فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴۰۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار در مدیریت بدن زنان شهر کاشان انجام شده است. از این رو، با بهره گیری از نظریات صاحب نظرانی همچون بوردیو، گافمن و فدرستون، فرضیات پژوهش را تدوین کرده و با روش پیمایشی و ابزار پرس شنامه 320 نفر از زنان را بررسی کرده است. یافته های حاصل از آزمون فرضیات درباره ی رابطه ی بین متغیرها نشانگر آن است که به موازاتِ افزایش میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی، سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی فرهنگی، باورهای مذهبی و پذیرش اجتماعی، توجه زنان به مدیریت بدن افزایش پیدا می کند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است که متغیرهای باورهای مذهبی، رسانه های ارتباط جمعی و پذیرش اجتماعی توانسته اند حدود 49 درصد از تغ ییرات مدیریت بدن در بین زنان را تبیین کنند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که متغیرهای باورهای مذهبی و استفاده از رسانه ها بیشترین تأثیرِ مستقیمِ مثبت را در توجه زنان به مدیریت بدن داشته اند. بر این اساس ملاحظه می شود که زنان شهر کاشان، گذشته از گرایش فکری و مذهبیِ خود، به سمت مدیریت بدن گرایش پیدا کرده اند. در این زمینه، تأثیر افزایش ارتباطات جهانی و دسترسی به مجاری نوین ارتباطی و اطلاعاتی نیز موجب تغ ییرات فرهنگی وسیعی در گروه ها و اقشار مختلف جوامع به ویژه در میان زنان، شده است.
بررسی رابطه هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری مادران شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده نخستین هسته جامعه و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق، سنت و عواطف از نسلی به نسل دیگر است و ثمره این نهاد فرزند است. برای به ثمر رسیدن فرزندان هر یک از پدر و مادر وظایفی را بر عهده دارند، در این میان بیشترین سهم در تربیت و تأثیرپذیری بر فرزندان را مادران بر عهده دارند؛ مادر از ابتدایی ترین مراحل پیدایش به عنوان مربی همراه انسان است. بنابراین سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و هویت مادران برای تربیت فرزندان سالم لازم و ضروری است. به همین دلیل در این پژوهش به بررسی رابطه بین سبک فرزندپروری والدین و ابعاد هویت اجتماعی مادران شهر ایلام پرداخته شده است. در ابتدا مطالعه های انجام شده در این حوزه مرور گردیدند، سپس بر اساس نظریه ای مبتنی بر آراء گیدنز شش فرضیه ارائه شد. برای آزمون فرضیه ها 400 نفر از مادران شهر ایلام به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه است. نتایج حاصل از آزمون اتا نشان دهنده همبستگی بین متغیرهای ابعاد هویت اجتماعی و سبک فرزندپروری والدین است؛ از همه مهم تر همبستگی بین هویت اجتماعی مادران با سبک فرزندپروری مقتدرانه است. در واقع مادرانی که به هویت جنسی، ملی، قومی و گروهی تثبیت شده ای دست پیدا کرده اند شیوه تربیتی مقتدرانه که سالم ترین شکل روابط خانوادگی است را برای تربیت فرزندان خود اعمال کرده اند. در مقابل بحران هویت مادران به انتخاب نامناسب ترین سبک فرزندپروری؛ یعنی سبک فرزندپروری بی توجه منجر شده است.
بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری زنان کُرد شیعه و سنّی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین و اجرای موفّق هرگونه سیاست جمعیّتی در زمینة باروری، متّکی به ارتقای شناخت و آگاهی از عواملی است که تمایلات فرزندآوری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این مقاله، بررسی و تبیین تمایلات فرزندآوری زنان کُرد همسردار شیعه و سنّی واقع در دامنة سنّی تولید مثل ساکن در مناطق روستایی شهرستان کامیاران است. داده ها از طریق پیمایشی که در مرداد 1393 در میان 500 خانوار نمونة مناطق روستایی شهرستان کامیاران صورت گرفت، گردآوری شد. نتایج نشان داد که تمایل به فرزندآوری بیش تر در هر دو گروه مذهبی مورد بررسی؛ پایین است. بااین وجود، تمایلات فرزندآوری زنان اهل سنّت کمی بیش تر از زنان شیعه است. در میان زنانی که تمایل به فرزندآوری دارند، نسبت قابل توجّهی از آن ها در هر دو گروه مذهبی اظهار داشته اند که می خواهند یک فرزند دیگر به دنیا بیاورند. این نسبت در میان زنان اهل سنّت (4/66 درصد) بیش تر از نسبت متناظر (62 درصد) در میان زنان شیعه است. نتایج تحلیل چندمتغیّره نشان داد که ترکیبی از مشخّصه های فرهنگی، اقتصادی - اجتماعی و جمعیّتی نقش تعیین کننده و معناداری در پیش بینی احتمال تمایل به فرزندآوری در میان زنان هر دو گروه مذهبی دارند. بر اساس این نتایج، و برای جلوگیری از استمرار کاهش باروری یا ارتقای آن به بالاتر از سطح جایگزینی؛ سیاست های دولت باید همسو با خواسته ها و منافع زنان و خانواده ها باشد. در غیر این صورت، سیاست ها با مقاومت روبرو می شوند و در نهایت احتمالاً شکست می خورند.
