فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
خواجوی کرمانی، در طریق معرفت گام نهاده، با اقتدا به پیر روشن ضمیر خود، شیخ کازرونی، طریقه ی «مرشدیه» را برگزید و به سانِ یک سالک، راهِ «عطار»، «مولوی» و «ابن عربی» در پی گرفته، عشق را از عقل برتر شمرد و شیوه ذوقی و سکری را در پیش گرفت تا به شناخت حق، منجر گردد. هدف نگارنده از نگارش این مقاله به دست دادن مضامین عرفانی شعر خواجو می باشد که وی با پشتِ سر گذاشتن مقامات و حالات، به هفت وادی سیر و سلوک گام می نهد و طریق مجاهده ی درونی و برونی می سپارد تا حلاوت فناء فی اللّه و بقاء باللّه بچشد. آن گاه راضی به رضای دوست، تقدیر را بر تدبیرش مقّدم می دارد، زهد ریایی را سالوسی بیش نمی شمارد و طریقه ی ملامتی را در عرفان به استخدام می گیرد. وی هم چون دیگر عرفا، معتقد است که به واسطه تجلی نور حق است که عالم هستی به وجود آمده و سرانجام باید به عالم بالا عروج کرده و به اصل خود بازگردیم؛ پس انسانی که پرتوی از نور حق است و در حکم عالم صغیر، شایسته است که وقت، غنیمت شمرده و به معرفت خود- که در مقام خلیفه الهی است- مشغول گردد و مرگ اختیاری برگزیند و به حسن معاد امیدوار باشد و با دیدن هر نقش از نقاش هستی، زنجیره کثرت را در امتداد وحدت شمارد تا به وحدت وجود رسد و در عین حال طریق میانه برگزیند تا مبادا گرفتار تشبیه ناشایست شده و وجود حق را از هر نوع صفتی منزه و مبرا بدارد.
بررسی عرفان اجتماعی در اندیشه های هنری شفیعی کدکنی و جورج لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
279 - 296
حوزه های تخصصی:
عرفان اجتماعی، عرفانی است که به جامعه با سه عنصر هدایت، تربیت و ولایت می نگرد و دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از: 1- عقلانیت 2- معنویت 3- حرّیت 4- عدالت. عارف براساس عناصر سه گانه هدایت، تربیت و ولایت باید جامعه را به سوی عاقل شدن، معنوی گشتن (آزادگی یا آزادی درونی)، آزادی بیرونی (آزادی اجتماعی) و آنگاه عدالت اجتماعی در ابعاد مختلف حرکت دهد و این امر در مرتبه حدّاقلی رشد عقلی و معنوی جامعه امکان پذیر خواهدبود. براساس اندیشه های لوکاچ انسان با بازگشت به ارزش های اصیل و معنوی میتواند روح سرگشته و نیازمند خود را سیراب کند و لذّت و رضایت را در مفاهیم ماورایی و الهی مانند یاری کردن دیگران، مهرورزی و نوع دوستی فراهم کند. شفیعی کدکنی نیز از شاعران پیشتاز در عرصه های اجتماعی و فرهنگی است که با دغدغه های انسانی و با احساس مسئولیّت درباب وطن، مردم و جامعه عصر خویش، در اشعار خود چهره ای بارز دارد. وی آرمان های خود را با بهره گیری از عناصر طبیعی و استفاده از زبانی نمادین مطرح می کند و از عشق و انسانیت و آزادگی و معرفت سخن می گوید جورج لوکاچ هم خودآگاهی اخلاقی را چیزی جز فداکاری نمی داند و برای رسیدن به هدف های اجتماعی، به تشریح راه ها و نظریه هایی می پردازد که سرانجام آن به ایجاد نظم تعیین شده در جامعه منجرشود ، نظمی که در آن، عصر وابستگی اقتصادی، که سبب تنزّل کرامت انسانی می شود به پایان می رسد. این مقاله با این هدف ، اندیشه و گفته های هنری آنان را بررسی کرده است.
واکاوی جایگاه ادراک و تجلّی در رویکردهای دوگانه به زیبایی شناسی با تأکید بر مفهوم زیبایی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
205 - 230
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع زیبایی دچار بحران هویت و فقدان مبانی نظری مدون است و اصولی که برخاسته از مبانی اعتقادی اسلام و عرفان اسلامی –به عنوان مهم ترین منبع زیبایی شناسی در اسلام- باشد، وجودندارد. خاستگاه زیبایی و معیارهای داوری زیبایی شناسانه، همواره محل چالش و اختلاف نظر پژوهشگران بوده، اما از میان رویکردهای مختلف، همواره دو دیدگاه متقابل وجود دارند که نگاه اول دلیل زیباییِ موجودات را در ریشه های معنایی کاوش می کند و گروه دوم، ادراکِ انسان (به عنوان سوژه) از اثر (به عنوان اُبژه) را عامل تجربه امرِ زیبا می داند. به نظرمی رسد رویکردهای اول بر مفهوم تجلی استوارند و رویکردهای دوم بر مفهوم ادراک. از هرکدام از این دو رویکرد، سه بستر مطالعاتی انتخاب شده که عبارتند از: «زیبایی قبل و بعد از مدرن»، «زیبایی متعالی و محسوس» و «زیبایی نزد سنت گرایان و واقع گرایان (در زیبایی شناسی اسلامی)». بنابراین در این تحقیق ابتدا دو مفهوم تجلی و ادراک به عنوان مفاهیم محوری و پس از آن رویکردهای دوگانه فوق مورد بررسی و تدقیق قرارگرفتند. معیارهای این سه گرایش دوگانه، استخراج شد و در پایان با مقایسه آن ها نتایج موردنظر به دست آمد. روش تحقیق از نظرِ هدف کاربردی و از حیثِ راهبرد در دسته تحقیقاتِ توصیفی- تحلیلی قرارمی گیرد. پژوهش در حوزه نظری و با مطالعات کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری، انجام شد و نتایج با روش استدلال قیاسی به دست آمد.
معراج عرفانی در هشت کتاب سهراب سپهری بر اساس الگوی کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هشت کتاب» در یک نگاه کلّی سفری است از خودآگاه به ناخودآگاه و از ناخودآگاه به دنیای آگاهی. یافته های سپهری در این کتاب شباهت بسیاری با دریافت های شهودی متفکّرین و عرفا دارد. در این کتاب الگوی سفر دیگر الگوها را به هم می پیوندد. به عبارتی سایر الگوها چون الگوی مواجهه با آنیما، پیر خردمند و سایه و... از رهگذر الگوی سفر امکان پذیر می شود. سپهری خود قهرمان سفر است. او سفری اسطوره ای عرفانی را از دنیای خاموش «مرگ رنگ» آغاز می کند تا در «ما هیچ، ما نگاه» به نگاهی روشن از هستی برسد. این سفر قهرمانی از دو دیدگاه قابل بررسی است؛ اوّل از دیدگاه مراحل معراج عرفانی و دیگر بر اساس الگوی کمپبل که ادّعا می شود بیشتر اسطوره های جهان بر اساس آن پی ریزی شده اند. کمپبل سه مرحله برای سیر تحوّل و سفر تک اسطوره قهرمان در نظر می گیرد که عبارتند از: جدایی، رهیافت و بازگشت. از آنجایی که «هشت کتاب» شرح سفری عرفانی اساطیری است، ارزیابی آن بر اساس الگوی کمپبل، می تواند جایگاه شهودی شاعر سالک را در هر دفتر شعری نشان دهد
تأثیر تصوّف در منظومه های عاشقانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
13 - 39
حوزه های تخصصی:
