آن باشد. این محدودیت ها در چهار بخش نقش آفرین اند: اقلیم، ارتفاع، شیب، و ناهمواری ها. روش تحقیق، پس رویدادی است که در تبیین آن از نقشه توپوگرافی همچنین GIS و پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق، این را گوشزد می کنند که نظام استقرار در محیط روستایی استان- به طور خاص در شهرستان سنندج- با الزامات توسعه و تحولات امروزه سازگار نیست. در شهرستان سنندج عوامل طبیعی (اقلیم، ارتفاع زیاد، و شیب زیاد) با وجود محدودیت های مکانی- فضایی و معیشتی، فقدان ایده منطقی در برنامه ریزی روستایی، مشکلات حاشیه شهر سنندج را نیز دوچندان کرده است. از طرفی هم با توجه به پتانسیل های محیطی منطقه مطالعاتی در زمینه فعالیت های باغداری، ماهیگیری و توسعه گردشگری با وجود چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی موجود در روستاها، می توان با برنامه ریزی های درست، ساختار اقتصاد منطقه را متحول کرده و بهبود بخشید.
نقش شهرهای کوچک در بهبود کیفیت زندگی روستاهای پیرامون (مورد مطالعاتی: بخش رونیز- شهرستان استهبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان براین باورند که توسعه و تقویت کانونهای کوچک شهری میتواند زمینه بهبود کیفیت زندگی توسعه نواحی روستایی پیرامون را در ابعاد مختلف بدنبال داشته باشد. مقاله حاضر به تبیین نقش شهر رونیز در بهبود کیفیت زندگی روستاهای پیرامونی آن پرداخته شد. روش شناسی این تحقیق توصیفی،تحلیلی پیمایشی و داده های مورد نیاز با اسنفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش خانوارهای محلی در 8 روستای پیرامون شهر رونیز می باشد که 320 سرپرست خانوار بعنوان حجم نمونه تعیین شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که شهر رونیز جز در دو حوزه تفریح و اوقات فراغت و نیز حوزه اشتغال و درآمد که بهبود چندانی فراهم نیاورده اما در حوزه های کیفیت محیط، مسکن، سلامت و بهزیستی، همبستگی، تثبیت جمعیت، فرهنگ و آموزش و کیفیت زیرساخت ها توانسته در روستاهای پیرامون بهبود حاصل نماید. تحلیل نقش رونیز در بهبود هر یک از حوزه های مطالعاتی نشان از آن دارد که بیشترین بهبود به ترتیب مربوط به حوزه های کیفیت زیرساخت ها، سلامت و بهزیستی فردی و آموزش فرهنگ است. همچنین بررسی ها حاکی از آنست که میزان فاصله از شهر رونیز عامل موثری بر سطح کیفیت زندگی روستاها است .
ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: نواحی روستایی شهرستان فسا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی ایران دارد و نمی توان انتظار داشت بدون داشتن راه حلی استوار و منطقی برای کشاورزی به توسعه روستایی رسید. هدف تحقیق حاضر ارزیابی رابطه کشاورزی پایدار و توسعه پایدار روستایی در نواحی روستایی شهرستان فسا است. در این مطالعه از روش توصیفی تحلیلی استفاده و داده ها به روش پیمایشی تهیه شد. جامعه آماری این تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان فسا بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 285 نفر از بین آن ها به صورت تصادفی انتخاب شد. این افراد از طریق پرسش نامه که اعتبار آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ آزموده شده بود بررسی شدند. در این مطالعه برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد آماری مدل سازی معادله های ساختاری و آزمون تحلیل عاملی تأییدی دوعاملی مرتبه اول استفاده شد. نتایج آزمون ها نشان داد هر دو مدل اندازه گیری توسعه روستایی و کشاورزی پایدار اعتبار قابل قبولی دارد. همچنین مدل دوعاملی مرتبه اول برای ارتباط بین توسعه پایدار روستایی و کشاورزی پایدار و برازش آن ها با داده های گردآوری شده اعتبار داشت. بر اساس نتایج تحلیل درمجموع معرف های کشاورزی پایدار تأثیر مستقیم بیشتر و معنادارتری بر توسعه پایدار روستایی نسبت به شرایط معکوس این رابطه داشته اند.