بررسی دیدگاه زنان کُرد نسبت به الگوی ازدواج خویشاوندی در مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های اخیر، نهاد خانواده تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. با توجه به ماهیت متفاوت جوامع انسانی، انتظار نمی رود تغییرات همه جا یکسان صورت گرفته باشد. هدف از این مقاله بررسی میزان عمومیت الگوی ازدواج خویشاوندی در میان زنان کُرد همسردار شهر مهاباد و تبیین دیدگاه آن ها نسبت به این الگوی ازدواجی است. داده ها با استفاده از پیمایشی که در سال 1391 در شهر مهاباد انجام شد و در آن 700 زن همسردار مورد مصاحبه قرار گرفتند گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که 9/36 درصد ازدواج ها از نوع خویشاوندی است که در این میان، 2/23 درصد زنان با خویشاوندان نزدیک خود ازدواج کرده اند. بر پایه این بررسی، ازدواج خویشاوندی با سطح تحصیلات زنان رابطه ای معکوس دارد. زنانی که ازدواج خویشاندی را تجربه کرده اند، بیش تر از سایرین موافق ازدواج فرزند شان با خویشاوندان می باشند و تفاوتی در نگرش آن ها نسبت به ازدواج فرزندان دختر و یا پسر با فردی از افراد فامیل وجود ندارد. تحلیل های چند متغیره نشان داد زنانی که از استقلال بیش تری برخوردارند، سرمایه فرهنگی بالاتری دارند و نیز آن هایی که تحصیلات دانشگاهی دارند، بیش تر از سایرین مخالف ازدواج فرزندشان با خویشاوندان می باشند. نتایج، گویای آن است که تأثیر نیروهای نوسازی در تغییر الگوهای ازدواج در شهر مهاباد به طور همزمان در همه لایه های اجتماعی ظهور و بروز نیافته است.
کندوکاو راهبردهای مقابله ای زنان میانسال در مواجهه با پیری و تغییرات بدنی مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر بخشی از یک پژوهش گسترده تر است که با هدف کشف و توصیف چگونگی مواجهه زنان میانسال با پیری و تغییرات بدنی مرتبط با آن انجام شده است. جهت تحقق این هدف، از روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای استفاده گردید و با استفاده از روش نمونه گیری نظری و هدفمند، تعداد20 زن میانسال40 تا60سال به عنوان مشارکت کنندگان انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و با توجه به مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفتند. شش مقولة اصلی و یک مقولة هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شدند. راهبردهای مقابله ای که توسط زنان میانسال استفاده می شدند و از مصاحبه ها استخراج شدند شامل: ارزیابی مجدد موقعیت های هنجاری، بازسازی و ارتقای بدنی، توسعه هویت منزلتی، مقاومت و انکار هویت سنی، پیشگیری و جستجوگری اطلاعات، وفاق و سازگاری بود. مقوله هسته پدیدار شده، ""بازاندیشی هویت زنانه در بستر بدن زمانمند"" می باشد. به طور کلی در این مقاله راهبردهای مقابله ای زنان در چهار سنخ دسته بندی شده است که عبارتند از ""راهبرد معطوف به خود- هیجان محور""، ""راهبرد معطوف به خود- مساله محور""، ""راهبرد معطوف به بدن- هیجان محور""، ""راهبرد معطوف به بدن- مساله محور"". انتخاب نوع راهبرد مقابله ای می تواند برای زنان پیامدهای مختلفی داشته باشد که سلامت جسمی و روانی آنها را تحت تاثیر قرار دهد لذا توجه به آنها در عصر کنونی اهمیت زیادی دارد. واژگان کلیدی: تغییرات بدن، پیر شدن، میانسالی، نظریه زمینه ای، راهبرد مقابله ای، زنان.
