فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۶۶۵ مورد.
پدیدارشناسی و هنر: تاملی در مبانی نظری هنر و زیبایی
حوزه های تخصصی:
قرآن به مثابه نظریه پردازی زیبایی
حوزه های تخصصی:
آیا دانستن رنج تو را زیاد می کند؟
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۳ شماره ۱۰
حوزه های تخصصی:
درک نشانه
حوزه های تخصصی:
تصویر و تصویرپردازی و انسجام ساختاری متن در پرتو قرائت تنگاتنگ سوره والعادیات
حوزه های تخصصی:
دیدگاه : کدام نشانه ؟ کدام نشانه شناسی ؟
منبع:
خیال ۱۳۸۴ شماره ۱۳
حوزه های تخصصی:
در فصلنامة خیال شمارة 12 مقالهای خواندم از محمد نقیزاده با عنوان «معنای نشانهها: جان جلوههای هنری». اشکالات اصطلاحشناختی و نظری این مقاله توجه نگارنده را به خود جلب کرد و انگیزة نگارش این مطلب و شرح برخی آشفتگیهای مقالة مزبور از منظر نشانهشناسی نظری شد.
نسبتهای طلایی در هنر
منبع:
فصلنامه هنر ۱۳۶۳ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
هنر به مثابه پیشه
هنر دینی: دین و هنر
منبع:
بیناب آبان ۱۳۸۳ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
هنر اسلامی، تجلی امر قدسی از طریق هنر سنتی
حوزه های تخصصی:
اسطوره و هنر
حوزه های تخصصی:
توزیع اجتماعی الگوی مصرف (بررسی سلیقه های هنری در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده تحولات اجتماعی- فرهنگی در جوامع معاصر، و به موازات آن تحولات نظری جامعه شناسی، مصرف را به یکی از مهم ترین موضوعات پژوهشی در جامعه شناسی تبدیل کرده اند. در این میان به نظر میرسد که مصرف کالاهای فرهنگی و هنری به سبب عمومیت و قابلیت دسترسی بیشتر از اهمیت خاصی در مطالعه تمایزات اجتماعی و تحولات فرهنگی برخوردار باشد. این مقاله درصدد بررسی توزیع سلیقه های هنری در میان اقشار و گروه های متفاوت مردم شهر تهران است. در بخش مبانی نظری، از دیدگاه های پی یر بوردیو و نظریه پردازان پست مدرن استفاده شده است. تحقیق با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در میان 410 نفر از افراد 15 تا 45 ساله شهر تهران انجام گرفته است. طبق یافته های تحقیق، سلیقه های هنری افراد رابطه معنیداری با متغیرهایی چون سن، جنسیت، قومیت و شغل نشان نمیدهند. از طرفی، نوعی درهم آمیختگی و التقاطیشدن نیز در میان الگوهای مصرف کالاهای فرهنگی و هنری در جمعیت مورد مطالعه قابل مشاهده است.
چالش ساختار و معنا : خوانش واساز از نگاره «بیرون آوردن یوسف از چاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نگاره ایرانی بیرون آوردن یوسف از چاه را بر مفاهیم اصلی واسازی دریدا مورد انطباق قرار دهد. هدف این مقاله بررسی روند تزلزل معنای قطعی و رسیدن به معانی جدید است.از بررسی این نگاره، مفاهیم مهمی سر برمی آورند که در دو موضوع دلالت و روایت دسته بندی می شوند. در موضوع دلالت با بررسی وارونگی تقابل های دوگانه متن هنری، سرگشتگی، آرایه های اثر هنری و در موضوع روایت با بحث مرکزگریزی و بینامتنیت به چارچوب تحلیلی این مقاله دست می یازیم. این تحلیل، نشان می دهد هر نشانه این تصویر، دالی است که مدلول آن غایب است. تقابل های دوگانه این تصویر با واژگون سازی تقابل های مرد/ زن، شب/ روز، رنگ های سرد/ گرم، تقابل درون/ بیرون به هم آمیخته اند. در این اثر، سوال های متعددی وجود دارد که مخاطب (بیننده) برای آنها پاسخی نمی یابد و به سرگشتگی منجر می شود. عواملی که از چارچوب تصویر بیرون زده اند به حاشیه ای می مانند که با تمرکز روی آن خوانش متن دیگرگونه می شود. مرکزیت نگاره با قرار دادن موضوع اصلی، در جایی غیر از مرکز، یعنی در قسمت پایینِ سمت راست، از بین می رود. این نگاره با متون و نظام های دیگری نیز در ارتباط است که استقلال آن را زیر سوال می برد. نگارگر در بازسازی این روایت، سنت را به کناری می نهد و بدون درنظر گرفتن منطق علی و معلولی، روایت این قسمت از داستان یوسف را برای ما باز می گوید. با خوانش این اثر و با پیش فرض قرار دادن واسازی به عنوان روش و تحلیل متن به منطق اندیشه واساز در پشت آن پی می بریم. این منطق راه را بر معنای قطعی اثر می بندد و آن را به روی معناهای متعدد می گشاید. از نتایج دیگر این بررسی، یافتن نزدیکی ذهنیت نگارگر و اندیشه های دریدا است.