اثرات سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدارکشاورزی در روستاهای دهستان آباده طشک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علل اصلی رکود در بخش کشاورزی، عدم شکل گیری سرمایه اجتماعی در این بخش از اقتصاد روستایی است. بنابراین جهت حل مشکلات کشاورزی و رسیدن به پایداری نیاز به آن است که یک فضای گفتگویی و ارتباطی فراهم شود که کشاورزان با یکدیگر ارتباط و تعامل داشته و در امور مختلف مشارکت نمایند تا از این طریق اعتماد میان آنها نیز افزایش یابد. هدف این تحقیق شناسایی تأثیر سرمایه اجتماعی بر توسعه پایدار کشاورزی در روستاهای دهستان آباده طشک است. در این راستا از روش تحقیق پیمایشی با به کارگیری پرسشنامه (259 نمونه) استفاده شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات متخصصان و پایایی آن با استفاده از محاسبه آلفاء کرونباخ(78%) تأمین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از همبستگی، تحلیل مسیر و تکنیک پرومته استفاده شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین ابعاد سرمایه اجتماعی با یکدیگر و توسعه پایدارکشاورزی رابطه معنی داری وجود دارد و در بین ابعاد سرمایه اجتماعی مشارکت با اثر کلی 67/0 بیشترین تأثیر را بر پایداری کشاورزی داشته است. وضعیت سرمایه اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه، روستای طشک بالاترین سطح را دارا بوده زیرا در این روستا میانگین ابعاد چهارگانه سرمایه اجتماعی بیش از سایر روستاها بوده که این اختلاف در بعد انسجام اجتماعی با میانگین 29/4 و روابط اجتماعی با میانگین 59/4؛ محسوس تر می باشد. این در حالی است که روستای صفی آباد پایین ترین رتبه را داشته است.
سنجش میزان برخورداری سکونتگاه های روستایی شهرستان بروجرد (با بهره گیری از مدل های ترکیبی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت توجه به محرومیت مشهود برخی سکونتگاه های روستایی و خلاء یک بررسی جامع در زمینه توسعه روستایی در شهرستان بروجرد، موجب گردید تا پژوهش حاضر ضمن تبیین دقیق وضعیت توزیع خدمات و امکانات روستایی در شهرستان، میزان توسعه یافتگی مناطق مستقر در قلمرو پژوهش را بصورت دقیق به تصویر بکشد. در همین راستا هدف کلی این پژوهش تحلیل فضایی توسعه روستایی در دهستان های شهرستان بروجرد و ارائه راهکارهایی جهت برقراری توسعه متوازن بین نواحی مورد مطالعه بوده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت یک پژوهش کاربردی و از منظر روش شناسی در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و ابزار جمع آوری مبتنی بر ابزارهای استانداردشده در قالب فرم ها و جداول رسمی آمارنامه سرشماری عمومی نفوس و مسکن (بویژه سالنامه آماری سال1390 استان لرستان) بوده است. جامعه آماری پژوهش نیز کل روستاهای قابل سکونت واقع در شهرستان های شهرستان بروجرد، برابر با 192 روستا بوده است. در ادامه 47 مولفه از شاخص های توسعه از آمارنامه رسمی استخراج و پس از وزن دهی با روش های آنتروپی شانون و تحلیل مولفه های اصلی، با بهره گیری از تکنیک های ویکور فازی، تاپسیس فازی، تحلیل سلسله مراتبی خوشه ایی و ضریب پراکندگی مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل کلی شاخص های توسعه نشان داد، طبق محاسبات تکنیک ویکور فازی دهستان گودرزی با ضریب 07/0 توسعه یافته ترین و دهستان و همت آباد با ضریب 86/0 محروم ترین منطقه شهرستان به لحاظ توسعه روستایی بوده اند. همچنین نتایج حاصل از محاسبات تکنیک تاپسیس فازی نیز نشان داد: بیشترین ضریب توسعه با 48/0 مربوط به دهستان گودرزی و کمترین ضریب توسعه مربوط به دهستان دره صیدی 28/0 بوده است. نتایج حاصل از رتبه بندی دهستان های مورد مطالعه به لحاظ توسعه روستایی نیز نشان داد دهستان های گودرزی، شیروان، برده سر، والانجرد، اشترینان، همت آباد و دره صیدی به ترتیب در رتبه های اول تا هفتم قرار گرفتند.