ظهور دین داری گزینشی در میان دختران جوان شهر مشهد: ارایه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخوردهای میان الگوهای زندگی سنتی-ایرانی با الگوهای زندگی غربی را به روشنی در جامعه امروز ایران می توان دید. دین داری اسلامی با الگوهای سنتی حیات اجتماعی ایرانی پیوند خورده است؛ آن چنان که جلوه های آن را می توان در ابعاد مختلف سبک زندگی ایرانیان یافت. در سبک زندگی ایرانی، محوریت با الگوهای دینی است و اغلب همه چیز در راستای ارزش های دینی سنتی جهت گیری شده است. یکی از مهم ترین نظام های ارزشی هر جامعه ای دین است که برای استواری خود نیاز به بازتولید آن در نسل های بعدی دارد. به نظر می رسد در جامعه نوین ایران، نقش دین در شکل دادن به سبک زندگی به خصوص سبک زندگی جوانان تغییر کرده است. به همین منظور، در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از روش نظریه زمینه ای و مصاحبه با جوانان دختر در شهر مشهد به فهم نوع دین داری در سبک زندگی ایشان رسید. بر این اساس، نمونه گیری هدف مند و با ملاک اشباع نظری هفت نفر از دختران شهر مشهد از تیپ های مختلف انتخاب شدند. یافته های به دست آمده شامل پنج مقوله عمده است که عبارت اند از مدارا، سلیقه فردی، کارآمدی بیشتر مادی، دوگانگی هویتی و سنت ستیزی. مقوله هسته ای نیز در این مقاله »دین داری گزینشی» است که دربرگیرنده مقولات فوق می باشد. دین داری گزینشی به این معناست که افراد در هر موقعیتی که قرار می گیرند و با توجه به شرایط موجود ممکن است از قسمتی از دین که با آن موافق هستند، پیروی کنند و بخش هایی از دین را که به اصطلاح مانع رسیدن آن ها به منافعشان می شوند را کنار می گذارند.
فراتحلیل عوامل اجتماعی مؤثر بر باروری در ایران .محسن نیازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نرخ باروری در ایران طی چند دهه اخیر، تحولات چشمگیری داشته و خانواده ها را با چالش های متعدد در زمینه فرزندآوری روبه رو ساخته است. گروه های مختلف مردم از تلاش های صورت گرفته برای افزایش جمعیت استقبال نکرده اند. استمرار این روند جمعیتی پیامدهایی چون رسیدن جمعیت به زیر سطح جانشینی و سالخوردگی جمعیت در طی دهه های آتی را در پی خواهد داشت. بر این مبنا، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش فراتحلیل به شناسایی عوامل اجتماعی مؤثر بر رفتار باروری خانواده در مطالعات ایرانی بپردازد. برای فراتحلیل، 60 پژوهش مرتبط در زمینه باروری در یک دهه اخیر (از سال 1380 تا به حال) که در فصلنامه های معتبر داخلی به چاپ رسیدند، انتخاب شد. پس از بررسی 60 پژوهش، 36 مقاله به سبب نداشتن معیارهای اساسی برای ورود به فراتحلیل حذف شدند و 24 پژوهش انتخاب شد. براساس نتایج یافته های فراتحلیل، متغیرهای جمعیت شناختی مربوط به سن، تحصیلات به ویژه تحصیلات زنان، بعد خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده، راهبردها و مسائل تنظیم خانواده و جلوگیری از بارداری به ترتیب با بیشترین تعداد آزمون و با ضرایب اندازه اثر 253/1، 111/0- ، 371/0، 810/0و 169/0 مورد توجه پژوهشگران ایرانی در تبیین تغییرات نرخ باروری بودند. مقایسه نتایج حاصل از فراتحلیل با نظریات تبیین کننده تغییرات رفتار باروری نشان می دهد نظریه اجتماعی اقتصادی باروری بیش از سایر نظریات روند تحولات رفتار باروری خانواده های ایرانی را در یک دهه اخیر تبیین می کند.
