فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳۶۳ مورد.
رابطه ی «اول»، «آخر»، «ظاهر» و «باطن» با انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه عرفان نظری، بسیاری از مسائل عرفانی به آیات قرآنی مستند می شود که از جمله این آیات، آیه شریفه «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» است. عرفا، غالباً اسماء یاد شده در این آیه را توصیف مقام ذات و هویت غیبیه مطلقه دانسته اند و به نظر برخی درک و شهود این اسماء مبنایی برای فهم مسئله وحدت وجود و ندیدن هرگونه کثرت در عالم هستی می باشد. در این نوشتار، این نظریه مورد نقد قرار گرفته است و با ارائه دلایل متعدد، بیان شده که اسماء چهارگانه در این آیه توصیف مقام ذات نیستند و بنابراین ، دلیلی بر وحدت وجود نمی باشد بلکه این آیه به نوعی وصف «انسان کامل» یا «حقیقت محمدیه» می باشد.
کارکردهای الهیاتی سکوت در آثار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکوت یکی از مهم ترین بن مایه های الاهیّات عرفانی، به نحو اعم، و الاهیّات سلبی،به نحو اخص، است. سکوت آخرین مرحل? کوشش عارف و الهیدان عرفانی در تلاش برای سخن گفتن از خداست. در این مرحله، تمام ترفندها و روش های زبانی عارف رنگ میبازند. در نوشت? پیش رو به کارکردهای الاهیّاتی سکوت در آثار مولانا میپردازیم. در ابتدا به نقش محوری سکوت در آثار وی اشاره میکنیم. سپس به دلایل اخلاقی روانی و نیز دلایل زبانی ـ معرفتی دعوت به سکوت در آثار این عارف میپردازیم. رابط? معکوس عقل و سخن گفتن، نجات بخشیِ خاموشی، پرهیز از پریشانی ضمیر و نیل به جمعیت خاطر به مدد خاموشی، مراعات حال مخاطب، رازپوشی، پرهیز از خاصیّت تخدیری سخن وری، و پرهیز از کبر از مهم ترین دلایل اخلاقیروانی دعوت به سکوت است و ظرفیّت محدود زبان در بیان حقایق، بیان ناپذیری خدا و تلاش برای حفظ وحدت و رهایی از عالم مادّی، به طور اعم، و زبان بشری، به طور اخص، از دلایل زبانی ـ معرفتی فراخواندن به خاموشی به شمار میآید. در بخش آخر این مقاله نیز چرایی سخن گفتن به رغم فراخواندن به سکوت را بررسی میکنیم. از مهم ترین دلایل و علل سخن گفتن عارف و الهیدان، به رغم دعوت به سکوت، به مواردی هم چون به سخن در آمدن عارف از جانب خدا، سخن گفتن به واسط? اضطراری درونی، سخن گفتن از سر عشق ورزی به خدا و خلق، جنب? تعلیمی سخن و ارائ? قرینه ای بر بیان ناپذیری اشاره میتوان کرد.
وحدت وجود و وحدت شهود در عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
مکاشفه عرفانی
حوزه های تخصصی:
مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و محیی الدین ابن عربی در مسأله رؤیت و مشاهده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی، ابن عربی، رؤیت، مشاهده، قلب، عقل،
عرفان و تصوف
اختفای احوال باطنی در آثار مولانا و مساله تعریف عرفان از دیدگاه عرفان پژوهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار، کوشش ما بر آن است که به دو پرسش پاسخ دهیم. پرسش نخست این است که غیبت یا به عبارت دیگر، اختفای احوال باطنی در آثار مولانا چه معنا، اهمیت و پیامدهایی دارد؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا مقصودمان را از غیبت احوال باطنی روشن می کنیم. در وهل? بعد و پس از بررسی اجمالی غیبت احوال باطنی در آثار عارفان مسیحی و مسلمان، در سده های میان میلادی، نگاه مولانا به احوال باطنی را بررسی می کنیم و پس از آن پیامدهای این نگاه و واکنش های مولانا را بر می شماریم. این واکنش ها عبارت اند از خوارداشت کرامات و احوال باطنی، سکوت در برابر احوال باطنی و سرانجام پذیرش وقوع احوال باطنی و بیان احوال باطنی در لفافه و از زبان دیگران. در بخش پایانی این مقاله، به این بحث می پردازیم که با وجود سکوت مولانا و امتناع وی از سخن گفتن در باب احوال باطنی اش بر اساس کدام تعریف، تعاریف از عرفان او را در شمار عارفان می توان دانست. در این بخش، دیدگاه و تعریف پنج عرفان پژوه طرح و بررسی شده است. از میان این پنج تن، بر اساس معیارهای ترنر، مک گین، آندرهیل و راسل مولانا عارف شناخته می شود.
