فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
مولانا شاعر پرآوازه ایران همانند سایر فلاسفه، اندیشمندان و عرفا نگاه ویژه ای به انسان دارد. نگاه او به انسان نگاهی فرا دنیوی است. او به روح خدایی انسان ایمان دارد و انسان را مظهر صفات الهی می داند و بر این اعتقاد است که انسان می تواند با رهایی از قید و بند دنیای مادی به مقام فرشتگی برسد و در جهت مخالف با دل بستن به هوای نفس از حیوان نیز پست تر شود. مولانا روح خدایی انسان را عاملی مهم در جهت خداجویی می داند و گرفتار شدن در محسوسات را مانع درک جهان حقیقی توسط انسان می داند. نوع نگاه و نگرش مولانا به انسان حکایت از توجه ویژه این شاعر نامدار به جنبه ها ی مادی و معنوی انسان دارد. این نگاه چنان دقیق و عمیق است که همه صفات و ویژگی ها ی انسان را به بهترین شکل ممکن بیان می کند.
در این مقاله تلاش شده است با بهره گیری از مفاد و محتوای اشعار این شاعر نامی، ویژگی و صفات انسان به تصویر کشیده شود و نگرش عارفانه وی را پیرامون این مقوله توضیح و تفسیر نماید.
بن مایه های دینی و عرفانی در سطح فکری شعر آیینی(قزوه، سبزواری، هراتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
309 - 330
حوزه های تخصصی:
شعر آیینی یا شعر مذهبی به گونه ای از شعر متعهدانه گفته می شود که از جهت معنوی و محتوایی صبغه ای کاملاً دینی دارد، و از آموزه های وحیانی و ولایی در سایه سار شعر نبوی، علوی، فاطمی، رضوی، مهدوی، و عاشورایی سرچشمه می گیرد. این نوع از شعر تناسب معنایی منحصربه فردی با عرفان و تصوف دارد، چراکه شاعران عارف و متصوفه نیز همچون شاعران آیینی و در مقایسه با دیگر شعرای ادب پارسی در اشعار دینی خود توجه خاصی به ساختارهای فکریِ آیینی داشته اند، حضور چشمگیر و تعهد و توجه جدی به مضامین ولایی و عبارات قرآنی، احادیث و اصطلاحات دینی، و مصور ساختن این معانی به تناسب معنایی واژگان، استفاده وسیع از صور خیال به ویژه تشبیه و غنابخشی به موسیقی خیال و... در آثار همه این شاعران بیش از پیش نشان از همگرایی آن ها با اشعار آیینی و دینی دارد. نگارندگان در این مقاله بر آنند که با روش توصیفی- تحلیلی، درون مایه های اشعار عرفانی سه تن از شعرای شعر نو شامل قزوه، سبزواری، و هراتی را از منظر فکری آیینی از نظر گذرانده و به بررسی دقیق و موشکافانه این اشعار بپردازند.
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری به مثابه دانشی است که اصول و مسائل عرفان اسلامی را در مبانی، مقولات و غایات علوم اجتماعی متناظر به ساحات بینشی، گرایشی و کنشی عارفان اصیل متجلی می سازد. بدین جهت، بیان و تبیین عرفان اجتماعی از اهمیت، ضرورت و حساسیت خاصی در نظام اندیشه فردی و زیست اجتماعی و به ویژه تمدنی فرد و جامعه اسلامی برخوردار است که استاد شهید با نگاه فیلسوفانه، فلسفه مضافی و معرفت شناسی درجه دوم، به این امر اهتمام ورزیده و در این مسیر به نقد ایجابی عرفان موجود با رویکرد بازشناسی و بازسازی مفاهیم، مبانی و مقامات عرفانی و نقد سلبی عرفان و تصوف تاریخی با منطق قرآنی، سنت و سیره معصومان پرداخته اند. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا عرفانِ اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری قابل بیان و تبیین است؟ پاسخ مسئله را می توان با روش توصیفی تحلیلی در اندیشه و آثار استاد اصطیاد کرد که برونداد آن عبارت است از: 1. ارائه قرائت درست و دقیق از آموزه ها، گزاره ها و معارف عرفانی با سویه اجتماعی؛ 2. تبیین مفهومی و تعیین مصداقی عرفان اجتماعی در شعاع اندیشه و زیست عارفان مسلمان؛ 3. بیان نمونه هایی از توصیف و توصیه های معطوف به عرفان اجتماعی در آثار گفتاری و نوشتاری استاد شهید؛ 4. ارائه نمونه بازشناسی و بازسازی مفاهیم و مقامات عرفانی، مثل توبه و توکل، تا ظرفیت عرفان اصیل و دانایی و توانایی عارفان مسلمان و شیعی در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی روشن شود.
