فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۰۱ تا ۴٬۷۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۹ مورد.
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
109 - 122
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: «اوربانیزاسیون» به مثابه یکی از پیشران های اصلی دگرگونی های اجتماعی/فضایی در دهه های اخیر همواره مورد توجه بوده، اما قرائت های گوناگون از سیر تغییرات محتوایی این مفهوم در انطباق با ویژگی های زمینه ای و زمانه ای آن، به طور جدی مورد تحلیل و بحث قرار نگرفته است. طوری که معادل سازی هایی از قبیل شهرنشینی، شهری شدن، شهری سازی، ایجاد مدنیت و حتی شهرگرایی برای پوشش مفهوم های پیچیده آن به کار رفته است. بدیهی است که معادل سازی در هر نوشتاری یک مساله قراردادی و صوری باشد، با این حال شایسته است مباحث شکلی واژگان از مباحث مفهومی آن جدا گردد. اهداف پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل لایه ای علی (CLA) در چهار لایه "سطح مشهود و پذیرفته شده"، " سطح علل کلان وابسته به سیستم"، "سطح گفتمان/ جهان بینی" و "سطح استعاره/ اسطوره" سعی دارد تا ضمن شناسایی خوانش های ممکن بر مبنای گفتمان ها و استعاره های موجود به ارائه چشم اندازهای نظری گوناگون ناشی از مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران بپردازد. روش پژوهش: تحلیل لایه ای علی بر اساس مصاحبه عمیق/ نیمه ساختار یافته و در راستای شناسایی مضامین اصلی لایه های تحلیل در سطح نخبگان و متخصص های حوزه مطالعات شهری ایران به کار گرفته شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش گویای آن است که مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران دارای چهار سطح تحلیلی است. سطح نخست، به عنوان نرخ شهرنشینی ناشی از یک واقعیت عینی و تجربی؛ در سطح دوم همتراز با مفهوم فرایندی شهری شدن؛ در سطح سوم مبتنی بر مفهوم «اوربانیزاسیون» به مثابه یک کنش جمعی با محوریت گشایش افق در امر سیاسی فضا؛ و در سطح چهارم به عنوان امر ذهنی متفاوت، با استعاره رهایی بخش بودن؛ همخوان شده است.
محوطه های فلزگری کهن در منظر فرهنگی کوهدشت و ارائه یک مدل پیش بینی برای منطقه زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی به الگوی استقراری محوطه ها و توزیع مکانی سکونتگاه های انسانی و فعالیت های گوناگون بشر داشته اند. مطالعه روابط متقابل انسان و محیط و الگوهای بهره برداری از محیط زیست یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. یکی از قابلیت های زاگرس میانی و به خصوص پیشکوه لرستان فرهنگی استخراج و تولید فلزات به ویژه مفرغ و آهن است که با ابهامات زیادی از جمله شناسایی معادن و محوطه های در ارتباط با فلزگری کهن همراه است. در پژوهش حاضر سعی شد بر مبنای 143 محوطه فلزگری کهن که در نتیجه چهار فصل بررسی باستان شناسی در شهرستان کوهدشت شناسایی شده اند، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل های فضایی، عوامل طبیعی مؤثر در شکل گیری و پراکنش محوطه های فلزگری در منظر فرهنگی کوهدشت شناسایی شوند و در انتها یک الگو برای تخمین مکان های احتمالی دارای بقایای مرتبط با فلزگری باستان در منطقه زاگرس میانی ارائه شود. برای رسیدن به این مهم در نرم افزار GIS به هر یک از عوامل محیطی از جمله مواد خام مورد نیاز، پوشش جنگلی مناسب برای فراهم کردن سوخت مورد استفاده در کوره های ذوب فلز و نزدیکی به منابع آبی، بر اساس نقش و تأثیر هر یک از این عوامل، وزن و اهمیت متفاوتی داده شد تا نقش هر یک از آن ها در شکل گیری محوطه ها مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. در پایان مشخص شد که سازند زمین شناسی کشکان که دارای برونزد سنگ های حاوی اکسید آهن است، بیشترین نقش را در مکان گزینی محوطه های فلزگری باستان داشته است و پس از آن پوشش جنگلی مناسب و نزدیکی به منابع آبی، در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند.
مطالعه روانکاوانه سوژه معصوم در سینمای آندری تارکوفسکی (مطالعه موردی: کودکی ایوان)
حوزههای تخصصی:
سینمایِ آندری تارکوفسکی همواره سینمایِ یتیمان است، سینمای ِکودکان معصوم و انسان هایِ ستم دیده ای که در پی احقاق حقوق خویش اند. سینمایِ کودکانی که معصومیّت، ایمان و هویّت خود را در به دست استبداد حاکم بر زمانه خود از دست داده اند و اکنون به جستجوی راهی برای دستیابی به رستگاری جمعی خود و جامعه خود می گردند. هدف از این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که سوژه معصوم چگونه در سینمای تارکوفسکی بروز کرده اند و چگونه می توان با مطالعه روانکاوانه سوژه هنری به مفاهیم عمیق تری از سینمای تارکوفسکی دست یافت؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد که سوژه های تارکوفسکی همچون انعکاسی از خویشتن هنرمند، به خوبی بیانگر مرحله ای از رشد شخصیّت هنرمند و شیوه ای برای بیان خواسته های اجتماعی هنرمند در بستر جامعه ای است که در زمان آفرینش هنری در آن به سر می برده است.سینمایِ تارکوفسکی پیوندهای عمیقی با کودکی و خاطرات جمعی مردمان سرزمین مادری او دارد تارکوفسکی از طریق مرور کودکی در پی راهی برای رستگاری انسان است.