تحلیل رابطه سلامت معنوی، نگرش به ارتباط قبل ازدواج و دلزدگی زناشویی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سلامت معنوی، نگرش به ارتباط قبل ازدواج و دلزدگی زناشویی زنان متأهل انجام شد. این پژوهش از نوع پیمایش های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری آن زنان متأهل ساکن شهر بابل بودند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه پژوهش 384 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای، پرسشنامه بین آن ها توزیع شده است.
نتیجه آزمون تفاوت میانگین متغیرهای سلامت معنوی بر حسب اشتغال نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین سلامت معنوی بر حسب اشتغال وجود دارد. بر این اساس، غیر شاغل ها نسبت به شاغلین میزان بیش تری از سلامت معنوی را در زندگی خود برخوردارند. در مقابل، بین میانگین متغیرهای دلزدگی زناشوئی و نگرش به ارتباط قبل از ازدواج بر حسب اشتغال، تفاوت معناداری نداشته است..
همچنین، نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای مستقل سلامت معنوی و نگرش به ارتباط قبل از ازدواج بر متغیر وابسته(دلزدگی زناشوئی) تأثیر دارد. در معادلة رگرسیونی چند متغیره نشان داده شد که از بین متغیرهای مستقل واردشده به معادله تنها متغیر مستقل نگرش به ارتباط قبل از ازدواج (با ضریب تاثیر 26/0) معنادار بوده و اثر متغیر سلامت معنوی بر میزان دلزدگی زناشوئی معنادار نبوده است.
فهم خانه داری در بستر نقشهای جنسیتی : مطالعه کیفی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر بر اساس پژوهشی کیفی است که در آن تلاش شده، تا با انجام مصاحبه های عمیق کیفی با 26 زن خانه دار 23 تا 58 سال تهرانی، کیفیت زندگی زنان خانه دار بنا به روایت و تجربه زیسته ی آنان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد، چگونه خانه داری در پروسه ها و زمینه های اجتماعی حک شده است و صرفاً با توجه به زمینه های اجتماعی قابل تفسیر است. آنچه در این پژوهش اهمیت می یابد آن است که دریابیم خانه داری چگونه توسط زنان، تعریف، تفسیر و ارزیابی می شود و در این صورت است که امکان صورت بندی نظری و مفهوم سازی میسر می گردد. چنانچه تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق نشان می دهد، میان رضایت از زندگی زناشویی و درک زنان نسبت به ارزیابی مثبت و یا منفی از خانه داری ارتباط وجود دارد و یا زنانی که بیشتر تحت تاثیر ایدئولوژی همسری و مادری قرار دارند، کمتر نسبت به خانه داری انتقاد می کنند. در حالی که زنان مسن تر خانه داری را جنبه ایی از کارهای زنانه در ازدواج می دانند، زنان جوان بر این باورند که کارهای خانه علی رغم ساخت نیافتگی، باید به عنوان کار تعریف شود.
رابطة استفاده از شبکه های ماهواره ای فارسی زبان و پای بندی به هویت فرهنگی در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است تا رابطه استفاده از شبکه های فارسی زبان تلویزیون ماهواره ای و پای بندی به هویت فرهنگی زنان را بررسی کند. از آن جایی که در این تحقیق پای بندی فرهنگی زنان مدنظر بوده، زنان 15 تا 49 ساله، به روش پیمایشی مقطعی و با تکنیک پرسش نامه مورد سنجش قرار گرفتند. حجم نمونه 400نفر بوده که این تعداد براساس روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر تهران انتخاب شدند. تحلیل یافته های تحقیق نشان داده است که میزان استفاده از شبکه های ماهواره ای برابر با 50.64 و میانگین پای بندی به هویت فرهنگی نیز62.55 (درمقیاس 0تا100) است و میانگین بُعد ذهنی هویت فرهنگی به میزان 10درصد بیشتر از بُعد عینی است. همچنین کسانی که از ماهواره استفاده می کنند نسبت به دیگران پای بندی بسیار کمتری به هویت فرهنگی ایرانی دارند. در تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز به ترتیب میزان رضایت از ماهواره، استفاده از آن و اعتماد به برنامه های ماهواره باعث تضعیف هویت فرهنگی زنان می شوند و محتوای آگاهی بخش، علمی و خبری آن، باعث تقویت هویت فرهنگی شده است.
