فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۰۴ مورد.
نوروز همدانی
مدیریت توسعه و نهادهای مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مدیریت توسعه» یکی از جدیدترین رشتههای علوم اجتماعی است که پیدایی «دیدهای میان رشتهای» موجبات ظهور و تدوین آنرا فراهم آوردهاند. رگ و ریشه نظری این دیدگاهها را میتوان در لابه لای بحثها و نوشتههای آدورنو،2 هورکهایمر،3 مارکوزه،4 و هابرماس5 که از سردمداران «دبستان فرانکفورت»6 به شمار میروند، جست. مدیریت توسعه به مثابه رشتهای مرکب و عمدتاً کاربردی، آشکارا محصول «جامعه مدنی»7 است، جامعهای که از لحاظ سیاسی و اداری «دموکراسی مشارکتی»8 را ارج مینهد. تاریخ و همچنین جامعهشناسی شهری نشان میدهند که خاستگاه و پایگاه مدنیت9 شهرها بودهاند. فراز آمدن «تمدن»10 در گرو تشکیل «نهادهای مدنی»11 است و در هر جامعه،تنها زمانی که رشد وتوسعه این نهادها به درجهای برسد که اغلب «اداره امور عمومی»12را مردم و سازمانهای غیر دولتی13 عهدهدار شوند، توانش ساماندهی تمدنی بالنده و دورانساز فراهم می آید. از منظر رشته سازمان و مدیریت، عمدهترین تفاوت بین شهر و سکونتگاههای پیشاشهر، در وجود و تعدد «سازمانهای دومین»14 است. چه در قبایل، عشیرهها، آبادیها و روستاها وجود این گونه سازمانها نادر است و اغلب امور توسط «سازمانهای نخستین»15 انجام میپذیرد. در صورتی که شهرها علاوه بر سازمانهای نخستین، تعداد زیادی از سازمانهای دومین را کنشگر و میانجی اداره امور عمومی میسازند که نظام یا ساختار اجتماعی پیچیدهای از نهادها و سازمانهای دومین را استقرار میبخشد. همین نهادها و تعدد، تنوع و غنای کمی و کیفی آنها و تداوم عملکردشان است که فرهنگ و تمدن شهر را بارور میکند. از این روست که تشکیل نهادهای مدنی را نمیتوان از شالوده شهر وجامعه مدنی جدا کرد. برای توسعه این نهادها و عملکرد هر چه بهتر آنهاست که امروزه «مدیریت توسعه» در کانون توجه جهانیان قرار گرفته است. این مقاله سرشت چند ساحتی مدیریت توسعه و کنش متقابل آن با نهادهای مدنی را مورد تحلیل و تشریح قرار میدهد. همچنین نشان میدهد که تنها در صورتی این مدیریت در نواحی شهری میتواند موفق باشد که به صورت پایدار، موزون و همه جانبه ای به اجرا درآید. در این راستا گریزی جز ساماندهی علمی سازمانهای دومین و عملکرد آنها وجود ندارد. خاصه آن نهادهایی که مسئولیت حفظ، تقویت، انتقال و تسلسل «دانایی» و فراتر از آن «فراگیری دانایی» را بر دوش میکشند.
مرگ، سوگواری و خاک سپاری، مطالعه ای میان فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم در فرهنگ های مختلف با تجربه مشترک و ناگزیر مرگ چه می کنند؟ همه ما مرگ و مناسک و معانی پیرامون و همراه با آن:سوگ، اندوه و ماتم و شرکت در مراسم سنتی و دسته جمعی را به نوعی در زندگی شخصی خود تجربه کرده ایم.گاهی نیز مرگ را در حوادثی بسیار تاثربرانگیز مثل حوادث غیرطبیعی نظیر قتل ها و کشتارهای دسته جمعی در جنگ ها و خشونت های سیاسی، یا بلایای طبیعی چون زمین لرزه، سیل و نظایر آن دیده ایم و از آن متاثر شده ایم. این حوادث هرچند ممکن است مرگ هایی نامتعارف تلقی شوند اما باید اعتراف کنیم که از اولین انگیزه های انسان شناسان برای توجه به موضوع مرگ بوده اند...
عالمی دیگرآدمی دیگر
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی نامه چیز دیگری بود که در ضمن آن از دکتر داوری درخواست کرده بودیم تا در خصوص سبک زندگی، ما را از نظرات ارزشمندشان بهره مند کنند. در پاسخ دربارهی سبک زندگی این گونه نوشتند.