مدرنیسم چگونه عمل می کند: پاسخی به تی.جی.کلارک
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
89-100
حوزههای تخصصی:
در اظهاراتی که در ادامه می آید، تفسیر مدرنیسم را که در مقاله بحث انگیز تی.جی.کلارک با عنوان ” تئوری هنر کلمنت گرینبرگ” طرح شده، به چالش می کشم. چنانچه در ادامه آشکار می شود، هدف من از انجام این کار، دفاع از گرینبرگ در برابر باریک بینی هایِ کلارک نیست، برعکس، اگر چه نوشته هایِ خود من پیرامون هنر انتزاعی اخیر، عمیقاً مرهون مثال نقد کاربردی گرینبرگ هستند (می پندارم که او بهترین منتقد نقاشی و مجسّمه سازی جدید دوران ماست)، باید پیشنهاد نمایم که خوانش کلارک از مدرنیسم فرضیات اشتباه معیّنی را با آنچه مربوط به گرینبرگ است، تسهیم می کند که در واقع به آن ها وابسته است. سپس باید به گفتن دریافتی متناوب از امر مدرنیست ادامه دهم که معتقدم حس بهتری از پدیده هایِ مورد پرسش نسبت به آنچه مال هرکدامشان انجام می دهد، ایجاد می نماید، و با نگاهی کوتاه به مرحله ای جالب توجّه در کار مجسّمه ساز معاصر انگلیسی آنتونی کارو۴، که من دستاوردش تا ۱۹۶۰ را به طور کلی برای مدرنیسم معیار در نظر می گیرم، در تلاش برای اثبات موردم نتیجه گیری خواهم کرد.
مطالعه مقایسه ای کتابت های میرزا احمد نیریزی و زین العابدین اصفهانی (نمونه مطالعاتی کتابت جزء سی ام قرآن معروف به آریامهری و مصحف زرین)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
91-114
حوزههای تخصصی:
میرزا احمد نیریزی از خوش نویسان اواخر دوره صفوی (1060ه .ق.) است که در تاریخ خوش نویسی خط نسخ جایگاه ویژه ای دارد. تعداد قرآن های کتابت شده توسط او همراه رساله ها، زیارت نامه ها، ادعیه و قطعات و مرقعات آن قدر وسیع است که کمتر خوش نویسی تاکنون توفیق این همه مشق یافته است. زین العابدین اصفهانی ملقب به اشرف الکتّاب (1187 ق.) هم دوره با حکومت قاجار و از خوش نویسان مبرز و پرکار بوده است. مزیت های زیباشناسانه در آثار کتابت شده این دو خوش نویس در یک دوره تاریخی طولانی مدت باعث شد تعداد قابل توجهی از خوش نویسان خط نسخ از ادامه دهندگان و پیروان آنها باشند. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی و سنجش و اندازه گیری تشابهات و تفاوت هایی همچون زاویه قلم گذاری و رانش قلم، اتصالات، تناسبات در اندام و حروف کلمات، قوت و ضعف، چینش کلمات در سطر، فضاسازی صفحه و خوانایی است، تا ازاین طریق بتوان براساس مبانی سواد بصری و بهره گیری از اصول تئوری گشتالت به پرسش این پژوهش مبنی بر وجود و چگونگی تعیین و شناخت شیوه انحصاری خوش نویسی در آثار میرزا احمد نیریزی و زین العابدین اصفهانی پاسخ داده شود. این مقاله با روش تحلیلی و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با رویکرد تطبیقی انجام پذیرفته است و نشان می دهد باتوجه به تغییرات فرمی و همچنین غنای بصری، با وجود افتراق و تشابهات در شاخصه های زیباشناسی این کتابت ها، هریک از دو استاد شیوه ای خاص و منحصربه خود را دارند.
