فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴۱۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات IL-15، CRP و آیریزین سرمی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در سالمندان و در فواصل مختلف پس از فعالیت و همچنین با نگاه امکان تغییر وضعیت عضلات و بهبود سارکوپنیا انجام گرفت. 15 سالمند (میانگین سنی 5/4±32/63 سال، قد33/2±61/168سانتی متر و وزن 2/4±5/78 کیلوگرم) داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به مدت 45 دقیقه و در سه دوره هشت تکراری با شدت 80 درصد 1RM فعالیت با وزنه را انجام دادند. فاصله استراحتی بین دوره های هر فعالیت دو دقیقه و فاصله بین فعالیت ها سه دقیقه بود. تحلیل آماری داده ها با کمک آزمون آماری تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD صورت گرفت (05/0P<). یافته ها نشان داد که سطوح IL-15 و آیریزین بلافاصله پس از جلسه آزمون افزایش معناداری دارد و 24 ساعت پس از جلسه آزمون نیز CRP و آیریزین به طور معناداری افزایش می یابد (05/0P<). 72 ساعت پس از زمان آزمون، فاکتورهای التهابی نسبت به پیش از فعالت افزایش معناداری نشان دادند (05/0P<)؛ بنابراین یک جلسه فعالیت مقاومتی می تواند سبب بالا رفتن سطوح برخی از این فاکتورها در سالمندان شود که ممکن است به عنوان عاملی تأثیرگذار در بهبود عملکرد عضلانی و به ویژه کنترل سارکوپنیا در این افراد عمل کند.
تأثیر یک جلسه تمرین روی نوارگردان با محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرین ورزشی با محدودیت جریان خون، تمرینی مفید و مؤثر برای ارتقای سطح عملکرد ورزشکاران است. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال بود.سی دانشجو ی دختر سالم با دامنه سنی 19 تا 24 سال که داوطلب شرکت در مطالعه بودند، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون (با شدت دو مایل بر ساعت، پنج مرحله دودقیقه ای با یک دقیقه استراحت بین هر مرحله)؛ 2. تمرین روی نوارگردانبدون محدودیت جریان خون (با همان حجم ورزش)؛ 3. کنترل (با محدودیت جریان خون و بدون ورزش). سطح سرمی هورمون ها در شرایط ناشتایی قبل و بلافاصله بعد از ورزش اندازه گیری شد. در پایان مطالعه، برای مقایسه تفاوت میانگین متغیرها در بین گروه ها از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای مقایسه تفاوت ها قبل و بعد از ورزش از آزمون t همبسته استفاده شد. سطحمعنا داری آماری 05/0P<تعیین شد. بر اساس تحلیل داده ها یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون، باعث افزایش معنا دار سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در مقایسه با مقادیر پیش از ورزش شد (05/0P<). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز بین میانگین سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزولِ سه گروه، پس از یک جلسه ورزش، تفاوت معناداری نشان داد (05/0P<). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که یک جلسه تمرین روی نوارگردان همراه با محدودیت جریان خون می تواند باعث افزایش بیشتر هورمون های کاتابولیک آنابولیک در دختران جوان غیرفعال شود، از این رو به لحاظ کاربردی به نظر می رسد محدودشدن جریان خون در تمرینِ راه رفتن روی نوارگردان، خود عامل مهمی در ایجاد پاسخ های حاد هورمونی است و محدودیت اجرایی کمتری در مقایسه با تمرینات قدرتی با شدت بالا دارد و در عین حال، اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظار می رود، برآورده می کند و برای طیف وسیع تری از مردم، از جمله افراد غیرفعال، ضعیف، بیمار و مسن قابل اجراست.
تأثیر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح آپلین پلاسمایی و برخی متغیرهای آنتروپومتریکی دختران دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح آپلین پلاسمایی و برخی متغیرهای آنتروپومتریکی دختران دچار اضافه وزن و چاق بود. 34 دختر دچار اضافه وزن و چاق (kg/m225 <BMI) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه استقامتی (12=n) (سن 44/2±81/22سال، قد 33/5±55/158سانتی متر و وزن 81/6±17/76کیلوگرم)، مقاومتی (12=n) (سن 67/2±50/22سال، قد 74/7±60/161 سانتی متر و وزن 92/9±69/77 کیلوگرم) و کنترل (10=n) (سن 41/2±50/21 سال، قد 40/6±20/159 سانتی متر و وزن 37/1±69/77 کیلوگرم) تقسیم شدند. تمرین استقامتی دویدن، شامل هشت هفته و چهار جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد HRmax و تمرین مقاومتی کار با وزنه نیز به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 65 تا 80 درصد 1RM بود. خون گیری در حالت ناشتا، 24 ساعت قبل از شروع و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنا داری 05/0>α تحلیل شدند. آپلین در گروه استقامتی کاهش معنا داری داشت (005/0=P)، ولی در گروه مقاومتی با تغییر معناداری همراه نبود. همچنین بین تغییرات WHR، Vo2maxو سطوح آپلین گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنا داری دیده شد (05/0P<). متغیرهای آنتروپومتریکی در هر دو گروه تجربی با کاهش معنا داری همراه بود (05/0>P).یافته ها نشان داد، تمرین استقامتی نسبت به تمرین مقاومتی تأثیر بیشتری در بهبود سطوح آپلین و عوامل وابسته به چاقی داشته است.