رفتارشناسی کاینات از دیدگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جهان بینی مولانا آنچه بر «رفتار کاینات» تعبیرمی شود و به عنوان رفتار طبیعت و طبایع اشیا می شناسیم، «عادت خداوندی» است که بر اراده الهی جاری است و در حقیقت قضای الهی که همان برنامه خداوندی برای مدیریّت عالم است، چون فرماندهی بر روی عادات نشسته است و آن ها را می گرداند. از دیدگاه مولانا درک لایه های زیرین و جان و مغز عالم حقیقت و حقیقت عالم، در گرو رمزگشایی و رازگشایی بطون عالم طبیعت می باشد و در این مقام است که احاطه ی خداوند بر عالم و حاکمیّت او بر کاینات پرده از رخسار برداشته و حقیقت وجودی خود را نشان خواهد داد. چنین نگرشی نسبت به پدیده های عالم، در پ اره ای از داوری های واپسین که ما درباره ساختار عالم می کنی م، تأثیر گذار بوده، نسبت انسان را با خداوند، جه ان هستی و انسان های دیگر مشخّص می کند. در حقیقت آنچه در تبیین رفتارشناسی کاینات مورد نظر ماست، نه تبیینِ صُور فلکی و اجرام آسمانی، بلکه فعل و انفعالات نهفته در عالم هستی است که از طریق مدیری محیط بر عوالم اداره می شود که در تأویل عرفانیِ آن، ماحصلی جز نیلِ آدمی به جان جهان ندارد. مولوی این کنش درونی هستی را عشق می داند و راه رهایی و جاودانگی را عاشقی می شناسد. از نظر مولانا خواست و مشیّت الهی بر محور عشق می چرخد و زمانی که خود را با این کشش و کنش عظیم جهان هستی پیوند می دهیم از همه محدودیّت های فردی و ظاهری رهایی می یابیم و به جان جهان می پیوندیم.
بررسی تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
231 - 250
حوزه های تخصصی:
حرکتی که در حوزه شعر عارفانه در قرن پنجم با سنایی آغازشد با عطار و مولوی به کمال رسید و با سعدی و حافظ قوام یافت. عطار نیشابوری در قالب غزل مفاهیم عالی عرفانی را مطرح کرد. غزل عرفانی از طریق دیوان عطار به شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ رسید. اما بایدگفت که اندیشه های عطار و مولوی از عرفان آن ها سرچشمه می گیرد که با اندیشه های عرفان گرایانه سعدی و حافظ دارای تفاوتی محتوایی است. لذا هدف این مقاله تفاوت محتوایی غزل عارفانه عطار و مولانا با غزل عرفان گرایانه سعدی و حافظ می باشد که با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد. در این مقاله شعری را که زبان عاشقانه را کاملاً در خدمت محتوای آسمانی و محض و نظری قرارداده است همچون عطار و مولانا، عارفانه نامیده و شعری را که زبان عاشقانه را به گونه ای به کارگرفته که جنبه ای از اندیشه ها در آن صبغه عرفانی و جنبه های دیگر آن در خدمت تفکرات مجازی ، کلامی ، اجتماعی ، این جهانی و یا مخلوط بشری و فرابشری است را عرفان گرایانه می نامیم. در غزلیات سعدی و حافظ عشق و لوازم آن هم به معنی مجازی و معمول و بشری با زبان عاشقانه و هم عشق مقید و مخصوص و عرفانی محض باز هم با همان زبان عاشقانه بیان شده و حتی زبان تصوف و عرفان و اصطلاحات عرفانی را چه بسا در خدمت عشق مجازی و معمول قرارداده اند و از آن استفاده ابزاری کرده اند و یا دو گونه معشوق آسمانی و زمینی را با هم و هم زمان و در کنار هم آورده اند.
تبیین و مقایسه سیمای پیامبر اکرم (ص) در دو متن عرفانی کشف المحجوب و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
101 - 122
حوزه های تخصصی:
شخصیت والا و سیره انسانی و نبوی پیامبر اکرم)ص( همواره از کانون های مضمون آفرینی و تصویرسازی شاعران و نویسندگان در ادب فارسی بوده است. عرفای فارسی گوی پس از اسلام تاکنون به مناسبت های گوناگون به تکریم آن حضرت پرداخته اند؛ به ویژه در ابتدای سخن خود پس از حمد و ستایش خالق هستی بخش، به بزرگداشت و مدح پیامبر، مقام نبوت و مخصوصاً خاتمیت و سرآمدی و محوریت وجود آن حضرت در کل کائنات توجه داشته اند. در این مقاله تلاش شده تا به شیوه توصیفی-تحلیلی سیمای حضرت رسول (ص) در دو کتاب مرصادالعباد و کشف المحجوب که خود از امهات متون گران سنگ ادبیات فارسی می باشند مورد بررسی و مقایسه قرارگیرد. هدف این جستار مقایسه کیفیت تبیین سیمای پیامبر(ص) در دو اثر مذکور است. در این راستا نشان دادن برتری های پیامبر اکرم ، ضرورت معرفت بیشتر آن حضرت و بیان خاتم بودن و منسوخ کردن ادیان دیگر توسط پیامبر(ص) قابل بیان می باشد. بدین منظور مباحثی چون مقایسه پیامبر اکرم با پیامبران دیگر مانند حضرت موسی، ابراهیم و ...، شریعت پیامبر به ویژه مقیّد بودن مؤلّف هر دو کتاب به آن و علل فرستادن شریعت پیامبر و جنبه های دیگری از ابعاد شخصیتی و تاریخی آن حضرت همچون واسطه آفرینش بودن، معراج، سایه نداشتن پیامبر و ... از منظر نجم دایه و هجویری مطمح نظر بوده است. نتایج پژوهش نشان از جایگاه خاص پیامبر و شریعت وی در سلوک عرفانی هر دو عارف دارد.
مطالعه تطبیقی برخی آداب و رسوم عرفان هندو و عرفان طریقت قادریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
201 - 219
حوزه های تخصصی:
شناخت اعتقادات و آداب عرفانی در عرفان هندو و طریقت قادریه نشانگر تشابهات و وجوه اشتراکی میان آن دو می باشد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که چگونه این طریقت به شبه قاره هند واردشد و وجوه تشابه عرفان ادیان هندو با طریقت قادریه چه بود؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که بسیاری از نوادگان شیخ عبدالقادرگیلانی به هند سفرکرده و در آنجا سکنی گزیدند؛ شیخ محمدغوث گیلانی(803.ق) نخستین نواده شیخ عبدالقادر بود که به هند سفرکرد. وی سومین مرشد طریقت قادری بود و به انتشار طریقت قادری در هند همت گماشت. پس از وی فرزندانش راه پدر را ادامه داده و موجب گسترش طریقت قادریه در هند شدند. برخی آداب و رسوم عرفان هندو و قادریه همچون فنا و رستگاری، ذکر وآجاپای، مراقبه و یوگا با یکدیگر قابل تطبیق اند. سماع و یوگا هردو از آداب عبادت خداوند هنگام وجد و رسیدن به آرامش و رهایی از رنج دنیاست؛ مرتاضان هندو همانند صوفیان قادریه برای کشف و شهود به تهذیب نفس به وسیله ذکر می پردازند و به آن آجاپای گویند. خرقه گیری نیز تشابه دیگر آیین هندو و قادریه است. در طریقت قادری خرقه ستاندن از جمله حلقه های ارتباط مرید و مراد است و در عرفان هندو نیز ورود به جماعت هندو با دریافت جامه و کسوت صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.
بررسی تقویت بنیان خانواده در پرتو آموزه های قرآن و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
212 - 233
حوزه های تخصصی:
نهاد خانواده، اصلی ترین رکن جامعه و بستر فرهنگ های گوناگون و زمینه ساز خوشبختی و یا بدبختی انسان ها و امت هاست؛ از این رو تعالیم اسلام و همچنین آموزه های عرفانی که برنامه سعادت و تکامل بشر است، عنایت ویژه ای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشت ساز دارند. خانواده نهادی است که بر پایه ازدواج مرد و زن، شکل می گیرد و با تولید مثل، توسعه می یابد. این نهاد، اساس سازندگی شخصیت انسان و مهمترین عامل تکامل جامعه است. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی بوده و یافته ها حاکی از آن است که اسلام و همچنین آموزه های عرفانی برای تأسیس و تحکیم این نهاد سرنوشت ساز و پیشگیری از فروپاشی آن، رهنمودهای بسیار مهمی عرضه کرده است. تأمل در این رهنمودها، به روشنی نشان می دهد که این دو منبع غنی، ریشه در وحی الهی دارند و منطبق با فطرت انسانی هستند و برای صیانت خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن، راهی جز عمل به رهنمودهای این آیین الهی نیست.
بررسی دیدگاه دکتر علی شریعتی درباره عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
232 - 253
حوزه های تخصصی:
دکتر علی شریعتی یکی از اثرگذارترین متفکران و روشنفکران دینی ایران در قرن حاضر بود که نقش برجسته ای در عرصه های دینی، سیاسی و اجتماعی عصر خود و پس از خود ایفا کرد. یکی از عناصر اصلی تفکر شریعتی، توجه به عرفان و تصوف بوده که در آثارش بارها بر نقش آن در عروج روح آدمی و نیز شکل گیری ایدئولوژی مورد نظر خود که متشکل از سه گانه عرفان، برابری، آزادی است؛ تأکید داشته است. نگاه شریعتی به عرفان، هم سو با بسیاری از روشنفکران آن دوره، نگاهی منتقدانه بود تا بتواند با پالایش این میراث پر بها، از آن به نفع اهداف اجتماعی سازنده بهره گیرد. این رویکرد سبب شد تا او ضمن ارج نهادن به بسیاری از دست آوردهای ارزشمند عرفانی و عارفان برجسته، به بیان نقاط منفی این میراث عظیم نیز بپردازد. نگاه تطبیقی شریعتی به ادیان و به تبع آن به عرفان و تصوف و نیز تأثیر وی از نهضت پروتستان و جریان اومانیسم، او را به خوانشی از عرفان رساند که در آن دغدغه های انسان قرن بیستمی که از یک سو به دنبال اثبات جایگاه خود در هستی و تکیه بر اراده، آزادی و اختیار اوست و از سوی دیگر در جستجوی معنا نیز هست، پاسخ گفته شود.
بررسی امکان و تحقق اخلاق الله از منظر عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از منظر عارفان مسلمان و برخی علمای علم اخلاق، قرب اختیاری به خداوند ماهیتی جز تخلق به اخلاق الله ندارد. در این تصویر، ابتدایی ترین پرسش ها این خواهد بود که آیا اساساً می توان خداوند را دارای اخلاق و متصف به صفات اخلاقی دانست؟ و آیا اساساً می توان همان اخلاق حاکم بر مناسبات انسانی را به خداوند نیز نسبت داد؟ این پژوهش با رجوع به قواعد کلی متخّذ از نصوص دینی و با عنایت به تحلیل های عرفانی صورت گرفته از آن و نیز بررسی تعاریف لغوی و اصطلاحی اخلاق در مناسبات انسانی، به امکان سنجی ثبوت اخلاق برای خداوند پرداخته است که با مواجهه ای اجتهادی و رویکرد استنادی، اصطیادی و استنباطی با قواعد، آیات و احادیث ناظر به موضوع و نیز تعریف واژه اخلاق، به این سؤال پاسخ داده است. با استناد به اصول هستی شناختی ای چون «ثبوت و تحقق اصل و منبع هر خیر و کمالی در نزد خداوند»، خُلق نیکو در میان آدمیان، منبع و مستند وجودی ای جز اسماء الله نخواهد داشت. احادیث ناظر به این موضوع که مستند ادعای عارفان گشته، بر فرض ضعف سند، بر اساس همین قواعد کلی تأیید می گردد. این در حالی است که واژه «اخلاق»، به لحاظ لغوی و نیز به لحاظ اصطلاحی، متمکن از تحمل انتساب اخلاق به خداوند است؛ به شرط آنکه با نقب زدن به روح معنا در هر یک از قیود توضیحی تعاریف، ساحت خداوند را از محدودیت های متبادر به ذهن به دلیل انصرافات حاصل از غلبه استعمال تعاریف در اخلاق حاکم بر مناسبات انسانی، پیراسته کنیم.
