شریعت اسلام هدفمند است و احکام آن داراى مقاصد و عللى است. نصوص دینى نیز به نصوص بیانگر حکم و بیانگر مقاصد و علل تقسیم مىگردد. عقل، بناى عقلا، کیفیت بیان نصوص قرآن و روایات، از راههاى تشخیص مقاصد است. رابطه تنگاتنگ شریعت و مقاصد این پرسش را ایجاد مىکند که فقیه در مقام استنباط تا چه حدّ باید به مقاصد توجه کند؟ در بیان و فهم رابطه فقه با مقاصد، پنج دیدگاه وجود دارد که از آن میان نظریهاى که تنها نصوص بیانگر حکم را دلیل استنباط قرار مىدهد ولى در فهم و تفسیر آن نصوص به مقاصد و اهداف شریعت نیز نظر دارد، قابل دفاع است.
غزالى در هشت قرن پیش، فقه را دانشى دنیوى خواند و اینک روشنفکران دینى، این رأى را براى توجیه قداست زدایى از شریعت و سلب جاودانگى از احکام شرعى و تنزّل فقه در اندازههاى دانش عرفى حقوق، به استخدام گرفتهاند.
در این نوشتار ضمن مراجعه مستند به آراء غزالى پیرامون دنیوى بودن دانش فقه، و تفاوت اندیشههاى او با قرائتى که روشنفکران دینى از دیدگاه وى ارائه دادهاند، نظریه دنیوى بودن علم فقه از نگاه غزالى و روشنفکران نقّادى شده است».
اسلام آیین کامل خاتم و جاودانه الهی میباشد. در این مقاله نخست این نکته پرداخته میشود که نسبت و حمل وصف جاودانگی به اصل و گوهر دین (اعتقادات) به صورت مطلق است یعنی همه آموزههای اعتقادی اسلام ثابت و تغییرناپذیر است. اما شریعت و احکام فقهی اسلام اعم از فردی و اجتماعی در اصول ثابت آن جاویدان و غیر قابل تغییر است.
نویسنده برای اثبات جاودانگی شریعت به چهار دلیل ذیل استناد مینماید: 1ـحقیقیه بودن گزارههای دینی؛ 2ـ اطلاق مقامی؛ 3ـ آیات؛ 4ـ روایات.
ادامه مقاله به تحلیل و تقریر ده ملاک جاودانگی دین و شریعت اختصاص یافته است که میتوان به هماهنگی با فطرت وعقل, سهولت, دفاع از اصول اخلاقی, عدم مداخله در جزئیات و پویایی شریعت اشاره کرد.
بعد از پیامبر اسلام(ص) مشربها و روشهای گوناگون فقهی پدید آمد. برخی تنها با مراجعه به قرآن و حدیث نبوی و با نبودن این دو، با رجوع به اصول ظنی شخصی؛ از قبیل قیاس و استحسان و... مسائل شرعی فرعی را استنباط میکردند، ولی گروهی دیگر با رجوع به سنت اهل بیت و معصومین(ع) خود را از ظنون شخصی بینیاز کردهاند. این تحقیق درصدد بیان ویژگیهای اساسی گروه دوم است.