بررسی گرافیک محیطی در راستا زیبا سازی و طراحی شهری
منبع:
معماری سبز سال هفتم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
11-22
حوزههای تخصصی:
امروزه کمتر جایی می توان یافت که ردپای گرافیک محیطی در آن نباشد. ضرورت وجود گرافیک محیطی با پیچیده تر شدن شهرها و افزایش جمعیت آن ها افزایش یافته است، می توان اذعان داشت که گرافیک محیطی در شهرهای امروزی نقشی حیاتی را ایفا می کند. یکی از مهم ترین مسائل در جامعه امروز مسئله بی نظمی ها و آشفتگی های مناظر مختلف شهری است که مولد آلودگی بصری و روانی مردم می باشد و تأثیرات نامطلوبی بر روحیه انسان برجای می گذارد مهم ترین عناصر موجود دریک شهر بناها و ساختمان های آن می باشد که زیبایی و هماهنگی و موزون بودن آن ها می تواند سلامت ذهنی و روحی افراد را در پی داشته باشد دانش های گوناگون نظیر روانشناسی جامعه شناسی شهرسازی و محیط زیست به دنبال راه کارهایی مناسب برای حل این مسئله هستند در این میان مقوله هنر و در میان هنرها هنر تجسمی ازجمله گرافیک محیطی سهم بسزایی در این حیطه دارد گرافیک محیطی از طرق مختلف به زیباسازی فضاهای شهری و همچنین فضاهای داخلی بناها کمک می کند مسائل و مشکلاتی که امروزه در زندگی شهرنشینی وجود دارد ایجاب می نماید تا علم گرافیک قسمتی از فعالیت های خود را در حیطه معماری و محیط زیست انجام دهد به عبارت دیگر در نظم بخشیدن و زیباکردن فضاهای شهرها و اماکن عمومی و ساختمان ها و بناها باید فراهم آوردن محیط زیبای بصری هماهنگی مطلوب با محیط زندگی آرامش بخشی به افراد جامعه را در نظر داشته باشد. این گرافیک ها با توجه به ماهیت ارتباطی خود، قابلیت های فراوانی در ایجاد هویت ویژه مکانی، تقویت سواد بصری و تبیین ساختارها و ارزش های زیباشناختی، جامعه شناختی، روان شناختی مسائل فرهنگی، هنری، سیاسی و ... جامعه دارند. گرافیک محیطی به واسطه ارتباط مستقیم خود با ویژگی های کالبدی، بصری و معنایی فضاهای شهری، در ادراک و ارزیابی شهر و محیط های شهری از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و به عنوان بخشی از هنرهای شهری، نمود عینی احساسات و تفکرات معاصر شهروندان و همچنین زندگی روزمره آن هاست که می تواند تأثیر بارزی در فعال سازی و پویایی سازی فضاهای شهری داشته باشد. در این مقاله تحلیلی-توصیفی سعی شده پس از پرداختن به گرافیک محیطی و طراحی شهری، آرمان ها و فصل مشترک آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
گونه شناسی مزارع تاریخی در اقلیم گرم و خشک با تکیه بر ویژگی های کالبدی و کارکردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیرامون شهرهایی مانند قم، کاشان، اصفهان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران محل شکل گیری مزارع مسکون تاریخی بیشماری بوده است. این پژوهش از میان مزارع شناسایی شده تعداد هفت باب به نام های سورآباد، عباس آباد، گَوَرت، طِرازآباد، دولت آباد، نصرت آباد و قاضی بالا را برای بررسی دقیق تر انتخاب کرده است. آن ها دارای ویژگی های کالبدی و کارکردی برجسته ای هستند و برای شناخت گونه های مختلف مزارع تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته اند. مسئله اصلی تحقیق، کمبود آگاهی درباره گونه های مختلف مزارع تاریخی در این اقلیم است. شناخت نادرست در این باره می تواند تأثیر نامناسبی در حفاظت از آن ها داشته باشد. هم اکنون تعدادی از مزارع در استان های یزد، قم، اصفهان و پیرامون کاشان و نیاسر با نام های دیگری در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده اند و غالباً بدون شناخت کامل درحال مرمت هستند. در این تحقیق دو پرسش مطرح می شود: 1. مزارع مسکون تاریخی در اقلیم گرم و خشک بر چند گونه قابل تقسیم بندی هستند؟ 2. ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع چه تأثیری بر گونه بندی آن ها دارد؟هدف تحقیق معرفی گونه های مزارع مسکون تاریخی در اقلیم مرکزی ایران است و مطالعات میدانی و سندپژوهی در بستر اسناد تاریخی و جغرافیای تاریخی قالب های اصلی تحقیق را ذیل رهیافت تفسیرگرایی و راهبرد تفسیری تاریخی تشکیل می دهند. این تحقیق با بررسی ویژگی های کالبدی و کارکردی مزارع منتخب، از آن ها به عنوان معیارهایی برای دستیابی به گونه بندی در مزارع استفاده کرده است. ویژگی هایی چون 1. موقعیت قرارگیری و نظام دسترسی2. دوره بندی تاریخی3. استقرارعناصرکالبدی4. ساختار، مصالح و تزئینات 5. نوع مالکیت6. وسعت تقریبی7. نوع محصولات و تولیدات زراعی و دامی 8. ویژگی اجتماعی و فرهنگی به عنوان معیارهای گونه بندی مطرح شده اند و براساس این معیارها، گونه هایی چون 1.گُله ای و یَله2. قاجاری و پهلوی3. دساکر کشتخوانی و مجموعه های کشتخوانی4. مجلل و ساده 5. اربابی و رعیتی 6. کبیره (معتبر) و صغیره (کوچک) 7. شتوی و صیفی 8. مسکون و غیرمسکون در مزارع مسکون اقلیم گرم و خشک ایران قابل شناسایی هستند. این پژوهش نشان می دهد که مزارع تاریخی براساس نوع ویژگی هایی که درآن ها وجوددارد، قابل دسته بندی و گونه بندی هستند. هر ویژگی چه از منظرکالبدی و چه از منظرکارکردی به معرفی یک گونه منجر می شود.