اثر شناوری متناوب در آب گرم/سرد بر تغییرات لاکتات خون و عملکرد بعدی شناگران زن تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی اثر روشهای مختلف شناوری در آب در مقایسه با خشکی برتغییرات لاکتات خون
2/ و عملکرد بعدی شناگران زن تمرین کرده بود. 16 نفر از شناگران با میانگین سن 2 ± 0/ 17/4 سال، قد 4
9/ 102/0 سانتیمتر، وزن 9
1/ 09/2 کیلوگرم، درصد چربی 7
22/2 و BMI 0/2 ،
21/4 کیلوگرم بر
مترمربع، در سه روز جداگانه و به فاصلههای 24 ساعت، در محل اجرای آزمون حضور یافتند، در هر روز
شنای 166 متر کرال سینه اجرا و پس از آن آزمودنیها در یکی از روشهای بازیافت 10 دقیقهای شامل:
1.خشکی 2. شناوری متناوب در آب گرم ) C 2دقیقه(/ آب سرد ) /26 C 1 دقیقه( و 3. شناوری در /23
آب سرد ) C 23 ( شرکت کردند. لاکتات خون، ضربان قلب و دمای پوستی شناگران، قبل و پس از اجرای
آزمون )صد مترکرال سینه( و درطی مدت بازیافت هر 3 دقیقه یکبار اندازهگیری شد. میزان در فشار و
احساس شناگران پس از هریک از روشهای بازیافت، از طریق پرسشنامه ) TQR1 ( و ) RPE2 ( ثبت شد. در
پایان برای سنجش تأثیر روشهای تحت بررسی روی عملکرد، اجرای شنای صد متر تکرار گردید. برای
تجزیهوتحلیل اطععات، از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD ، استفاده
شد. نتایج حاصل نشان داد که کاهش ضربان قلب پساز شناوری در آب سرد، نسبت به خشکی معنیدار
است. همچنین، کاهش معنیداری در سطوح لاکتات پس از شناوری در آب گرم/سرد، در مقایسه با خشکی
مشاهده شد. دمایپوستی و خستگی، پساز روشهای شناوری در آب در مقایسه با گروه خشکی، بهطور
معنیداری کاهش و عملکرد بعدی بهبود یافت. بهنور میرسد، روشهای شناوری در آب گرم/سرد و آب
سرد سبب تسریع و بهبود روند بازیافت نسبت به خشکی شود
پیشنهادهای صحیح، جایگزین تمرین های غلط
حوزه های تخصصی:
تأثیر فعالیت تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر مقادیر سرمی اینترلوکین-6 و ارتباط آن با گلوکز در جوانان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر فعالیت ورزشی تناوبی شدید در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ اینترلوکین-6 (IL-6) سرم و ارتباط آن با گلوکز در مردان جوان غیر ورزشکاربود. 9 جوان غیرفعال داوطلب، با میانگین سنی 5/0±6/24 سال، وزن 9/4±9/72 کیلوگرم و قد 3/5±8/174 سانتی متر در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها برنامه فعالیت اصلی را به مدت 30 دقیقه شامل 10 تکرار 1 دقیقه ای با بار کار 80 درصد Wmax روی چرخ کارسنج در شرایط هایپوکسی نورموباریک (اکسیژن برابر 3/15 تا 5/15 درصد برابر ارتفاع 2500 متر) و بعد از یک هفته در شرایط نورموکسی اجرا کردند. بین هر کدام از تکرارها برای بازگشت به حالت اولیه، شدت فعالیت به 50 درصد Wmax کاهش داده شد. در جلسه آزمون، برای سنجش میزان سرمی IL-6 و گلوکز، هر بار 2 میلی لیتر خون در زمان های مختلف (قبل، بلافاصله بعد و دو ساعت بعد از اجرای فعالیت)، از ورید بازویی آزمودنی ها جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. سطوح سرمی IL-6 آزمودنی ها بلافاصله و دو ساعت بعد از فعالیت در شرایط هایپوکسی و نورموکسی کاهش غیرمعناداری را نشان داد (0.05>P). هم چنین ارتباطی بین میزان سرمی IL-6 و گلوکز، بین این دو شرایط مشاهده نشد (0.05>P). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت اجرای فعالیت تناوبی شدید اختلالی در عملکرد دستگاه ایمنی در مردان جوان غیرورزشکار ایجاد نمی کند، اما با توجه به تأثیر شدت، مدت، نوع فعالیت ورزشی و درجه هایپوکسی روی میزان پاسخ ایمنی بهتر است در ارائه فعالیت های ورزشی شدید برای جوانان غیر ورزشکار دقت بیشتری کرد.
اثر شدت و ویژگی پیش فعالی عضلانی بر حداکثر نیرو، سرعت پا و عملکرد پرش عمودی در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر شدت و ویژگی پیش فعالی عضلانی بر حداکثر نیرو، سرعت پا و عملکرد پرش عمودی در مردان تمرین کرده بود . بدین منظور، 13 نفر از دانشجویان ورزشکار (با میانگین وزنی 76/3±61/70 کیلوگرم، سن 75/69±1/22 سال و قد 15/1±84/174 سانتی متر) انتخاب شده و به طور متقاطع و کاملاً تصادفی در معرض پنج پروتکل متفاوت قرارگرفتند؛ این پروتکل ها عبارت بودند از: گرم کردن به تنهایی، گرم کردن و اجرای نیم اسکات ایستا با شدت 60 و 90 درصد بیشینه و گرم کردن و اجرای پرش عمودی با پنج و 10 درصد یک تکرار بیشینه توسط جلیقه وزنه. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که پرش عمودی به دنبال اجرای پروتکل پنج درصد جلیقه وزنه در مقایسه با پروتکل گرم کردن به تنهایی، به طور معناداری (86/10 درصد ) افزایش یافته است (P=0.003) ؛ اما در مقایسه دو به دوی پروتکل ها تفاوت معناداری به لحاظ آماری مشاهده نمی شود. در ارتباط با عملکرد سرعت پا پس از اجرای پروتکل های پنج(97/10 درصد)و ده درصد (8/5 درصد)جلیقه وزنه نیز در مقایسه با پروتکل گرم کردن، افزایش معناداری (P=0.02, P=0.04) وجود دارد؛ اما در مقایسه دو به دو ی پروتکل ها تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. شایان ذکر است که درمورد عملکرد حداکثر نیرو، افزایش معناداری از نظر آماری پس از اجرای پروتکل ها در مقایسه با پروتکل گرم کردن به چشم نمی خورد. یافته ها بیانگر آن است که به کارگیری ویژگی الگوی حرکتی در ترکیب با شدت و بار مناسب باعث افزایش عملکرد توانی سرعتی در مقایسه با سایر روش های گرم کردن می شود.
اثر حاد نوع و شدت انقباض پویا بر شاخص های عملکردی و برخی متغیر های الکترومایوگرافی پرش عمودی ورزشکاران دوومیدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه اثر زودگذر نوع و شدت انقباض های پویا بر برخی متغیر های الکترومایوگرافی و عملکردی ورزشکاران حرفه ای دوومیدانی بود. آزمودنی ها 9 نفر بودند که در چهار روز متفاوت و به صورت تصادفی، یکی از چهار پروتکل گرم کردن معمول (گروه کنترل)، گرم کردن و اجرای یک وهله 4 تکراری نیم چمباتمه فعالیت منفی (120 درصد 1RM)، گرم کردن و اجرای یک وهله 6 تکراری نیم چمباتمه فعالیت توانی– قدرتی (80 درصد 1RM) و گرم کردن و اجرای یک وهله 12 تکراری نیم چمباتمه فعالیت توانی– سرعتی (40 درصد 1RM) را اجرا کردند. 7 دقیقه پس از اجرای هر پروتکل، از آزمودنی ها آزمون حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی (MVIC) و پرش عمودی به عمل آمد و همزمان فعالیت الکترومایوگرافی عضله راست رانی، پهن خارجی و دوسر رانی در آزمون MVIC و مرحله درون گرای پرش عمودی به ثبت رسید و سپس شاخص حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC از آن استخراج شد. نتایج نشان داد ارتفاع پرش عمودی، حداکثر فعالیت عضله و نسبت RMS/MVIC پس از انجام پروتکل های نیم چمباتمه فعالیت منفی و توانی– قدرتی در مقایسه با گروه کنترل با افزایش معناداری همراه بود (05/0P≤). همچنین پروتکل فعالیت منفی در مقایسه با پروتکل توانی- قدرتی از افزایش بیشتری برخوردار بود (05/0P≤)؛ بنابراین، استفاده از گرم کردن ویژه، شامل نیم چمباتمه با شدت های فوق بیشینه و نزدیک به بیشینه نسبت به گرم کردن معمول می تواند عملکرد پرش عمودی متعاقب را بهبود بخشد.
مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثر یک جلسه تمرین شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، کالری دریافتی، کالری مصرفی، علاقه مندی به غذا و میزان لاکتات خون در دختران دانشجو بود. طرح تحقیق نیمه تجربی بود و 12 داوطلب دختر (میانگین سنی3/1 ± 83/20 سال، شاخص توده بدنی 68/2 ± 46/20 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 46/5 ±6/53 کیلوگرم) از دانشجویان دانشگاه، پروتکل شنای کرال سینه را در سه دمای 23، 33 و 38 درجه سانتی گراد (آب سرد، آب طبیعی، آب گرم) به مدت 45 دقیقه با شدت 80 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. میزان اشتها و علاقه مندی به غذا از طریق پرسشنامه اشتها و یادآمد 24 ساعت مواد غذایی توسط خود آزمودنی ها ثبت شد. همچنین کالری دریافتی و انرژی مصرفی در روزهای اجرای پروتکل، قبل و بعد از اجرای پروتکل در پرسشنامه های مربوط توسط خود آزمودنی ها ثبت و به ترتیب با استفاده از کتاب آلبوم مواد غذایی و جدول خلاصه فعالیت بدنی محاسبه شدند. غلظت لاکتات خون قبل، بلافاصله بعد، 3و9 ساعت پس از اجرای پروتکل تحقیق با استفاده از دستگاه لاکتومتر اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که یک جلسه ورزش شنا در دماهای مختلف آب (23، 33 و 38 درجه سانتی گراد) بر اشتها، علاقه مندی به غذا، کالری دریافتی و انرژی مصرفی اثری ندارد و دمای آب به تنهایی نمی تواند روی کاهش یا افزایش وزن در این نوع از شرکت کنندگان اثرگذار باشد.
اثرات چاقی و ترتیب انجام حرکات مقاومتی بر خستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر فعالیت مقاومتی حاد با ترتیب حرکتی متفاوت بر شاخص های خستگی (سروتونین و آزمون درک فشار) در مردان غیر ورزشکار با وزن معمولی و چاق بود. 26 دانشجوی پسر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه چاق و با وزن طبیعی (11 نفر چاق و 15 نفر معمولی) قرار گرفتند. در جلسه اول، به صورت تصادفی نیمی از آزمودنی ها (از هر دو گروه چاق و معمولی) پروتکل مقاومتی الف (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات بزرگ به کوچک) و بقیه آزمودنی ها پروتکل مقاومتی ب (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. جلسه دوم، سه روز بعد و با جابه جایی پروتکل تمرینی آزمودنی ها اجرا شد.
در هر جلسه، آزمودنی ها سه ست فعالیت را برای نه حرکت با شدت ده تکرار بیشینه، تا حد واماندگی انجام دادند. در هریک از جلسات، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بلافاصله بعد از پروتکل ب، غلظت سروتونین سرم در هردو گروه چاق و معمولی افزایش معنی دار یافت (05/0p<) و پس از 30 دقیقه ریکاوری به سطوح اولیه بازگشت. اما، ترتیب حرکات مقاومتی بر تغییرات کورتیزول سرم تأثیری نداشت. علاوه بر این، در هر دو گروه میزان درک فشار در حین فعالیت مقاومتی ب بیشتر بود (05/0p>)، اگرچه تفاوت معنی داری با شرایط الف دیده نشد. در کل، یافته ها نشان داد زمانی که ترتیب حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ است، خستگی بیشتری به همراه دارد، اما چاقی در این خصوص بی تأثیر است، هرچند چاقی، تغییرات کورتیزول خفیف تری به همراه داشت.
تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین گیرنده های نیکوتینی استیل کولین عضلة اسکلتی موش های صحرایی مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوندگاه عصب عضله(NMJ) طی سالمندی تغییرات عمده ای از جمله کاهش فعالیت نیتریک اکساید سنتاز نورونی (nNOS) می یابد که در نهایت سبب تضعیف عملکرد جسمانی و بروز سارکوپنیا می گردد. هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی همراه با مهار nNOS بر میزان پروتئین گیرنده های نیکوتینی استیل کولین (nAchR) بود. تولید نیتریک اکساید (NO) بوسیله دو دوز mg-1.kg-1.day -1 25 و 100 N G نیترو- L – آرژنین متیل استر ( L-NAME ) (مهارکننده nNOS)، مهار شد. 48 سر موش نر نژاد ویستار مسن (20ماهه) به صورت تصادفی به شش گروه کنترل، LNAME25,100، گروه های تمرین همراه با LNAME (Training+LNAME25,100) و گروه تمرین استقامتی (Training) تقسیم شدند. سه روز قبل از اجرای پروتکل مصرف LNAME شروع و تا زمان تشریح حیوانات این کار ادامه داشت. گروه های تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 5 روز و روزی 60 دقیقه با سرعت 28 متر بر دقیقه روی نوارگردان می دویدند. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، پس از بی هوش کردن حیوانات، عضله نعلی و عضله دراز انگشتان (EDL) برداشته شد. ب در عضله نعلی و EDL، مصرف LNAME (100 mg-1.kg-1.day -1) سبب کاهش معنادار پروتئین nAchR شد (P<0.05)، نتایج این پژوهش نشان داد که تمرین می تواند سبب افزایش nAchR حتی در موش-های صحرایی که LNAME مصرف کردند شود (P<0.05). با توجه به یافته های پژوهش حاضر کاهش فعالیت nNOS سبب کاهش میزان پروتئین nAchR می گردد و تمرین استقامتی نه تنها سبب افزایش میزان nAchR می شود، بلکه می تواند محرکی برای افزایش میزان nAchR ناشی از کاهش یا نبود nNOS باشد.
مقایسه اثر یک دوره تمرینات مقاومتی- پاروزنی با تمرینات پاروزنی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و عملکردی پاروزنان زن نخبه دارگون بت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش همزمان قدرت و استقامت از عوامل اساسی رسیدن پاروزنان به اوج عملکرد است. هدف اصلی این تحقیق مقایسه اثر هشت هفته تمرین مقاومتی- پاروزنی با تمرینات پاروزنی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و عملکردی پاروزنان بود. بدین منظور شانزده نفر از پاروزنان دختر دراگون بت به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه تمرینات مقاومتی- پاروزنی (9 n=) و تمرینات پاروزنی (7n=) تقسیم شدند. پاروزنان گروه ترکیبی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 120- 90 دقیقه در تمرینات پاروزنی به همراه تمرینات مقاومتی شرکت کردند. گروه پاروزنی در همین زمان فقط به تمرینات پاروزنی پرداختند. توان بی هوازی بالاتنه، حداکثر اکسیژن مصرفی، قدرت پنجه، یک تکرار بیشینه حرکات پرس سینه و پارو و عملکرد پاروزنی ۵۰۰ متر قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه تغییرات بین دو گروه از روش آماری کوواریانس استفاده شد. سطح معناداری برابر با 05/0 در نظر گرفته شد. حداکثر توان بی هوازی بالاتنه و حداکثر اکسیژن مصرفی (به ترتیب 40 و 23 درصد) در گروه ترکیبی افزایش نشان داد که نسبت به گروه کنترل معنادار بود )001/0 = (P. قدرت پنجه در گروه ترکیبی نسبت به گروه کنترل تغییر معناداری نیافت )1/0 = (P. در مقادیر یک تکرار بیشینه حرکات پرس سینه و پارو در گروه ترکیبی (به ترتیب 36 و 16 درصد) افزایش و بهبود شایان ملاحظه ای در زمان پاروزنی 500 متر در گروه ترکیبی (5 /17 درصد ) نسبت به گروه پاروزنی حاصل شد )02/0 = (P. به نظر می رسد شرکت در تمرینات مقاومتی به همراه تمرینات پاروزنی می تواند با افزایش توان هوازی، توان بی هوازی و قدرت پاروزنان، سبب بهبود عملکرد شود.
تأثیر12هفته تمرینات تناوبی استقامتی بر تغییرات اپلین وشاخص های آنتروپومتری در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین استقامتی تناوبی برتغییرات شاخص های آنتروپومتری وتغییرات اپلین پلاسمایی بود. بدین منظور24 نفراز دانشجویان دختر واجد شرایط(غیرفعال،سالم،دارای شاخص توده ی بدنی 25تا30)دانشگاه حکیم سبزواری به صورت نمونه در دسترس انتخاب وبه طور تصادفی در دوگروه کنترل وتمرینی قرار گرفتند. آزمون های مورد نظر(تعیین ترکیب بدن وتوان هوازی بیشینه)یک هفته قبل از ورود به دوره ی تمرینی و نمونه های خونی 24 ساعت قبل از شروع دوره و48 ساعت بعد از آخرین جلسه ی تمرینی در حالت ناشتایی شبانه انجام گرفت.دوره ی تمرینی شامل 12 هفته، هر هفته 4 جلسه به صورت اینتروال هایی با 5 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه واستراحت های 1دقیقه ای به صورت فعال با شدت 30تا40 درصد ضربان قلب بیشینه شروع وهرهفته 1دقیقه به تکرارها افزوده شده وشدت به صورت افزایش بار مرحله ای تنظیم شد طوریکه 4 هفته ی پایانی 13 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. داده ها نشان داد بین مقادیر پلاسمایی اپلین تفاوت معناداری، به نفع کاهش آن در گروه تمرینی مشاهده شد(p˂0/05). شاخص توده ی بدن، درصد چربی،WHR، در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش داشت(P˂0/05) نیزشاخصHDL-C در گروه تمرینی افزایش معناداری داشت(p˂0/05) اما دو گروه تفاوتی در سایر عوامل نیمرخ لیپیدی نشان ندادند.
