۱.
بحث از «علیت»ازمهمترین مباحثی است که زیربنای بسیاری از دیگر مباحث فلسفه اسلامی را تشکیل میدهد، تا آنجا که انکار آن در حقیقت نفی همة علوم اسلامی است. از سوی دیگر پذیرفتن اصل علیت هم، اختلافات و کشمکشها را در ابعاد و زوایای این قانون در پی داشتهاست، امّا به ندرت موجب انکار اصل علیت شدهاست. یکی از کسانی که در مغرب زمین اصل علیت را به چالش کشیده و در صدد انکار آن برآمدهاست«دیوید هیوم» است. در این نوشتار پس از اشاره به برخی مباحث مهم فلسفی در باب علیت، با استدلالها و نقطه نظرات این فیلسوف آشنا شده ، سپس آنها را مورد بررسی قرار دادهایم.
۲.
مقاله ای که پیش رو دارید مسأله مهم فلسفی و اخلاقی رضا به قضا و قدر الهی را مورد بحث قرار داده است. در ابتدا حقیقت آن را از دیدگاه فلاسفه تعریف کرده و به فضیلت و اهمیت آن از دیدگاه آیات قران و روایات پرداخته و در بحث دیگر امکان تحقق رضای الهی در انسان را بررسی کرده و در ضمن استدلال بر آن ،اشکال منکران را پاسخ داده است و با ارائه نمونه هایی، بی پایه بودن ادعای آنهارا اثبات کرده است و راه دستیابی به رضا به قضا و قدر الهی را توضیح داده است و در بحث کوتاه دیگری به آثار و فوائد آن اشاره کرده و رفع افسردگی و آرامش روانی و سلامت زندگی را از آثار آن دانسته است. و در بحث پایانی توضیح داده شده که مقام بلند رضا به قضاء الهی با هیچ کدام از دستورات دعا ونیایش ، امر به معروف و نهی از منکر و تلاش و کار در زندگی منافات ندارد ، بلکه خود میتواند مشوّقی برای همة آنها قرار گیرد.
۳.
این مقاله بر آن است تا سیر تحول مسئله کلیات را با تأکید بر نظریه مُثُل از دیدگاه راسل، مورد بررسی قرار دهد. همچنین سعی شده است که این مسئله در آثار متقدم و متأخر او نیز مورد ملاحظه قرار گیرد که آیا تغییری در نگرش وی به وجود آمدهاست یا نه؟ در مسئلة کلیات چند نظر وجود دارد: 1. کلیات، نام و اسامی بیش نیست 2. کلیات، وجود واقعی دارند، نظیر مُثُل افلاطونی. 3. کلیات در ضمن افراد وجود دارند ولی وجود مستقل ندارند. انتقادات راسل به نومینالیستها نشانگر، عدم تمایل او به دیدگاه نومینالیستی است و در آثار اولیه او به یک پیرو افلاطون بیشتر شباهت دارد و در مرحلة بعد او به دیدگاه پوزیتیویستی ، هیوم نزدیک می شود. مسئلة کلیات را بیمعنا میداند و در مرحلة سوم و در آخرین کتابهایش به دیدگاه نخست خود نزدیک میشود و معتقد است که تجربهگرایی محض دیگر قابل اتکا نیست و هوادار نظریة کلیات است. البته دیدگاه نهایی او با دیدگاه افلاطون فرق دارد و از لحاظ منطقی، اسمای عام و یا حداقل کلماتی که دالّ بر نسبت و روابطند را میپذیرد.
۴.
هستی و وجود، از جمله واژههایی است که مابعدالطبیعه در صدد کشف و تبیین آن بوده است. در تاریخ متافیزیک (همه فلاسفه مدعی بودهاند)که موضوع فلسفه »وجود« است (یاوجود به ماهو موجود) یعنی همان هستی و معتقد بودند که بحثهایشان بر آن متمرکز بوده است. اما در میان آنها دو اندیشمند مشهور اهتمام بیشتری به مسئله «هستی»دادهاند و بر این اعتقاد بودهاند که فلاسفه بیشترین توجه را به موجود نمودند نه به وجود، و نسبت به وجود غفلت داشتهاند. صدرالمتألهین و مارتین هایدگر، دومتفکری هستند که درباره «هستی»دیدگاهی نو و ابتکاری ارائه دادهاند. و ما در این پژوهش سعی نمودهایم مختصری از تفکرات دو اندیشمند درباره وجود را بررسی و ارائه نمائیم.