همبستگی گره های هندسی صندوق آرامگاهی شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صندوق قبر نفیس و ارزشمند عالم عارف و ربانی، شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ خاندان صفویه، در زیر گنبد الله الله در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. این صندوق به دلیل ارزشمند بودن نوع تزیینات و اجرای بسیار دقیق تکنیک های مختلف، همواره مورد توجه بوده و در بیشتر مطالعات به لحاظ فرمی، تکنیکی یا محتوایی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لذا این پژوهش سعی دارد با نگاهی متفاوت از لحاظ گره گشایی و رمزیابی به این مهم بپردازد تا دستاوردی برای سایر محققان و هنرمندان در خلق آثار معاصر باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختاری گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی و همچنین معرفی و شناساندن این گره ها به علاقه مندان این رشته و آثار است. سؤالی که برای این تحقیق در نظر گرفته شده این است که ویژگی های بارز گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی چیست و نیز از چه نوع روش ترسیمی استفاده شده است؟ روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی می باشد که در چند مرحله به روش دستی و با استفاده از نرم افزارهای کورل و فتوشاپ تحلیل و رمزگشایی شده است. گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای – میدانی (عکاسی از صندوق) است. یافته های حاضر نشان می دهد که گره اصلی «ده تند» موجود بر روی این صندوق به صورت دست گردان اجرا شده و به حالت یک چهارم نیز تکثیر یافته است. روش دست گردان بودن و همچنین نوع تکثیر باعث شده تا یک سری آلت های دیگر مثل موریانه (عروسک)، پابزی، ترقه، تخمه (لوزی)، شش شل، شمسه هشت، شش بندی و... البته بسته به نوع فضا و طرح در ترکیب نهایی به این گره اضافه شود. در حالت کلی یک همبستگی و وحدت کلی در گره های هندسی ایجاد شده است.
آسیب شناسی دانش بومی کاغذ سازی سنتی ایران به منظور مطابق سازی با نیازهای جامعه معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
38 - 54
حوزههای تخصصی:
کاغذ دست ساز میراث سنتی و فرهنگی، ماحصل نبوغ و مهارت کاغذسازان دوره های متمادی است. این هنر دورانی از آوازه بالایی برخوردار بوده است. تولید و کاربرد کاغذ دست ساز امروزه به خصوص در میان هنرمندان بسیار محدود و گاهی فراموش شده است. اما برخلاف آنچه در ایران روی داده، درکشورهای دیگر این هنر فراموش نشده و همچنان به رشد خود ادامه داده است. از این جهت پژوهش پیش رو با هدف مطالعه و تحلیل وضعیت مطلوب، موجود و آسیب های وارده به این هنر سعی در پاسخگویی به این سؤال دارد که چگونه میتوان کاغذهای دست ساز سنتی را با نیازهای هنرمندان معاصر ایرانی تطبیق داد؟ در این راستا این پژوهش با روش کیفی از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد آسیب شناسی به جمع آوری داده ها از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی به صورتمصاحبه با 11نفر از صاحب نظران و افراد دخیل در این هنر پرداخته است. نتایج حاصله مبین آن است که باگذشت زمان آسیب هایی چون کاهش تولیدکنندگان کاغذ دست ساز، کمبود متخصصین کارآمد و گاهی انحصاری شدن آموزش در بین اساتید،کیفیت پایین و بافت نامرغوب، زمان گیر و سخت بودن تولید به روش سنتی، نبود حامیان دولتی و خصوصی به جهت حمایت های مالی و معنوی باعث دورشدن هنرمندان و کاغذسازان از مصرف و تولید کاغذ دست ساز شده است. لذا اعمال روش هایی چون معرفی کاغذ دست ساز از طرف هنرمندان و اساتید هنر، بازاریابی حضوری، عرضه انبوه به بازار و آشنایی هنرمندان با جنبه های زیبا شناسانه و کاربری متنوع کاغذ می تواند در شناخت و توسعه این هنر بین هنرمندان مؤثر باشد. همچنین با درنظرگرفتن استانداردهایی می توان کاغذهایی با کیفیت، بافت مناسب و ابعاد مورد نیاز هنرمندان را تولید نمود. تکنیک ها و تکنولوژی جدید مبتنی بر حفظ اصالت و قواعد هنر سنتی کاغذسازی در سرعت بخشیدن به مراحل تولید و به تبع تولید انبوه و پایین آمدن زمان و قیمت تولید تأثیرگذار خواهدبود. به علاوه برگزاری انجمن ها، دوسالانه ها، همایش های کاغذسازی، حمایت سازمان های دولتی و سرمایه گذاری در این زمینه در انسجام گروه کاغذسازان و هنرمندان برای ارائه آثار خود، ایجاد رقابت و ایده پردازی تأثیر بسزایی دارند.
... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
154 - 170
حوزههای تخصصی:
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
آسیب شناسی نور و نورپردازی مصنوعی در گرافیک محیطی مسجد شیخ لطف الله اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نورپردازی به عنوان یکی از پارامترهای اساسی در طراحی معماری و از عوامل ایجاد حس فضا و تقویت هویت مکان، حضور پررنگی در معماری ایرانی و اسلامی دارد. به نظر می رسد مدیریت حضور نور طبیعی و همچنین نورپردازی مصنوعی از جنب ههای بصری، معنایی، عملکردی و ... در حوزه طراحی گرافیک محیطی نیز حائز اهمیت است. پژوهش پیش رو در نظر دارد استفاده بهینه از امکانات نور و نورپردازی در گراف کی محیطی مسجد شیخ لطف الله اصفهان را به عنوان نمونه ای شاخص و با نگاهی آسیب شناسانه مورد بررسی قرار دهد. دو پرسش در این زمینه قابل طرح است؛ نخست اینکه آسیب های ناشی از نورپردازی نامناسب در گرافیک محیطی مسجد شیخ لطف الله کدام هستند و دوم اینکه در طراحی اصولی نورپردازی، کدام رو شها مؤثر واقع می شوند؟ در این راستا، تأثیرات طیف نور، یکفیت و شدت نور و مدت زمان تابش منابع نور مصنوعی بر بافت تاریخی و آسیب های ناشی از آن مورد بررسی قرار گرفت هاند. همچنین، ارائه راهکارهای عملی متناسب با منابع نوری مصنوعی متداول برای نورپردازی بافت تاریخی به منظور به حداقل رساندن این آسیب ها با استفاده از آخرین دستاوردهای علمی، از دیگر اهداف این مقاله است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که به شیو ه کیفی و با هدف بررسی آسیب شناسی نور و نورپردازی در مسجد شیخ لط فالله اصفهان انجام شده است. گردآوری اطلاعات، با استفاده از روش میدانی (
چگونگی ارتقای زندگی روزمره با درنظرگرفتن سویه های دور و نزدیک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از اواخر قرن بیستم و با جریان جهانی شدن، معماری به مثابه ابزاری برای برندسازی شد تا شهرها را به مکان های جاذب سرمایه تبدیل کند. این سیاست معماری را به جدایی هرچه بیشتر از زمینه و ایجاد تباین تشویق کرد و نتیجه آن تبدیل معماری به یک علم تخصصی و یا به مثابه یک اثر هنری و جدایی هرچه بیشتر از زندگی روزمره شد.هدف پژوهش: معماری و زندگی روزمره دارای سویه های دور و نزدیک و محل بروز و ظهور نظم دور و نظم نزدیک هستند. این پژوهش به سویه دور معماریِ مدرن و پس از آن پرداخته است چراکه معماری می تواند با بهره گیری از حوزه های معرفتی علوم انسانی و علوم اجتماعی، به تقویت جنبه هایی از زندگی روزمره بپردازد که در لایه های زیرین وجود دارد و بر جامعه انسانی اثر بگذارد.روش پژوهش: پژوهش حاضر تلاش می کند به کمک راهبرد پسکاوی، ارتباط و اثر معماری و زندگی روزمره را تبیین کند. ابتدا در یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و به کمک مطالعه اسنادی، مفهوم زندگی روزمره را مورد کنکاش قرار دهد و نمودهای فضایی زندگی روزمره را از نگاه اندیشمندان مختلف معرفی کند و با تحلیل محتوای کیفی، این آرا را بررسی کرده و به معرفی مقوله ها و مضامین آن بپردازد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که معماری صرفاً یک پدیده ذهنی یا عینی نیست و نمی توان آن را به فرم و عملکرد تقلیل داد. دانش معماری واجد سه مؤلفه علم، هنر و ارزش است که در دوران پس از مدرن عمدتاً از بعد ارزش غفلت شده است. زندگی روزمره نیز سه مؤلفه کردار فضایی، بازنمایی فضا و فضای بازنمایی دارد و هرکدام از ابعاد دانش معماری بر سویه های زندگی روزمره اثر می گذارد. این تحقیق به مؤلفه های ارزش دانش معماری و جنبه فضای بازنمایی زندگی روزمره، به عنوان بخشی از سویه های دورتر معماری و زندگی روزمره پرداخته است. معماری کمک می کند تا سلطه نظام های گوناگون بر فضا کاهش یابد و زندگی روزمره درون فضاهای عمومی تقویت شود. از این رو معماری، یک علم تخصصی، یک هنر و هم زمان در پیوند با زندگی روزمره است.
