این مقاله می کوشد برنامه های صندوق بین المللی پول را در مورد مقوله رفاه و تأمین اجتماعی و نیز نحوه اجرای آن ها را در کشورهای عضو صندوق تشریح کند. از این منظر، نخست وظایف و اهداف صندوق بین المللی پول و آنگاه فعالیت های صندوق در این راستا، به اجمال بیان می شود. نویسنده همچنین دیدگاه های صندوق را در باب رشد اقتصادی، کنترل تورم و تقویت بخش کشاورزی توضیح می دهد. به عقیده او، تحقق رشد در سه زمینه یاد شده، مستلزم سیاستگذاری اقتصادی مبتنی بر سیاست های اقتصاد کلان، اصلاح ساختاری، اجتماعی و مدیریت صالح دولتی و نیز مشارکت عام در امر توسعه است که موارد یاد شده را تبیین می کند. مقاله همچنین ابعاد اجتماعی سیاست های پیشنهادی صندوق، و مسائل سیاستگذاری های اجتماعی را در عملیات نظارتی و طراحی برنامه های صندوق شرح می دهد. تبیین آثار اجتماعی کوتاه مدت و تورهای ایمنی اجتماعی و معیارهای بلندمدت تر سیاستگذاری های اجتماعی در پیوند با اهداف و وظایف صندوق بین المللی پول، و موضوع همکاری صندوق با نهادهای دیگر، از جمله محورهای دیگری است که در مقاله به آن ها پرداخته شده است.
این مقاله 15 کشور عضو «سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)» را از نظر نسل سوم مطالعات بررسی می کند. کانون این مطالعات معمولاً ارتباط بین تلاش برای رفاه، ابزار رفاهی، و نتایج رفاه است. مقاله همچنین تأثیر عوامل ساختاری گوناگون را بر انتقال فقر و درآمد مورد توجه قرار می دهد. نتایج مذکور در مقاله نشان می دهد که سهم افراد مسن تر در کل جمعیت با افزایش انتقال درآمد مرتبط است و این امر نباید باعث شگفتی شود. البته در مورد گروه های جمعیتی جوان تر، نتایج معکوس است. این نتایج نشان می دهد که هرچه تعداد افراد مسن در ترکیب جمعیت بیش تر باشد، میزان فقر پایین تر خواهد بود. مقاله، رابطه متقابل عوامل ساختاری، انتقال درآمد و فقر، و نیز تأثیر تغییرات تولید ناخالص داخلی و بیکاری را بررسی می کند. بنا به تصریح نویسنده، نرخ بیکاری از سویی با رشد انتقال درآمد، و از سوی دیگر با افزایش فقر در ارتباط است.
در این مقاله، نخست مقوله تأمین اجتماعی و اهمیت جهانی آن و سپس نسبت بانک جهانی با این موضوع تشریح می شود. این نوشتار، معیارهای بانک جهانی را در ارزیابی سیاستگذاری های تأمین اجتماعی، اهداف یک برنامه اصلاحات ساختاری و نیز تحقیقات و نوآوری ها را از منظر این نهاد توضیح می دهد. پس از آن، تأکیدات جدید بانک جهانی بر مقوله «حمایت های اجتماعی» و رویدادهایی که به طرح مجدد این مفهوم منجر شد بیان می گردد.دکتر صالح خو، اصول و به گزینی تجربه های سیاستگذاری اجتماعی و فعالیت های مرتبط با به گزینی تجربه ها در بانک جهانی را شرح می دهد. مدیریت تبعات اجتماعی تکان های اقتصادی و تجربه های متعالی در سیاستگذاری و نحوه های مقابله رسمی، ازجمله سیاست های اقتصاد کلان، تورهای تأمینی، آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان، سیاست های بازار کار، اطلاعات و نهادها نیز بررسی شده اند. به تصریح نویسنده، بانک جهانی بر این باور است که هیچ مدل واحدی برای سیاستگذاری ایدئال در دست نیست و هر کشوری باید راه حل های خود را با عنایت به ویژگی های پیشینه تاریخی، فرهنگ و نهادهای موجود انتخاب کند؛ ضمن این که از دیدگاه بانک جهانی، نظام موجود تأمین اجتماعی به طور کلی در پنج زمینه (عدم انطباق با شرایط محیط اقتصادی جدید، ارائه خدمات غیر مؤثر، آثار اقتصادی نامطلوب، فقدان پایداری مالی، و مخاطرات سیاسی بیش از حد) دچار مشکل است.