۵.
این مقاله با این سؤال که اسم اعظم چیست؟ آغاز شده است. آراء و نظریات دربارة اسم اعظم، مختلف است که عمدتاً بر دو قسم تقسیم می شود: الف ـ قول شایع این است که اسم اعظم، اسمی است لفظی از اسماء خدا. ب ـ عده ای قائلند اسماء لفظی، اسماء اسماء هستند و عمده خود اسمایند، و پیامبر اسلام (ص)، اعظم اسماء الهی است. این، قول محققان است مانند امام خمینی، علامه طباطبائی، علامه حسن زاده آملی و ... . هریک از اسماء الهی، مربوط است به وصول به حقیقت آن اسماء، و این امر فقط با تهذیب نفس بهدست می آید. احادیثی از اصول کافی، التوحید و مصباح الشریعه موردتوجه قرار گرفته، همچنین دعاها مانند دعای سِمات نیز مورد نظر بوده است؛ و مختار مؤلف این مقاله، قول محققین است. اشعاری هم از مولوی و حافظ در این مقاله آمده است.
۶.
دراین نوشته براساس مسئلة «تمیز» یا «تحدید» که از مباحث مهم در فلسفة علم بهشمار میرود ,تلاش به عمل آمده تا موضوع«مکان» به عنوان موضوع اصلی ومحوری دانش جغرافیا معرفی وتعیین گردد . سپس با ارائة آرا ونظرات تنی چنداز فلاسفه ودانشمندان دراین خصوص , نهایتاً براساس دیدگاه ما مکان به عنوان یکی از عوارض ذاتی اشیا ومعادل ابعاد هندسی اجسام مادی درنظر گرفته شده است که اوّلاً: مفهومی کاملاً عینی ومحسوس تلقی شده وثانیا : شناخت مکان وابسته به شناخت اشیا ( جواهر ) درنظر گرفته شده است که این باعث می گردد تا مکان قابل تحویل به اشیای مادّی شده وبراین اساس, علم جغرافیا که این علم مکان است , در ردیف علوم طبیعی وتجربی قرار بگیرد واز آنجا که همه مکانها تابع ومشمول قوانین و اصول ثابت وجهان شمولی می باشند , لذا علم جغرافیا علمی قانونمند محسوب خواهد شد .
۷.
این نوشتار,نخست مسلمانی شیخ الرئیس را از مسلمات دانسته,سپس به بررسی عقیدة مذهبی اوپرداختهاست.از آنجا که خاندانش اسماعیلی بودهاند, برخی او را شیعه اسماعیلی دانستهاند؛ولی اظهارات مستقیم و غیر مستقیم او به ویژه در مسائل اعتقادی و اندیشههای سیاسی ثابت میکند که او شیعه اثنا عشری بودهاست.
۸.
این مقال بر آن است تا نظریة «اصالت وجود» را که یکی از اصول مهم فلسفه ملاصدرا است بررسی وبه سابقه این نظریه در فلسفه اشراق اشاره کند. مؤلف بر خلاف نظر مشهور، عقیده دارد که شیخ اشراق نه تنها به اصالت ماهیت اعتقادی ندارد، بلکه از مدافعان سرسخت اصالت وجود میباشد. دلیلی که ملاصدرا وپیروان او بر اصالت وجود ذکر کردهاند عیناً در بیانات شیخ اشراق وجود دارد . همچنین مؤلف از راه رابطه علی ومعلولی انوار در نزد شیخ اشراق ثابت میکند که به نظر او علت به معلول خود وجود اعطا میکند نه ماهیت. واین خود، دلیلی است بر اصالت وتشکیک وجود. سپس مؤلف به معنای اعتباری بودن وجود در نزد شیخ اشراق اشاره میکند ونتیجه میگیرد که معنای اعتباری، به معنای معقول ثانی فلسفی است که این عقیده مورد قبول ملاصدرا نیز میباشد.
۹.
در این مقاله درصددیم بحث در بارة وحدت هستی و تشکیک در آن را در شکلی نو که تلفیقی از مکاتب اشراقی و عرفانی و متعالیه است، به تصویر درآوریم و روح توحید ناب اسلامی را آشکار ساخته، راه سیر و رسیدن به مقام فنا در هستی را که همان محو شدن دروحدت و اتحاد است مبین سازیم و شأن رفیع حکمای اشراقی و متعالیه و سهم عظیم محی الدین عربی و عرفا اسلامی را در تحقق این امر روشن سازیم.