تاثیر عوامل فرهنگی و اجتماعی بر نگرش زنان نسبت به بدن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی عوامل فرهنگی و اقتصادی موثر بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن می پردازیم هدف این پژوهش شناخت عوامل تاثیرگذار بر نگرش زنان است که با استعانت از نظریه های فوکو ،بوردیو ،بودریار ،الیاس ،ترنر ،موس ،داگلاس ،هبدایج ،فستینگر،فمنیست مورد بررسی قرار گرفته است. با طرح پرسش هایی همچون عوامل فرهنگی واجتماعی تا چه اندازه بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن تاثیرگذار است ؟ آیا ویژگی های جمعیت شناختی (تحصیل ،پایگاه اقتصادی ،سن ،...) بر نگرش زنان نسبت به مدیریت بدن تاثیرگذار است ؟به تحلیل و تبیین موضوع پرداخته است.
روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته 14 سوالی مبتنی بر طیف لیکرت است . نمونه مورد مطالعه 317نفر از بانوان تهرانی فعال در باشگاههای ورزشی بانوان منطقه 5 تهران هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند.. در این تحقیق برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است یافته ها نشان داد که تمام عوامل فرهنگی واجتماعی تاثیرگذار برنگرش زنان نسبت به مدیریت بدن در سطحی بالاتر از حد متوسط قراردارند. تفاوت معناداری در مورد تاثیرگذاری عوامل فرهنگی واجتماعی برنگرش زنان نسبت به مدیریت بدن بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی سن، وضعیت تاهل، تحصیلات شخصی، تحصیلات مادر، وضعیت اشتغال، وضعیت اقتصادی، میزان درآمد و وضعیت مسکن وجوددارد.
بررسی مشارکت های اجتماعی رسمی و غیر رسمی زنان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت اجتماعی دارای دو بعد است: مشارکت رسمی و غیر رسمی. با توجه به تقسیم بندی مشارکت، پرسش اصلی این پژوهش این است که مشارکت های رسمی و غیر رسمی زنان شهر تهران چه مقدار است؟ مناطق بیست و دو گانه شهر تهران در مقایسه باهم از چه وضعیتی برخوردارهستند؟ و چه عواملی بر این مشارکت ها تاثیرگذار است؟ این پژوهش با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه انجام گرفت. جامعه آماری، زنان ازدواج کرده (متاهل، مطلقه و همسر فوت شده) ساکن شهر تهران هستند. در این پژوهش 406 نفر از زنان از بین مناطق 22 گانه شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان دادند مقدار مشارکت اجتماعی زنان (رسمی، غیر رسمی و مشارکت اجتماعی کلی) پایین و مقدار مشارکت اجتماعی غیر رسمی زنان بیش تر از مشارکت رسمی است. زنان مناطق گوناگون تهران از نظر مشارکت اجتماعی باهم متفاوت هستند. بین دو مشارکت رسمی و غیر رسمی رابطه معنادار مستقیم مشاهده شد. هم چنین، بین زنان دارای درآمد و فاقد درآمد از نظر مشارکت اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد. بین سن، تحصیلات زنان با مقدار مشارکت آنان رابطه ای معنادار مشاهده نشد.