نتیجه گیری: انجام 12هفته تمرین استقامتی اینتروال همراه با بهبود ترکیب بدنی و برخی عوامل نیمرخ لیپیدی با کاهش اپلین پلاسمایی در دختران دارای اضافه وزن همراه شد .
تأثیر شش هفته تمرین بدمینتون بر میزان تغییرات استرس و سطح کورتیزول دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق تعیین تأثیرششهفته تمرین بدمینتون بر تغییرات استرس و سطوح کورتیزول در دانشجویان دختر غیرورزشکار بود. در این تحقیق فشار روانی
± 2/ برآورد شد. از بین آزمودنیها، 00 دانشجوی دختر با میانگین سن 68 (HAD scale) 120 دانشجوی دختر غیرورزشکار، ازطریق پرسشنامه فشار عصبی
16 ( را داشتند انتخاب شدند. جهت برآورد سطوح /46 ±4/ 65 کیلوگرم که بیشترین میزان اضطراب )نمره 42 ± 4/ 180 سانتیمتر و وزن 56 ± 6/ 22 ، قد 68
قرار گرفتند. گروه ) n= و تجربی ) 16 )n= 6 خون از آزمودنیها گرفته شد. سپس آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه کنترل ) 16 cc کورتیزول سرمی، مقدار
تجربی برای مدت ششهفته تحت تمرین بدمینتون قرار گرفت. اما گروه کنترل هیچگونه فعالیتی انجام نمیدادند. پساز اتمام پروتکل تمرینی، مجدداً متغیرهای
0/ مورد نظر اندازهگیری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها در هر گروه از آزمون تی همبسته و برای مقایسه گروهها با هم از آزمون مستقل با سطح معنیدار ) 06
استفاده شد. ) p<
در گروه تجربی کاهش یافت. )p = 0/006( ٪02/ و سطح کورتیزول سرمی به مقدار 04 )p =0/00( ٪26/ نتایج آماری نشان داد استرس به میزان 86
نتایج نشان داد انجام تمرین بدمینتون باعث کاهش استرس در دانشجویان دختر غیرورزشکار میشود
تأثیر فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه بر سوخت و ساز چربی در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق مقایسه تأثیر فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه بر سوخت وساز چربی در افراد چاق بود. 12 زن چاق (شاخص توده بدن 5/5±1/31 کیلوگرم\مترمربع، سن 08/7 ± 9/32 سال) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها یک جلسه فعالیت تناوبی را روی دوچرخه کارسنج و در جلسه ای دیگر روی کارسنج دستی با فاصله یک هفته، 2 دقیقه فعالیت با 85% حداکثر اکسیژن مصرفی همراه با 4 دقیقه استراحت فعال با 45% حداکثر اکسیژن مصرفی به مدت 30 دقیقه انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از فعالیت دو نمونه خونی گرفته شد. مقدار اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولیدی برای محاسبه اکسیداسیون چربی اندازه گیری شد. پس از فعالیت تناوبی غلظت گلیسرول به طور معنا داری افزایش یافت (05/0P<)، اما بین فعالیت تناوبی بالاتنه و پایین تنه تفاوت معنا داری مشاهده نشد (05/0P>). اسید چرب غیراستریفیه پس از فعالیت تناوبی بالاتنه کاهش و پس از فعالیت تناوبی پایین تنه افزایش یافت (05/0P<). اکسیداسیون چربی مجموع وهله های فعالیت در جلسه پایین تنه به طور معنا داری بیشتر از فعالیت بالاتنه بود (05/0P<)، اما تفاوت معنا داری در اکسیداسیون چربی ست ها و مجموع آنها بین دو جلسه فعالیت مشاهده نشد (05/0P>). براساس یافته های تحقیق حاضر لیپولیز در پی فعالیت تناوبی در زنان چاق افزایش می یابد و فعالیت تناوبی پایین تنه بیشتر از فعالیت تناوبی بالاتنه در سوخت چربی مؤثرتر است. بر این اساس به افراد توصیه می شود تا برای افزایش سوخت چربی بر فعالیت های ورزشی پایین تنه تمرکز کنند.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین دفعی در دانشجویان مرد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرینات مقاومتی نقش مهمی در برنامه های تمرینی و فواید بی شماری در سلامت جسم و روح دارد. تمرینات قدرتی برون گرا ممکن است با تغییرات فیزیولوژیکی منفی همراه باشد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر برخی شاخص های کاتابولیسم خالص پروتئین و آسیب عضلانی بود. 24 دانشجوی مرد غیرورزشکار با میانگین سن 54/1± 20 سال، وزن 01/12±95/56 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 8/3± 6/22 کیلوگرم و چربی 21/4±41/13 درصد انتخاب و به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا شامل 50 انقباض برون گرا با دست غیر برتر با 85 درصد قدرت بیشینه همان دست انجام دادند. نمونه های ادراری برای سنجش اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین پیش و پس از آزمون جمع آوری شد. داده ها با آزمون t مستقل در سطح 05/0 P< تجزیه وتحلیل شد. یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب افزایش معنا دار شاخص های اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین ادرار گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد ( 05/0P<). یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب فعال شدن کاتابولیسم پروتئین عضلانی، آسیب عضلانی و در نتیجه تجزیه پروتئین های انقباضی عضله می شود.
تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ فاکتور رشد اِندوتلیال عروقی سرم در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا (HIE) در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر پاسخ VEGF سرم مردان غیرفعال است. به این منظور 9 مرد جوان غیرفعال (سن 5±50/24 سال، قد 6/4±22/174سانتی متر، وزن 5/4±75/70 کیلوگرم و حداکثر بازده کاری (Wmax) در شرایط هایپوکسی 04/29±185 و در شرایط نورموکسی 8/31±0/200) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی ها، پروتکل فعالیت متناوب با شدت بالا را در شرایط هایپوکسی نورموباریک (3/15 تا 5/15درصد اکسیژن تقریباً برابر ارتفاع 2500 متر) و همین پروتکل را در شرایط نورموکسی در دو هفته مجزا اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین شرایط محیطی مختلف (هایپوکسی و نورموکسی)، در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF سرمی مردان غیرفعال اختلاف معنادار وجود ندارد (452/0P=). مداخلات تمرینی و مطالعات بسیاری برای مشخص شدن مویرگ زایی در بدن نیاز است؛ اگرچه سطوح بالای VEGF پس از فعالیت متناوب با شدت بالا ممکن است به افزایش آنژیوژنز و مویرگ زایی منجر شود. به هر حال برای مشخص شدن محرک ها و سازوکارهایی که برای رشد عروق جدید در تمرینات با شدت بالا گزارش شده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تأثیر تمرین ترکیبی ایستگاهی بر مقادیر آدیپونکتین وhs-CRP زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی بر میزان آدیپونکتین و hs-CRP زنان دارای اضافه وزن بود. در این پژوهش 22 زن دارای اضافه وزن (میانگین ± انحراف معیار، سن 43/4±04/26 سال، وزن 56/6±10/73 کیلوگرم و نمایه توده بدنی 53/2±35/29)، به صورت داوطلبانه شرکت داشتند و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (11=n) و تمرین ترکیبی ایستگا هی (11=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین ترکیبی ایستگاهی به مدت هشت هفته و هر هفته چهار جلسه با شدت 90-70 درصد حداکثر ضربان قلب، تمرین کردند. نمونه خون قبل از شروع تمرین و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین در حالت ناشتا گرفته شد. برای اندازه گیری متغیرهای هورمونی از روش الایزا استفاده شد. همچنین، برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. پس از هشت هفته تمرین ترکیبی ایستگاهی، سطوح آدیپونکتین در گروه تجربی به طور معناداری (001/0 P =) افزایش یافت، درحالی که سطوح hs-CRP دراین گروه کاهش یافت (001/0 P =). به نظر می رسد که تمرین ترکیبی ایستگا هی با شدت بالا، به دلیل تأثیرات ضد ا لتهابی شیوه درمانی مؤثری برای جلوگیری و بهبود عوامل خطر بیماری ها ی مزمن مرتبط با چاقی مانند بیماری قلبی- عروقی، دیابت و ... در زنان جوان کم تحرک و دارای اضافه وزن باشد.
