براساس تحقیقی پیمایشی، که شرکت ملی تلویزیون ژاپن(ان-اچ-کی)درسال 1979 انجام دادهاست،کودکان بین سنین دوتاچهارسال بهطور میانگین روزانه 3 ساعت تلویزیون تماشا میکنند و براساس همین تحقیق در تابستانها این میزان نیم ساعت کاهش مییابد.البته دراین بین کودکانی هم هستند که حتی 8 ساعت در روز تلویزیون تماشا میکنند.
متن پیش رو چکیدهای است از کتاب «مواظب آنچه کودکانتان میبینند باشید»که توسط سه تن از پژوهشگران و صاحبنظران «مرکزتحقیقات مخاطبین رادیو و تلویزیون سوئد» به رشته تحریر درآمده است و نظر به اهمیت ارتباط موضوعی آن با این شماره از فصلنامه، تقدیم میگردد
مطلب پیش رو گفتگویی است درباره «کودک، تلویزیون و خشونت»، که باتوجه به ویژگی این شماره از فصلنامه- کودک و تلویزیون- توسط آقای علیرضا پویا و آقای دکتر یوسف کریمی از استادان محترم دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی صورت گرفته است؛ و طی آن درباره تاثیر تلویزیون، این رسانه پرقدرت و خشونت ناشی از آن، برکودکان به بحث و تبادل نظر پرداخته شده است.
«فرانکشتین باید نابود شود- تعقیب هیولای خشونت تلویزیونی»
صحنه چنین است:
«باگزبانی»و«دافی اردک» و گروهی از شخصیتهایی دیگر نقاشی متحرک در صحنهای جمع هستند.
«باگزبانی» به ارتکاب خیانت متهم شده است و گروهی قصد مجازات او را دارند. ازهمین حالا به شما توصیه میکنم که اگر تحمل تماشای کله «دافی اردک» را که مثل فرفره به دور گردنش میچرخد و همین طور طاقت بقیه قضایا را ندارید از خواندن متن دست بکشید. زیرا این مطالب، برای گروه ویژهای است:آن خرابکاران شیطانی صفتی که میخواهند جوانان معصوم آمریکایی را با نمایش خشونت در تلویزیون نابود کنند!
در تحقیقات رسانهای آنچنان که به مقوله پرخاشگری در برنامه های تلویزیون توجه شده،به ترس و وحشت و اضطراب ناشی از برنامه های تلویزیون پرداخته نشده است؛ در صورتی که به نظر من این مبحث از اهمیت خاصی برخوردار است و بسیاری از کودکان خصوصا خردسالان را تحت تاثیر خود قرار میدهد. در این مقاله گزیدهای از نتایج دو تحقیق که در قالب برنامه تحقیقاتی میزگرد رسانهای در دانشگاه لاندسوئد به اجرا درآمدهاست،ارائه میشود. در این دو تحقیق،نمونهها، کودک متولد سال 1969 درطول مدت بیست سال پیگیری شدند که در اینجا نتایج مربوط به هفت سالگی تا هفده سالگی آنان مورد استفاده قرار گرفتهاست.دراین دوره دهساله(یعنی از سال 1975 تا 1985)با این کودکان پنج بار مصاحبه شد. درهردو تحقیق،همزمان با این مصاحبهها، مصاحبههایی نیز با والدین آنان صورت گرفت و یا از آنها خواسته شد به پرسشنامه هایی که با پست برای آنها ارسال شده بود، پاسخ دهند.برای آن که پاسخهای خود انگیختهای از کودکان دریافت کرده باشیم نخست از آنها پرسیدیم:«آیا برنامهای وجود دارد که از آن متنفر باشید؟»