اساطیر ایرانی سرگذشتی پر فرازو نشیب، شگفت و خواندنی دارند؛ این اساطیر از آغاز پیدایش تا دوره اسلامی تحت تاثیر عواملی چند، تغییرات و تحولات بسیاری را پس پشت نهاده اند.یکی از این اساطیر، سروش است. سروش از دوره پیش از زرتشت وجود داشته است، آنگاه در آیین زرتشت، در زرتشتی گری متاخر، در آیین مانی، در زروانیسم و نیز در دوره های مختلف تاریخی- از پیش از مادها تا دوره ساسانی و پس از آن - تحولاتی بسیار را پذیرفته تا آن که در دوره ساسانی بدل به ایزدی قدرتمند و محبوب گشته است و تا به امروز در میان زرتشتیان این قدرت و محبوبیت رو به تزاید داشته است. از دیگر سو درانواع مختلف ادبیات فارسی دری ( حماسی، صوفیانه، درباری و … ) نیز از سروش یاد شده است. در این جستار کوشیده ایم سرگذشت این ایزد باستانی را به همراه مهمترین شواهد مورد کاوش و بحث قرار دهیم.
صحنه آسمان و مناظر افلاک و طلوع آفتاب و شکل هلال و جلوههای شب و صبح و شفق و نوروز و مهرگان، با شکوهتر و خیالانگیزتر و زیباتر از آنچه استاد شروان مصور و مجسم ساخته، در هیچ اثر دیگری منعکس نشده و شاید دیوان خاقانی، از این لحاظ، نه تنها در میان آثار ادبی ایران، بلکه در ادبیات جهان، بینظیر باشد. تصویری که خاقانی از جلوهگری خورشید، در عرصههای گوناگون شعر خود به دست داده، در میان تصویرهای دیگر فلکی، منحصر به خود و نشانه بعد دیگری از خلاقیت هنرمندانه و قدرت تخیل کم نظیر او در وصف است.این مقاله به بررسی ابعاد گوناگون ساختارهای ادبی خاقانی، از خورشید، که بر پایه خیالپروری و وهمانگیزی شاعر شکل گرفته، پرداخته است.
زلف از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه و عارفانه کاربرد بسیار فراوان داشته است. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف فاقد تعابیر جامع و مانع است اما شاعران فارسی گو در اشعار خویش تعابیری لطیف، باریک، دقیق و مفصل از زلف ارائه نمودهاند. زلف چهار تعبیر و معنای عمده دارد:کثرات و تعینات در مراتب هستی1-حجاب وجه غیبی احدیت و حاجب درگاه جمال و جلال الوهیت 2-تجلیات جمالی و جلالی ذات لابشرط غیبالغیوب3-طریقت سلوک و ریسمان و کمند هدایت ربوبی.