تأثیر یک دوره کوتاه مدت تمرینات ویبریشن بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق تعیین اثر یک دوره کوتاهمدت تمرین ویبریشن بر برخی از عوامل آمادگی جسمانی
زنان سمالمند بمود. آزممودنیهمای داوطلمب 0/ )سمن 22 ± 01/69 سمال، وزن 11/94 ± 00/42 کیلمو گمرم،
0/ قد 60 ± 100/99 سانتیمتر و BMI 2/23 ، ± 20/02 کیلوگرم بر متر مربع( به صورت تصادفی به سه گروه
= ویبریشن) 10 n (، گروه بدون ویبریشن =12( n = ( و کنترل) 16 n ( تقسیم شدند. گروه ویبریشن تمرینات را که
شامل 4 وضعیت بدنی بود به مدت 16 روز با فرکانس 30 26 هرتز - و دامنه 12 میلیمتر انجام دادنمد. گمروه
بدون ویبریشن نیز تمرینات مشابه گروه ویبریشن را بر روی دستگاه خاموش انجام دادند و از گروه کنترل نیز
خواسته شد که فعالیت ورزشی عادی خود را انجام دهند. برای سنجش قدرت دست و پا از دینامومتر، بمرای
سنجش انعطافپذیری از آزمون خمشدن تنه به جلو، برای سنجش تعادل از زمان ایستادن روی یک پا و برای
ارزیابی ترکیب بدن از اندازهگیری چربی زیرپوستی سه نقطهای )فوق خاصره، ران و سه سر بمازو( بمهوسمیله
دستگاه کالیپر استفاده گردید. پس از جمعآوری اطععات، دادهها با استفاده از نرمافمزار آمماری Spss 15 و
Excel 2007 با روش آماری t وابسته و تجزیه و تحلیل واریانس ممورد ارزیمابی قمرار گرفتنمد. یافتمههمای
درونگروهی نشان داد که در گروه ویبریشن قدرت دست راست 6/62( p= (، قدرت دست چمپ 6/61( p= ،)
قدرت پا 6/664( p= (، انعطافپذیری 6/660( p= ( و تعادل پای چپ 6/660( p= ( افمزایش و درصمد چربمی
بدن 6/662( p= ) و چربی زیر پوستی ناحیه ران 6/61( p= ( کاهش معنیدار داشمته اسمت. در حمالی کمه در
گروه بدون ویبریشن فقط افزایش قدرت دست راست 6/61( p= ( و کماهش چربمی زیمرپوسمتی ناحیمه ران
6/61( p= ( معنیدار بود. به همر حمال، در گمروه کنتمرل همیچکمدام از متغیرهما اخمتعف معنمیداری را بمینپیشآزمون و پسآزمون نشان ندادند. یافتههای بین گروهی نشان داد که تمرین ویبریشن افمزایش معنمیداری
در قمدرت دسمت راسمت و چمپ 6/663( p= 6/ و 660 p= (، قمدرت پما 6/662( p= ( و تعمادل پمای چمپ
6/61( p= ( آزمودنیهای گروه ویبریشن نسبت به دو گروه دیگر ایجاد کمرد، ولمی تمأثیر معنمیداری بمر روی
تعادل پای راست، انعطافپذیری و درصد چربی هیچکدام از گروهها نداشت. براساس نتایج تحقیق، با انجمام
دورههای کوتاهمدت تمرین ویبریشن میتوان به تقویت قدرت دست، پا و تعادل سالمندانی که امکان شرکت
در دورههای طولانیمدت تمرینات را ندارند پرداخت
تأثیر تمرین استقامتی شنا بر سطح VEGF ریه موش های باردار در معرض مسمومیت کادمیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر یک دوره برنامه تمرینی شنا بر سطح VEGF ریه موش های باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود.
32 سر موش ماده ویستار پس از دو هفته آشنایی با محیط جدید و آب و سپس بارداری، به گروه شنا، کادمیوم، کادمیوم – شنا و کنترل تقسیم شدند. تمرین شنا از روز اول بارداری شروع شد و در هفته دوم به 60 دقیقه در روز رسید. نمونه گیری از بافت ریه دو روز پس از زایمان انجام گرفت. VEGF ریه با استفاده از روش الایزا (ELISA) تعیین شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون توکی در سطح معناداری 05/0 P≤ انجام گرفت.
نتایج نشان داد سطح VEGF ریه مادران بعد از زایمان در گروه کادمیوم به طور معنا داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (001 /0 P≤). تفاوت VEGFریه گروه شنا و گروه کنترل معنا دار نبود. اما VEGF ریه گروه کادمیوم – شنا نسبت به گروه کادمیوم به طور معنا داری بالاتر بود (001 /0 P≤).
با توجه به مهار فعالیت آنژیوژنز ریه توسط کادمیوم در دوران بارداری، می توان گفت تمرین ورزشی شنا برای حفظ سطح VEGF به عنوان شاخص رگ زایی، مفید است.