دیدِ همدلانه؟ عکاسی جنگ، اکفراسیس و حافظه در ادبیات جنگ بوسنی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
71 - 85
حوزههای تخصصی:
از رنجی که برده اند
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵
185 - 192
حوزههای تخصصی:
ارتباط فناوری و حفاظت در معماری معاصر تحلیلی بر مبنای بازخوانی تحولات نقش معمار در حفاظت معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رابطه «معماری» و «حفاظت معماری»، براساس بنیان های مشترکی که با یکدیگر دارند، موضوعی سنتی است. مسئله پژوهش حاضر پیرامون رابطه سه گانه «معماری»، «فناوری» و «حفاظت معماری» شکل گرفته که به موازات تحول فناوری، به وجود آمده و منجر به ابهاماتی در نقش معمار در رابطه سه گانه نوین شده که هنوز در جوامع در حال توسعه مرتفع نشده است.هدف پژوهش: بازخوانی نقش معمار در امر حفاظت معماری پس از تحول فناوری از سنتی به پیشرفته در جوامع توسعه یافته غربی به منظور توجه دادن جوامع در حال توسعه به این موضوع است.روش پژوهش: این مقاله با ترکیب روش های تاریخی و علّی از زیرمجموعه های رویکرد کیفی انجام پذیرفته است.نتیجه گیری: از آنجا که توجه محض حوزه «حفاظت معماری» به بعد هنری و یا فنی «فناوری معماری» و همچنین غفلت از ارزش های اجتماعی چالش هایی را در پی دارد، حفاظت معماری توجه به هر دو بعد و ارزش های اجتماعی را مد نظر قرار داده که به واسطه تقرب به پارادایم فرهنگ گرا محقق شده است. این ارتباط سه گانه «معماری»، «فناوری» و «حفاظت معماری» با یکدیگر و با جامعه، به عنوان یک قاعده مشتق شده از پارادایم فرهنگ گرا، لزوم حضور معمار را در امر حفاظت معماری، از یک سو به لحاظ پوشش دادن وجه معماری در این سه گانه و از سوی دیگر به لحاظ ارتباط دادن این سه گانه با فرهنگ جامعه، اجتناب ناپذیر کرده است. همچنین معمار، به دلیل داشتن توانایی در تعامل شایسته با متخصصان حوزه های «حفاظت معماری» و «فناوری» و توانایی در ایجاد تعادلی مطلوب بین این دو حوزه، رهبری این ارتباط را نیز به عنوان یک تکلیف حرفه ای بر عهده دارد.
تبیین نظام تولید منسوجات صفوی (پیشه وران، صنعتگران، نهادهای تولید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
432 - 450
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخص ترین فعالیت های هنری در ایران، تولید منسوجات است که در دوره صفوی به شکوفایی رسید. این هنر مانند دیگر هنرها تحت تأثیر عوامل بسیاری، همچون سیاست های حاکمان آن دوره قرار گرفت. نوآوری و توسعه در تولید منسوجات از خصوصیات این دوره است که باید سیر تولید و شکوفایی آن در جامعه و هنر ایران بررسی شود.مطالعه و بررسی زوایای مختلف نظام تولید منسوجات صفوی نقش مهمی در بازشناسی وضعیت این صنعد رد این دوره تاریخی دارد. پژوهش حاضر به صورت کیفی (توصیفی-تحلیلی) صورت گرفته است. چارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد دنیاهای هنر هوارد بکر شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شکل بندی اجتماعی ایران دوره صفوی، بر ارائه خدمت (سیاسی، اجتماعی) استوار بوده و هنرمندان طراح و بافنده مطرح، در کارگاه هایی فعالیت می کردند که مستقیم تحت حمایت درباریان بودند. ثبات اقتصادی و سیاسی، حمایت رجال درباری موجب گردید تا نظام تولید منسوجات، نسل نواندیشی از هنرمندان و طراحان پارچه را به جامعه معرفی نماید که به واسطه نظام های تشویقی و پاداش های مالی، تولیدکننده منسوجات زیبا در این مقطع زمانی باشند. اهداف پژوهش: 1.شناخت وجهه هنری و نظام صنفی طراحان و بافندگان در وجه شکل دهی تولید در دنیای هنر منسوجات صفوی. 2.بررسی عوامل شاخص تولید در معرفی منسوجات درباری دوره صفوی به عنوان آثار هنری. سوالات پژوهش: 1.آیا منسوجات تولید شده در دوره صفوی به عنوان یکی از آثار هنری آن دوره شناخته می شدند؟ 2.نظام تولید منسوجات صفوی از چه عواملی تشکیل می شده است؟
"نوزاینده رود" پژوهشی در بازشناسی رودخانه زاینده رود و تحلیل آن به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۲
101 - 114