مراتب وجود در عرفان با نیم نگاهی به فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
337 - 347
حوزه های تخصصی:
در بین حکمای الهی تقسم عوالم وجود به سه عالمِ ماده، مثال و عقل مطرح است و بعضی غیر از این سه عالم (ماده، مثال، عقل)، عالم لاهوت را نیز به عوالم مذکور افزوده اند. در معرفت دینی با عنوان ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت تعبیر شده است و در عرفان، مرتبه ای بر این عوالم افزوده شده که جامع همه عوالم است که به کون جامع یا «انسان کامل» معرفی شده است. در دیدگاه عرفانی به جای اصطلاح عالم، اکثراً اصطلاح حضرت به کار رفته چرا که جهان هستی از دیدگاه عرفان، محضر خداست لذا اهل عرفان، عوالم وجود را به طور کلی در پنج حضرت معرفی کرده اند که به حضرات خمس مشهور است و در این میان حضرت کون جامع که همان انسان کامل است از ویژگی خاصی برخوردار است. این مقاله بر آن است که واکاویی داشته باشد از مراتب وجود در عرفان تا نحوه ارتباط این عوالم با حضرت حق تبیین گردد.
تحلیل و تطبیق عشق از منظر شیخ علاءالدوله بیابانکی و حضرت امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
329 - 348
حوزه های تخصصی:
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنان که بدون در نظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخورداربوده و هست؛ ازاین رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله و امام خمینی (ره) که موردبحث این تحقیق است، عشق را می توان از جنبه حقیقی موردبررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگی هایی است که در اشعار علاءالدوله می توان دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کاربرد و در مقایسه با اندیشه های حضرت امام (ره) در این موضوع، می توان دریافت که عرفان عاشقانه شاعران خراسان تا چه حدّ توانسته است در آرای عرفانی یک عارف معاصر هرچند با مشربی متفاوت، تأثیرگذار باشد. دست آورد پژوهش به طور مشخص این است که امام خمینی(ره) به عنوان عارفی برخاسته از مکتب ابن عربی و با مشرب صدرایی، مبانی عرفان عاشقانه خراسان را می پذیرد و در دیوان اشعار خود به گونه ای دیگر بیان می دارد؛ اما گاه به خصوص در اشعار خود، همان اصول را به گونه ای دیگر و به بیانی رایج در مکتب ابن عربی، مطرح ساخته است و تحت تأثیر رویکرد رایج در فقه شیعی، به اصول ناظر به برخی از سنن عرفان عاشقانه، همچون عشق مجازی، توجهی نداشته است.
نسخ شرایع در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
320-297
حوزه های تخصصی:
نسخِ در تشریع یکی از مسائل مهم در علوم تفسیر، اصول فقه و کلام اسلامی است. عالمان اسلامی در مورد چیستی نسخ، امکان عقلی و وقوعی آن و اشکالات وارد بر آن سخن گفته اند. در عرفان نظری با توجه به دگر گونی تعریف نبوت و به تبع آن دین و شریعت، به نظر می رسد مفهوم نسخ نیز به نحوی ویژه مطرح شده باشد. در این نوشتار ابتدا در واژه نسخ و ریشه آن تدقیق شده، سپس مباحث کلامی و اصولی درباره نسخ ارائه شده است. در ادامه، ضمن گزارشی از تعریف نبوت و شریعت در قرائت عرفانی به تحلیل و بررسی مفهوم نسخ از دیدگاه عارفان مکتب ابن عربی پرداخته شده است. عارفان با تکیه بر مبانی خویش نسخ را راجع به زمان و ظهور اسماء الله دانسته اند. به این نحو که هر پیامبر مشرّعی، شریعتش مستند به اسمی از اسماء الله است و با اتمام زمان و سیطره آن اسم یا به تعبیری افول آن اسم، شریعتی دیگر مستند به اسمی دیگر حاکم می شود و شریعت قبل را تحت سیطره خویش می برد. در این حال، شریعت قبل به شریعت جدید منسوخ شده است. بر پایه این تفسیر به دیگر مسائلی که در خصوص مفهوم نسخ مطرح می شود پاسخ داده اند.
«صمت و خاموشی از دیدگاه عرفا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر و سلوک دارای ارکان ، آداب و احوالی است . یکی از ارکان سلوک را صمت و سکوت دانسته اند . در قرآن و احادیث همیشه سکوت به عنوان یک ارزش و یک نشانه والا مطرح گردیده است . در متون منثور و منظوم عرفانی نیز سکوت و خاموشی از شرایط خلوت و از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی است و دارای فواید و نتایجی است ؛ برخی از عرفا اصل طریقت را سکوت دانسته اند ؛ از آنجا که خاموشی دارای انواع و گونه هایی است و درباره سکوت صوفیان نظریات و عقاید گوناگونی وجود دارد، به گونه ای که برخی خاموشی را ترجیح نهاده و برخی گفتار را ، این مقاله بر آن است تا حد مقدور ، نخست به تحلیل مفهوم صمت و خاموشی در قرآن و احادیث و امهات متون عرفانی و سپس به مثنوی معنوی به عنوان یکی از این آثار که سکوت و خاموشی عرفانی در آن بازتاب و جلوه خاصی دارد بپردازد .
چگونگی نمود عنصر «شرّ» در حدیقه الحقیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
349 - 368
حوزه های تخصصی:
وجود شرّ قرن ها، به عنوان مسئله ای برای خداپرستان بوده است. باور به اینکه جهان، با شمار زیاد شرور مخلوق و تحت نظارت مطلق خیر اعلی و قادر مطلق و دانای مطلق باشد، مشکل به نظر می رسد. اهمیت جهان بینی درخصوص شرور تا بدان جاست که به عنوان یکی از مضامین مهم و برجسته، نه تنها در متون کلامی و فلسفی و حکمی، بلکه در متون عرفانی نیز به وفور دیده می شود. در این مقاله نگارندگان پس از اشاراتی کوتاه به پاسخ هایی که به مسئله شرور داده شده است، با روش توصیفی-تحلیلی، به مصداق های مسئله شرّ در منظومه عرفانی حدیقه سنایی می پردازند. حکیم سنایی از نظر اصول اعتقادی و کلامی دنباله رو اشعری – ماتریدی است و در این سپهر فکری به آن اندیشیده است. نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید حاکی از آن است که سنایی با رویکردی عرفانی در مسئله شرور با حکمای الهی متفق القول است و شرور را به طور کلی نفی می کند. بر اساس منظومه فکری او، اراده الهی خیر محض است و این اصل از اساسی ترین پایه های جهان بینی اوست و با تعبیرهای متفاوت از آن سخن گفته است.
بررسی تطبیقی خودشناسی و خودآگاهی از نگاه ابن عربی و یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
45 - 62
حوزه های تخصصی:
مسأله شناخت خود در علوم انسانی بویژه عرفان و روان شناسی جایگاهی ویژه دارد. تعبیر مرسوم از «شناختِ خود» در عرفان، «خودشناسی» و تعبیر مرسوم از آن در روان شناسی تحلیلی، «خودآگاهی» است. علی رغم تفاوت ظاهری این دو اصطلاح می توان از منظری تطبیقی به بررسی این دو مفهوم پرداخت. در این مقاله، ابن عربی به نمایندگی از عرفان اسلامی و یونگ به نمایندگی از روان شناسی تحلیلی برگزیده شده اند. ابن عربی به منظور خودشناسی از مفاهیمی همچون تزکیه نفس، ذکر و فکر بهره می گیرد و یونگ از طریق پژوهش در ناخودآگاه، تحلیل رویاها و مراقبه به بررسی خودآگاهی پرداخته است. در نتیجه مقایسه دیدگاه ها و بیان تفاوت ها و شباهت ها، راهکارهای عینی که در دسترس یا درخور فهم انسان باشند مطرح شده است. به عنوان مثال شناخت پذیری نفس در عین شناخت ناپذیری آن و امکان پذیری شناخت خود از طریق آگاهی درونی؛ همچنین مراقبه، تزکیه و توجه به جسم از جمله راهکارهای مشترک و قابل دسترسی است که مطرح شده است. با ارائه راهکارهای قابل دسترس در این مقاله می توان به وحدت نزدیک تر شد. نهایتاً می توان گفت سنّت عرفانی ابن عربی در باب شناخت خود به دیدگاه های روان شناسی معاصر نزدیک شده است. این مقاله بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش مقایسه ای شکل گرفته است.
بررسی و تحلیل امنیت از دیدگاه عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
277 - 295
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم محوری و اساسی در مباحث حاکمیت در اسلام امنیت است که مطابق آیات و روایات تأکید زیادی بر آن شده است. از دیرباز یکی از دغدغه های اساسی بشر، تأمین امنیت در حوزه های مختلف زندگی بوده است. بسیاری از جنگ ها و صلح ها برای تأمین و حفظ امنیت رخ داده و می دهد. امنیت در اسلام از لحاظ معنی و مفهوم اصطلاحی، دارای بُعد و افق گسترده و فراگیری است. از سویی در یک جامعه یکی از مهم ترین کارکردهای نهاد حاکمیت، تامین امنیت در همه ابعاد و حوزه هاست. امری که در حکومت هایی بر مبنای اسلام ، علاوه بر پشتیبانی های نظری مدرن، از آبشخور تفکرات اسلامی نیز بهره مند می باشد. قرآن و سنت وظیفه حاکمیت را در بسترسازی امنیت، به صورت یک تکلیف بیان نموده اند. عرفان اسلامی نیز از این موضوع بی نصیب نمانده و امنیت با گونه ها و نمونه های مختلف در کلام عرفا نمود و بروز نموده است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به این موضوع اساسی بپردازد. نتایج تحقیق، حاکی از آن است که عرفا به تبعیت از قرآن و سنت به امنیت، به عنوان امکانی برای سعادت دنیوی و اخروی نگاه می کند و دیدگاه عرفا به تبعیت از قرآن، مبتنی بر پیاده سازی عملی امنیت در جامعه است.
بررسی و تحلیل ابعاد معرفتی فراست در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۰۴-۱۷۱
حوزه های تخصصی:
معرفت و شناخت، رکن اساسی و مقصود نهایی در اندیشه عرفانی به شمار می آید. تصوف اسلامی ایرانی با بهره گیری از سرچشمه های اصیل فکری و فرهنگی و به مدد زبان عرفانی خاص خود، همواره بستری مناسب برای خلق و ظهور مفاهیم معرفتی گوناگون بوده است. «فراست» یکی از این موارد است که متصوفه بار معرفتی بالایی برای آن قائل شده اند. به همین سبب است که فراست، در میان کرامات منسوب به مشایخ صوفیه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با وجود اینکه بنیادی ترین و مهم ترین ویژگی ذاتی فراست، معرفت زایی آن است، مطالعات و پژوهش هایی که تاکنون در این زمینه صورت گرفته ، بسیار اندک است و مطالب ارائه شده نیز کافی و منسجم به نظر نمی رسد. در این تحقیق، تلاش شده است تا با تحلیل و تفکیک معنایی و کاربردی واژه فراست، ضمن تبیین ریشه ها و تعاریف آن در زبان عرفان، ابعاد معرفتی و جنبه های گوناگون آگاهی بخشی آن از نظرگاه عرفان اسلامی نمایان شود. برای نیل بدین مقصود، پیوند فراست با برخی اصطلاحات و مفاهیمِ مرتبط با مقوله معرفت، نظیر یقین، بصیرت، علم لدنی، نور، بیّنه، تفکر، فرقان و انواع تجربیات عرفانی، به شیوه ای منسجم و بر اساس منابع اصیل در حوزه ادبیات عرفانی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
طراحی واعتباریابی مدل مدیریت عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
65 - 86
حوزه های تخصصی:
اهتمام همه جانبه تزریق، ترویج و تعمیق آموزه های عرفان ناب اسلامی در همه عرصه های اجتماع و به ویژه در قلمرو اصول مدیریت ضرورتی است انکارناپذیر. هدف این پژوهش آن است تا با طراحی واعتباریابی مدل مدیریت عرفان اسلامی: اولاً این تأثیر را بنمایاند و ثانیاً عرفان اسلامی را در حقیقت راستین اش با الگوپذیری از انسان کامل و کامل شدن مدیران در سیرو سلوکی صدرایی، از انزوای منفی نجات بخشد. این پژوهش با استفاده از طرح تحقیقی آمیخته از نوع اکتشافی انجام و به ترتیب با بررسی کتابخانه ای و مصاحبه با صاحب نظران، چارچوب اولیه راهنما را تهیه و بر اساس روش کیو که عامل پیوند بین داده های کمی و کیفی است مراحل نهایی پژوهش، تا طراحی و اعتباریابی مدل مورد انتظار دنبال شده است. مدل به دست آمده دارای هفت مؤلفه اصلی: عدالت محوری، تعالی جویی، بهبود اجتماعی، اثربخشی، کارایی، اسوه ای، تکلیف-مداری مرتبط با یکدیگر بوده و نتایج حاکی از آن است که مؤلفه های مدیریت مبتنی بر عرفان اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با ضرایبی بین 108/0 تا 384/0 بر یکدیگر تأثیر معنی دار داشته اند و مدل ارائه شده از لحاظ آماری با اطمینان 95 درصد، مورد تأیید است. لذا می توان با بهره گیری از آموزه های عرفان اسلامی در مدیریت، جلوه ای الهی و کاراتر در سازمان ارائه نمود که نتایج آن منجر به بالندگی هرچه بیشتر سازمان ها شود.
تطور تاریخی و عقیدتی سلسلۀ علاویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۹۴-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
علاویه عنوان یکی از سلاسل صوفیه شمال آفریقاست که شیخ احمد العلاوی (۱۲۸۶ ۱۳۵۳ق / 1869 1934م ) آن را پس از مرگ استادش بوزیدی بنا نهاد. این سلسله یکی از معروف ترین انشعابات طریقت درقاویه شاذلیه است و با تلاش مشایخ و بزرگان خود همچون احمد العلاوی (مؤسس طریقت) شیخ عده بن تونس، شیخ محمد المهدی بن تونس، خالد بن تونس و نیز انتشار ده ها جلد کتاب و مجله، توانسته است در مناطق مختلفی از جهان رواج پیدا کند. احمد العلاوی طریقت خویش را بر اموری چون تبعیت از کتاب و سنت، سیره خلفای راشدین، تهذیب نفس، آزادی از قیودات شیطان و نیز توجه به عشق، محبت و صداقت در سلوک عرفانی پایه گذاری کرد. از مهم ترین انشعابات علاویه می توان به طریقت مریمیه اشاره کرد که با وفات شیخ احمد العلاوی در سال 1353ق/ 1934م توسط فریتیوف شوآن پایه گذاری شد. همچنین باید طریقت علاویه و مریمیه را دو جریان جدایی طلب از اصل سلسله شاذلیه دانست؛ چراکه به رغم وجود ایرادات موجود در وصایت و اجازه ارشاد از ناحیه مشایخ ایشان، دست به تأسیس طریقتی جدید زده و از اصول قطعی سلسله عبور کرده اند، که در این میان دو مسئله وصایت معنوی و عدم پایبندی به شریعت بیشترین سهم را دراین باره به خود اختصاص داده است.