این مقاله با برشمردن امتیازات روزنامه نگاری الکترونیکی به این پرسش پاسخ خواهد داد که آیا این امتیازات قدرت تغییرات اجتماعی و سیاسی را افزایش داده است؟ سه امتیاز برجسته جستجو در اینترنت به طور کلی و جستجوی خبر و گزارشهای خبری به طور خاص تعاملی، فرامتنی، و چند رسانه ای بودن است. این امتیازات تحول شگرفی در خبررسانی و خبرخوانی اینترنتی ایجاد کردهاند که تفاوتهای زیادی با شیوهها و رسانههای مرسوم دارد. آگاهسازی به جای اقناع، کنترل بیشتر از سوی استفاده کننده، برقراری ارتباط به صورت دو سویه و جایگزینی آن با ارتباط یک سویه، فعالیت بیشتر از طرف استفادهکننده، و برقراری ارتباط در زمانهای انعطافپذیر از جمله این تفاوتهاست. اما، همه جنبههای روزنامهنگاری الکترونیک مثبت و امیدوار کننده نیست. بلکه تنها میتوان ادعا کرد که چشماندازها و فرصتهایی فراهم شده است در عین حال که مشکلات و نگرانیهایی هم وجود دارد. عدول از معیارهای عینیت، عدم اصالت و اعتبار منابع خبر، و نبودن آزادی مطلوب و مورد انتظار برای انتقاد از قدرت سیاسی و اقتصادی، گرچه با شدت کمتری نسبت به رسانه های چاپی و رادیو و تلویزیون، همچنان وجود دارد. از همه مهمتر اینکه روزنامهنگاری الکترونیک و نقش آن در تغییرات اجتماعی و سیاسی را نمیتوان بدون تعامل با گروههای شهروندی، فعالان سیاسی و اجتماعی و احزاب سیاسی مطالعه کرد.
روزنامه نگاری زرد از ابتدای شکل گیری این مفهوم تا به امروز دلالت های متفاوتی به خود گرفته است. هر چند در ابتدا به علت نوع محتوای آن و مسائلی که مطرح می کرد دلالتی اقتصادی داشت، اما بعدها به حوزه سیاست نیز کشانده شد و متفکران نظریه انتقادی معتقد بودند که مطالبی که این روزنامه ها تولید می کنند، عمدتا باعث تحمق توده های مردم شده و آنها را از مسائل مهم سیاسی منحرف می کند. بعدها و در دهه های ۹۰ میلادی دلالت آن به سمت موضوعات اخلاقی پیش رفت و بیشتر از منظر اخلاقی به نقد آنها پرداختند. اما تنها در پایان قرن بیستم بود که مطالعات فرهنگی نگاه متفاوتی به این سبک از روزنامه نگاری ارائه کرد. از این منظر نشریات زرد گاها می تواند به شکل بسیار تأثیرگذاری با زندگی روزمره افراد پیوند خورده و حوزه هایی که نشریات وزین نمی توانند به آن بپردازند را با زبانی مردمی تر با آنها در میان گذاشته و مطرح می کند. بر همین اساس من در این مقاله سعی شده است با بررسی نشریه خانواده سبز به نقد دیدگاه های انتقادی از نشریات زرد پرداخته و از منظر مطالعات فرهنگی به آن پرداخته شود. همچنین سعی نموده با بررسی وضعیت شبکه های اجتماعی مجازی، پیوند نزدیکی بین روزنامه نگاری زرد و شبکه های اجتماعی مجازی برقرار ساخته و نشان دهد که چگونه نفس برقراری ارتباط بر نوع محتوای اشتراکی در این شبکه ها پیشی گرفته است.
مقالة حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا از طریق وبلاگ های روزنامه نگاران وبلاگ نویس می توان به ناهماهنگی شناختی آنها پی برد. آیا روزنامه نگاران وبلاگ نویس دچار ناهماهنگی شناختی هستند. در این نوشتار، نظریة ناهماهنگی شناختی فستینگر و نظریة تعادل شناختی به کار رفته است. پیگیری این مسائل، متضمن شناخت محتوای وبلاگ هاست، به همین دلیل، از روش تحلیل محتوای کمّی و کیفی استفاده شده است. در مقالة پیش رو، محتوای 20 وبلاگ روزنامه نگاران روزنامه های همشهری، کیهان، ایران و شرق به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد بیشتر مطالب وبلاگ ها، انتقاد از اوضاع سیاسی است. روزنامه نگاران وبلاگ نویس، تمایل بیشتری به نوشتن مطالب با سبک مقاله دارند و نیمی از مطالبی که توسط آنها نوشته شده، دارای ناهماهنگی شناختی ارزیابی شده است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که از طریق وبلاگ های روزنامه نگاران می توان به ناهماهنگی شناختی آنها پی برد.