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رودخانه زاینده رود به عنوان اصلی ترین و مهم ترین عامل اکولوژیک دشت اصفهان، عامل اصلی تداوم سکونت و تنظیم کننده اکوسیستم منطقه، طی چند سال اخیر به دلایل مختلف از جمله تغییرات آب و هوایی، خشکسالی، نگاه سنتی در سدسازی، افزایش جمعیت، اصرار بر الگو های کشاورزی سنتی، صنایع آب بر، برداشت های بی رویه و خارج از برنامه، تفکیک مدیریت یکپارچه و تصمیمات غیرکارشناسانه و غیرقانونی، با کم آبی و بحران خشکی مواجه شده است. این موضوع سبب قطع متناوب جریان آب رودخانه در شهر اصفهان، و به تبع آن نقصان هایی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و گردشگری شهر شده است.هداف پژوهش: در همین راستا پژوهش حاضر با خاستگاه نظری دیسیپلین منظر و اتخاذ نگاه سیستمی به پدیده طبیعی؛ مهم ترین مسئله پیرامون بحران رودخانه زاینده رود در اصفهان را در تفکیک مؤلفه های سازنده کلیت آن در نتیجه فقدان نگاه سیستمی و کل نگر درتحلیل و مدیریت آن می داند. از این رو به عنوان راهبرد اصلی در مواجهه با این موضوع؛ نگاه کل نگر به رودخانه به مثابه یک سیستم یکپارچه، فهم پیوسته مسائل اکولوژیک و تحلیل تأثیر جامعه بر ادراک از یک رودخانه شهری را مطلوب خود قرار داده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق مطالعه موردی با تکیه بر منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و اسناد تصویری و انطباق نظریه «فهم و تحلیل رودخانه شهری به مثابه سیستم یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک»، به فهم زیرسیستم ها، کشف روابط درونی، شرایط، فشارها و جریان های آن در انطباق با وضعیت رودخانه زاینده رود می پردازد.نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش نشان می دهد عدم تناسب میان فشارها و جریان های درونی میان زیرسیستم های اکولوژیک و اجتماعی در این ساختار، این مجموعه را از تعادل خارج و ویژگی تطبیق پذیری و خودسازمان دهی آن را با اختلال مواجه کرده است. موضوعی که می بایست با بازیابی روابط نادیده گرفته شده میان مؤلفه های اجتماعی اصلی (ارزش ها، مردم و حکومت) و روابط از بین رفته میان شرایط و فرآیندهای اکوسیستم و نقش زیرساخت های اجتماعی در تصمیمات کلان، مورد توجه قرار گیرد و با اجرای برنامه ای چندسطحی، زمان مند و راهبردی این تعادل به سیستم بازگردد.
خوانش متن به مثابه پرسه زنی در میان منظرهای شهری (مطالعه موردی: کتاب های خیابان یک طرفه و پروژه پاساژها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
52 - 63
حوزههای تخصصی:
از والتر بنیامین، فیلسوف و نظریه پرداز آلمانی مرتبط با مکتب با فرانکفورت، به عنوان یکی از متفکران کلیدی در مطالعات مدرنیته شهری یاد می شود. این نکته که شهر مدرن، مضمون مرکزی بخش عمده ای از آثار بنیامین است در پژوهش های متعددی بررسی شده است. با این حال، تأثیر کیفیت های بصری و فضایی شهر مدرن در شکل دهی به شیوه اندیشیدن و در نتیجه روش نگارش بنیامین، همچنین تجربه ادراکی مخاطب در مواجهه با این متون کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر که از نوع کیفی و بنیادی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته، ریشه تصویرمندی و فضامندی در نوشته های بنیامین را، در علاقه وی به تصاویر و مطالعاتش پیرامون هنرهای بصری و فرهنگ بصری شهر مدرن بررسی می کند. در این پژوهش با تمرکز بر دو اثر شهری برجسته بنیامین، خیابان یکطرفه و پروژه پاساژها، مشخصه های این شیوه نگارش بررسی و این بحث مطرح می شود که همان گونه که بنیامین پرسه زن را سوژه سرنمون مدرنیته در نظر می گیرد که در میان منظرهای شهری به گشت و گذار می پردازد، به موازات آن، شیوه نگارش شهری او نیز مخاطبی را فرا می خواند که به پرسه زنی در میان منظرهای متنی بپردازد. پژوهش می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که برای مخاطب پرسه زن متحرک در میان منظرهای شهرگونه متون بنیامین، چه کیفیت های ادراکی پدید می آید که این تجربه را با تجربه های خوانش در مواجهه با فرم های سنتی متن، متمایز می سازد؟ پژوهش این نتیجه را مطرح می سازد که در تضاد با حالت سنتی خوانش که مبتنی بر ادراک سوژه منزوی، ساکن و متمرکز است، مواجهه پرسه زنانه با متن، خوانشی پراکنده اندیش و در حالتی از عدم تمرکز است. سوژه این گونه از خوانش، سوژه ای گروهی، جسمانی و متحرک است. از این رو، در فرایند خوانش، با تجربه جسمانیت مندی جمعی همچون تجربه توده ای شهر مدرن مواجه هستیم.