نویسنده مقاله با بررسی چگونگی گل نوشته ها و کتیبه های به جا مانده از ایران باستان، وضع کارگران حقوق بگیر را در الواحِ به دست آمده، به طور خلاصه ، تبیین کرده و از جمله بیان داشته: قدرت خرید کارگران، نسبت به دستمزدی که دریافت می کردند، همیشه ثابت می ماند؛ کارگران نیمی از دستمزد خود را به صورت جنس و کالا دریافت می کردند؛ و حقوق کارگران به شکل ماهانه پرداخت نمی شد. این وضع، تمام کارگران ایرانی و غیرایرانی را شامل می گردید. سن، جنسیت، سواد، و اضافه دریافت و پاداشِ کارگران ایران باستان نیز در این مقاله بررسی شده است.از دیگر مطالب مطرح شده در این مقاله عبارت است از: خدمات رفاهی ویژه برای زنان (نظیر مرخصی زایمان، جیره اضافی به زنان شیرده، و مهدکودک)، غذای روزانه و لباس کارگران که بر عهده کارفرما بوده است، دریافت مالیات از کارمندان، پرداخت حقوق یکسان به زنان و مردان و این که دستمزدها به مهارت فرد بستگی داشته، و نه به جنسیت او.
در این مقاله، نخست، چگونگی تکوین و شکل گیری «سازمان بین المللی کار» تشریح شده و آنگاه مقوله تأمین اجتماعی و عوامل آن، از جمله بیمه های اجتماعی، مساعدت های اجتماعی، مستمری های پرداختی از محل درآمدهای عمومی، پرداخت های خانوادگی، و طرح صندوق های احتیاط ملی از دیدگاه سازمان بین المللی کار تبیین شده است. نویسنده سپس نحوه تشکیل «انجمن بین المللی تأمین اجتماعی» را توضیح داده و ماهیت و هدف این انجمن را تشریح کرده است. فعالیت های سه گانه انجمن مزبور (فنی، منطقه ای، و تحقیقاتی) و برنامه های آن در قرن بیست ویکم از دیگر موضوعات مورد بررسی در این مقاله است.
در این مقاله با اشاره به افزایش نقدها وانتقادها در مورد تأمین اجتماعی، اصلی ترین دلایل طرح این انتقادها، موارد زیر عنوان شده است: جهانی شدن اقتصادهای ملی، تسلط تفکر مبتنی بر اقتصاد بازار، و بی اعتمادی به توانایی دولت ها در خصوص برنامه ریزی برای آینده. مؤلف با توضیح موارد یاد شده، لحن بحث ها را نسبت به قبل «کم تر جدلی و عقیدتی» ارزیابی می کند و عقیده دارد این تغییر لحن و مباحثه های متوازن، واجد چهار پیام و دستاورد بوده است: 1) پذیرش این حقیقت که مخاطرات تحت پوشش تأمین اجتماعی در حال کاهش نیست، 2) درصورت تمایل به برنامه ریزی، مقابله با پیامدهای ناشی از سالخوردگی جمعیت ممکن است، 3) تأمین اجتماعی نه تنها باید حافظ درآمدها باشد بلکه باید به مردم در دستیابی به استقلال مالی نیز کمک کند، 4) طراحی مجدد نظام های اداره تأمین اجتماعی برای تطبیق با تغییرات. در ادامه مقاله، ضمن تشریح موارد یاد شده، چالش ها و موانع اساسی تأمین اجتماعی در قرن 21 مورد توجه قرار گرفته و نقش و مسئولیت دست اندرکاران تأمین اجتماعی و معیارهای اصلاحات در نظام تأمین اجتماعی تبیین گردیده است.
مقاله ضمن بررسی پیشینه و نحوه تکوین و تکاملِ نظام تأمین اجتماعی در کشورهای صنعتی غرب، برنامه های رفاهی و خدمات اجتماعی دولت های غربی را برای مقابله با بحران و بی ثباتی، تبیین کرده و به علاوه به موضوع «دولت رفاه» و چگونگی پیشبرد سیاست های رفاهی، و استقرار نظام های فاشیستی در آلمان و ایتالیا پرداخته است. طرح مارشال، با هدف سالم سازی اقتصادی و رفاه برای تأمین امنیت و تحقق صلح، تکوین نئولیبرالیسم و کاهش هزینه های رفاهی و توجه دیرهنگام شوروی به کارکرد امنیتی ِ برنامه های رفاهی از دیگر موضوعات مطرح شده در این مقاله است. نویسنده معتقد است غرب از نظام تأمین اجتماعی و قوانین معطوف به بهبود شرایط کار، هم برای مقابله با تهدیدات امنیتی و ایجاد ثبات و وفاق ملی، و هم برای توسعه بیش تر، بهره گرفت. از همین منظر، بی توجهی کشورهای جهان سوم به نظام تأمین اجتماعی و دیالکتیک بی ثبات کننده جاری در کشورهای در حال توسعه، میان برنامه های معطوف به امنیت و توسعه، تبیین شده است. مؤلف تأکید می کند که ارائه خدمات رفاهی و برنامه های تأمین اجتماعی، هزینه ای است که دولت برای ایجاد ثبات و تأمین امنیت خود و کشور می پردازد.
