نشر خبر، یکی از مهمترین وظایف وسایل ارتباط جمعی وازجمله کارکردهایی است که این وسایل را به ابزاری قدرتمند برای نفوذ در افکار عمومی وجهت دادن به نگرشها تبدیل میکند. این مقاله ضمن اشاره به برخی از کارکردهای رسانه در زمینهاطلاعرسانی و ارائه توضیحی مختصر در مورد ویژگیهای پیام که تولید عملی یک رسانه بهشمار میرود، به نحوه اعتمادسازی در خبر میپردازد؛ عواملی را که موجب بیاعتمادی مخاطبان نسبت به خبررسانی رسانه میشود مورد کنکاش قرار میدهد و در هر بخش، راههای جلوگیری از این بیاعتمادی را به اجمال بیان میکند. نگارنده عوامل متعددی را در بروز بیاعتمادی مخاطب به اخبار مؤثر دانست اما آنچه در این مقاله مورد توجه قرار گرفته است، عوامل مؤثر رسانهای براین بیاعتمادی است که چالشهایی را در پذیرش یا عدم پذیرش پیام از سوی مخاطبان پدید میآورد.
درحدود نیمه قرن بیستم میلادی، هنگامی که الگوی هرم وارونه، به عنوان شیوهای کارآمد در خبرنویسی پذیرفته شد، روزنامهنگاران«لید»(Lead) و لیدنویسی را نیز مهارتی پراهمیت در رسانهها- بیشتر نوشتاری- تلقی کردند.
این را که نوشتن خبر، به صورت هرم وارونه مزایای بیگفتگویی دارد، این را که هرم وارونه تکلیف خبرنگار، سردبیر و خواننده را روشن میکند و این را که این شیوه را میتوان آموخت و آموزش داد،همگان پذیرفتهاند و به دلیل همین ملاحظهها و نیز به دلیل ساده و روشمند بودن این الگو آموزش آن در کلاسها هنوز ادامه دارد.
در کشورما، لید با قواعدی مشخص، به همت استادان و با بهرهگیری از دانش آنان، در دانشگاههای روزنامهنگاری به بحث گذاشته شد و از اواخر دهه 40 شمسی در مطبوعات رواج یافت.هنوز هم در مطبوعات و مدارس روزنامهنگاری ما، لید و هرم وارونه، به سبب امتیازهای خاص خود، از شیوههای درست، علمی و کاربردی خبرنویسی شناخته میشوند. البته با تاسف باید پذیرفت که به دلایل مختلف در مطبوعات و در رسانههای دیگر ما، هنوز خبر را به شیوههای پیش از عصر هرم وارونه یعنی شیوههایی مانند ترغیب زمانی یا روش تاریخی، روایت آزاد خبر، آمیختن خبر با شعار و تبلیغ و مینویسند.
پرسشی که کوشش شدهاست تا در این نوشتار به آن پاسخ داده شود این است که آیا شیوه هرم وارونه و کاربرد لید، هنوز هم در دنیا رواج دارد؟ نویسنده، قصد آن ندارد که بحث و نظر مطرح شده را حرف و سخن آخرین و دریافتها و رهیافتهای ارائه شده را دارای قطعیت نظری و کاربردی بداند. بلکه مطالب حاضر را تنها مدخل و آغازی براین بحث با اهمیت تلقی میکند و ورود به آن را در شان ودر خور صاحبنظران میداند.
این مقاله به تجزیه و تحلیل برنامه شخصیت هفته شبکه تلویزیونی ای بی سی در بخش خبر شامگاهی این شبکه در دورهای 5 ساله اختصاص دارد که هدف از آن معرفی شخصیتهای برجسته و ارزشهایی است که رسانههای جریان اصلی (Mainstream)در امریکا آنها آنها را تائید و تبلیغ میکنند. بیشتر افراد و شخصیتهایی که در این برنامهها معرفی شدهاند در آمریکا زندگی میکنند و اغلب سیاستمدار یا شخصیتهای عرصه هنر هستند و بیشتر آنها را مردان سفیدپوست و افراد سرشناس تشکیل میدهند. ارزشهای امریکایی، همچون فردگرایی، قهرمان پروروی، سرمایهداری و میهندوستی در برنامههای شخصیت هفته مورد تجلیل قرار گرفتهاند. زنانی که برای معرفی در برنامه شخصیت هفته برگزیده شدهاند در مقایسه با مردان از شهرت کمتری برخوردار بوده و بیشتر درزمینه فعالیتهای اجتماعی و مراقبت از دیگران فعال بودهاند. افراد سیاه پوست در مقایسه با سفیدپوستان از طبقات محروم جامعه برخاستهاند و ازجمله افرادی هستند که برای اولین بار رتبه خاص را به دست آورده و بیشتر مشغول فعالیتهای اجتماعی هستند. از خود گذشتگی به ویژه در مواقعی که زنان دارای این ویژگی بودهاند یکی از ارزشهای برجسته به حساب آمده است.
امروزه سرورهای رسانهای برآنند که از پروتکلی به نام Media object Server یا به طور خلاصه MOS بهره ببرند. این پروتکل که بهرهگیری از سیستم یادشده را در دوسال گذشته میسر کرده است. در مرکز ثقل مباحثات کارشناسان دنیای خبری قرار گرفته است و با اضافهشدن «فرادادهها Meta Data»،به عنوان مجموعهای از اطلاعات پایه اهمیت بیشتری یافته است.
این سرور یک سیستم ارتباطی آزاد تحت هدایت AP بهترین راه ادغام سیستمهای پیچیده تلویزیونی است و استفاده از آن درخبر خلاصه نمیشود.
سیستم ENPS یک سیستم رایانهای تولید اخبار الکترونیکی است و این سیستم امکان دسترسی هماهنگ خبرنگاران را به فایلهای متنی و اطلاعات ویدئویی موجود در بخش رایانه مرکزی فراهم میآورد.
پذیرفتن فناوری جدید(پروتکل MOS)در تحریریههای خبر منجر به حذف برخی شغلهای زاید خواهد شد و صاحبان این شغلها که با موقعیت حذفی شغلی خود مواجه میشدند، به هر ابزاری چنگ خواهند زد تا از بروز چنین فناوریهایی در مجموعه جلوگیری کنند.