وحدت وجود از نگاه شمس غربی
منبع:
عرفان ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
ولایت در ساحت شریعت و طریقت
حوزه های تخصصی:
ولایت چشمه ایست جوشان که مایه حیات دین و عرفان و فصلی مشترک میان ایندوست . این مطلب آنجا روشنی بیشتری می یابد که می بینیم در شریعت ، ولایت ، باطن دین و سرعبادات تلقی می شود و منقول است که :""لا تقبل الاعمال الا بالولایه "" در عرفان نیز ولایت باطن و اساس جمیع کمالات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است ،که این نیز همان غایت دین می باشد. پس در نزد عرفا نیز ولایت باطن و اصل دین است .
همانگونه که در تشیع امام و ولی ِ کامل ، واسطه در فیض الهی است ، چنانکه در روایات و ادعیه وارده از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام آمده است :""و اشرقت الارض بنورکم و فاز الفائزون بولایتکم "" در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس بواسطه او بر حقائق عالم نازل می شود.
همچنانکه در تشیع وجود امام و حجت حق سبب تعادل نظام هستی و بلکه عامل برپائی و قوام آن می باشد، که حدیث ""لولا الحجه لساخت الارض باهلها""بدان اشاره دارد.در عرفان نیز وجود ولی کامل محمدی (ص ) سبب بقاء عالم است ، همچنانکه رحلت اواز دار دنیاسبب زوال آن می باشد. همانطور که ابن عربی در رسائلش فرموده است : ""فاذا انتقل الی الدار الاخره مارت هذه السماء مورا و سارت الجبال سیرا و دکت الارض دکاء و انتشرت الکواکب و کورت الشمس و ذهبت الدنیا و قامت العماره فی دار الاخره "".
هدف ما در این مقاله ارائه تصویری کلی از دیدگاه اسلام (تشیع ) وعرفان درباره ولایت و قرابت این دو دیدگاه در این عرصه است .
بر کرانه مصباح الانس
منبع:
حضور بهار ۱۳۸۷ شماره ۶۴
حوزه های تخصصی:
تحلیلی از راه یابی شرور در نظام هستی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به علت و کیفیت پیدایش شرور در نظام آفرینش پرداخته و ضمن بیان نظریه وحدت شخصی وجود یادآور می گردد نظام آفرینش از دید عرفان نظام تجلی و ظهور است و کثراتی که در عالم مشاهده می شود کثرت تجلیات و ظهور اسماء و صفات اوست و چون اسماء خداوند همه اسماء الحسنی می باشد در نگاه کلی به عالم همه چیز زیباست.پذیرش مطلب مذکور با مشاهده پدیده هایی چون سیل و زلزله و فقر و مرگ و ... در تقابل و تناقض نبوده و می توان با بررسی مصادیق شر و تحلیل ماهیت شرور به رفع شبهه مزبور پرداخت.شرور قابل تقسیم به دو دسته عمده است: 1ـ شربالذات 2ـ شربالعرضشربالذات عدم است و عبارت از اشیاء و پدیده هایی است که به دلیل فقدان برخی کمالات تصف به شریت می شود. شر بودن این اشیاء وصف سلبی آنهاست اما آنچه در آنها ظهور یافته جز خیر و زیبایی چیزی نیست. شرور بالعرض نیز عبارت از پدیده هایی است که به خودی خود نیکو بوده و تنها از سنجش آنها با اشیاء دیگر مفهوم شر دریافت می شود.طبق تقسیم مذکور ظهور هر شیء در عالم خیر و رحمت است و سراسر هستی جز زیبایی نمی باشد. علاوه بر این، تحلیل دقیق ماهیت شرور نشان می دهد آنچه از نظر ما شر نامیده می شود لازمه تحقق نظام هستی است به طوری که بدون آنها اصلاً نظامی در کار نخواهد بود
تبیین پیوند جهانشناسی و فلسفه سلوک در نگاه مولانا (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی: