فرهنگ عامیانه ایران برخاسته از سنت ها، آداب و رسوم، باورها و اعتقاداتی است که میراثی به وسعت تاریخ دارد. در میان عناصر متعدد فرهنگ عامیانه، شی باوری (فتیش) حضور گسترده ای در زندگی عوام داشته است. این عنصر شامل سنگ ها، گیاهان، حیوانات، طلسم ها و ادعیه ای است که از قدرت جادویی خارق العاده ای برخوردارند و به عنوان شی کاربردی و ثمربخش در زندگی روزمره مردم اهمیت پیدا کرده اند.این پژوهش در نظر دارد با ارایه منتخبی از این اشیاء، به بررسی فرهنگ عامیانه ایران با تاکید بر خصیصه شی باوری و معرفی آن ها به عنوان فرهنگی ناب و دست نخورده، به ثبت و ضبط آن ها بپردازد و تاثیر این باورها را در هنر ایران به ویژه نقاشی مکتب سقاخانه آشکار نماید. فرضیه پژوهش بر این استوار است که عناصر جادویی، طلسم ها و ادعیه از دیرباز تاکنون به عنوان بخشی باور از زندگی عامه مردم را به خود اختصاص داده و توانسته اند در آثار هنرمندان نقاشی سقاخانه ای ایران به عنوان عنصر فرهنگی زمان خود برای خلق آثار نمادین و معناگرا ثمربخش باشند.
دراین مقاله تأثیر سیمرغ ساسانی بر هنر اسلامی و غربی و همچنین مهاجرت این نقش به این سرزمین ها در طول دوران ساسانی و بعد از سقوط آنها بصورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. این انتقال بوسیله تبادل فرهنگی، تجاری و همچنین ارسال هدایای سلطنتی به کشورهای همجوار و دور دست صورت پذیرفته است. سیمرغ ساسانی با آنچه که در افسانه ها و ادبیات فارسی توصیف شده است، تفاوت بسیار دارد. ترکیب ساختاری بدن او قابل توجه است: عموماً دارای سر سگ (در برخی موارد سر شتر، شیر و عقاب)، بدن و پای شیر یا سگ، بال هایی از جنس پر شبیه بال عقاب و دم طاووس. تنوع شکل و حالت دم طاووس سیمرغ ساسانی اساس طبقه بندی این مقاله است. براساس تصاویری که ارائه شده چهار گروه اصلی وجود دارد که می تواند هر یک خود دارای زیر گروه هایی نیز باشد. آنچه که منتج می شود این است که کاربرد سیمرغ های گروه اول نسبت به سایر گروه ها زیادتر بوده که این موضوع دال بر محبوبیت و تاثیر گذاری بیشتر آنها نسبت به دیگرگروه ها است.
تمیشه از شهرهای باستانی و مهم خطه طبرستان و در مرز طبرستان و گرگان بوده که از آن به عنوان اقامتگاه فریدون پادشاه اسطوره ای آریاییان یاد شده ، شهری که انوشیروان ساسانی (579 – 531م) مدتی در آنجا اقامت کرد و دستور ایجاد باروی مهم آن را به منظور ممانعت از تاخت و تاز ترکان و قبایل شرقی داد . این شهر در بعد از اسلام در لشکر کشی های سرداران خلفا بارها مقاومت کرد و تخریب شد و مردم آن قتل عام گردیدند . در عصیان مازیار و در کشاکش نبردهای خاندان های محلی نیز یک چند دستخوش حملات گردید تا آنکه با هجوم مغولان و تیموریان آسیب زیاد دید و از صفحه روزگار پاک گردید .
موضوع بحث این مقاله پیرامون پای پوشهای ایران دوران اسلامی در نگاره های ادوار ایلخانان مغول، تیموری و صفویه می باشد. آثار هنری و تاریخی مربوط به این دوران بهترین گنجینه برای آگاهی یافتن از چگونگی طرح پای پوشها می باشد . کتبی نظیر تاریخ لباس و تاریخ هنر نیز از منابع مناسب جهت مطا لعه و بررسی این مقوله محسوب می شوند . زیرا که با داشتن دقت نظر لازم در آنها می توان به ویژگیها و جزئیات جالب توجهی در خصوص کفشهای هر دوره پی برد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تاریخی است. در این راستا مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. به طور حتم پیرامون این موضوع پرسشهایی در ذهن خوانندگان مطرح می شود از قبیل اینکه: 1) آیا پای پوشها در این ادوار دچار تغییر وتحول گشته اند ؟ 2) چه اشتراکات و افتراقاتی میان پای پوشهای ادوار نام برده وجود دارد؟همچنین اهداف مهم این نوشتار عبارتنداز: 1) بررسی سیر تحول پای پوشها از دوره ایلخانان تا آخر صفویه 2) یافتن تاثیر و تاثرات متقابل پای پوشهای این دوران بر یکدیگر نتیجه حاصله از این نوشتار آشنایی و درک بهتر از جایگاه طراحی پای پوش در سرزمین تاریخی ایران است . از جهاتی دیگر با انجام چنین پژوهشهایی می توان به مقوله طراحی لباس با دیدی تخصصی تر نگریست ، زیرا که بخشی از پوشاک را به طور خاص مورد بررسی قرار می دهد . کلیدواژگان: پای پوش ایرانیان ، نگارگری ، ایلخانی ، تیموری ، صفوی ، فرم و ساختار