ارزیابی و تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان روستایی مطالعه موردی: دهستان شیان، شهرستان اسلام آباد غرب مشخصات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از مهم ترین مفاهیم در حوزه علوم اجتماعی است که در علوم دیگر نیز کاربردی گسترده دارد و دارای ارتباط تنگاتنگی با توانمندسازی زنان است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر توانمندسازی زنان روستایی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه و مصاحبه) بوده است. روایی صوری پرسش نامه به وسیله پانل کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت. جهت تعیین پایایی، تعداد 35 پرسش نامه در منطقه توزیع شد که مقدار آن برای کل بخش ها بر اساس آلفای کرونباخ 74/0 برآورد شد. جامعه آماری پژوهش زنان 13 روستای دهستان شیان با جمعیت 3329 نفر است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 355 نفر برآورد شد که پراکندگی تعداد نمونه ها در روستاها به صورت طبقه ای و به نسبت جمعیت آن ها بوده است. نتایج بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون نشان دهنده این است که بین سرمایه اجتماعی و توانمندسازی زنان رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد مؤلفه های اعتماد، مشارکت و انسجام 42/0 از تغییرات توانمندسازی زنان را تبیین می کند. بر اساس آزمون فریدمن نیز مؤلفه خودتعیینی از بین مؤلفه های توانمندسازی دارای رتبه بالاتری است
تبیین الگوی مفهومی در فرایند سازگاری با خانواده همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگویی مفهومی در زمینه عوامل و بسترهای شکل دهنده عدم سازگاری زنان با خانواده همسر و شرایط و متغیرهای واسطه ای ایجاد این عدم سازگاری و راهبردهای افراد برای مدیریت این روابط و افزایش سازگاری است. پژوهش مبتنی بر رویکرد کیفی و روش نظریه مبنایی انجام شد و اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق نمونه گیری نظری و در هر مرحله با توجه به تحلیل داده های پیشین از بین هفده نفر از زنان متأهلی که حداقل یک سال تجربه ارتباط و زندگی نزدیک با خانواده همسرشان داشتند، گردآوری شد. پس از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، دو طبقه نظری عوامل زمینه ساز شکل گیری فرایند عدم سازگاری با خانواده همسر (ذیل سه شناسه محوری ""چگونگی شناخت، اسناددهی و پردازش اطلاعات توسط فرد""، ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با خانواده گسترده"" و ""چگونگی ارتباط های بین فردی زوج با زوج"") و هم چنین راهبردهای مقابله ای در جهت سازگاری با خانواده همسر (ذیل چهار شناسه محوری ""راهبردهای مقابله ای شناختی""، ""راهبردهای مقابله ای ارتباطی""، ""راهبردهای مقابله ای ساختاری"" و ""راهبردهای مقابله ای دینی"") صورت بندی شد. یافته ها در بررسی و ارزیابی ابعاد و عوامل بسترساز ناسازگاریها با خانواده همسر بیانگر وجود ارتباطات چندگانه و به هم پیچیده ای از موضوعات مختلف فردی و بین فردی است که همین امر لزوم توجه زوج درمانگران و مشاوران را به اهمیت این مسائل در درمان ناسازگاریهای زوجی با خانواده همسر می رساند.
بررسی مقایسه ای ازدواجهای پایدار رضایتمند و ازدواجهای در حال جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف شناسایی و مقایسه عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند با عمری بیش از 20 سال و عوامل مؤثر در طلاق زوجین انجام گرفت. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ها ادامه یافت و داده های دو گروه مبتنی بر روش نظریه زمینه ای، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج دو گروه نشانگر این است که سفری به سوی بالندگی یا از هم پاشی ازدواج مقوله مرکزی الگوی یافته های پژوهش است. مقوله شکل گیری مناسب ازدواج جزء شرایط علّی برای ازدواج پایدار رضایتمند است؛ عوامل درون شخصی (نگرشهای مؤثر و ویژگیهای شخصیتی مناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی کارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) از جمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواج پایدار است. پیامد نهایی، رضایتمندی (از خود، همسر، فرزندان) و پایداری ازدواج بود. هم چنین نتایج ازدواجهای در حال جدایی حکایت دارد که مقوله شکل گیری نامناسب ازدواج جزء شرایط علّی ازهم پاشیدن ازدواج است و عوامل درون شخصی (نگرشهای ناکارامد، ویژگیهای شخصیتی نامناسب)، بین شخصی (منظومه زناشویی و والدینی و چند نسلی ناکارامد) و فرا شخصی (مالی و کاری) ازجمله عوامل مداخله ای (میانجی) مؤثر در ازدواجهای در حال جدایی است. شرایط زمینه ای در زوجین متقاضی طلاق شامل رواج طلاق در خانواده اصلی، سابقه اعتیاد و دوستی با افراد با ازدواجهای ناموفق بود.