در این مقاله نویسنده کوشیده ویژگی های نظام تأمین اجتماعی را در کشور اتریش بررسی کند و از این رو به نقش شرکای اجتماعی، رابطه تأمین اجتماعی و اشتغال و حوزه صلاحیت در اتریش پرداخته است. در ادامه، برنامه های تأمین اجتماعی در اتریش ، شامل بیمه اجتماعی، سیستم های همگانی، سیستم های ویژه، اَشکال خصوصی و نیمه خصوصی تأمین اجتماعی و نیز مشمولان مزایای قانون کار و حمایت کارکنان نیز به تفکیک تبیین شده و حجم و نحوه توزیع هزینه های اجتماعی در این کشور- نسبت به دیگر کشورهای اروپایی- بررسی گردیده است. مؤلف مزایای تأمین اجتماعی در اتریش را به این نحو احصا کرده و شرح داده است: تمهیدات برای بیکاری، مزایای درمانی، مزایای از کارافتادگی، مراقبت های بلندمدت، مستمری بازنشستگی، مستمری بازماندگان، مزایای خانواده، درآمد حداقل، و خدمات اجتماعی
این مقاله بر این فرض متکی است که در مقطع کنونی، بهبود بازتوزیع مزایای ناشی از برنامه های تأمین اجتماعی ـ به ویژه برای آن که بتوان در اشتغال و همبستگی ملی به تعادل دست یافت ـ ضرورت دارد. نویسنده معتقد است ازآن جا که نمی توان به اشتغال تمام وقت و ثابت برای همه افراد اطمینان داشت، باید بر عامل «همبستگی ملی» تأکید کرد. در مقاله تصریح شده که «تحول اقتصادی بر میزان نیاز به تأمین اجتماعی می افزاید».نویسنده تأثیرات کاهش مشارکت های تأمین اجتماعی را مورد بررسی قرار داده و کوشیده به این پرسش پاسخ بدهد که «آیا تأمین اجتماعی، مخلِ پویایی اقتصادی است؟» چانتال اوزبی، همچنین دلایل افزایش نیاز به تأمین اجتماعی را تبیین کرده و انطباق حمایت های اجتماعی با شرایط جدید بازار کار را مورد توجه قرار داده است و از این منظر، سه پیشنهاد زیر تشریح شده اند: 1) ایمنی زندگی و حیات افراد در قبال محرومیت های اجتماعی ناشی از بیکاری فزاینده و نابرابری های بزرگ اجتماعی، 2) حمایت از خویش فرماها، 3) شرکت دادن تأمین اجتماعی در برانگیختن اشتغال و مشارکت شغلی.
این مقاله ابتدا با بررسی نقش و مقصود ترتیبات رسمی و غیررسمی مربوط به تأمین اجتماعی، تمایز بین تأمین اجتماعی به عنوان یک ابزار، و حمایت اجتماعی به عنوان یک هدف را در سیاستگذاری به اجمال بررسی کرده و آنگاه برخی از مشکلات اساسی که در قاره آسیا رویاروی تأمین اجتماعی قرار دارد، تبیین شده است. نویسنده در ادامه، مدارک و شواهد موجود در مورد ارتباط بین رشد اقتصادی، حمایت اجتماعی و تأمین اجتماعی را بررسی کرده، به تبعات رابطه مزبور برای آسیا نیز می پردازد. در قسمت های بعدی، تحولات مربوط به تأمین اجتماعی در آسیا از سال 1996 بررسی شده و برخی موضوعات اساسی و مکرر، شناسایی گردیده است. اَشکالِ جدید تأمین اجتماعی، تدابیر لازم برای افزایش تبعیت از برنامه های تأمین اجتماعی، توسعه نقش مزایای زایمان، اصلاحات در واکنش نسبت به سالخوردگی جمعیت، و بهبود کارایی و نحوه ارائه خدمات از دیگر مطالب مطرح شده در این مقاله اند.