فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
۱۲۲۷.

حضرت فاطمه(علیها السلام) و ولایت کبرا

۱۲۳۰.

ساختار هرمسی در عرفان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق الطیر حکمت اشراق حکمت هرمسی عرفان ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۴ تعداد دانلود : ۳۵۲۵
فرضِ این پژوهش آنست که در عرفان ایران، خط سیری وجود دارد که بنا به گفته سهروردی آن را حکمت اشراق یا حکمت خسروانی می نامیدند و همه کسانی که در نمودارِ حکمت اشراق قرار دارند، از پیروان هرمس هستند. در این مقاله به اثباتِ این حکم پرداخته شده است که ویژگی های هرمسی سبب پدید آمدن یک ساختار در عرفانِ ایران شده که این ساختار بر مبنای مشترکات هرمسی استوار است. ویژگی های مشترکی که در این ساختار وجود دارد از این قرار است: هرمسی ها، کیمیاگر، طبیب، عطار و آشنا به مواد سکرآور هستند. مبنای کارشان استحاله است. تفکرشان ساختار نجومی دارد و به جادو علم دارند. به معراج می روند، معراجنامه دارند، قائل به نور هستند، زبان رمزی و سرّی دارند، منطق الطیر یا زبان پرندگان زبان سرّی آن هاست. در تغییر معنای رمز، نقش دارند. قائل به شکلی از حلول اند و مانند هرمس و حلاج، حلول می کنند. دفاع از ابلیس دارند. گرایشات شعوبی دارند. برخوردی دوگانه نسبت به حج دارند و بعضی اندیشه وحدت وجودی دارند. این ویژگی های هرمسی در پیوند با یکدیگر هستند؛ تعامل عناصر هرمسی، سبب ایجاد ساز و کار(مکانیزم)ی ویژه در عرفان ایران گردیده است، که ما آن را ساختار هرمسی می نامیم.
۱۲۳۱.

«شبستری و معرفت عارفانه»

نویسنده:

کلید واژه ها: تفکر عرفانی تفکر برهانی نقد تفکر برهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۴
آثار عرفای بزرگ اسلام بیانگر این حقیقت می باشد که دو عنصر «معرفت» و «محبت» نقش مهمی هم در شکل گیری و هم در مرزبندی این آثار وزین داشته اند، هر چند کمتر عارفی یافت می شود که آثارش از این دو عنصر مهم بی بهره باشد، لکن طایفه ای از عرفای اسلامی بیشتر «معرفت گرا» می باشند و عنصر معرفت در آثارشان نمودِ بیشتری دارد و طایفه ای دیگر بیشتر «محبت گرا» می باشند و عنصر محبت و عشق در آثارشان جلوه بیشتری دارد. شیخ محمود شبستری (687-720 هـ .ق) از اکابر عرفای معرفت گرای سده هشتم هجری است که معرفت عارفانه خویش را در گلشن راز به سلک نظم کشانده و سالکان حقیقت را بر سر سفره گلشن راز خویش در مکتب خانه معرفت نشانده و پیغام سروش را به گوش جانشان رسانده، این مقاله تحت عنوان «شبستری و معرفت عارفانه» تلاشی است در جهت تبیین دیدگاه معرفت گرایانه شبستری و بیان جایگاه نوع تفکر عرفانی و تفکر برهانی وی در گلشن راز است.
۱۲۳۳.

بررسی تطبیقی دیالکتیک ایمان و فهم در هرمنوتیک مولانا وآگوستین بر اساس آموزه «ایمان می آورم تا بفهمم »(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم ایمان هرمنوتیک مولانا آگوستین دیالکتیک عوامل غیرمعرفتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۲۰۲ تعداد دانلود : ۹۰۶
آدمی به عنوان موجودی فهیم، مدام با موضوع فهم سر و کار دارد و هر کُنش و واکنشش همراه با فهم است. این هماره گی و اهمیّتِ فهم، باعث شده که اندیشمندان، از دیر باز در پی شناختِ ساختار و راه های نیل به فهمِ درست باشند. آگوستین به عنوان یک قدّیسِ اثرگذار مسیحی در طلیعه قرون وسطی و مولانا به عنوان عارف و اندیشمندِ مسلمانِ اواخرِ این دوران، چنین اند. یکی از قواعدِ هرمنوتیکِ ایشان اعتقاد به تأثیرِ عواملِ وجودی در فهم است؛ این دو اندیشمندِ زمانه اتحادِ عاقل و معقول، ظروف مرتبطه حیطه فهم را جدای از حیطه های عاطفی و ارادی نمی دانند. پرچمِ این اندیشه مشترک، مزیّن است به آموزه آگوستینیِ «ایمان می آورم تا بفهمم» که با «ایمآن همان تمییز و ادراک استِ» مولانا، همنوایی دارد. در تأیید این آموزه، نخست به بنیان های مشترکِ فلسفیِ آن می پردازیم، سپس به دیدگاه مولانا مبنی بر لزوم هم سنخی شناسنده با موضوع فهم. نهایتاً برآنیم که تفاوتِ فهم یا بدفهمیِ گهگاه این آموزه، محصولِ عواملی چون اختلافِ منظر و ندیدنِ مراتبِ ایمان و فهم در دو شکلِ درون دینی و برون دینی آن است. بنابراین ضمن معرّفیِ سه مرتبه ایمان و دو ساحتِ فهم، با دیالکتیکی دانستنِ رابطه آن دو، به تبیین و رفعِ این بدفهمی ها می پردازیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان