فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن(دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس" بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسانها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان(معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا(بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
تأویل، حقیقت و نص
سرآغاز پدیدار شناسی
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۱۸
حوزه های تخصصی:
(1).این مقاله ترجمه نیمه اوّل مدخل phenomeology ، تالیف Richard schmitt ، از دایرة المعاوف فلسفه، تدوین پل ادوارز، 6، صص 139-135 است .
بررسی و تحلیل ریشه ها و زمینه های تاریخی مذهب انگلیکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل دهه 1520م، افکار اصلاح طلبان، بخصوص لوتر در انگلستان مورد بحث قرار گرفت. این بحث، زمینة نارضایتی گسترده مردم این کشور از کلیسای کاتولیک را فراهم آورد. ظهور اصلاح طلبان و قدرت گرفتن آنان در برخی مناطق تحت سیطره پاپ، قدرت وی را تا حد زیادی کاهش داد. هرچند انگلستان، نخستین کشوری بود که از سلطنت قوی و مستحکمی برخوردار بود، اما نزاع پادشاه و پاپ منجر به ایجاد یک کلیسای مستقل انگلیکن در مسیحیت شد. انگلیکانیسم، خود فرقه ای مجزا و مستقل است و جز هیچ یک از فرقه های دیگر مسیحیت، مانند کاتولیک و پروتستان و ارتدوکس نیست. انگلیکن ها در بسیاری از نقاط جهان، با کلیسا های لیبرال پروتستان ترکیب شده اند. با توجه به شباهت های بسیار زیاد از نظر سیاسی، ترکیب شغلی و تحصیلی با پروتستان های لیبرال به عنوان بخشی از پروتستان های لیبرال طبقه بندی می شوند. الیزابت دوم، ملکه انگلستان هم اکنون رئیس تشریفاتی کلیسای انگلستان است.
ارتباط زبان و معنا در سنت فلسفه ی تحلیلی: با تأکید بر آراء ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشخصة های مهم فلسفة تحلیلی عبارت است از عطف توجه به زبان و کوشش برای استخراج معانی و ظرایف نهفته در پس آن، به منظور حل و یا منحل کردن مسائل فلسفی. هر سه پایه گذاران فلسفه تحلیلی، یعنی فرگه، راسل و مور، هر کدام به شیوة خود این راه را پیموده اند. ویتگنشتاین به عنوان وراث هر سه فیلسوف، در باب رابطة میان زبان و معنا، در عین این که وام دار گذشتگان خویش است، ولی وجوه افتراقی نیز با آنان دارد. در این مقاله ابتدا به اختصار اساس نظر سه فیلسوف تأثیرگذار بر ویتگنشتاین در باب رابطه زبان و معنا بیان شده، سپس نشان داده می شود که وی در مواردی نظیر نظریه تصویری زبان، اتمیسم منطقی و تمایل به زبان روزمره، وام دار اسلاف خویش است. اما در عین حال مؤلفه های مهمی از اندیشة او، نظیر فرض معنایی خاص برای حالات امور، نگرش انتقادی خاص نسبت به متافیزیک و دفاع از زبان روزمره، متفاوت با دیگران می باشد.
از فرد مدرن تا شخص پست مدرن
حوزه های تخصصی:
دراین مقاله می کوشیم بعضی از خصوصیات انسان غربی را از نیمه دوم قرن بیستم به این سو بررسی کنیم و غربی را ازنیمه دوم قرن بیستم به این سو بررسی کنیمو نشان دهیم چگونه تصویر«فرد» و «فردگرایی»دراندیشه غربی متناسب با شرایط جدید اجتماعی واقتصادی دگرگونی های معناداری را شاهد بوده است که تعاریف قبلی از این مفاهیم را اگرنه نقض بلکه دستخوش جرح و تعدیل های عمیقی می کند.فردی که از این پس درگرداب مصرف می افتد مختصات «شخصی»را نشان می دهد که «التذاذ»را به «غایت»خود تبدیل می کند.بررسی پی آمدهای آن هدف این مقاله است.
نشانه شناسی پیرس در پرتو فلسفه، معرفت شناسی و نگرش وی به پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، مهمترین ویژگی های نشانه شناسی پیرس، از جمله فرایند پیدایش نشانه ها، نحوه دلالت و بُعد عملی آنها را مورد بررسی قرار می دهد. بررسی سه مقوله فلسفی پیرس و مسأله «ابداکسیون» نشان دهندة نقش محوری نشانه شناسی پیرس هم در وجود شناسی و هم در معرفت شناسی وی است، به گونه ای که تمام اندیشه ها و هر گونه فرایند معناسازی را می توان ناشی از تلقی او از نشانه دانست.
پیرس، نشانه را به مثابه تار و پود همه اندیشه ها در نظر می گیرد و براین اساس، حیات هر گونه علم و حتی ارتباط میان انسانها به نشانه ها وابسته است. در این راستا، بحث تطبیقی مختصری میان مقولات سه گانه پیرس و انواع مدرکات در فلسفه اسلامی مطرح می شود.
به مثابه وسیله تحلیل افکار انسان و پی آمدهای عملی آنها، نشانه شناسی پیرس نیز دارای جنبه پراگماتیستی است – گرچه نمی توان او را پیرو صرف مکتب اصالت عمل دانست - نشانه شناسی پیرس در حوزه های بسیار مختلف از جمله فلسفه رسانه، هنر... مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در این چهارچوب، یکی از کاربردهای عملی نشانه شناسی پیرس برای تفسیر اثر هنری بررسی می شود.
رابطه ی منطق و زبان از نظر ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، می کوشیم تا رابطه ی زبان و منطق را از نظر ویتگنشتاین بررسی کنیم. برای این منظور از سه کتاب مهم او یعنی رساله ی منطقی-فلسفی، پژوهش های فلسفی و در باب یقین استفاده کرده ایم. ابتدا این رابطه را در رساله ی منطقی-فلسفی توضیح می دهیم و نتایج آن را برمی شمریم. سپس بعضی از انتقادات واردشده به این تلقی را بررسی می کنیم، از جمله نشان می دهیم که نگاه ذات گرایانه به زبان از نظر ویتگنشتاین متأخر، نگاهی اشتباه است و سرچشمه ی بدفهمی از رابطه ی منطق و زبان شده است. آن گاه با مدد گرفتن از پژوهش های فلسفی تلقی ویتگنشتاین متأخر از رابطه ی زبان و منطق را بازسازی می کنیم. از این منظر، منطق مقوم پیشین زبان نیست، بلکه خود محصول به کارگیری زبان است. آن گاه به منظور تأیید این تلقی، به یک پژوهش مردم شناختی استناد می کنیم. در انتها، می کوشیم تا با استفاده از مفهوم «جهان-تصویر» از کتاب در باب یقین به بعضی سؤالات محتمل پاسخ دهیم.
بازخوانی نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی قرآن کریم با تکیه بر اندیشه هرمنوتیکی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهید سید محمد باقر صدر از معدود اندیشمندانی شمرده می شود که در زمینه تفسیر موضوعی قرآن کریم اقدام به نظریه پردازی نموده است. مفهومِ محوری در نظریه ایشان «استنطاق» است که به معنای ارائه پرسش های جدید به قرآن جهت اخذ پاسخ های مناسب از آن می باشد. عدم توضیح مبسوط این نظریه توسط ایشان از سویی و کارآمدی فراوان آن از سوی دیگر بسط این نظریه را ضروری می سازد. وجود «الگوی گفتگو» در نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر که دارای همسانی الگویی با نظریه شهید صدر است، زمینه را فراهم می آورد که با استفاده از «روش مطالعه تطبیقی نامتوازن» دست به بازخوانی نظریه شهید صدر زده و آن را در قالب نظریه ای بسط یافته ارائه نمود.
از رهگذر این مطالعه تطبیقی، پی جویی مؤلفه هایی همچون گفتگوی معرفتی مفسّر و قرآن، لایه های گوناگون معنای قرآن، لایه های مختلف فهم مفسّران، پرسش سازی های مبتنی بر نیازهای عصری و پاسخ یابی های متناسب با این نیازها در نظریه شهید صدر ممکن می گردد. این پژوهش علاوه بر روشن ساختن ابعاد نظریه شهید صدر، اهمیت پرداختن به تفسیر موضوعی در کنار تفسیر ترتیبی را نیز معلوم می دارد.
مسئولیت اخلاقی در اندیشه امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امانوئل لویناس با رویکرد پدیدارشناسانه خود، مسئولیت من در قبال دیگری را به مثابه بنیان اخلاقی بودن قلمداد می کند و بشریت را فرامی خواند تا به مسئولیت نامتناهی و بی واسطه خود اهتمام ورزد. مسئولیت اخلاقی، گشودگی و پروای هر من نسبت به دیگری یا دیگرانی است که شرط استعلای من می باشند. مسئولیت پذیری یا پاسخگویی، دلالت بر انفعال من از خطاب و فرمان دیگری دارد. سوژه اخلاقی لویناس همانند فاعل شناسای تاریخ فلسفه غربی فعال و سلطه جو نیست. من با سلطه جویی خود همواره کوشیده است که دیگری یا غیر را در ذیل تمامیتی کلی و عقلانی منقاد خود سازد. از این رو، خصومت و جنگ میان امر خودی و ناخودی درگرفته است. لویناس، گشایش گره کور این خصومت را به منزله انفعال ذاتی سوژه اعلان می کند و بر آن است که حساسیت اگزیستانس بشری، در پاسخ منفعلانه به فرمان دیگری قوام می یابد. مسئولیت اخلاقی من در قبال دیگری، ساختار منفعل سوژه ای را منکشف می سازد که پیش از این خود را با عمل و فعالیت ژرف آگاهی بازمی شناخت. در این مقاله، مسیر لویناس در زدودن غبار فعالیت خودمحور و سلطه جویانه از چهره سوژه عصر مدرن با مدد جستن از واژگان استعاری چون«جانشینی»و «گروگان»-که بر وجه مبالغه آمیز انفعال و پذیرندگی دلالت می کنند ترسیم خواهد گشت.