نگاهی انتقادی به پیشینة داخلی مطالعات جامعه شناختی بر روی سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی هرچند اصطلاحی صرفا جامعه شناختی نیست لیکن مفهوم پردازی خود را تا حدود زیادی مدیون مطالعات جامعه شناختی ای است که از بدو تاسیس این رشته بر روی این مفهوم صورت گرفته است. مفهوم پردازی سبک زندگی به عنوان مسئله ای پژوهشی به دوران کلاسیک این رشته در قرن 19 میلادی باز می گردد. در این زمان تمرکز اصلیِ پیشگامان جامعه شناسی در کنار توضیح تفاوت های جامعه و اجتماع، بررسی اشکال و الگوهای سبک زندگی انسان ها در جامعة جدید بود. در ایران نیز چندی است این اصطلاح در فضای آکادمیک به موضوعی قابل توجه در هدایت تحقیقات و انجام پژوهش های مختلف تبدیل شده است. در اینجا این سؤال به وجود می آید که آیا می توان به معنایی که در اروپای قرن نوزدهم و بیستم میلادی سبک زندگی به عنوان مسئله ای جامعه شناختی طرح گردید در جامعة ایرانی نیز به عنوان مسئله ای جامعه شناختی صورتبندی گردد؟ و آیا پژوهش های جامعه شناختی صورت گرفته تاکنون توانسته در تمام ابعادِ یک پژوهش، چون طرح مسئله، مفاهیم و نظریات، روش ها و یافته ها به صورتبندی خود منطبق با چارچوب های مسئله مندیِ سبک زندگی در جامعه ایرانی بپردازد؟ در جهت پاسخگویی به این سؤال در مقالة حاضر، یازده مقاله علمی- پژوهشی که با رویکرد جامعه شناختی درباب سبک زندگی در ایران به نگارش درآمده و چاپ شده را با روش تحلیل متنی بررسی نموده ایم. در این پژوهش هدف آن بوده که با توجه به نگاه جامعه شناختی به مفهوم سبک زندگی، رویکرد مقالاتی که به عنوان نمونه انتخاب شده اند را در تمام ابعاد پژوهش مورد ارزیابی قرار دهیم.
ابداع و معرفی مدل RALSPI: مدلی جدید جهت ارزیابی گزینه ها و سنجش سطح توسعه سکونتگاه ها
حوزه های تخصصی:
تاکنون روشهای متعدد و متنوعی برای ارزیابی گزینهها ارائه شده است که برخی از این روشها مانند روشهای تاکسونومی عددی، موریس، TOPSIS و غیره در مطالعات جغرافیایی جهت ارزیابی و رتبهبندی سطح توسعه یافتگی سکونتگاهها مقبولیّت عام یافته و به طور مکرر مورد استفاده قرار گرفتهاند؛ در حالی که نکات ضعف و محدودیتهای این روشها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی به تبیین مهمترین نقایص روشهای متداول در زمینه سنجش سطح توسعه یافتگی سکونتگاهها پرداخته و با تأکید بر این نقایص و تلاش در جهت رفع آنها، مدل جدیدی به نام مدل RALSPI ابداع و معرفی نموده است. در این مطالعه، فرایند ارزیابی گزینهها در مدل مذکور به تفصیل ذکر شده و مزیتهای آن بر سایر روش های مرسومِ سنجش سطح توسعه بیان گردیده و در نهایت، سطح توسعه یافتگی شهرستانهای ایران با استفاده از این مدل تعیین شده است.
شهر ژنریک
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۲۰
تفاوت بین نسلی در مناسک عزاداری واقعه کربلا (با تاکید بر دوگانه های سنتی/جدید و محتوایی/نمایشی)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تغییرات پدید آمده در اجرای مناسک دینی از آنجا اهمیت می یابد که هر مجموعه مناسکی، نظام معنایی خاصی را به همراه دارد و تغییر در عناصر مجموعه مناسکی، می تواند بیانگر تغییر در نظام معنایی مرتبط با آن و در نتیجه ایمان و اعتقادات مرتبط با این نظام معنایی باشد. از جمله مراسم دینی مهم در جامعه ما، مراسم عزاداری واقعه کربلا است که هرساله با شور و هیجان خاصی برگزار می گردد. وجود تفاوت بین نسلی در عناصر و شیوه برگزاری مناسک واقعه عاشورا، می تواند حاکی از وجود تفاوت در نظام معنایی و اعتقادی مرتبط با این مناسک در میان نسل های مختلف باشد. بر این اساس تفاوت بین نسلی در این مراسم، در دو بعد الگوهای عزاداری و سمت و سوی تغییرات با تأکید بر تقابل های سنتی/ جدید و محتوایی/نمایشی بررسی شد. در هر دو بعد، یافته ها وجود تفاوت های معنی دار بین نسلی را تأیید می کنند به گونه ای که در نسل های جوان تر شاهد شکل گیری الگوهای جدید عزاداری هستیم که در آنها عناصر و جنبه های نمایشی اهمیت بیشتری یافته است.