تأثیر عملکرد خانواده در پیش بینی حجاب زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه عملکرد خانوادگی در افراد با حجاب برتر، حجاب معمولی و حجاب ضعیف صورت گرفت. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از تمامی دختران و زنان بالای 15 سال کشور که 2868 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس عملکرد خانواده و پرسشنامه جمعیت شناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد خانواده و نوع حجاب وجود دارد (001/0p
بررسی تجارب زیسته زنان روسپی (مورد مطالعه: شهرهای یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روسپیگری پدیده ای بسیار پیچیده، چندبعدی، ناآشکارو تودرتوست که در جامعه ما به لایه های زیرین خزیده و به صورت گسترده در زیر لایه های عمیق نفس می کشد و به زیست خود ادامه می دهد. بدین گونه است که به ویژه در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده و سازمان ها و نهاده
بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان « بررسی علل و عوامل طلاق در جامعه و تأثیر مخرب آن بر بانوان» میباشد که به بررسی عوامل طلاق در جامعه و تأثیر آن بر بانوان می پردازد. چرا که طلاق شوم ترین سرنوشتی است که ممکن است برای یک خانواده رقم بخورد. با این وجود گاه گریزی از آن باقی نمی ماند. با طلاق رشته ازدواج میان زن و شوهر قطع می شود و از آن پس برای باز کردن گروه علقه میان آن دو باید برخی اقدامات انجام شود. این پدیده یکی از مسائل اجتماعی عصر ماست که امروزه کمتر کسی در مورد مشکل و معضل بودن آن شک می ورزد. میزان بالای طلاق در جوامع امروزی جامعه شناسان را به کنکاش در مورد عوامل موثر بر آن داشته تا مکشوف گردد که چه چیزی موجب چنین تغییری در نرخ طلاق گردیده است. این پدیده جنبه های متعددی از زندگی افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. پدیده طلاق یک پدیده روان شناختی است و علل متفاوت روانی، اجتماعی و ... دارد و می بایست روحیه طلاق زدگی در افراد وجود داشته باشد.
سئوالات اصلی که این مقاله در پی پاسخگویی به آنهاست عبارتند از اینکه چه عواملی در جامعه منجر به طلاق می شود؟ و اینکه طلاق چه تأثیری بر بانوان در جامعه و خانواده می گذارد؟ می باشد. موضوع این مقاله، بررسی و شناخت علل یا عواملی است که در وقوع طلاق موثر می باشد و می خواهیم ببینیم، چه عواملی موجب می شود که طلاق صورت بگیرد اما اهمیت پژوهش حاضر در این است که بعد از وقوع طلاق، این پدیده چه تأثیری بر فرد و جامعه خواهد داشت. اما یافته ها حاکی از آن است که به وقوع پیوستن هر پدیده ای، روی تمام اعضای خانواده تأثیر می گذارد و طلاق به عنوان یکی از تلخ ترین حوادث زندگی، بر افکار، واکنش ها، خواستها، نیاز ها و به طور کلی شخصیت تمام اعضای خانواده، هم والدین و هم فرزندان تأثیر سوء و مخربی باقی می گذارد.\
تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت خانوادگی یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که با وجود پیشرفت فکری و فرهنگی همچنان در جامعه خودنمایی می کند. در بین انواع خشونت های خانگی به خشونت زنان علیه مردان کمتر توجه شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در سطح خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل شهر بابلسر است. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر بابلسر جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد متغیرهای زمینه ای سن، سن همسر، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند و تعداد ازدواج زن با خشونت علیه مردان رابطه معنادار دارد. متغیرهای اصلی تحقیق (عدم همفکری، عدم همگامی، عدم همبختی و عدم همدلی) نیز بر خشونت علیه مردان تأثیر مستقیم دارد. همچنین با توجه به مدل ساختاری (MIMIC) ارائه شده همه این متغیرها 33 درصد از تغییرات متغیر وابسته (خشونت زنان علیه مردان) را تبیین کرده اند.
سنجش و سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد است. تحقیق از نوع پیمایشی بوده و با تکنیک تحلیل خوشه ای انجام شده است. این پژوهش در سطح توصیفی و طبقه بندی با استفاده از ابزار ترکیبی متشکل از سه پرسش نامة نیمه استاندارد انجام شده است. جامعة آماری پژوهش را 30 زوج متأهل تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده اند. بر اساس تکنیک مذکور، نمرات نمونه در ابعاد پنج گانة (توازن من ما، فعالیت های مشترک، نزدیکی، استقلال وابستگی و وفاداری) طلاق عاطفی در چهار دسته طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که 35% نمونه از حالت توازن خارج شده و در دو سر طیف قرار دارند و سایر اعضای نمونه در دو دستة «بیش تر متصل» و «بیش تر منسجم» قرار دارند. نمرات طلاق عاطفی برای زنان در همة ابعاد پنج گانه از مردان بالاتر است.