فلسفه: ارزش چیست؟
قرائت دین و چالش معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مقایسة دو گونه نزاع و چالش در عالم اندیشه میپردازد، یکی چالش شکاکیت و نسبیت و دیگر چالش تکثر قرائت یا پلورالیسم قرایی، و سرانجام به این نتیجه میرسد که این دو نوع جریان در واقع از یکجا منشأ میگیرد، و در منتهی نیز به یک نتیجه ختم میشود. برای نیل به این هدف، ابتدا زیرساختهای معرفتشناسی مسأله - خصوصاً «مسأله معیار» - مورد بررسی قرار میگیرد و به رویکرد شکاکاندر نفی معیار و رهیافت نسبیگرایان در ارجاع معیارها به انسان معیاری، که در واقع نفی معیار واقعی و نفسالامری است، اشاره میشود، سپس به زیربنای هرمنوتیکی مسأله قرائت پرداخته میشود، به این نتیجه رهنمون میشود که هرمنوتیک فلسفی گادامر و اتباع او در واقع بیانی است از شکاکیت و نسبیت معرفتشناسی در عالم قرائت، چرا که این نوع هرمنوتیک نافی هر نوع معیار واقعی در باب قرائت هر نوع متنی است، و این اشکالی است که کسانی چون بِتی و هِرش بر گادامریان نیز وارد کردهاند.این مقاله در پایان نیز به کیفیت راه برون شد از دگماتیزم هرمنوتیک فلسفی در نفی معیار اشاره میکند و راه خلاصی از این بحران را باز مینماید
بررسی هستیشناسی در فلسفه ملاصدرا و هایدگر
منبع:
فلسفه دین ۱۳۸۴ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
هستی و وجود، از جمله واژههایی است که مابعدالطبیعه در صدد کشف و تبیین آن بوده است. در تاریخ متافیزیک (همه فلاسفه مدعی بودهاند)که موضوع فلسفه »وجود« است (یاوجود به ماهو موجود) یعنی همان هستی و معتقد بودند که بحثهایشان بر آن متمرکز بوده است. اما در میان آنها دو اندیشمند مشهور اهتمام بیشتری به مسئله «هستی»دادهاند و بر این اعتقاد بودهاند که فلاسفه بیشترین توجه را به موجود نمودند نه به وجود، و نسبت به وجود غفلت داشتهاند. صدرالمتألهین و مارتین هایدگر، دومتفکری هستند که درباره «هستی»دیدگاهی نو و ابتکاری ارائه دادهاند. و ما در این پژوهش سعی نمودهایم مختصری از تفکرات دو اندیشمند درباره وجود را بررسی و ارائه نمائیم.
پراگماتیسم
پدیدارشناسی دین
ماهیت رویکرد میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با تأکید بر اندیشه های هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات میان رشته ای نوعی از علوم است که پس از نمایان شدن ناتوانی و کاستی های تخصصی شدن علم ضرورت یافته است. از این جهت می توان گفت وجود تخصص گرایی، از جمله دلایل تمایل به میان رشته ای در عصر حاضر است؛ عصری که انسان ها با مسائل پیچیده و چند بعدی روبرو هستند و برای حل آنها نیاز به برخورداری از مفاهیم و روش های چند رویکردی و میان رشته ای دارند. هدف از مقاله حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی از دیدگاه یورگن هابرماس نماینده مشهور مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی می باشد. این پژوهش با بهره گیری از متون معتبر و روش تحلیلی به دنبال پاسخ دادن به سوال اساسی پژوهش، یعنی ماهیت رویکرد میان رشته ای در علوم انسانی در عصر حاضر است. هابرماس بر آن است که در عصر مدرنیته قسمتی از توانایی های ذهن بشری تحت علوم طبیعی بر تمامی آن غالب گشته و مانع از شناخت واقعی جهان و تقابل میان روش های کمی گرا و کیفی گرا در علوم انسانی شده است. وی با انتقاد از روش پوزیتویستی در علوم انسانی و در مرحله بعد با ارائه نظریه عقلانیت ارتباطی و کنش ارتباطی بر چند بعدی بودن مسائل بشری و دانش بشری تاکید نموده و از طریق همگرایی و اجماع حاصل از وضعیت ایده آل به دنبال حل مسائل پیچیده بشری می باشد.