تصوّف، که از آن می توان به عنوان یکی از عوامل مهم اجتماعی و فرهنگی یاد کرد، از قرن های نخستین در جامعه اسلامی شکل گرفت و به سرعت رشد کرد. با سنایی وارد عرصه ادبیات شد و آثار برجسته ای در این حوزه چه به صورت نثر و چه از نوع آثار منظوم پدید آمد که مثنوی های عطار و مولانا از جمله آنهاست. تحت تأثیر این آثار و با توجه به غلبه روح و فرهنگ تصوّف در فضای اجتماعی قرون هفتم، هشتم و نهم، داستان های عاشقانه عصر نیز که به دلیل نگاه عاطفی و احساسی آن ها بیش از سایر داستان ها مورد توجّه بوده اند دگرگون گشته، ضمن حفظ برخی ویژگی های آثار پیشین، آب و رنگ تازه ای به خود گرفتند. در این نوشتار برآنیم تا با بررسی برخی از برجسته ترین منظومه های عاشقانه این قرون یعنی هشت بهشت امیر خسرو دهلوی(قرن هفتم)، جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی(قرن هشتم)، و لیلی و مجنون مکتبی شیرازی(قرن نهم)، عناصر مشترکی را که بیانگر تأثیرپذیری پدیدآورندگان این آثار از اندیشه های صوفیّه است، استخراج کرده و مورد مطالعه قرار دهیم. نتایج پژوهش بیانگر این معناست که این اثرپذیری تنها به تحول شخصیت های داستانی و صفات و رفتار آنها محدود نگشته بلکه واژگان و تعابیر عاشقانه نیز چه بسا تحت تأثیر تصوّف بار معنایی گسترده تری یافته اند؛ به عبارتی می توان اذعان کرد که عشق زمینی و مجازی در این داستان ها به پاکی و بلندای عشق آسمانی ارتقا می یابد و عشق و عرفان آنچنان در هم آمیخته و به هم پیوند می خورد که نمی توان حدّ و مرز مشخصی برای عاشقانه یا عارفانه بودن آن ها تعیین نمود.
مضامین عبادی و عرفانی اذان و اقامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اذان و اقامه، به عنوان شناسه اعتقادی و سرود ایمان مسلمانان فقط ندایی برای اعلام وقت حضور در محضر حقّ نیست، بلکه دارای مضامین بلند ایمانی و عرفانی است و آثار عبادی و معنوی بسیاری در آن نهفته است. در این نوشتار سعی بر آن است که علاوه بر ارائه یک مفهوم شناسی کلی و بیان ارزش و اعتبار وحیانی و عبادی آن، پرده دیگری از برکات عرفانی و معنوی این آوای خوش رحمانی پیش چشم آویزیم. بر این اساس، پس از اشاره به منشأ آسمانی و وحیانی اذان و فلسفه تشریع آن، به ارزش و اهمیت عبادی آن در سیمای احادیث پرداختیم، فرازهای اذان و اقامه را از دیدگاه مذاهب مختلف برشمردیم و گفتیم که اختلاف ایشان در تعابیر اذان از چه روست و چون است و در ادامه و در بخش دوم که هسته اصلی این نوشتار است سعی کردیم گوشه های کمتر شناخته شده این صلای عشق را مورد بازشناسی قرار دهیم و لطایف ذوقی و مضامین عرفانی فرازهای بلند آن را در ستیغ نظر نشانیم تا بشناسیم و بدانیم که این آوای ربّانی نه فقط دربردارنده اصول ایمان و پایه های اعتقادی بلکه همه واژگان آن ذکر الهی است، اقرار و استشهاد به رسالت و ولایت حقّ است و ترکیب و ترتیب اذکار آن حاوی یک سیر از الله به الله و سلوک معنوی از افق قلب تا اعلاعلیّین است. در فرجام سخن به برخی آثار معنوی اذکار اذان اشاره نمودیم و برآمد این مطالعه را در معرض ملاحظه طالبان معارف دینی گذاردیم.
فقر عارفانه و حماسی در نگاه علامه اقبال لاهوری و اهالی سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
211 - 234
حوزه های تخصصی:
بحث فقر و فقیر در نظرگاه عارفان و صوفیان جایگاهی بس مهم دارد. خواجه عبدالله در تعریف فقر می گوید: «فقر نامی برای بیزاری جستن از دارایی و دارا دیدن خویش است». نجم الدین رازی، آن را با عزت و افتخار همزاد می بیند، قشیری شعار اولیا و پیرایه اصفیایش دانسته و درویشان را گزیدگان خدا و موضع رازهای او می خواند. نوری، فقر را با آرامش، ایثار همراه دیده و ابوسهل خشاب آن را با عزّ و عرش می نگرد. ابوحفص فقر را در سخا و فراخ دستی و نیز برتری داد برستد معنا می کند و ابن جلا شرف فقر را زیبنده خرامیدن می داند. عبدالرزاق کاشانی، فقیر را آن کسی می داند که هیچ دارایی و موجودیتی جز برای خدا نبیند. مولانا جلال الدین، فقر را با قناعت، امنیت، تقوی، ناز، استغنای معنوی و نهایتاً نور ذوالجلال درآمیخته می داند و سعدی هم آن را با بذل و بخشش، قناعت و آزادگی همریشه و همسو می نگرد. شبستری هرکاری را در وادی سلوک به وفق فقر عالی یافته و لسان الغیب- حافظ- هم ارزش هایی چون قناعت، تنعم، خرسندی، بر تاج و تخت خسروی، آز ستیزی، بلندهمتی، کرامت، حشمت، دولت عشق، نازیدن بر فلک و حکومت بر ستاره را همه یکجا در فقر می بیند. علامه اقبال لاهوری، فقر را مشتمل بر عرفان، حماسه، شکوه و سرفرازی دانسته و مجموعه ای از آموزه های حکمی، ارزشی و آیینی را به عنوان ثمرات و برکات آن برمی شمرد انسان فقیر، انسان آرمانی اقبال است.
بررسی وجوه اشتراک جبرعرفانی و جبر اشعری در کلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
151 - 174
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهمّی که از دیرباز ذهن آدمیان را به خود مشغول کرده و به تأمل فراخوانده، مسأله جبر و اختیار است. سعدی سال ها در نظامیّه بغداد به درس و بحث مشغول بوده، در نظامیّه ادرار و مستمری می گرفته، گرایش های عمیق عرفانی داشته و تحت تأثیر اندیشه های طریقت سهروردیه بوده است. همین امر باعث شده که در اعتقادات سعدی، نسبت به جبر تغییراتی ایجاد شود و زاویه دید او به جبر عرفانی گرایش پیدا کند تا جبر کلامی. سؤال این پژوهش عبارت است از این که آیا بین وجوه بارز جبر برخاسته از عرفان سعدی و همچنین جبری که برخاسته از مشرب کلامی اشعری سعدی است وجوه اشتراکی وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که از یافته ها و نتایج به دست آمده به طور عمده می توان به بسامد بالای اشتراکات در موضوع جبر عرفانی و جبر اشعریانه در کلیات سعدی اشاره کرد.
زمینه های پیدایش خرابات و تطورات آن در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم خرابات از بعد لغوی و سپس جایگاه خاص آن در آئین مهرپرستی به دلایل متعددی آن گونه که می بایست مورد بررسی واقع نشده و معنای مستقلی که جامع و مانع باشد برآن مترتب نگردیده است. سیر تاریخی و تطور لغوی و مشربی این واژه نشان می دهد، خرابات در اصل همان «خورآبه» در آیین میترائیسم بوده که با طی مراحلی دشوار، سالک طریق آن مشرب به آنجا ره می یافته است. بعد از اسلام و ظهور مشرب عرفان و تصوف این واژه و مفهوم، با بسامدی فراوان در آثار عرفانی و ادبی متجلی گردید و در ادبیات قلندرانه چنان راه یافت که هر کس به ظن خود از آن تعبیری نمودو متأسفانه نقب انحرافی از این واژه به وجود آمد که با اصل جایگاه خاصی که در آیین میترائیسم داشت؛ تفاوت کلی دارد و متأسفانه در مفهوم عام، به عشرتکده و شرابخانه، نقل به معنی گردید. نگارنده در این مقاله بر آن است تبیین نماید که اصل مفهوم خرابات بر خاسته و برگرفته از چه آیینی است و سیر تاریخی آن چگونه است؟
کژتابی و فراهنجاری در زبان عرفانی مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
243 - 268
حوزه های تخصصی:
کژتابی یک اصطلاح ادبی است که محمل و خاستگاه آن زبان شاعر یا نویسنده است؛ در حقیقت کژتابی و فراهنجاری شامل عبارات و جملات دو پهلویی است که دارای چند معنا و مفهوم می باشد، لذا هر هنرمند برای نشان دادن آن ها از دقایق و ظرایف آشکار و پنهانِ کمیابی بهره گرفته است . نگارنده معتقد است که با تتبع و تفحص در آثار مولانا جلال الدین بلخی به گونه های مختلفی از کژتابی و فراهنجاری(هنجارگریزی) بر می خوریم که در این مقاله آن ها را به صورت های چهارگانه، با عناوینِ: الف: کژتابی ساختاری، ب: کژتابی و فراهنجاری واژگانی ، ج: برجستگی های معنایی و کلامی، د: کژتابی و هنجارگریزی در ساختار محتوایی، دسته بندی نموده و برای هر یک از آن ها نمونه ها و مصادیق فراوانی ذکر کرده است. ما حصل کلام آن که زبان دارای کارکردها و توانمندی های زیادی است که هر زبان آور آن ها را به کار می گیرد تا مجالی برای هنر نمایی بیشتر داشته باشد. مولانا جلال الدین بلخی به عنوان شاعر خلّاق و آگاه، با استفاده از این ظرفیت های زبانی و هنرشاعری خود از آن ها بسیار بهره جسته است.
مشی عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
98 - 117
حوزه های تخصصی:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گام های بسیار مهمی در تأسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توأم با انزوا دیده می شود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است. آنچه در پژوهش حاضر محل نظر می باشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزه های علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب می آید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی می باشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
تحلیل نشانه شناختی زاهد در زبان عرفانی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
1 - 22
حوزه های تخصصی:
هر عارفی با توجه به مقامی که در آن قراردارد و احوالی که بر او واردمی شود، مواجید عرفانی و دریافت های درونی ویژه ای دارد، هنگامی که این دریافت ها را در قالب زبان می ریزد، زبان او متناسب با همان دریافت ها شکل می گیرد، که این امر، زبان آن عارف را با دیگر عارفان متفاوت می کند و حتی زبان خود این عارف نیز در بافت های موقعیتیِ گوناگون، متفاوت می شود. بنابراین زبان عرفانی دارای بافت های گوناگون است که در هر بافت نشانه ها کارکرد و بارِ ارزشی ویژه ای دارند که با کارکرد و بارِ ارزشی همان نشانه در بافت های دیگر متفاوت است. به همین دلیل برای بررسی دقیق و علمی زبان ادبی عرفانی باید نشانه ها و کارکرد آن ها را شناخت. نشانه شناسی یکی از روش های نوین نقد ادبی است که به تحلیل نشانه ها در کلیت متن می پردازد. این قلم می کوشد واژه زاهد را به عنوان یک نشانه در زبان عرفانی عطار با استفاده از روش نشانه شناسی بررسی کند. برای این منظور ابتدا نشانه زاهد را بر روی محور جانشینی تحلیل کرده و سپس نشانه های متقابل آن را یافته و شبکه هم تراز آن را تشکیل داده است و از این طریق به تفسیرهای مختلف این نشانه در بافت های گوناگون زبان وی رسیده است.این پژوهش نشان می دهد که نشانه زاهد در زبان عرفانی عطار در سه گفتمان متفاوت جای گرفته است. عطار در هر یک از این گفتمان ها، رویکرد خاصی نسبت به این نشانه داشته و بارِ ارزشیِ متفاوتی به آن داده است که نشان دهنده حضور عطار در منازل گوناگون عرفانی است.
نگاهی به اشعار عرفانی ابن الکیزانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
101 - 124
حوزه های تخصصی:
ابن الکیزانی، عارف و صوفی مصری قرن پنج هجری است. او به عنوان فقیه و عارف بر شعر نیز دستی داشته، اما فقط تعداد اندکی از اشعار او برجای مانده است. از آنجایی که شعر یکی از راه های بیان حقایق بیان ناپذیر عرفانی است سعی شده است در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیل، اشعار ابن الکیزانی از این بُعد، مورد بررسی قرار گیرند. ویژگی های غالب اشعار عارفان همچون؛ استفاده از نماد و کنایه، استفاده از بحور شعری مشهور، اندک بودن تعداد اشعار، مبالغه، تشبیهات خاص و تقلید در اشعار او نیز به چشم می خورد. جدای از مضامین وعظ و ارشاد که در شعر او شاهد هستیم، عشقی که در اشعار خود به بیانش پرداخته، به سه دسته تقسیم می گردند؛ اشعاری که معشوق مؤنث است، اشعاری که معشوق مذکر است و اشعاری که معشوق جمع است. حضور معشوق مؤنث را در تمام اشعار عرفانی می توان یافت که نمودی از عشق الهی هستند. معشوق مذکر نیز می توان به نوعی بیانگر اعتقادات مذهبی باشد و قائل بودن ابن الکیزانی به تشبیه و تجسیم می تواند در این نوع نگرش او تأثیرگذار بوده باشد اما برای جمع آوردن معشوق توجیه خاصی نمی توان ذکر نمود. اما با این حال محتوای آنها یکیست؛ دوری و هجران و رنج معشوق، سختی عشق، اعراض معشوق و سرزنش دیگران.
سلوک عملی در مکتب یوگه و طریقه شطاریه با تأکید بر رساله جواهر خمسه محمد غوث گوالیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
337 - 354
حوزه های تخصصی:
در سرزمین هند، تصوف اسلامی و آیین یوگه، به عنوان دو مکتب عرفانی، مناسبات تنگاتنگی را با یکدیگر تجربه کرده اند. بررسی های تطبیقی نشان می دهند که شماری از آداب و اعمال سلوکی تصوف اسلامی و مکتب یوگه با هم تلفیق یافته اند و دستورالعمل های طریقتی شطاریه در هند، به خصوص از زمان شیخ محمد غوث گوالیاری، بیشترین تلفیق را با آداب مراقبه در مکتب یوگه داشته اند. پژوهش حاضر به سیاق تحلیلی و تطبیقی و با مطالعه مندرجات یکی از مهمترین آثار طریقتی و عرفان عملی شطاریان، یعنی جواهر خمسه شیخ محمد غوث گوالیاری، و مفاد یوگه سوتره های حکیم مشهور هندی، پتنجلی، به بررسی مشابهت ها و تأثیرپذیری های میان طریقه شطاریه و مکتب یوگه پرداخته است. بر بنیاد این پژوهش روشن می شود که عارفی مسلمان، مانند شیخ محمد غوث، در به کارگیری روش های عملی مکتب یوگه در نظام عرفان عملی خود، مانعی مشاهده نکرده است. کاربست اذکار اسلامی به همراه اعمال بدنیِ یوگه در سلوک عملی طریقه شطاریه، یکی از بهترین نمونه های تلفیق روش عرفانیِ عرفان هندویی و تصوف اسلامی است.
بازخورد عرفانی دومفهوم- واژه «درد» و «کودک» در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجموعه شعرهای قیصر امین پور، حامل مفاهیم خاص فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ویژگی درونی و روانی انسان است، نگاه ویژه قیصر به برخی از این مفاهیم در مطالعات جامعه شناختی در بُعد روانشناسی و آسیب انگاری، تأمل برانگیز است، برخی نیز مفاهیم عرفانی عمیق در خود دارند، دومفهوم «درد» و «کودکی»، از این زمره اند، قیصر، به دنبال عینی سازی ای از مفهوم انتزاعی «درد» است، این درد، دارای مراتب و ابعاد گوناگون است، ساختار و پیکره مخصوصی دارد و فضای خاصی بر آن حاکم است،کودکی در نگاه نخست، تفاوت ماهوی و ساختاری با «درد» دارد؛ اما با مطالعه عمیق تر، مشاهده می شود که «کودک»، فضایی در بطن «درد» دارد، التقا و به هم پیوستگی این دو مفهوم، ناشی از غم غربت و نوستالژی به ساحت و شهری است که در اندیشه قیصر، دارای جغرافیا و مساحت خاصی است،شیوه پژوهش، تحلیل محتوایی (Content Analysis) است، در این روش با استفاده از مطالعه منابع موجود و کسب آگاهی های لازم درباره موضوع مورد بحث به تحلیل و بررسی آن می پردازند، جامعه آماری پژوهش حاضر تمام اشعار قیصر امین پور است
سبع هشتم، حقیقتی اسرارآمیز تا تعبیری طنزآمیز (بررسی معنای اصطلاحی «سبع هشتم» در ادبیات عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت انسان به لحاظ ادراک و آگاهی دریایی عمیق و ژرف است که انسان بالقوه توانایی دست یابی به دیگر سطوح آگاهی و ادراک را دارد و چگونگی بازتاب و بحث در آن از جایگاه گسترده و وسیعی در میان تعابیر و مفاهیم گوناگون قرآنی، و به ویژه در زمینه ادبیات عرفان اسلامی برخوردار است. در برخی از شواهدی از آثار ادیبان و سالکان، واژگانی چون: «سبع هشتم» دیده می شود که تاکنون چگونگی معنای اصطلاحی و مفهومی آن محل بحث و اختلاف بوده است. از طرف دیگر، بررسی این مدخل، به عنوان یک اصطلاح عرفانی و ادبی مورد توجّه و تحقیق فرهنگ نامه های اصطلاحی و عرفانی نبوده است. هدف از این تحقیق، آن است که با مطالعه نمونه موردی در معنای لغوی، و به ویژه اصطلاحی و مفهومی مدخل «سبع هشتم» و نیز اثبات و تحلیل چگونگی جایگاه آن در زمینه ادبیات عرفانی، بتواند به نوعی اهمّیت توجّه و ذکر این مدخل را در فرهنگ نامه ها و لغت نامه ها، به ویژه در زمینه اصطلاحات عرفانی معاصر متذکّر شود.
تحلیل گفتمان عرفانی سلوک مرید در مثنوی براساس الگوی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
309 - 326
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شاخه ای از علم زبان شناسی است که به بررسی رابطه متن و نحوه تولید ایدئولوژی می پردازد. نورمن فرکلاف در الگوی پیشنهادی خود برای تحلیل متن، سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین را درنظر می گیرد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی سعی دارد به بررسی دیدگاه مولوی درباره مراحل سیر و سلوک عرفانی بپردازد. این پژوهش در سطح توصیف، کاربرد واژگان هسته ای و روابط معنایی واژگانی و فرآیندها را در مثنوی بررسی کرد. در سطح تفسیر گفتمان های ترک تعلقات، برتری کشف و شهود، انکار عقل جزوی، تدریجی بودن سیر و سلوک و لزوم متابعت از پیر به عنوان گفتمان های غالب مشخص شد. در سطح تبیین نیز این نتیجه به دست آمد که مولوی گفتمان های مسلط عصر خود را در این باره باز تولید کرده و دیدگاه وی در این زمینه با ایدئولوژی غالب روزگار خود همسو است.
تجسم اعمال و ملکات نفس از نگاه عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه از متون عرفان و ادبی بر می آید انسان در عالم آخرت بر اساس اعمال و عقاید خویش هویتی متناسب با آن را پیدا کرده و تمام رفتارها، کردارها، صفات و ملکات نفسانی خوب و بد ایشان تجسم می یابد.اگر خصوصیات درندگان و وحوش بر او غلبه نماید، صورت و شکلی مانند وحوش و حیوانات درنده به خود خواهد گرفت، و اگر ویژگی های چرندگان و بهائم بر او چیره شود، صورت انسانی وی به شکل همان حیوانات مبدل خواهد گشت.و آن کسی که پیوسته در شهوت و هوای نفس غوطه ور باشد، به شکل حیوانات در می آید. و اگر مومن از دنیا برود و امر خداوند را خوب به جا بیاورد به صورتی زیبا، نظیف و خوشبو در می آید. اگر انسان چشم بصیرت داشته باشد می تواند در همین دنیا، هویت خود و دیگران را مشخص کند، هر کس با چشم بصیرت باطن خود را نظاره کند آن را پر از انواع موذی ها و درندگان؛ همچون شهوت، غضب، مکر، حسد، حقد، عجب و ریا خواهد دید، ولی اکثر مردم از مشاهده آن حقیقت محجوب اند. آن هنگام که حجاب برداشته شد و او در قبر گذاشتند ، آنها را بالعیان، در حالی که آنها به صور و اشکال مناسب با معانی آن متمثل شده اند مشاهده خواهد کرد.
بررسی کارکردهای عرفانی در غزلیات غالب دهلوی و غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
159 - 182
حوزه های تخصصی:
شعر آسمانی حضرت حافظ پیوندی تنگاتنگ با عرفان دارد، از این رهگذر آبشخورمهمی برای دیگر شاعران از جمله غالب دهلوی گردیده است، که باوجود فاصله زمانی پانصدساله وتفاوت سرزمین وفرهنگ، دارای وجوه اشتراک بسیار هستند. غالب ازشاعران نامدارقرن سیزدهم هجری است که باوجودنابسامانی اوضاع ادب پارسی، شعروی افزون بردرون مایه های ادبی، اخلاقی، اجتماعی وحکمی، مضامین بلند عرفانی دارد وبه دلیل کمبود تحقیق دراین زمینه، هنوز سزاوار بررسی است.دراین مقاله تاثیرپذیری غالب از خواجه شیراز در ابعاد مختلف عرفانی با روش تحلیل مقایسه ای مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفته است.
بررسی سیر تاریخی رواج تصوف در دوران اولیه و میانی اسلام و گسترش ادبیات صوفیانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
183 - 198
حوزه های تخصصی:
آیا پیدایش تصوف وعرفان اسلامی در ادبیات صوفیانه، یک پدیده ناگهانی بود، یا تحت تاثیر سیر تاریخی تحولات اجتماعی وسیاسی ملل مختلف دنیای باستان و جهان اسلام بوده است؟گرچه اندیشه های عرفانی و تصوف به مفهوم عام در تاریخ جوامع بشری قدمت دارد، اما جز تعداد معدودی تصویر های مبهم بر دیواره کوه ها و یا اساطیر که بعد از اختراع خط به پیشینیان نسبت داده شده، از اندیشه مردمان گذشته، چیز دیگری در دست نداریم.حتی پس از اختراع خط که اندیشه ها بر روی سنگ ها و چرم حیوانات و پوست درختان نقش بست، بخش بسیار ناچیزی از آن آثار توانست ازگزند حوادث روزگار جان سالم به در برد و به دست ما برسد. شناخت پدیده تصوف و تاثیر آن بر جوامع اسلامی و تمدن های غیراسلامی، همین محدودیت ها را دارد. تلاش نگارنده بر این است که از خلال کتاب ها و منابع به بررسی سیر تاریخی رواج صوفیگری و ادبیات مربوط به آن در دوران اولیه ومیانی اسلامی بپردازد وبه این سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عوامل سیاسی در بستر واقعیات جامعه اسلامی منجر به گسترش صوفیگری و انزواطلبی در میان برخی از پارسایان شد.