تأثیر مؤلفه های کالبدی تبلیغات شهری در آلودگی بصری منظر شهری (مطالعه موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
41 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از چالش های کنونی حیات کلانشهرها، وجود آلودگی های بصری ناشی از تبلیغات شهری در کنار سایر آلودگی های زیست محیطی است که به نظر همگام با رشد و گسترش شهرها، بر دامنه آن افزوده می شود. امروزه تبلیغات شهری یکی از سرویس های موردنیاز شهرهاست و درصورتی که طراحی و چیدمان مناسبی در فضای شهری نداشته باشد، می تواند کیفیت سیما و منظر شهری را تحت تأثیر قرار داده و طیفی از وضعیت آلودگی بصری را در منظر شهری ایجاد کنند. هدف: پژوهش باهدف اصلی کاهش آلودگی بصری ناشی از تبلیغات شهری از سیما و منظر شهری و همچنین رتبه بندی تأثیر مؤلفه ها و شاخص های کالبدی تبلیغات شهری در ایجاد آلودگی بصری در منظر شهری و ارائه راهکارهایی برای کاهش این آلودگی ها در کلانشهر تهران است. روش: پژوهش مبتنی بر روش کمی پیمایش و ابزار پرسشنامه در حوزه شاخص های کالبدی تبلیغات شهری شامل شاخص های طراحی، مکان یابی سازه تبلیغات شهری و طراحی گرافیکی پیام تبلیغاتی است. پس از اعتبار و پایایی سنجی شاخص ها و گویه ها، از 399 نفر از شهروندان تهرانی به عنوان نمونه ی پژوهش اجراشده و نتایج پرسشنامه در مدل معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شده و تأثیر هریک از آن ها در آلودگی بصری رتبه بندی شده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شاخص های کالبدی تبلیغات شهری زمینه ساز آلودگی بصری، به ترتیب مکان گزینی سازه تبلیغاتی، طراحی سازه و طراحی گرافیکی پیام تبلیغاتی هستند. همچنین مهم ترین زیرشاخص های هریک از شاخص ها نیز بدین ترتیب می باشند: در شاخص مکان گزینی سازه ها به ترتیب تراکم سازه ها، عدم هم ترازی تابلوهای صنفی، مسدود شدن چشم اندازهای طبیعی و خوانایی تابلوهای راهنمای شهری، در شاخص طراحی سازه، شکل، سامانه نورپردازی و ارتفاع سازه و در شاخص طراحی پیام گرافیکی نیز تعداد کلمات، اختصار و تصاویر طرح گرافیکی مهم ترین عوامل هستند.
تحلیل محتوای رساله های دکتری شهرسازی ایران با تأکید بر رابطه دانش و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مروری بر نقدهای صورت گرفته درباره ی شهرسازی ایران، نکات قابل توجهی را در رابطه باکیفیت فعالیت های حرفه ای شهرسازی، خروجی های پژوهشی و سیستم تولید دانش آن نشان می دهد. نقص ها و کاستی هایی که هر یک به صورت مجزا تجربه می کنند، حاصل یک نقص کلی در ارتباط میان آن ها است. برگزاری دوره های دکتری شهرسازی در دانشگاه های مختلف جهان از سابقه قابل توجهی برخوردار است و ماحصل پژوهشی آن تلاش در غنی ساختن پایه ی دانش این رشته دارد. دوره ی دکتری شهرسازی در ایران از سال 1347 در دانشگاه تهران آغاز شد و از سال 1388 دانشگاه های شهید بهشتی و تربیت مدرس و پس از آن دانشگاه های دیگر به این جریان پیوستند. اما سؤال این است که محتوای رابطه ی دانش-پژوهش در شهرسازی ایران چگونه تعریف می شود و برای بهبود دانش شهرسازی ایران، رساله های دکتری چه حیطه ی محتوایی را می بایست پوشش دهند؟ هدف: این پژوهش تلاش دارد تا دریابد رساله های دکتری در این سال ها چه تأثیر محتوایی در دانش شهرسازی ایران داشته و در سال های آتی چه نقشی را می بایست ایفا کنند. روش: با نوع پژوهش حاضر بنیادی بوده و روش تحقیق آن تحلیل محتوای کیفی است. نمونه های موردمطالعه در این تحقیق تعداد 461 رساله ی دکتری شهرسازی جهانی و 123 رساله ی شهرسازی دانشگاه های سطح یک کشور بوده است. یافته ها: مطالعات صورت گرفته حاکی از آن است که مقوله ی فلسفه و نظریه ها اولویت اول در دانش و پژوهش داخلی و جهانی در دوران معاصر بوده است. نتیجه گیری: درنتیجه ی مقایسه رابطه ی دانش-پژوهش داخلی و جهانی از خلال مطالعات صورت گرفته در این مقاله، می توان گفت که پژوهشگر دوره دکتری برای تعیین موضوع رساله خود می تواند سه هدف را دنبال کند. در پی غنی ساختن دانش شهرسازی ایران برآید؛ در راستای دانش شهرسازی جهانی گام بردارد یا تلفیقی از این دو هدف را مدنظر قرار دهد. مبتنی بر انتخاب هر یک از این اهداف، لیستی از اولویت های موضوعی برای پژوهشگران دوره دکتری پیشنهادشده است.