همه ادیان و مکاتب الهیاتی، مدعی راهبری و هدایت انسان به سوی سعادت و کمال هستند. در این میان، توجه به گرایش ها و امیال فطری یا غریزی انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خداگرایی، خودگرایی و دیگرگرایی از جمله همین گرایش ها است. با توجه به اهمیت سعادت انسان، به عنوان غایت اصلی او در زندگی و نیز نشان دادن سازگاری و عدم تعارض میان گرایش های مورد بحث، این مقاله بر آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی و با ارائه شواهدی از آیات و روایات در فرایند تحقیق، افزون بر تبیین این سازگاری و حل تزاحم میان این گرایش ها، جامعیت نظام اخلاقی اسلام و معارف عمیق این آیین وحیانی را در مقایسه با سایر مکاتب اخلاقی نشان دهد. نظام اخلاقی اسلام، با تعیین «قرب اختیاری به خداوند»، به عنوان ملاک ارزش فعل اخلاقی و غایت قصوای اخلاق، ضمن تأکید بر امکان جمع میان گرایش های یاد شده و با محور قرار دادن خداگرایی و توصیه به انجام هر کاری برای کسب رضایت خداوند، روش جمع معقول و مناسبی میان آنها ارائه می کند. تبیین چگونگی این جمع، هدف اصلی این پژوهش می باشد.
مسألهٔ نسبت تجربهٔ دینی با تجربهٔ اخلاقی (وحدت، اتحاد، تمایز، تباین، تعاند یا...) در عین حال که با مسألهٔ نسبت میان دین و اخلاق مرتبط است، با آن یکی نیست. از این رو، می توان اخلاق را مستقل از دین دانست و در عین حال تجربهٔ دینی و تجربهٔ اخلاقی را واحد یا متحد به شمار آورد. در این مقاله تلاش شده با تحلیل و بررسی دیدگاه های شهید مطهری دربارهٔ موضوعاتی از قبیل دین، ایمان، پرستش، ارزش اخلاقی و به ویژه نظریهٔ اخلاقی برگزیدهٔ ایشان (اخلاق به مثابه پرستش) پاسخ ایشان به پرسش یادشده به دست آید و نشان داده شود که از نظر ایشان «هر تجربهٔ اخلاقی نابی همواره تجربه ای دینی است و با آن اتحاد دارد، و نه تنها منفک از آن نیست بلکه متمایز از آن نیز نمی باشد».