فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۳٬۷۸۹ مورد.
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
223 - 242
حوزه های تخصصی:
حجم گسترده متون سُغدی بودایی حاکی از فعالیت های دامنه دار و جدی مترجمان بودایی مذهب در صومعه های آسیای مرکزی است. هدف از این مقاله، بررسی موضوعی پرسش و پاسخ های مطرح شده در متن سُغدی بودایی سوتره علت و معلول کردار می باشد؛ به همین جهت، پرسش های مطرح شده توسط آننده (یکی از شاگردان بودا) از شخص بودا از متن سوتره (با حرف نویسی مکنزی) انتخاب شده است. این بندها برای ارائه ترجمه فارسی بهتر، توسط نگارنده بر اساس واژه نامه قریب آوانویسی، و سپس تحلیل موضوعی شده اند. پرسش و پاسخ های منتخب در این مقاله حاوی نکات آموزنده درباره آموزه های بودا هستند که اساسی ترین مبحث در آن ها، قانون کرمه می باشد که بر طبق آن، موقعیت حاضر شخص در این جهان نتیجه رفتار و وضع او در گذشته است؛ بدین ترتیب، انسان گریبان گیر گردونه باز پیدایی (سمساره) است که سرانجام از راه تهذیب نفس و اخلاق از این رنج رهایی می بخشد و به ذات بیمرگ (نیروانه) می رسد.
انقطاع: طریق بازگشت نَفْس به اتّحاد دوباره با ذات الهی از نظر مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
179 - 200
حوزه های تخصصی:
از نظر مایستر اکهارت احدیت یا ذات الهی بالاتر از خدا یا خدای تثلیثی است. همین طور هم، او بین ذات نَفْس و قوای نَفْس تمییز می دهد. به عقیده اکهارت، ما پیش از خلقت در احدیت با او متحد بوده ایم. اما ما با خلقت از او خارج شده و در نتیجه اتحاد خود را با او از دست داده ایم. آن گاه احدیت خدا شد. این مقاله، که با روش توصیفی و تحلیلی نگارش یافته، به بررسی موضوع انقطاع، که اکهارت آن را طریق بازگشت نَفْس به خدا می داند، می پردازد. به نظر مایستر انقطاع یا آزادی بیرونی (به میل خود) و درونی، به همراه فیض الهی که از جانب خدا الزامی است، باعث می شود که ذات نَفْس بالاتر از اتحاد با خدای تثلیثی یا خدای خالق به اتحاد با احدیت یا انقطاع متعال دست یابد. بنابراین انقطاع، شخص منقطع و انقطاع متعال دوباره با هم یکی می شوند.
همانندی تأویل های منشوری عطار از هبوط آدم و سقوط ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
نویسندگان و شاعران عارف مسلک در مواجهه با قرآن و حدیث، نگاهی تأویلی داشته اند؛ برای نمونه، از نگاه عطار، آدم با بندگی خود مایه زینت هستی می شود و ابلیس مظهر قهر الهی. ازاین رو، یکی از موضوعات برجسته در آثار او تأویل هایی است که در خصوص «آفرینش آدم و هبوط او از بهشت» و «تمرد ابلیس و سقوطش از مقامی ارجمند» ارائه کرده است. در این پژوهش بر آن هستیم که بر پایه نظریه هرمنوتیک (hermeneutic) و با روش توصیف و تحلیل محتوا، پاسخی برای این پرسش بیابیم: شکل، روش، ساختار و تأویل های عطار از هبوط آدم و رانده شدن ابلیس از درگاه حق چگونه است؟ در این پژوهش خواهیم دید که او در مواجهه با این دو موضوع با نگاهی منشوری و مشابه، به تأویل دست زده است که بی شک این رفتار، بیانگر نگاه خاص او به تقابل میان آدم و ابلیس است.
تجلی ذاتی خدا در کائنات به روایت عهد عتیق و قرآن با تکیه بر تفاسیر عرفانی قرن سیزدهم میلادی و قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
147 - 164
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت خداوند، از طریق درک تجلی ذاتی خدا در کائنات است که به کمک اسماء و صفات و افعال حاصل می شود. یهودیان به رغم پایبندی به توحید در متون دینی و معتبرشان، بعضاً تمثل و تجسد را به ذات الهی نسبت داده اند درحالی که قرآن کریم باوجود پذیرش تمثل برای برخی موجودات، تمثل و تجسد را برای ذات خداوند نفی می کند و قائل به تجلی ذاتی در تمام خلقت است. خدا در عهد عتیق با اسامی متعددی معرفی شده و در مواردی صفات انسانی دارد و بر یهودیان به طرقی ملموس، متجلی می شود. حضور خداوند در سراسر عهد عتیق با عنوان «شخینه» به مثابه مخلوقی جدای از خداوند به بندگان اعلام شده و حضور خداوند در بین مردم به حضور شخینه مشروط است درحالی که قرآن، حضور الهی را دائمی می د اند. تجلی ذاتی خدا در قرآن به گونه ای است که شائبه تشبیه در آن نباشد درحالی که در تورات دست کم در مواردی به حضور مستقیم و تصورات انسانی از خداوند اشاره شده است و همین استفاده از الفاظ انسانی و نسبت دادن رفتار های انسانی به خداوند در عهد عتیق، شناخت خدا را از مدار تنزیه وارد مدار تشبیه نسبتاً شدیدی می کند؛ هرچند که می توان وجود چنین عباراتی را صرفاً برای نزدیک تر ساختن مفهوم ذات الهی به ذهن بشر دانست و آن ها را به منظور درک عامه به گونه ای تأویل نمود که با تنزیه خداوند منافات نداشته باشد ولی هیچ کتابی مانند قرآن، به تنزیه خداوند از هرگونه باور شرک آلود نپرداخته است. بر اساس آموزه های قرآن، خداوند در همه مخلوقات تجلی کرده است و ذات الهی قابل رؤیت نیست و نخواهدبود.
بررسی و تحلیل مبانی عرفانی بالاترین مرتبه توبه (توبه از ماسوی الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
516 - 499
حوزه های تخصصی:
در نگاه عارفان، توبه در بالاترین سطح خود به گذار از همه کثرات و حجاب ها و به عبارتِ دیگر، به توبه از هرچه جز خدا منتهی می شود. نباید چنین پنداشت که این نگاه عارفان بی مبنا و برخاسته از احساسات و ذوق های عارفانه است. در این پژوهش، آن دسته از مبانی پذیرفته شده در علم عرفان عملی به روش اسنادی تحلیلی بررسی می شود که می تواند در تحلیل و تبیین این سخن عارفان به کار آید. قاعده عرفانی «روح معنا» از سویی، راه را برای طرح سطوح مترتّب بر همِ توبه باز می کند و از سوی دیگر، اصل «حضور منازل پایین تر در مراحل بالاتر سلوکی» مقتضی آن است که توبه در همه مراتب بالاتر ازجمله مرتبه فنا که مرتبه گذار از ماسوا است، نیز حضور داشته باشد. همچنین، اصل «فناگرایی در سلوک» موجب شده است تا مراتب نهایی توبه نیز رنگ ورویی از فنا داشته باشد. افزون بر همه این ها، شواهد حاکی از آن است که موازین پذیرفته شده در علم عرفان عملی (میزان شریعت، میزان عقل و میزان مشایخ) نیز بر توبه از ماسوی الله به عنوانِ نهایی ترین مرتبه توبه صحّه می گذارند.
نقش سیاسی - مذهبی مسیحیان نسطوری در زمان خسروپرویز؛ مطالعه موردی: نقش پاتریارخ سبریشوع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
400 - 381
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت مسیحیان در روزگار ساسانیان، بررسی وضعیت آن ها در آن دوران، به درک بهتر تاریخ مسیحیت و حکومت ساسانی کمک می کند. روزگار خسروپرویز را باید به عنوانِ یکی از مقاطع مهم تاریخ ساسانی و مسیحیان ایران در نظر داشت. یکی از شخصیت های مهم مسیحی در زمان خسروپرویز، سبریشوع بود که به مقام پاتریارخی کلیسای نسطوری رسید و نقش سیاسی - مذهبی مهمی را ایفا کرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سبریشوع با فرمان مستقیم خسروپرویز و بدون رضایت رهبران کلیسای نسطوری در سال 596 م. به مقام پاتریارخی رسید و خسروپرویز در جلب نظر مساعد مسیحیان نسطوری نسبت به خود، تسلط بیشتر بر آن ها و مراودات سیاسی خود با امپراتور ماوریکیوس از وی استفاده کرد. همچنین، سبریشوع با حمایت خسروپرویز سعی کرد اختلافات داخلی کلیسا را حل کند و در هنگام آغاز جنگ های خسروپرویز و بیزانس، به عنوانِ نماینده مسیحیان نسطوری، خسروپرویز و سپاهیان ساسانی را همراهی کرد.
عوامل توجه فرادستان به تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
193-218
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو این انگاره محتمل را به چالش می کشد که «تصوف، مولود فقر و برآیندِ محرومیت افراد فرودستِ جامعه است». شواهد دال بر کاستی ها و در مواردی کذب چنین انگاره ای بسیار است. بنا به گزارش بسیاری از منابع تاریخی و تذکره ای، فرادستانی چون ابراهیم ادهم، شبلی، علاءالدوله سمنانی، داراشکوه، غزالی، شمس تبریزی، مولوی و دیگران در حالی به تصوف روی آورده اند که خود از تموّل مالی، منزلت علمی یا مناصب دولتی عالی برخوردار بوده اند. در صورت پذیرش و مسلّم گرفتن این واقعیت، چالش بعدی به انگیزه های فرادستان از گرویدن به تصوف مربوط خواهد بود. پژوهش حاضر با رجوع به ادبیات صوفیانه و نیز با بهره گیری از آراء مشهور روان شناختی اندیشمندانی چون یونگ، ادلر و مازلو و تطبیق آن ها با احوال فرادستانِ معنویت گرا صورت پذیرفته است و یافته های آن حکایت از این دارند که ناکارآمدی علوم عقلی در کشف حقیقت، تلاش برای یافتن اطمینان قلب، معناجویی، خودشکوفایی، تسکین غم غربت، مهار نفس، عبودیت، سرخوردگی از عوامل مادی در سعادت انسان، رؤیاهای صادقه و بصیرت ها نقش بسیار اثربخشی در معنویت طلبی و گرویدن فرادستان به تصوف بازی کرده اند.
نقد روش شناسی کتاب ارزش میراث صوفیه اثر عبدالحسین زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
103-132
حوزه های تخصصی:
روش شناسی، نگرش علمی انتقادی و تحلیلی نسبت به فرایند عمومی انجام یک تحقیق است که امروزه به عنوان یکی از اصولی ترین روش های نقد، در علوم انسانی به کار گرفته می شود. در این پژوهش، تلاش شده است که با این روش علمی، کتابِ ارزش میراث صوفیه با رویکردی تحلیلی انتقادی بررسی شود. این بررسی ذیل دو محور کلی «روش های پژوهشی» و «ویژگی های سبکی و شیوه بیان» انجام گرفته است. شناسایی، تحلیل و نقد روش های اتخاذی عبدالحسین زرین کوب برای تحقیق و حقیقت یابی در این کتاب و همچنین نشان دادن غث و سمین کتاب مذکور از اهدافی است که نگارندگان را به انجام این ارزیابی واداشته است. بر اساس بررسی های انجام گرفته، چنین نتیجه گرفته می شود که استفاده از روش های کارآمد در پژوهش و پردازش اطلاعات، نقد و ارزیابی منابع، تنوع منابع، پرهیز از تعصب، درج فهرست های موضوعی و کاربرد اسلوب استفهام از جمله ویژگی های قوت کتاب ارزش میراث صوفیه است و مواردی مانندِ ارائه گزیده مراجع، ناهمسانی در روش ارجاع و کتاب نامه نویسی و همچنین استفاده از جملات بلند و بعضاً دارای ضعف تألیف از کاستی های این کتاب به شمار می آید که با درنظرگرفتن مجموع مباحث یادشده درباره نقاط قوت و ضعف این اثر، آنچه نهایتاً از این پژوهش حاضر، نتیجه می شود معرفی و شناسایی روش تحقیق عبدالحسین زرین کوب، به عنوان یک الگوی مناسب پژوهشی است که می تواند به عنوان معیاری برای عموم محققان، بویژه دانشجویان متون تاریخی عرفانی، کارکردی راهبردی داشته باشد.
شمایل نگاریِ دینی در هنر بودایی (شمایل شناسی اَوَلوکیتشوره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
27 - 43
حوزه های تخصصی:
شمایل نگاری دینی، فصلی از هنر قدسی است و برای سنت های دینی از ارزش های تعلیمی، تبلیغی، آیینی و تجربی بالایی برخوردار است. این شاخه هنری در بودیسم مهایانه جایگاه و اهمیتِ ارجمندی داشته و مخصوصاً در نگارگری بودی ستوه ها به خوبی متجلی است. پژوهش حاضر به روش اسنادی و اساساً با هدف نشان دادن شمه ای از تبلور قداست در هنر بودایی انجام گرفته است و یافته های آن نشان می دهد که گرچه بودیسم سنتی به دلیل فقدان رمزپردازی های اساطیری و متافیزیکی عاری از هرگونه تمثال پرستی بود، لکن بودیسم متأخر تحت تأثیر هنر یونانی گندهاره و ماتورا، دیانت ایرانی و تحولات الهیاتی درونی از جمله خلق آموزه تری کایه و با ضرورتِ تسکین روح تشنه سالکان بودایی، به شمایل نگاری روی آورد. در این جستار برای نمونه، رمزپردازی، نمادگرایی و شمایل شناسی بودی ستوه اَوَلوکیتشوره مورد واکاوی اجمالی قرار گرفته است و بنابر یافته ها ظاهراً در شمایل نگاری اَوَلوکیتشوره، تسبیح، نیزه سه شاخه، شمشیر، وَرَدَ مودرَه، عصای الماس شاهی و نیلوفر آبی کاربرد غالبی دارند و هر یک وجهی از وجوه خویشکاری او را برمی تابد.
تحلیل و بررسی چیستی و جایگاه عقلانیت در معنویت مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه مقوله معنویت برای بشر اهمیت فراوانی پیدا کرده است. بر همین اساس، دیدگاه های معنوی متعدد و گاه متضادی در میان مکاتب فکری و فلسفی طرح شده است که یکی از آنها معنویت مدرن نام دارد. از این منظر، امروزه بر اساس عقلانیت مدرن و همسو با تجددگرایی، باید فهمی نوین از دین ارائه داد تا در پرتو آن، درد و رنج انسان کاهش یابد، و انسان به آرامش و رضایت باطن دست پیدا کند. از سوی دیگر، این رویکرد معتقد است که معنویت دینی در تأمین غرض یاد شده ناکارآمد است. در پژوهش پیش رو تلاش شده است تا حد ممکن بررسی جامعی از ماهیت و ویژگی های عقلانیت در نظریه معنویت مدرن صورت گیرد. از رهگذار این بررسی و پژوهش روشن می شود که عقلانیت با مشخصه استدلال طلبی نه تنها مقتضی معنویت مدرن نیست، بلکه در تمایز و تباین با آن است.
تحلیل مقایسه ای انتقادی «خودالوهیتی» در معنویت نوین و «وحی دل» در عرفان اسلامی با تکیه بر اندیشه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
115-144
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار به تحلیل و مقایسه انتقادی یکی از مؤلفه های معنویت گرایی جدید «خودالوهیتی» با تعالیم عرفان اسلامی «وحی دل» با تاکید بر اندیشه مولوی پرداخته شده است. در دوران پست مدرن معنویت گرایی به عنوان گفتمان رقیب ادیان سنتی، از مؤلفه ها و عناصر گوناگون برخوردار است. «گردش به درون» یکی از مؤلفه های محوری معنویت گرایی جدید است که پیامد آن خودالوهیتی انسان مدرن است. معنویت گرایی بر این باور است که انسان با تغییر زیست معنوی و چرخش از عالم بیرون و تمرکز بر درون خود، می تواند تمام حقیقت را دریافت کند بدون اینکه به عالم بیرون از انسان اصالت دهد. ظاهراً این انگاره با برخی از آموزه های عرفان اسلامی، به ویژه برخی تعالیم مولوی مشترک به نظر می رسد؛ بر اساس آموزه وحی دل، انسان با زنگارزدایی می تواند به دریافت حقیقت در درون خود نائل آید. با عنایت به انتشار گسترده آثار این شاعر و عارف مسلمان در غرب و گرایش معنویت گرایان جدید به تعالیم وی، به مقایسه و تحلیل این موضوع خاص از منظر مولوی و معنویت گرایی پرداخته و چنین نتیجه گیری شده است که اصل موضوع (تأکید بر دریافت های معنوی در ساحت درونی بشر) مشترک است اما پیامدها و دلالت های الهیاتی عرفانی آن با جهان بینی عرفانی مولوی ناسازگار است.
بحثی در شناخت مثنوی محمد کریم خان کرمانی و اندیشه های عرفانی مصنف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 65
حوزه های تخصصی:
محمد کریم خان کرمانی، رهبر گروه شیخیه کرمان و از جانشینان شیخ احمد احسائی و پیشوای بزرگ مکتب عقیدتی-عرفانی شیخیه است. یکی از آثار وی مثنوی ای است که بر وزن مثنوی مولوی و در بیش از هزار و نهصد بیت سروده شده است. هدف نگارندگان در پژوهش حاضر، نقد و تحلیل اثر مذکور از منظر عرفان و اندیشه های مکتبی شاعر (شیخیه) است. این پژوهش مبتنی بر سندکاوی و روش توصیف و تحلیل محتوای کیفی است. مهمترین خصیصه اثر، یادکرد مبانی شیعی است که به صراحت و صورتی منتقدانه طرح شده اند. زبان اثر در بسیاری از مواضع کهن و البته جزیل و ادبی است. محمد کریم خان کرمانی در سرودن مثنوی اش، هماره به مثنوی مولانا نظر دارد و ابیات نسبتاً متعددی در استقبال از ابیات مثنوی سروده است. ساختار روایی اثر مانند مثنوی مولوی است و مبتنی بر حکایات اصلی و فرعی است. در اغلب قصه ها، پیام حکایت ها به صورت مستقیم بیان شده است.
هم سنجی سروده منطق الورد محمدعلی الرباوی و منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
19-50
حوزه های تخصصی:
زبان صوفیانه یکی از مهم ترین ابزارهای کاربست معانی سیروسلوک و مدارج عرفانی به شمار می رود. فریدالدین عطار (540ق)، شاعر پرآوازه ایران زمین، و محمدعلی الرباوی (1949م) شاعر سرشناس کشور مغرب، دو تن از شاعران عارف در ادبیات جهان هستند که در آثارشان طریق سیروسلوک را ترسیم کرده و کوشیدند تا تصویری از انسان کامل فرادید مخاطب قرار دهند و هرکدام به نحوی از سالکی سخن گفته اند که قدم در این راه صعب الوصول گذاشته است. مهم ترین متنی که تبلور رویکرد یادشده است، دو منظومه منطق الورد از محمدعلی الرباوی و منطق الطیر از عطار نیشابوری است. در پرتو اهمیت مسئله، پژوهش حاضر که بر اساس مکتب آمریکایی در حوزه ادبیات تطبیقی و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام می گیرد، در پی هم سنجی و تحلیل دو منظومه و بررسی نمادهای صوفیانه دو شاعر است و تلاش دارد در خلال آن به ارائه برخی شباهت ها و تفاوت ها بپردازد . یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین شباهت این دو اثر، انتخاب هدفمند دالّ منطق در عنوان دو سروده، هدف مشترک سیر سالک، شباهت در کاربست رمز «باز» برای سالک، عذرآوریِ باز در ادامه مسیر و نیز به کارگیری برخی نمادهای عرفانی چون ستر، سلطان، سرّ، ضوء، طریق و... است. از جمله تفاوت ها می توان به اختلاف در انتخاب پیر و راهنما و تفاوت در به کارگیری نماد بلبل و گل اشاره کرد. راز آشکارشده در کل داستان، بیانگر این نکته است که درک حقیقت هستی جز با حقیقت خودِ انسانی امکان پذیر نیست و رسیدن به حقیقت انسان، کاری بس دشوار و طاقت فرساست.
بررسی مقایسه ای و نقد روش شناسی ترجمه ابومنصور اصفهانی و عزّالدین کاشانی از کتاب عوارف المعارف سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
59-86
حوزه های تخصصی:
نقد روش شناسی کتاب، یکی از موضوعات قابل توجه در حوزه آثار علمی و پژوهشی است و با توجه به اینکه کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزّالدین محمود کاشانی و ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی در شمار آثار شاخص و مهم عرفانی در قرن هشتم هجری است و هر دو مترجم در شمار سلسله مشایخ سهروردیه از مشرب فکری واحدی برخوردارند، مقایسه تطبیقی و نقد روش شناسی این آثار، علاوه بر معرفی و تبیین کتاب عوارف المعارف سهروردی، امکان شناخت بیشتر و همه جانبه هر دو اثر را نیز فراهم می کند و نشان می دهد که مترجمان تا چه اندازه در ترجمه خود، تحت تأثیر متن اصلی عوارف المعارف سهروردی بوده و توانسته اند در زمینه ترجمه، توانمند عمل کنند. البته نقدهایی نیز بر این دو اثر وارد است که نگارندگان در این نگاشته قصد دارند علاوه بر مقایسه تطبیقی و توصیف و تبیین متن اصلی هر دو ترجمه، نقدهایی با رویکرد محتوایی و لفظی نیز انجام دهند تا ضمن بررسی، توصیف و تحلیل این دو اثر، روش شناسی آن ها هم از جنبه انتقادی نقادی شود.
چگونگی استقرار و تثبیت تشیع امامی در طبرستان (از قرن سوم تا پایان هشتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
253 - 272
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر تشیع امامی در طبرستان و چگونگی استقرار و تثبیت آن، از مباحث مهم تاریخ تشیع در ایران است. مسئله اصلی تحقیق، چگونگی سیر و تحول تشیع امامی در طبرستان از مرحله استقرار تا تثبیت آن در منطقه است؟ لذا این فرضیه طرح می گردد، طبرستان به علت شرایط خاص سیاسی و جغرافیایی و به دلیل استقبال از مهاجران علوی شیعه، فعالیت علمای شیعه و حمایت حکام محلی، شرایط مناسبی برای استقرار و تثبیت تشیع امامی داشت. هدف اصلی پژوهش مذکور، تبیین سیر استقرار و تثبیت تشیع امامی در طبرستان است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به مسئله اصلی تحقیق پرداخته می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد، عواملی چون اقامت برخی از پیروان ائمه در طبرستان، فعالیت تبلیغی سادات علوی و حضور علمای دینی و بزرگان شیعه امامی و فعالیت تبلیغی آن ها در طبرستان و حمایت حکام آل باوندی، مرعشی و برخی ملوک پادوسبانی از تشیع امامی، سبب تثبیت تشیع امامی در اوایل قرن نهم هجری در مازندران شد.
بررسی ادعای یکسان انگاری «فتکون انت ذاک» در بیان بایزید بسطامی و «تت توام اسی» در اوپانیشاد چاندوگیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
5-30
حوزه های تخصصی:
زینر با این پیش فرض که اسلام فی نفسه شنزاری است که فاقد توانایی کافی در به ثمر آوردن عرفان است، سعی نموده تا برخی از ریشه های درخت پربار عرفان اسلامی را در سرزمین هندوان نمایان سازد. او در آثارِ خود با تمرکز بر بایزید بسطامی، سعی بسیاری در نشان دادن مطابقت گفته های او با آموزه های اوپانیشادی کرده است. به زعم زینر، «فتکون انت ذاک» که در ضمن یکی از مناجات های بایزید بیان شده، به لحاظ لفظ و معنا معادل با تعبیر «تت توام اسی» در اوپانیشاد چاندوگیه است. اما به نظر می رسد که از یک سو عدم ترجمه صحیح او از بیان بایزید و عدم دقت در معنای بیان او با توجه به کل ساختار گفتار او و از سوی دیگر فقدان اطلاعات کافی زینر در خصوص آموزه های اسلامی که منشأ تفوه بایزید به بیان مذکور شده اند، سبب ارائه نظریه ای نادرست در خصوص عینیت لفظی و معنوی دو گفتار شده است.
مقایسه ارتباط صمت و هسوخیا و ذکر قلبی در طریقه هسوخیایی و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
165 - 183
حوزه های تخصصی:
هدف در طریقه هسوخیایی و تصوف رسیدن به حضور خدا در قلب باطنی و سکوت و آرامش درونی با ذکر قلبی است. ذاکر در هر دو طریقه از ذکر زبانی و شفاهی به ذکر قلبی وارد می شود. در طریقه هسوخیایی در ذاکر هنگام ذکر قلبی، مسیح و روح القدس ذکر می گوید و هدف رسیدن به هسوخیاست. هسوخیا شامل سکوت زبانی و درونی است و در ذاکر مسیح و روح القدس ذکر می گویند. در تصوف نیز از خاموشی و سکوت زبانی و قلبی سخن گفته می شود. بیشتر عرفا سکوت قلبی را مهم تر از سکوت ظاهری می دانند که در آن سراسر وجود ذاکر غیر زبانش به ذکر مشغول اند. در این مقاله این نتیجه حاصل می شود که با وجود شباهت های هر دو طریقه در ذکر قلبی و سکوت، در مسیحیت به علت تثلیث بر ذکر عیسی تأکید است و در هسوخیا ذاکر با غیبت از غیر در قلب خود بر تثلیث حضور می یابد.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزه های تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
وادی نانوشته؛ چگونگی تقابل صورت و معنی در منظومه عرفانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 227
حوزه های تخصصی:
عطار در منطق الطیر از هفت وادی نام می برد؛ اما یک وادی نانوشته وجود دارد و آن گذشتن از صورت و رسیدن به معنی است. این موضوع به صورتِ تقابل این دو در کل منطق الطیر به شکلی نانوشته و نامنسجم منعکس شده است. در سخن عطار، صورت در مفهوم مجاز، کثرت ها، ظاهر، دنیا و وابستگی های به آن دیده می شود و معنی نیز در مفهوم وحدت، باطن، روح، تعالی و رسیدن به حقیقت می آید. حکایت این مرغان را هم در شکل و قالب و هم در محتوا و معنا می توان گذر از صورت به معنی دانست؛ زیرا عطار از قالب داستانی تمثیلی بهره برده و در متن هم خواننده و سالکِ راه را به گذر از ظواهر و صورت ها و توجه به معنی فرامی خواند. وی راه گذر از صورت و رسیدن به عالم معنی را در بریدن از وابستگی ها، داشتن همت و انصاف و درمجموع در طلب و عشق و فنا می بیند.
نگاهی به تعالیم اخلاق عرفانی در حکایت های هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
136-109
حوزه های تخصصی:
منظومه هفت اورنگ جامی شامل حکایات و تمثیلاتی است که به بیان اسرار و رموز شریعت و طریقت پرداخته و با نگاهی ویژه به آداب سیروسلوک، شاخصه های اخلاق را در حوزه عرفان، در قالب قصه نمایش داده است. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، در پی پاسخ به این مسائل است تا دریابد مقاصد و اهداف تعلیمی عبدالرحمن جامی در این حکایات چیست و چگونه می توان با طبقه بندی و تحلیل محتوایی آن ها، آموزه های عرفانی عملی وی را تبیین و تشریح کرد. نخست، ضمن تأملاتی درباره اخلاق، جایگاه آن به ویژه در حوزه عرفان و تصوف بررسی شده و رابطه معرفت و مکاشفه عرفانی با مجاهده یا آداب سیروسلوک تبیین شده است. در ادامه، مقاماتی چون صبر، رضا، شُکر، حیا، صدق، تواضع و فتوت از منظر عارفان بزرگ و از خلال حکایات این منظومه تعلیمی عرفانی، استخراج و بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش و جایگاه این آداب در سیروسلوک در جهت کسب معارف عرفانی در منظومه هفت اورنگ است که شاعر با بهره گیری از حکایات متعدد، مشی و مرام طریقت را برای مریدان نمایان ساخته است.