عدالت فضایی بهره مندی از امکانات و خدمات در سکونت گاه های روستایی دهستان های استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه ی روستایی جلوه ای از اعتدال، رفع نابرابری و تبعیضات مکانیست که می تواند در تحقق اهداف توسعه متوازن در سطح ملی موثر باشد. از آنجایی که دسترسی به امکانات و خدمات به خصوص در زمینه های زیرساختی و تولیدی در شکل گیری و تقویت زمینه های توسعه روستاها نقش دارد، تحقیق حاضر میزان دسترسی و بهره گیری دهستان های استان گیلان از خدمات کلیدی توسعه روستایی را به عنوان یکی از مصادیق کاهش نابرابری و عدالت فضایی است، مورد سنجش قرار داده است. روش تحقیق در این مقاله از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت توصیفی- تحلیلی است؛ برای انجام این پژوهش از مدل موریس، روش شاخص بندی، استاندارد سازی و تقسیم بر میانگین استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده، دهستان های سراوان، کلیشم و گل سفید بیشترین میزان دسترسی و دهستان های کوهستانی تالش، شوئیل و اشکور علیا محروم ترین دهستان ها از نظر دسترسی به امکانات و خدمات روستایی بوده اند؛ بر اساس شاخص های مورد بررسی، فاصله ی بین دهستان های محروم و برخوردار به طور تقریبی بین 2 تا 10 برابر در نوسان بوده است. این وضعیت نشان دهنده نابرابری شدید فضایی در برخورداری از امکانات و خدمات در سطح دهستان های استان گیلان است.
سنجش میزان توسعه یافتگی و عوامل مؤثر برآن در نواحی روستایی استان فارس با استفاده از تحلیل عاملی و ضریب ناموزون موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، توسعه به عنوان یکی از مهم ترین چالش های جهانی همواره توجه سیاست مداران و برنامه ریزان اقتصادی– اجتماعی را به خود جلب کرده است؛ در راستای دستیابی به توسعة پایدار در عرصه های سکونتگاهی کشورها اعم از شهر و روستا، شناختِ روند تحولات گذشته، تحلیل وضع موجود و ترسیم فضای مطلوب آن ها ضروری است. به عبارت دیگر، شناخت توانمندی های محیطی و میزان خدمات موجود در هر منطقه و درپی آن، تعیین سطوح توسعه یافتگی این نواحی سکونتگاهی به ویژه روستاها، نخستین گام در فرایند برنامه ریزی و توسعة این مناطق جمعیتی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر در توسعه نواحی روستایی و بررسی تفاوت ها، تشابهات و طبقه بندی آنها از نظر میزان توسعه یافتگی پرداخته است. روش تحقیق از نوع روش توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری روستاهای استان فارس در سطح شهرستان ها و اطلاعات لازم به وسیله مطالعات اسنادی جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل عاملی وضعیت 29 شهرستان استان در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی مطالعه شده و50 شاخص به 6 عامل خلاصه شده اند. سپس سطح توسعه یافتگی نواحی روستایی با استفاده از ضریب ناموزون موریس به چهارگروه توسعه یافته، درحال توسعه، کمترتوسعه یافته و محروم تقسیم شدند و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی توزیع آنها نمایش داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین نواحی روستایی استان فارس تفاوت ها و اختلافات شدیدی وجود دارد که در این بین نواحی روستایی شهرستان شیراز (50.57درصد)، مرودشت (50.22درصد)، داراب (49.04درصد)، استهبان (46.35 درصد) و کازرون (45.59درصد)، در بالاترین سطح به عنوان گروه توسعه یافته و در پایین ترین سطح نواحی روستایی شهرستان های کوار، مهر، سروستان، خنج و گراش (18.46 درصد) به عنوان گروه محروم قرار داشت.